نمی خواهد شما خودتان را برای انقلاب فدا کنید انقلاب راه خودش را می رود؛
#شما_خودتان_را_بسازید_و_اصلاح_کنید.
#شهید_عباس_بابایی
✅ @sajdeh63
🔻#خاطرات_شهدا
🔅 در طول مدتی كه من با عباس در
آمریكا هم اتاق بودم، همه تفریح
عباس در آمریكا در سه چیز خلاصه
می شد :
ورزش، عكاسی، و دیدن مناظر طبیعی.
او همیشه روزانه دو وعده غذا
می خورد ، صبحانه و شام.
هیچ وقت ندیدم كه ظهرها ناهار بخورد
من فكر كنم عباس از این عمل ، دو هدف
را دنبال می كرد ؛ یكی خودسازی و تزكیه
نفس و دیگری صرفه جویی در مخارج و
فرستادن پول برای دوستانش كه بیشتر
در جاهای دوردست كشور بودند.
بعضی وقت ها عباس همراه شام، نه
نوشابه می خورد ؛ اما نه نوشابه هایی
مثل پپسی و .... كه در آن زمان
موجود بود ؛
بلكه او همیشه فانتای پرتقالی می خورد.
چند بار به او گفتم كه برای من پپسی
بگیرد ، ولی دوباره می دیدم كه
فانتا خریده است .
یك بار به او اعتراض كردم كه چرا پپسی
نمی خری ؟ مگر چه فرقی می كند و از
نظر قیمت كه با فانتا تفاوتی ندارد ،
آرام و متین گفت :
« حالا نمی شود شما فانتا بخورید؟»
گفتم:« خب ، عباس جان برای چه ؟»
سرانجام با اصرار من آهسته گفت :
« كارخانه پپسی متعلق اسرائیلی هاست؛
به همین خاطر مراجع تقلید مصرف آن را
تحریم كرده اند .»
به او خیره شدم و دانستم كه او تا چه
حد از شعور سیاسی بالایی برخوردار
است و در دل به عمق نگرش او به
مسایل ، آفرین گفتم .
راوی: خلبان امیر اكبر صیادبورانی
#شهید_عباس_بابایی
✅ @sajdeh63
🚩 ایستگاه خاطره...
🔹️آمریکا که بودیم هیچ وقت پپسی نمیخورد چند بار بهش گفتم برام نوشابه پپسی بخر اما نخرید...
🔹️یه بار بهش اعتراض کردم و گفتم: " این نوشابه ها تفاوت قیمت ندارند، پس چرا نوشابه پپسی نمیخری؟ " گفت: " چون کارخونه پپسی متعلق به اسرائیلی هاست "
#شهید_عباس_بابایی🕊
💠 @sajdeh63
🚩 ایستگاه خاطره...
💢 پای تلفن سجده ڪرد...!
بچه که به دنیا آمد، پدرم خبرش را تلفنی به او داد. اول نگفته بود که بچه دختر است. فکر کرده بود ناراحت می شود. وقتی گفته بود، او همان جا پای تلفن سجده شکر کرده بود. برای دیدن من و بچه آمد قزوین. از خوشحالی این که بچه دار شده از همان دم در بیمارستان به پرستارها و خدمتکارها پول داده بود. یک سبد خیلی بزرگ گل گلایل و یک گردنبند قیمتی هم برای من آورد.
#شهید_عباس_بابایی🕊
💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره...
بچه که به دنیا آمد، پدرم خبرش را تلفنی به او داد. اول نگفته بود که بچه دختر است. فکر کرده بود ناراحت می شود. وقتی گفته بود، او همان جا پای تلفن سجده شکر کرده بود. برای دیدن من و بچه آمد قزوین. از خوشحالی این که بچه دار شده از همان دم در بیمارستان به پرستارها و خدمتکارها پول داده بود. یک سبد خیلی بزرگ گل گلایل و یک گردنبند قیمتی هم برای من آورد.
#شهید_عباس_بابایی
💠 @sajdeh63
🚩 کلام شهید...
به خدا قسم من از شهدا و خانواده شهدا خجالت میکشم وصيتنامه بنويسم. حال سخنانم را برای خدا در چند جمله ان شاءالله خلاصه میکنم. خدايا مرگ مرا و فرزندان و همسرم را شهادت قرار بده. خدايا، همسر و فرزندانم را به تو میسپارم. خدايا، در اين دنيا چيزی ندارم، هر چه هست از آن توست. پدر و مادر عزيزم، ما خيلی به اين انقلاب بدهکاريم
#شهید_عباس_بابایی
💠 @sajdeh63
🚩 کلام شهید...
به خدا قسم من از شهدا و خانواده شهدا خجالت میکشم وصيتنامه بنويسم. حال سخنانم را برای خدا در چند جمله ان شاءالله خلاصه میکنم. خدايا مرگ مرا و فرزندان و همسرم را شهادت قرار بده. خدايا، همسر و فرزندانم را به تو میسپارم. خدايا، در اين دنيا چيزی ندارم، هر چه هست از آن توست. پدر و مادر عزيزم، ما خيلی به اين انقلاب بدهکاريم
#شهید_عباس_بابایی
💠 @sajdeh63
🚩 کلام شهید...
به خدا قسم من از شهدا و خانواده شهدا خجالت میکشم وصيتنامه بنويسم. حال سخنانم را برای خدا در چند جمله ان شاءالله خلاصه میکنم. خدايا مرگ مرا و فرزندان و همسرم را شهادت قرار بده. خدايا، همسر و فرزندانم را به تو میسپارم. خدايا، در اين دنيا چيزی ندارم، هر چه هست از آن توست. پدر و مادر عزيزم، ما خيلی به اين انقلاب بدهکاريم
#شهید_عباس_بابایی
💠 @sajdeh63
🚩 #سنگر_خاطره
بچه که به دنیا آمد، پدرم خبرش را تلفنی به او داد. اول نگفته بود که بچه دختر است. فکر کرده بود ناراحت می شود. وقتی گفته بود، او همان جا پای تلفن سجده شکر کرده بود. برای دیدن من و بچه آمد قزوین. از خوشحالی این که بچه دار شده از همان دم در بیمارستان به پرستارها و خدمتکارها پول داده بود. یک سبد خیلی بزرگ گل گلایل و یک گردنبند قیمتی هم برای من آورد.
#شهید_عباس_بابایی
💠 @sajdeh63