11.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 #روايت_مستند
🎥 آخ...آخ...آخ... این فیلم رو ببین...
وقتی یداللهِ لشکر به هم ریخت...
🔸یکم بهمن؛ سالروز عروجِ سردار شهید یدالله کلهر گرامی باد
#سردارشهید_یداالله_کلهر
#سالروز_شهادت🥀
💠 @sajdeh63
🚩 #پندانـــــــه
برای تمام درد و رنج هایی که میکشی صبر کن. صبر، اوج احترام به حکمت خداست!🩷
💠 @sajdeh63
🚩 #سنگر_خاطره
به نماز اول وقت
فوق العاده اهمیت میداد،
تا صدای اذان را میشنید،
توی بیابون هم بود می ایستاد
#سردارشهید_محمـد_بروجــردی
#نماز_اول_وقت📿
💠 @sajdeh63
🚩 #سنگر_خاطره
باران شدیدی در تهـران باریده بود؛ خیابان ۱۷ شهریور را آب گرفته بود چند پیرمرد میخواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند! همان موقع ابراهـیم از راه رسید، پاچهی شلوار را بالا زد با کول کردن پیرمردهــا، آنها را به طرف دیگر خیابان برد. ابراهـیم... از این کارها زیاد انجام میداد! هدفی هم جز شکستن نفسِ خودش نداشت! مخصوصا زمانی که خیلـی بینِ بچه هـا مطرح بود.
#شهید_ابراهیم_هادی
💠 @sajdeh63
🚩 #سنگره_خاطره
▫️چند بُرش از زندگی شهیدی بسیار گمنام؛ بنام عبدالحسین مجدمی...
🌼 #سهممردمهمهستم| وقتی اومد خواستگاری من؛ مدام تکرار میکرد که: همهی من برای شما نیست؛ حتی ممکنه پیش از عقد هم برم... همینطور هم شد. درد مردم رو درد خودش می دونست. توی قضیه سیل اونقدر موند و به مردم خدمت کرد که سیلزدهها دیگه میشناختنش.
🌼 #ریا| خیلی از کارهای خداپسندانهش رو خارج از وقت اداری انجام میداد؛ میگفت: می ترسم بقیه بفهمن و ریا بشه. حتی من که همسرش هستم، از خیلی کارهاش خبر نداشتم و بعد از شهادتش فهمیدم.
🌼 #بيتالمال| خیلی از ماموریتهای کاریاش رو با ماشین شخصی خودش میرفت و حاضر نمیشد از ماشین دولتی استفاده کنه. اگه کسی بابت این بهش ایراد میگرفت، در جوابش میگفت: فرقی نداره با چه ماشینی میرم؛ مهم اینه وظیفهای که بهم محوّل شده، انجام بشه.
🌼 #برای_خدا| به پسرش میگفت: هر روز صبح قبل از خارج شدن از خونه، بگو: تمام کارهای امروزم رو برا خدا انجام میدم، تا هر کاری انجام دادی برای خدا و در راه خدا باشه؛ اینطوری حتی راه رفتنت هم برای خدا میشه...
🌼 #آرزوی_شهادت| دو شب قبل از شهادتش؛ بعد از نماز مغرب و عشا توی اتاق تنهایی حدیث کسا میخوند و گریه میکرد. ایام فاطمیه بود. داشت با حضرت زهرا حرف میزد. لابهلای حرفاش شنیدم که از مادر سادات طلب شهادت میکرد.
#شهید_عبدالحسین_مجدمی
#شهدای_خوزستان
#سالروز_شهادت🥀
💠 @sajdeh63
هدایت شده از سجده بر خاک
12.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای کس و کارم
خدا رو شکر امام رضا(ع)
که تو رو دارم
جز تو کسِ دیگه رو که آقا ندارم
#چهارشنبه_های_زیارتی💔
https://eitaa.com/joinchat/809762818C5011c62353
🚩 #سنگر_خاطره
یک جا نمیشست غذایش را بخورد. به سنگر بچه بسیجیها سر میزد و هر جا یک لقمهای میخورد؛ ناهار، شام یا حتی صبحانه، فرقی نمیکرد. وقتی هم که ازش میپرسیدم؛ چرا این کار را میکند؟! میگفت:.. میگفت: اگر من در سنگر فرماندهی بنشینم و غذا بخورم، آن بسیجی که نان خشک یا دوغ یا ماست میخورد، فکر میکند؛ من که فرمانده هستم، غذایی بهتر از غذای او میخورم. این جوری بهتراست. بگذار بسیجی بداند، بین من که فرمانده هستم با او [که] یک بسیجی است فرقی وجود ندارد.
#سردارشهید_عبدالحسین_برونسی
💠 @sajdeh63
🏴 إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون
▪️"سرکار خانم معصومه سبک خیز"
همسر سردار شهید عبدالحسین برونسی
پس از تحمل یک دوره بیماری دار فانی را وداع گفت.
▪️مرحومه سبکخیز در سال۱۳۴۷ با شهید برونسی ازدواج میکند که حاصل آن ۸ فرزند است. شهید برونسی از سرداران نامی دوران دفاع مقدس در ۲۳ اسفند ۱۳۶۳ در حالی که فرماندهی تیپ ۱۸ جوادالائمه(ع) را بر عهده داشت در شرق دجله در عملیات بدر به فیض شهادت نائل آمد.
▪️درگذشت این همسر صبور و مادر فداکار را به بیتِ معظم شهید برونسی تسلیت عرض مینمایم
#سردارشهید_عبدالحسین_برونسی
#روحشان_شاد_باصلوات
💠 @sajdeh63
🚩 #سنگر_خاطره
شهید برونسی یک بار خیلی دیر از منطقه به خانه آمد، شب همه خوابیده بودیم که متوجه شدم صدای شهید میآید، در خواب با کسی صحبت میکرد و میگفت، یازهرا(س) چند بار صدایشان کردم اما اصلاً متوجه نمیشدند در حال و هوای خودشان بودند. وقتی توانستم بیدارشان کنم، ناراحت شد به سمت اتاق دیگری رفت، من نیز پشت سرش رفتم. دیدم گوشهای نشست، اسم حضرت فاطمه را صدا میزد و از شدت گریه شانههایش میلرزد؛ آرامتر که شد، به من گفت: چرا بیدارم کردی، داشتم اذن شهادتم را از بی بی فاطمه سلام الله علیها میگرفتم.▫️نقل از همسر شهید
#سردارشهید_عبدالحسین_برونسی
💠 @sajdeh63