🚩 #سنگره_خاطره
▪️اعتقاد میثم این بود که اگر ایمان قوی باشد، همه چیز درست میشود. سرزنده و شاداب بود. خانه، شادبی اش را از وجود میثم وام میگرفت. همسرش میگفت: خیلی شوخ طبع بود و سر به سر همه میگذاشت. خیلی شلوغ بود و همیشه در منزل شعر و آواز میخواند. یادم هست یکبار که میخواستم نماز بخوانم، گفتم: «چقدر سر و صدا میکنی! کمی آرام باش » با خنده گفت: «زهره! روزی بیاید آنقدر خانه ساکت باشد که بگویی ای کاش سر و صداهای میثم بود»
▪️همرزم شهید:
قرار بود دو هفته بیشتر بمونیم و بعد برگردیم، تو درگیری آخر مجروح شدم و باید برمیگشتم. به میثم گفتم «تو هم بیا برگردیم آخه هفته آینده فرزندت به دنیا میاد»، میثم نگاهی به من کرد و گفت: من اینجا یه کار ناتمام دارم. ماند و کار ناتمامش را تمام کرد و هلما خانم رو ندید.
#شهید_مدافع_حرم_میثم_نجفی
💠 @sajdeh63