🚩 #کلام_شهید
باید به این بلوغ برسیم
که دیگر نباید دیده شویم!
آن کسی که باید ببیند، میبیند...
#سردارشهید_حاج_قاسم_سلیمانی
💠 @sajdeh63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای صفای قلب زارم…💔
#امام_رئوف
💠 @sajdeh63
ما گره گشا داریم
دافع البلا داریم
هر کسی، کسی داره
ما امام رضا علیه السلام داریم
#امام_رضا_جانم❤️
💠 @sajdeh63
🚩 #کلام_شهید
هر کدام از شما یک شهــید را دوست خود بگیرد و سیره عملی و سبک زندگـی او را بکار ببندید ببینید چطــور رنگ و بوی شهدا را به خود میگیرید و خدا به شما عنایت میکند.
#سردارشهید_حاج_قاسم_سلیمانی
💠 @sajdeh63
🚩 #سنگر_خاطره
وقتی بهم گفت «ازت راضی نیستم» انگار دنیا روی سـرم خراب شده بود. پـــرسیدم: «واسه چی؟» گــفت: چــرا مــواظب بیـتالمال نیستی میدونی اینا رو کی فرستاده میدونی اینا بیت المال مسلموناس؟! همهش امانته! گفتم: حاجی میگی چی شده یا نه؟ دستش را باز کرد چهار تا حبّه قند خاکی تـوی دستش بود دم در چادر تداركات پیدا کرده بود!
#سردارشهید_مهدی_باکری
💠 @sajdeh63
اصلا جنس کارهایتان فرق داشت
در اوج غم لبخند میزدید
و در نهایت خستگی ایستادگی!
اصلا باورم شده است
جنس شما با ما فرق دارد
راستی چرا؟
چرا در حسرت آن روزهای خاکیم؟
شما نگاهتان به دنیا متفاوت بود
#قهرمانان_وطن #دفاع_مقدس
💠 @sajdeh63
🚩 #سنگر_خاطره
روزی باران شدیدی در شهر باریده بود و جویها را لبریز از آب کرده بود. وقتی شهید باکری این وضعیت را دید، تلفن را برداشت و گروههای امدادی را خبر کرد. گروههای امداد به سمت محلات مستضعف نشین گرفتار سیل راه افتادند. شهید مهدی باکری، ۹ ماه شهردار ارومیه بود. حجم آب لحظه به لحظه بیشتر میشد و مردم سراسیمه از خانههایشان بیرون میآمدند. شهید باکری متوجه خانهای شد که آب آن را فراگرفته بود. در حیاط خانه پیرزنی فریاد میکشید و کمک میخواست. مهدی باکری در را هل داد و باز کرد. آب تا بالای زانو رسیده بود. از پیرزن پرسید که آیا کسی زیر آوار مانده یا نه. پیرزن بر سر و صورتزنان گفت که وسایل خانه و کل زندگیاش زیر آوار مانده و آب به زیرزمین رفته است. گویا جهیزیه دخترش که با سختی آن را جمع کرده بود در زیرزمین جامانده و خیس شده بود. مهدی به کمک دوستانش جلوی در، سد خاکی درست کردند تا آب بیشتری داخل خانه نیاید. شهید باکری به کوچه دوید و وانت آتشنشانی را پیدا کرد و به خانه پیرزن آورد. چند لحظه بعد شیلنگ پمپ در زیرزمین فرو رفت و آب مکیده شد. پمپ کار میکرد و آب زیرزمین لحظه به لحظه کم میشد. مهدی غرق گل و لای شده بود. پس از دقایقی پمپ همه آب زیرزمین را خالی کرد. پیرزن که حالش بهتر شده بود شروع کرد به دعا کردن مهدی باکری. گفت: خدا خیرت بدهد پسرم. آن شهردار فلان فلان شده کجاست تا کمی از غیرت تو یاد بگیرد. تا لحظهای که شهید باکری وسایل را جمع کند و از خانه بیرون برود، پیرزن مشغول دعا کردن مهدی و نفرین شهردار ارومیه بود!
#سردارشهید_مهدی_باکری
💠 @sajdeh63
خدایا...
بارش باران را برای ما عذاب و بلا قرار مده
"وَ لَا تَجْعَلْ صَوْبَهُ عَلَيْنَا رُجُوماً"
#صحیفه_سجادیه
#سیل_مشهد
💠 @sajdeh63
🚩 #دعای_فرج_امام_زمان_عج
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرینَ
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💠 @sajdeh63
🚩 #معرفی_شهید
🔸سال ۱۳۱۹؛ (۱۳ آبان) تولد در تهران
🔹سال ۱۳۳۸؛ انتخاب بعنوان زیباترین جوان ایران
🔸حوالی سال۱۳۳۸؛ ورود به ارتش و عضویت در گروه کلاهسبزها.
🔹حوالی سال ۱۳۴۰؛ استعفا از ارتش و اشتغال به شغل آزاد.
🔸سال۱۳۴۲؛ (۱۵ خرداد) شرکت در فعالیتهای سیاسی و شروع تحت تعقیبِ حکومت شاهنشاهی
🔹سال ۱۳۵۷؛ عضویت در کمیته استقبال از حضرت امام خمینی(ره).
🔸سال۱۳۵۷؛ تولد اولین فرزند با نام سیدمحمد روح الله.
🔹سال۱۳۵۷؛ (۲۳ بهمن) همکاری فعال تشکیل و سازماندهی کمیته منطقه۹ تهران در سمت معاون ستاد عملیاتی.
🔸سال۱۳۵۸؛ اعزام به کردستان به همراه عدهای از اعضای کمیته منطقه۹ تهران، برای خاموش کردن غائلهی ضدانقلاب.
🔹سال۱۳۵۹؛ (مهر) اعزام به همراه ۹۰ نفر از دوستان بصورت داوطلبانه و مستقل به خرمشهر و تشکیل گروه جنگهای نامنظم فدائیان اسلام.
🔸سال۱۳۶۰؛ (مهر) مورد سوء قصد چند باره منافقین در جریان عملیات شکست حصر آبادان.
🔹سال۱۳۶۰؛ (مهر) بازگشت به تهران پس از شکست حصر آبادان و انحلال گروه فداییان اسلام و اشتغال به کار لباس فروشی.
🔸سال۱۳۶۴؛ (۲۸ اردیبهشت) شهادت در تهران توسط گروه منافقین.
🔹آدرس مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا (س) تهران؛ قطعه ۲۴، ردیف ۷۶، شماره ۵۰
#سردارشهید_سیدمجتبی_هاشمی #فرمانده_جنگهای_نامنظم
💠 @sajdeh63
🚩 #سنگر_خاطره
اوایل ازدواجمون بود. برای خرید با سید مجتبی رفتیم بازارچه. در بین راه با پدر و مادرِ آقاسید برخورد کردیم. سید مجتبی به محض اینکه پدر و مادرش رو دید، در نهایت تواضع و فروتنی خم شد، روی زمین زانو زد و پاهای والدینش رو بوسید. این صحنه برای من بسیار دیدنی بود. آقا سید با اون هیکلِ تنومند و قامت رشید در مقابل پدرو مادرش اینطور فروتن بود و احترام اونا رو تا حد بالایی نگه میداشت.
📚منبع: سالنامه یاران ناب ۱۳۹۳ به نقل از همسر شهید
#شهید_سیدمجتبی_هاشمی
💠 @sajdeh63
سلام و ارادت
💢 نشانی صفحه جدید اینستاگرامم 💢
https://www.instagram.com/seyed.morteza.bameshki63