eitaa logo
سجده بر خاک
279 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
365 ویدیو
2 فایل
﷽ بیاد معلم شهید جواد مغفرتی با هدف نشر سیره شهدا و معارف اسلامی شادی ارواح مطهر شهدای عزیزمان صلوات ارتباط با مدیر : @ya_roghayeh63 💢 اینستاگرام 💢 https://www.instagram.com/seyed.morteza.bameshki63
مشاهده در ایتا
دانلود
باران شدیدی... در تهـران باریده بود ؛ خیابان ۱۷ شهریور را آب گرفته بود چند پیرمرد می‌خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند ! همان موقع ابراهـیم از راه رسید ، پاچه‌ی شلوار را بالا زد با کول ڪردن پیرمردهــا ، آن‌ها را به طرف دیگر خیابان برد ! ابراهـیم ... از این کارها زیاد انجام می‌داد ! هدفی هم جز شڪستن نفسِ خودش نداشت ! مخصوصا زمانی که خیلـی بینِ بچه هـا مطرح بود ... @sajdeh63
یک روز موتور شوهر خواهرم را از جلوی منزل مان دزدیدند ، عده ای دنبال دزد دویدند و موتور را زدند زمین... ابراهیم رسید... و دزدِ زخمی شده را بلند کرد... نگاهی‌ به چهره وحشت‌زده‌اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده ! بروید. ابراهیم دزد را برد درمانگاه و خودش پیگیر درمان زخمش شد آن بنده‌ خدا از رفتار ابراهیم خجالت‌ زده شد... ابراهیم از زندگی اش سوال کرد کمکش کرد و برایش کار درست کرد. طرف نماز خوان شد، به جبهه رفت و بعد از ابراهیم در جبهه شهید شد... راوی : خواهر شهید @sajdeh63
باران شدیدی... در تهـران باریده بود ؛ خیابان ۱۷ شهریور را آب گرفته بود چند پیرمرد می‌خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند ! همان موقع ابراهـیم از راه رسید ، پاچه‌ی شلوار را بالا زد با کول ڪردن پیرمردهــا ، آن‌ها را به طرف دیگر خیابان برد ! ابراهـیم ... از این کارها زیاد انجام می‌داد ! هدفی هم جز شڪستن نفسِ خودش نداشت ! مخصوصا زمانی که خیلـی بینِ بچه هـا مطرح بود ... @sajdeh63
🚩 ایستگاه خاطره... 🔹️باران شدیدی...🌧🌧 در تهـران باریده بود؛ خیابان ۱۷ شهریور را آب گرفته بود چند پیرمرد می‌خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند! همان موقع ابراهـیم از راه رسید، پاچه‌ی شلوار را بالا زد با کول ڪردن پیرمردهــا، آنها را به طرف دیگر خیابان برد! 🔹️ابراهـیم... از این کارها زیاد انجام می‌داد! هدفی هم جز شڪستن نفسِ خودش نداشت! مخصوصا زمانی که خیلـی بینِ بچه هـا مطرح بود 🕊 💠 @sajdeh63
🚩 ایستگاه خاطره... 🔹️باران شدیدی...🌧🌧 در تهـران باریده بود؛ خیابان ۱۷ شهریور را آب گرفته بود چند پیرمرد می‌خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند! همان موقع ابراهـیم از راه رسید، پاچه‌ی شلوار را بالا زد با کول ڪردن پیرمردهــا، آنها را به طرف دیگر خیابان برد! 🔹️ابراهـیم... از این کارها زیاد انجام می‌داد! هدفی هم جز شڪستن نفسِ خودش نداشت! مخصوصا زمانی که خیلـی بینِ بچه هـا مطرح بود 🕊 💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره... باران شدیدی...🌧🌧 در تهـران باریده بود؛ خیابان ۱۷ شهریور را آب گرفته بود چند پیرمرد می‌خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند! همان موقع ابراهـیم از راه رسید، پاچه‌ی شلوار را بالا زد با کول ڪردن پیرمردهــا، آنها را به طرف دیگر خیابان برد. ابراهـیم... از این کارها زیاد انجام می‌داد! هدفی هم جز شڪستن نفسِ خودش نداشت! مخصوصا زمانی که خیلـی بینِ بچه هـا مطرح بود 🕊 💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره... باران شدیدی...🌧🌧 در تهـران باریده بود؛ خیابان ۱۷ شهریور را آب گرفته بود چند پیرمرد می‌خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند! همان موقع ابراهـیم از راه رسید، پاچه‌ی شلوار را بالا زد با کول ڪردن پیرمردهــا، آنها را به طرف دیگر خیابان برد. ابراهـیم... از این کارها زیاد انجام می‌داد! هدفی هم جز شڪستن نفسِ خودش نداشت! مخصوصا زمانی که خیلـی بینِ بچه هـا مطرح بود 🕊 💠 @sajdeh63
🚩 ایستگاه خاطره... باران شدیدی در تهـران باریده بود؛ خیابان ۱۷ شهریور را آب گرفته بود چند پیرمرد می‌خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند! همان موقع ابراهـیم از راه رسید، پاچه‌ی شلوار را بالا زد با کول ڪردن پیرمردهــا، آنها را به طرف دیگر خیابان برد ▫️ابراهـیم... از این کارها زیاد انجام می‌داد! هدفی هم جز شڪستن نفسِ خودش نداشت! مخصوصا زمانی که خیلـی بینِ بچه هـا مطرح بود. 💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره... باران شدیدی...🌧🌧 در تهـران باریده بود؛ خیابان ۱۷ شهریور را آب گرفته بود چند پیرمرد می‌خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند! همان موقع ابراهـیم از راه رسید، پاچه‌ی شلوار را بالا زد با کول ڪردن پیرمردهــا، آنها را به طرف دیگر خیابان برد. ابراهـیم... از این کارها زیاد انجام می‌داد! هدفی هم جز شڪستن نفسِ خودش نداشت! مخصوصا زمانی که خیلـی بینِ بچه هـا مطرح بود 💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره... ▫️باران شدیدی در تهـران باریده بود؛ خیابان ۱۷ شهریور را آب گرفته بود چند پیرمرد می‌خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند! همان موقع ابراهـیم از راه رسید، پاچه‌ی شلوار را بالا زد با کول ڪردن پیرمردهــا، آنها را به طرف دیگر خیابان برد ▫️ابراهـیم... از این کارها زیاد انجام می‌داد! هدفی هم جز شڪستن نفسِ خودش نداشت! مخصوصا زمانی که خیلـی بینِ بچه هـا مطرح بود. 💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره... باران شدیدی...🌧🌧 در تهـران باریده بود؛ خیابان ۱۷ شهریور را آب گرفته بود چند پیرمرد می‌خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند! همان موقع ابراهـیم از راه رسید، پاچه‌ی شلوار را بالا زد با کول ڪردن پیرمردهــا، آنها را به طرف دیگر خیابان برد. ابراهـیم... از این کارها زیاد انجام می‌داد! هدفی هم جز شڪستن نفسِ خودش نداشت! مخصوصا زمانی که خیلـی بینِ بچه هـا مطرح بود 💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره... ▫️باران شدیدی در تهـران باریده بود؛ خیابان ۱۷ شهریور را آب گرفته بود چند پیرمرد می‌خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند! همان موقع ابراهـیم از راه رسید، پاچه‌ی شلوار را بالا زد با کول ڪردن پیرمردهــا، آنها را به طرف دیگر خیابان برد ▫️ابراهـیم... از این کارها زیاد انجام می‌داد! هدفی هم جز شڪستن نفسِ خودش نداشت! مخصوصا زمانی که خیلـی بینِ بچه هـا مطرح بود. 💠 @sajdeh63