eitaa logo
سجده بر خاک
283 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
368 ویدیو
2 فایل
﷽ بیاد معلم شهید جواد مغفرتی با هدف نشر سیره شهدا و معارف اسلامی شادی ارواح مطهر شهدای عزیزمان صلوات ارتباط با مدیر : @ya_roghayeh63 💢 اینستاگرام 💢 https://www.instagram.com/seyed.morteza.bameshki63
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩 سنگر خاطره... 📌 مدیران بایستی از شهید بابایی الگو بگیرند... یکی از همرزمان شهید بابایی روایت می‌کند: عباس همیشه علاقه داشت تا گمنام باقی بماند. او از تشویق، شهرت و مقام سخت گریزان بود. شاید اگر كسی با او برخورد می كرد، خیلی زود به این ویژگی اش پی می برد. زمانی كه عباس فرمانده پایگاه اصفهان بود، ستاد فرماندهی تهران در نامه خواسته بودند تا اسامی چند نفر از خلبانان نمونه را جهت تشویق و اعطای اتومبیل به تهران بفرستیم. در پایان نامه نیز قید شده بود كه « این هدیه از جانب حضرت امام است.» ما اسامی را تهیه كردیم ، نفر اول حق عباس بود ولی با تردید نام او را جزء اسامی در لیست گذاشتم می دانستم كه او اعتراض خواهد كرد. اسامی را جهت امضاء پیش ایشان بردم، با نگاه به لیست و دیدن نام خود با ناراحتی گفت: برادر عزیز! این حق دیگران است؛ نه من. گفتم: مگر شما بالاترین ساعت پروازی را ندارید؟ مگر شما شبانه روز به پرسنل این پایگاه خدمت نمی كنید؟ مگر شما...؟ در آخر لیست را گرفت و روی اسم خود خط كشید و نام یكی دیگر از خلبانان را نوشت و لیست را امضا كرد. 💠 @sajdeh63
🚩 یکی از همرزمان شهید بابایی روایت می‌کند: عباس همیشه علاقه داشت تا گمنام باقی بماند. او از تشویق، شهرت و مقام سخت گریزان بود. شاید اگر كسی با او برخورد می كرد، خیلی زود به این ویژگی اش پی می برد. زمانی كه عباس فرمانده پایگاه اصفهان بود، ستاد فرماندهی تهران در نامه خواسته بودند تا اسامی چند نفر از خلبانان نمونه را جهت تشویق و اعطای اتومبیل به تهران بفرستیم. در پایان نامه نیز قید شده بود كه « این هدیه از جانب حضرت امام است.» ما اسامی را تهیه كردیم ، نفر اول حق عباس بود ولی با تردید نام او را جزء اسامی در لیست گذاشتم می دانستم كه او اعتراض خواهد كرد. اسامی را جهت امضاء پیش ایشان بردم، با نگاه به لیست و دیدن نام خود با ناراحتی گفت: برادر عزیز! این حق دیگران است؛ نه من. گفتم: مگر شما بالاترین ساعت پروازی را ندارید؟ مگر شما شبانه روز به پرسنل این پایگاه خدمت نمی كنید؟ مگر شما...؟ در آخر لیست را گرفت و روی اسم خود خط كشید و نام یكی دیگر از خلبانان را نوشت و لیست را امضا كرد. 💠 @sajdeh63
🚩 ماه رمضان بود. شهید بابایی با خـانواده منزل ما مهمون بودند. افطار که شد توی سفره خرما، الویه و خورشت گذاشتیم. عباس بهم اعتراض کرد و گفت: آقای رحیمی! شما که الویه درست کردین، دیگه چه نیازی به خورشت بود؟!! بعد هم با ذکرِ حدیثی تذکر دادند که بیشتر از یک نوع غذا سرِ سفره نباشه... 📚پرواز تا بی‌نهایت، ص۱۰۴ 💠 @sajdeh63
🚩 وقتی بیرون خانه است، خواب و خوراکش تعریفی ندارد. لباس پوشیدنش هم که اصلاً به خلبان ها نمی رفت. بعضی وقت ها به شوخی می گفتم: «اصلاً تو با من راه نیا، به من نمی آیی» می خواستم اذیتش کنم، میگفت: « تو جلو جلو برو، من پشت سرت می آیم مثل نوکرها » شرمنده می شدم. فکر می کردم مگر این دنیا چه ارزشی دارد. حالا او که می تواند این قدر به آن بی اعتنا باشد، من هم می توانم. می گفتم تو اگر کور و شل و کچل هم باشی، باز مرد مورد علاقه ی من هستی. ▫️راوی: همسر شهید 💠 @sajdeh63
🚩 در طول مدتی كه من با عباس در آمریكا هم اتاق بودم، همه تفریح عباس در آمریكا در سه چیز خلاصه می شد: ورزش، عكاسی، و دیدن مناظر طبیعی. او همیشه روزانه دو وعده غذا میخورد، صبحانه و شام. هیچ وقت ندیدم كه ظهرها ناهار بخورد. من فكر كنم عباس از این عمل، دو هدف را دنبال میكرد؛ یكی خودسازی و تزكیه نفس و دیگری صرفه جویی در مخارج و فرستادن پول برای دوستانش كه بیشتر در جاهای دوردست كشور بودند. بعضی وقت ها عباس همراه شام، نه نوشابه میخورد؛ اما نه نوشابه هایی مثل پپسی و... كه در آن زمان موجود بود؛ بلكه او همیشه فانتای پرتقالی میخورد. چند بار به او گفتم كه برای من پپسی بگیرد، ولی دوباره میدیدم كه فانتا خریده است. یك بار به او اعتراض كردم كه چرا پپسی نمیخری؟ مگر چه فرقی می كند و از نظر قیمت كه با فانتا تفاوتی ندارد، آرام و متین گفت: « حالا نمیشود شما فانتا بخورید؟» گفتم:« خب، عباس جان برای چه ؟» سرانجام با اصرار من آهسته گفت: « كارخانه پپسی متعلق اسرائیلی هاست؛ به همین خاطر مراجع تقلید مصرف آن را تحریم كرده اند.» به او خیره شدم و دانستم كه او تا چه حد از شعور سیاسی بالایی برخوردار است و در دل به عمق نگرش او به مسایل، آفرین گفتم. ▫️راوی: خلبان امیر اكبر صیاد بورانی 💠 @sajdeh63
2.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱۵ مرداد سالروز شهادت خلبان شهید عباس بابایی برای شادی روح شهدا صلوات 💠 @sajdeh63
🚩 یکی از همرزمان شهید بابایی روایت می‌کند: عباس همیشه علاقه داشت تا گمنام باقی بماند. او از تشویق، شهرت و مقام سخت گریزان بود. شاید اگر كسی با او برخورد می كرد، خیلی زود به این ویژگی اش پی می برد. زمانی كه عباس فرمانده پایگاه اصفهان بود، ستاد فرماندهی تهران در نامه خواسته بودند تا اسامی چند نفر از خلبانان نمونه را جهت تشویق و اعطای اتومبیل به تهران بفرستیم. در پایان نامه نیز قید شده بود كه « این هدیه از جانب حضرت امام است.» ما اسامی را تهیه كردیم ، نفر اول حق عباس بود ولی با تردید نام او را جزء اسامی در لیست گذاشتم می دانستم كه او اعتراض خواهد كرد. اسامی را جهت امضاء پیش ایشان بردم، با نگاه به لیست و دیدن نام خود با ناراحتی گفت: برادر عزیز! این حق دیگران است؛ نه من. گفتم: مگر شما بالاترین ساعت پروازی را ندارید؟ مگر شما شبانه روز به پرسنل این پایگاه خدمت نمی كنید؟ مگر شما...؟ در آخر لیست را گرفت و روی اسم خود خط كشید و نام یكی دیگر از خلبانان را نوشت و لیست را امضا كرد. 💠 @sajdeh63
🚩 یکی از همرزمان شهید بابایی روایت می‌کند: عباس همیشه علاقه داشت تا گمنام باقی بماند. او از تشویق، شهرت و مقام سخت گریزان بود. شاید اگر كسی با او برخورد می كرد، خیلی زود به این ویژگی اش پی می برد. زمانی كه عباس فرمانده پایگاه اصفهان بود، ستاد فرماندهی تهران در نامه خواسته بودند تا اسامی چند نفر از خلبانان نمونه را جهت تشویق و اعطای اتومبیل به تهران بفرستیم. در پایان نامه نیز قید شده بود كه « این هدیه از جانب حضرت امام است.» ما اسامی را تهیه كردیم ، نفر اول حق عباس بود ولی با تردید نام او را جزء اسامی در لیست گذاشتم می دانستم كه او اعتراض خواهد كرد. اسامی را جهت امضاء پیش ایشان بردم، با نگاه به لیست و دیدن نام خود با ناراحتی گفت: برادر عزیز! این حق دیگران است؛ نه من. گفتم: مگر شما بالاترین ساعت پروازی را ندارید؟ مگر شما شبانه روز به پرسنل این پایگاه خدمت نمی كنید؟ مگر شما...؟ در آخر لیست را گرفت و روی اسم خود خط كشید و نام یكی دیگر از خلبانان را نوشت و لیست را امضا كرد. 💠 @sajdeh63
🚩 ماه رمضان بود. شهید بابایی با خـانواده منزل ما مهمون بودند. افطار که شد توی سفره خرما، الویه و خورشت گذاشتیم. عباس بهم اعتراض کرد و گفت: آقای رحیمی! شما که الویه درست کردین، دیگه چه نیازی به خورشت بود؟!! بعد هم با ذکرِ حدیثی تذکر دادند که بیشتر از یک نوع غذا سرِ سفره نباشه... 📚پرواز تا بی‌نهایت، ص۱۰۴ 💠 @sajdeh63
🚩 وقتی بیرون خانه است، خواب و خوراکش تعریفی ندارد. لباس پوشیدنش هم که اصلاً به خلبان ها نمی رفت. بعضی وقت ها به شوخی می گفتم: «اصلاً تو با من راه نیا، به من نمی آیی» می خواستم اذیتش کنم، میگفت: « تو جلو جلو برو، من پشت سرت می آیم مثل نوکرها » شرمنده می شدم. فکر می کردم مگر این دنیا چه ارزشی دارد. حالا او که می تواند این قدر به آن بی اعتنا باشد، من هم می توانم. می گفتم تو اگر کور و شل و کچل هم باشی، باز مرد مورد علاقه ی من هستی. ▫️راوی: همسر شهید 💠 @sajdeh63
🚩 در طول مدتی كه من با عباس در آمریكا هم اتاق بودم، همه تفریح عباس در آمریكا در سه چیز خلاصه می شد: ورزش، عكاسی، و دیدن مناظر طبیعی. او همیشه روزانه دو وعده غذا میخورد، صبحانه و شام. هیچ وقت ندیدم كه ظهرها ناهار بخورد. من فكر كنم عباس از این عمل، دو هدف را دنبال میكرد؛ یكی خودسازی و تزكیه نفس و دیگری صرفه جویی در مخارج و فرستادن پول برای دوستانش كه بیشتر در جاهای دوردست كشور بودند. بعضی وقت ها عباس همراه شام، نه نوشابه میخورد؛ اما نه نوشابه هایی مثل پپسی و... كه در آن زمان موجود بود؛ بلكه او همیشه فانتای پرتقالی میخورد. چند بار به او گفتم كه برای من پپسی بگیرد، ولی دوباره میدیدم كه فانتا خریده است. یك بار به او اعتراض كردم كه چرا پپسی نمیخری؟ مگر چه فرقی می كند و از نظر قیمت كه با فانتا تفاوتی ندارد، آرام و متین گفت: « حالا نمیشود شما فانتا بخورید؟» گفتم:« خب، عباس جان برای چه ؟» سرانجام با اصرار من آهسته گفت: « كارخانه پپسی متعلق اسرائیلی هاست؛ به همین خاطر مراجع تقلید مصرف آن را تحریم كرده اند.» به او خیره شدم و دانستم كه او تا چه حد از شعور سیاسی بالایی برخوردار است و در دل به عمق نگرش او به مسایل، آفرین گفتم. ▫️راوی: خلبان امیر اكبر صیاد بورانی 💠 @sajdeh63
🚩 یکی از همرزمان شهید بابایی روایت می‌کند: عباس همیشه علاقه داشت تا گمنام باقی بماند. او از تشویق، شهرت و مقام سخت گریزان بود. شاید اگر كسی با او برخورد می كرد، خیلی زود به این ویژگی اش پی می برد. زمانی كه عباس فرمانده پایگاه اصفهان بود، ستاد فرماندهی تهران در نامه خواسته بودند تا اسامی چند نفر از خلبانان نمونه را جهت تشویق و اعطای اتومبیل به تهران بفرستیم. در پایان نامه نیز قید شده بود كه « این هدیه از جانب حضرت امام است.» ما اسامی را تهیه كردیم ، نفر اول حق عباس بود ولی با تردید نام او را جزء اسامی در لیست گذاشتم می دانستم كه او اعتراض خواهد كرد. اسامی را جهت امضاء پیش ایشان بردم، با نگاه به لیست و دیدن نام خود با ناراحتی گفت: برادر عزیز! این حق دیگران است؛ نه من. گفتم: مگر شما بالاترین ساعت پروازی را ندارید؟ مگر شما شبانه روز به پرسنل این پایگاه خدمت نمی كنید؟ مگر شما...؟ در آخر لیست را گرفت و روی اسم خود خط كشید و نام یكی دیگر از خلبانان را نوشت و لیست را امضاء كرد. 🕊 💠 @sajdeh63