«| #رسم_شیدایـے |»
محمدرضا ڪہ از جبهہ مےاومد و براے چند روز خونہ بود ، ماها خیلے از حضورش خوشحال بودیم. مےدیدم نماز شب میخونہ و حال عجیبے داره ! یہ جورے شرمنده خداسٺ و زارے میڪنہ ڪہ انگار بزرگٺرین گناه رو در طول روز انجام داده . یہ روز صبح ازش پرسیدم :
چرا انقدر اسٺغفار میڪنے؟ از ڪدام گناه مےنالے؟ جواب داد: همین ڪہ اینهمہ خدا بهمون نعمٺ داده و ما نمےٺونیم شڪرش رو بہ جا بیاریم بسیار جاے شرمندگے داره...
راوے: "خواهر شهید شهید محمدرضا تورجی زاده
✅ @sajdeh63
#رسم_شیدایـے
دیدم از بچہهاے گردان ما نیسٺ،ولے مدام این طرف و آن طرف سرڪ مےڪشد و از وضع خط و بچہها سراغ مےگیرد.آخرش ڪفرے شدم و با ٺندے گفٺم :اصلا ٺو ڪے هسٺے ڪہ اینقدر سین جیم مےڪنے؟؟ خیلے آرام جواب داد : نوڪرِ شما بسیجےها
☘ #شهید_حسن_باقری
✅ @sajdeh63
•[ #رسم_شیدایـے
من از مال دنیا چیزے نداشتم و نمےخواهم حتی یڪ ذره شهادت من باعث زحمت شما شود. حتے اگر شده مزارم را ساده درست ڪنید، آن خرج و مخارجے ڪہ مےخواهید صرف برنامہے شهادتم نمایید،خرج جاهایے ڪنید ڪہ استفادهے اجتماعے دارد،مثل ساختن حمام، مدرسہ و پایگاه بسیج. برایم عڪس یا دیگر تجملات زاید و اضافے تهیہ نڪنید. در مجالس و مراسم من از بلندگو یا دیگر وسایل و چیزهایے ڪہ باعث مزاحمت مےشوند،ڪم استفاده ڪنید و مجلسم را تزیین نڪنید.
•[ #شهید_معصوم_نیکرنجبر
✅ @sajdeh63
| #رسم_شیدایے |
مسئولیتے دادند بهش. توے دفترش نوشت:«شرالمراء من کان الهوی علیہ امیرا.» تا همیشہ جلوے چشمش باشد و آن را بخواند ڪہ هواے نفس برش غلبہ نڪند.
🥀| #شهید_حسن_رضوان_خواه |
💠 @sajdeh63
| #رسم_شیدایـے |
چرا شهید خرازے لباس پاسدارے نمےپوشید؟ ایشان لباس پاسدارے ڪمتر بہ تنش میکرد. در زمان جبهہ ما دونوع اورڪت داشتیم یک نوع اورکت خوب و شیڪ بود ما فرماندهان این را میپوشیدیم ولے اقاے خرازے آن اورکت کہ بسیجےها مےپوشیدند را مےپوشید بہ او میگفتم آقا خرازے شما چرا لباس پاسدارے نمےپوشید گفت میخوام بسیجےها نشناسند من فرمانده ام...
[ خاطره سرلشڪر رحیم صفوے ]
💠 @sajdeh63
| #رسم_شیدایے |
مسئولیتے دادند بهش. توے دفترش نوشت: «شرالمراء من کان الهوی علیہ امیرا.» تا همیشہ جلوے چشمش باشد و آن را بخواند ڪہ هواے نفس برش غلبہ نڪند.
🥀| #شهید_حسن_رضوان_خواه |
💠 @sajdeh63
♥🍃 | #رسم_شیدایـے |
مداحے میکرد و اکثر اوقات ذکر سینہ زنے
هیئت را میگفت.گاهے بہ شوخے میگفت:
من دو هزار تا یاحسین حفظ هستم. اخلاص او زبانزد رفقا بود، اگہ کسے از او تعریف مےکرد، ناراحت میشد. وقتے در قبال زحمات تشکر میکردند. میگفت خرمشهر را خدا آزاد کرد. یعنے همہ کار خداست و همہ کار براے خداست او ابراهیم هادے را الگوے خود قرار داده بود و دقیقا پا جاے پاے ابراهیم میگذاشت.
| #شهید_محمدهادے_ذوالفقارے|
💠 @sajdeh63
🌙 #رسم_شیدایـے
دشمنان نمےدانند و نمیفهمند!
کہ ما براے شهادت مسابقہ میدهیم
و وابستگے نداریم و اعتقاد ما این
است کہ از سوے خدا آمده ایم و
بہ سوے او میرویم.
#شهید_سردار_همدانے
💠 @sajdeh63
#رسم_شیدایـے
میخواستم بزرگ بشم. درس بخونم مهندس بشم. خاکمو آباد ڪنم.زن بگیرم. مادر و پدرمو ببرم کربلا. دخترمو بزرگ ڪنم و ببرمش پارڪ تو راه مدرسہ با هم حرف بزنیم. خیلے ڪارا دوست داشتم انجام بدم... خب نشد. باید میرفتم از مادرم، پدرم، خاڪم، ناموسم، دخترم، دفاع ڪنم. رفتم ڪہ دروغ نباشہ احترام ڪم نشہ. همدیگرو درڪ ڪنیم. ریا از بین بره.دیگہ توهین نباشہ.محتاج ڪسے نباشیم...
#شهید_ڪاظم_مهدیزاده
💠 @sajdeh63
#رسم_شیدایـے🦋
کردها بہ هر کسے برادر نمےگویند در زمانے کہ حاج احمد در منطقہ بود، حدود سہ هزار نفر از افراد گروه هاے کوملہ و دموکرات کہ فریب حرفهاے ضد انقلاب را خورده بودند، خود را بہ حاج احمد تسلیم کردند. کاک احمد یک بار در جاده "دزلے" پیرمردے را سوار ماشین کرد، او را بہ جاے خود بر صندلے جلوے ماشین نشاند و خودش پشت وانت نشست.حاج احمد بعد از قرار گرفتن در جریان مشکلات پیرمرد، تصمیم گرفت تا براے او و خانواده اش غذا و نفت ببرد به طور ک او از دزلے تا ملہ خورد کہ سہ ساعت پیاده روے دارد، بدون ماشین در حالیکہ دوگالن نفت نیز بہ همراه داشت،بہ منزل آن پیرمرد رفت تا آنها را خوشحال کند. در واقع حاج احمد، اسطورهاے بے دلیل است.کردها بہ هرکسے برادر نمیگویند مگر این کہ مردانگے اش برایشان ثابت شده باشد، اما حاج احمد براے همہ ما برادر احمد بود.
#حاج_احمد_متوسلیان
💠 @sajdeh63
•📿• #رسم_شیدایـے
بسم اللہ را گفتہ و نگفتہ شروع كردم بہ خوردن. حاجے داشت حرف مے زد و سبزے پلو را با تُن ماهی قاطے مےكرد. هنوز قاشق اول را نخورده، رو بہ عباديان كرد و پرسيد: عبادے! بچہ ها شام چے داشتن؟ همينو. واقعاً؟ جون حاجے؟ نگاهش را دزديد و گفت: تُن رو فردا ظهر مےديم. حاجے قاشق را برگرداند. غذا در گلويم گير كرد. حاجے جون بہ خدا فردا ظهر بهشون مے ديم. حاجے همين طور كہ كنار مےكشيد گفت: بہ خدا منم فردا ظهر مے خورم.
" #شهید_ابراهیم_همت "
💠 @sajdeh63
#رسم_شیدایـے
میخواستم بزرگ بشم. درس بخونم مهندس بشم. خاکمو آباد ڪنم.زن بگیرم. مادر و پدرمو ببرم کربلا. دخترمو بزرگ ڪنم و ببرمش پارڪ تو راه مدرسہ با هم حرف بزنیم. خیلے ڪارا دوست داشتم انجام بدم... خب نشد. باید میرفتم از مادرم، پدرم، خاڪم، ناموسم، دخترم، دفاع ڪنم. رفتم ڪہ دروغ نباشہ احترام ڪم نشہ. همدیگرو درڪ ڪنیم. ریا از بین بره.دیگہ توهین نباشہ.محتاج ڪسے نباشیم...
#شهید_ڪاظم_مهدیزاده
💠 @sajdeh63