eitaa logo
سجده بر خاک
279 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
267 ویدیو
2 فایل
﷽ بیاد معلم شهید جواد مغفرتی با هدف نشر سیره شهدا و معارف اسلامی شادی ارواح مطهر شهدای عزیزمان صلوات ارتباط با مدیر : @ya_roghayeh63 💢 اینستاگرام 💢 https://www.instagram.com/seyed.morteza.bameshki63
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩 ماجرای این عکس چیست؟ زمستان سال ۶۶ عملیاتی به نام بیت المقدس دو در منطقه غرب کشور (کردستان) صورت می گیرد. در ساعات ابتدایی بامداد اول بهمن طی درگیری هایی در منطقه کوهستانی ماووت عراق و در جنگ روبرو توسط تیر بار عراقی در تاریکی شب این دو شهید بزرگوار به شهادت میرسند. همرزمان این شهدا این عزیزان رو زیر برف پنهان میکنند و به عقب برمیگردند اما آقا عطا و چند نفر دیگه میمونند تا حتما دوستانشونو برگردونن. روزها به خاطر داشتن دید توسط دشمن حرکتی نداشتن و در تاریکی شب و در اون برف و سرما و کوهستان، شهدا رو روی دوششون حمل میکردن. سه شبانه روز طول میکشه تا به نیروهای خودی برسند و پیکرها رو تحویل بدن. که اونجا این عکس و چند تا عکس دیگه به یادگار می مونه سمت راست: شهید حجت مقدم وسط: آقا عطا سمت چپ: شهید مالک اوزم چلویی شهادت: ۱۳۶۶/۱۱/۱ عملیات بیت المقدس ۲ 🌹هدیه به روح مطهر تمامی شهدای کربلای ۵ و بیت المقدس ۲ صلوات🌹 💠 @sajdeh63
💢 در اینستاگرام با ما همراه باشید ! 💢 https://www.instagram.com/seyed.morteza.bameshki
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 🎥 آخ‌...آخ...آخ... این فیلم رو ببین... وقتی یداللهِ لشکر به‌ هم ریخت... 🔸یکم‌ بهمن؛ سالروز عروجِ سردار شهید یدالله کلهر گرامی‌ باد 🥀 💠 @sajdeh63
🚩 برای تمام درد و رنج هایی که میکشی صبر کن. صبر، اوج احترام به حکمت خداست!🩷 💠 @sajdeh63
🚩 به نماز اول وقت فوق العاده اهمیت میداد، تا صدای اذان را میشنید، توی بیابون هم بود می ایستاد 📿 💠 @sajdeh63
🚩 نوعی دیگر از "بخور بخورهای" جبهه‼️ 💠 @sajdeh63
🚩 باران شدیدی در تهـران باریده بود؛ خیابان ۱۷ شهریور را آب گرفته بود چند پیرمرد میخواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند! همان موقع ابراهـیم از راه رسید، پاچه‌ی شلوار را بالا زد با کول کردن پیرمردهــا، آنها را به طرف دیگر خیابان برد. ابراهـیم... از این کارها زیاد انجام می‌داد! هدفی هم جز شکستن نفسِ خودش نداشت! مخصوصا زمانی که خیلـی بینِ بچه هـا مطرح بود. 💠 @sajdeh63
🚩 ▫️چند بُرش از زندگی شهیدی بسیار گمنام؛ بنام عبدالحسین مجدمی... 🌼 | وقتی اومد خواستگاری من؛ مدام تکرار می‌کرد که: همه‌ی من برای شما نیست؛ حتی ممکنه پیش از عقد هم برم... همینطور هم شد. درد مردم رو درد خودش می دونست. توی قضیه سیل اونقدر موند و به مردم خدمت کرد که سیل‌زده‌ها دیگه می‌شناختنش. 🌼 | خیلی از کارهای خداپسندانه‌ش رو خارج از وقت اداری انجام می‌داد؛ می‌گفت: می ترسم بقیه بفهمن و ریا بشه. حتی من که همسرش هستم، از خیلی کارهاش خبر نداشتم و بعد از شهادتش فهمیدم. 🌼 | خیلی از ماموریت‌های کاری‌اش رو با ماشین شخصی خودش می‌رفت و حاضر نمی‌شد از ماشین دولتی استفاده کنه. اگه کسی بابت این بهش ایراد می‌گرفت، در جوابش می‌گفت: فرقی نداره با چه ماشینی میرم؛ مهم اینه وظیفه‌ای که بهم محوّل شده، انجام بشه. 🌼 | به پسرش می‌گفت: هر روز صبح قبل از خارج شدن از خونه، بگو: تمام کارهای امروزم رو برا خدا انجام میدم، تا هر کاری انجام دادی برای خدا و در راه خدا باشه؛ اینطوری حتی راه رفتنت هم برای خدا میشه... 🌼 | دو شب قبل از شهادتش؛ بعد از نماز مغرب و عشا توی اتاق تنهایی حدیث کسا می‌خوند و گریه می‌کرد. ایام فاطمیه بود. داشت با حضرت زهرا حرف می‌زد. لابه‌لای حرفاش شنیدم که از مادر سادات طلب شهادت می‌کرد. 🥀 💠 @sajdeh63