🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷
لینک تماشای ویدیوهای کانال در آپارات
https://www.aparat.com/Sajedinrey
🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷
تلگرام
@sajedinerey
اپلیکیشن بله
https://ble.ir/sajedinrey
اپلیکیشن ایتا
https://eitaa.com/sajedinrey
اینستاگرام
@sajedinrey
وبلاگ
https://sajedinrey.blogfa.com/
💠 *امام علی(ع)*
کسی که از او چیزی خواسته می شود تا وعده ندهد، آزاد است و چون وعده داد، در بند آن است تا آنگاه که به آن وفا کند.
*نهج البلاغه، حکمت ۳۳۶*
💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠
#ساجدین_ری
@sajedinrey
🍃 #یاد_یاران 🍃
مادر بهش گفت: ابراهیم، سرما اذیتت نمیکنه؟ گفت: نه مادر، هوا خیلی سرد نیست. هوا خیلی سرد بود، ولی نمیخواست ما را توی خرج بیندازد. دلم نیامد؛ همان روز رفتم و یک کلاه برایش خریدم. صبح فردا، کلاه را سرش کشید و رفت. ظهر که برگشت، بدون کلاه بود! گفتم: کلاهت کو؟ گفت: اگه بگم، دعوام نمیکنی؟ گفتم: نه مادر؛ مگه چیکارش کردی؟ گفت: یکی از بچههای مدرسهمون با دمپایی میاد، امروز سرما خورده بود. دیدم کلاه برای اون واجب تره.
📚 مادر شهید ابراهیم امیرعباسی
⚘ #ساجدین_ری ⚘
🆔 @sajedinrey
💠🔹 *شهید علی اصغر اکبری* 🔹💠
دهم اردیبهشت 1331، در فشافويه شهرری چشم به جهان گشود. پدرش علی، کشاورزی می کرد و مادرش جمیله نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر کارگاه پارچه بافی بود. او دارای چهار برادر و دو خواهر بود، علی اصغر تحصيلات خود را تا مقطع ششم ابتدايی ادامه می دهد و با پيروزی انقلاب و بازگشت امام به ايران همواره در کنار امام زمانش حضرت امام خميني امنه برکاته حضور داشت. بنا به گفته همسر شهيد بزرگوار زمانی که امام در قم بودند شهيد به عنوان پاسدار امام درقم حضور داشت و زمانی هم که امام درجماران حضور داشتند بازهم در جماران بودند.
شهيد علی اصغر اکبری با شروع جنگ تحميلی بعنوان فرمانده سردشت در منطقه سردشت حضور داشت و در عملياتهای آزادسازی خرمشهر حضورش مستمر و شجاعانه بود.شهيد علي اصغر اکبري در سال1360 توسط منافقين از پشت هدف گلوله قرار گرفته و به فيض شهادت مي رسند و پيکر مطهر شهيد توسط منافقين با آب جوش سوزانده و در معرض آفتاب قرار داده شده بود که پس از پنج روز با پيگيري ايران با تبادل اجساد عراقي ها به ايران تحويل داده مي شود ومادر بزرگوارشهيد مسئوليت غسل وتدفين شهيد را به عهده گر فته و چادر همت به کمر مي بندند وپيکر مطهر دو شهيدش علي اصغر و عباس را باهم با گلاب شستشو داده و به خاک مي سپارد، برادر کوچک شهيد عباس اکبری که همراه برادر در سردشت حضور داشت توسط منافقين شکنجه شده و به شهادت مي رسد. دهم تیر 1360، با سمت فرمانده عملیات در سرپل ذهاب توسط نیروهای حزب کومله بر اثر اصابت گلوله ببه سر و گردن، شهید شد. مزار وی در بهشت زهرای شهرستان تهران واقع است.
💠🔹
@sajedinrey
🔅#پندانه
✍ به خدا اعتماد کن
🔹پسر کوچکی برای مادربزرگش توضیح میداد که چگونه همهچیز ایراد دارد؛ مدرسه، خانواده، دوستان و…
🔸مادربزرگ که مشغول پختن کیک بود از پسر کوچولو پرسید:
کیک دوست داری؟
🔹و پسر کوچولو پاسخ داد:
البته که دوست دارم.
🔸مادربزرگ:
روغن چطور؟
🔹پسر کوچولو:
نه!
🔸مادربزرگ:
و حالا دو تا تخممرغ؟
🔹پسر کوچولو:
نه مادربزرگ!
🔸مادربزرگ:
آرد چی؟ از آرد خوشت میآید؟ جوششیرین چطور؟
🔹پسر کوچولو:
نه مادربزرگ! حالم از همهشان بههم میخورد.
🔸مادربزرگ:
بله، همه این چیزها بهتنهایی بد بهنظر میرسند. اما وقتی بهدرستی باهم مخلوط شوند، یک کیک خوشمزه درست میشود.
🔹خداوند هم بههمین ترتیب عمل میکند. خیلی از اوقات تعجب میکنیم که چرا خداوند باید بگذارد ما چنین دوران سختی را بگذرانیم. اما او میداند که وقتی همه این سختیها را بهدرستی در کنار هم قرار دهد، نتیجه همیشه خوب است.
🔸ما تنها باید به او اعتماد کنیم، در نهایت همه این پیشامدها باهم به یک نتیجه فوقالعاده میرسند.
🆔 @sajedinrey
شهید عباس اکبری در تاریخ 1345 در خانواده ای مذهبی و شیعه دیده به جهان گشود. نام پدرش علی و نام مادرش جملیه زاده بود. شهید عباس با برادر بزرگترش به نام علی صغر از طریق بسیج به کردستان رفتند و در جبهه پسر بزرگتر به نام علی اصغر شهید می شود و عباس اسیر کموله های عراقی در کردستان می شود. ولی عباس با دادن دشنام و ریختن آب دهان به نیروهای بعثی آنها طاقت نیاورده و در تاریخ دهم تیرماه سال 60 او را به رگبار بسته و شهید می کنند و جنازه اش را در کنار جاده رها می کنند و پس از چهار روز توسط نیروهای ایرانی به شهر ری آورده شد و در بهشت زهرا (س) تهران قطعه بیست و چهارم به خاک سپرده شد.
@sajedinrey
🔅#پندانه
✍ انسانها را در زیستن بشناس
🔹شخصی تعریف میکرد که توی رستوران نشسته بودم که یک دفعه مردی که با تلفن صحبت میکرد فریاد کشید و خیلی خوشحالی کرد.
🔸بعد از تمامشدن تلفن، رو به گارسون گفت:
همه کسانی که در رستورانن، مهمان من هستن به باقالی پلو و ماهیچه. بعد از ۱۸ سال دارم بابا میشم.
🔹چند روز بعد تو صف سینما، همون مرد رو دیدم که دست بچۀ سهچهارسالهای رو گرفته بود که بهش بابا میگفت.
🔸پیش مرد رفتم و علت کار اون روزشو پرسیدم.
🔹مرد با شرمندگی زیاد گفت:
اون روز در میز بغل دست من، پیرمردی با همسرش نشسته بودند. پیرزن با دیدن منوی غذاها گفت: ای کاش میشد امروز باقالیپلو با ماهیچه میخوردیم. شوهرش با شرمندگی ازش عذرخواهی کرد و خواست بهخاطر پول کمشان، فقط سوپ بخورند.
🔸من هم با اون تلفن ساختگی خواستم که همه مهمان من باشند تا اون پیرمرد بتونه بدون شرمندگی، غذای دلخواه همسرش رو فراهم کنه.
💢انسانها را در زیستن بشناس نه در گفتن؛ در گفتار همه آراستهاند.
🆔 @sajedinrey
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢توصیه مهم شهید ابراهیم هادی:
به فکرِ مثلِ شهدا مردن نباشید
به فکرِ مثل شهدا زندگیگردن باشید.
🆔 @sajedinrey
28.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۶۹﴾
و كسانى كه در راه ما كوشيده اند به يقين راه هاى خود را بر آنان مى نماييم و در حقيقت خدا با نيكوكاران است (۶۹)
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🎙روایت برادر شهیدعبدالرحیمی از شخصیت خلاق و با استعداد برادر
🎥ضبط در واحد مستندسازی ساجدین ری
#شهیدعبدالرحیمی https://aparat.com/v/6uAi8
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
" #ساجدین_ری "
╭┅──❅❁❅──┅╮
@sajedinrey
╰┅───❁───┅╯
*Israel is child Killer regime*
" إیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ "
بترس از ظلم به کسی که جز خدا یاوری ندارد.
#طوفان_الاقصی #غزه
@sajedinrey
✨ یٰاصاحِبَ الزَّمٰانْ، الغَوثُ و الْاَمان...
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
🏴 «مَن رَأى مِنكُم مُنكَرا فَلْيُغَيِّرْهُ بِيَدِهِ، فإن لَم يَستَطِعْ فبِلِسانِهِ، فإن لَم يَستَطِعْ فبِقَلبِهِ و ذلكَ أضعَفُ الإيمان.»
*هر يک از شما منكرى را ديد بايد با دست خود آن را تغيير دهد. اگر نتوانست، با زبانش تغيير دهد (اعتراض كند) و باز اگر نتوانست، در قلبش آن را انكار كند و اين ضعيفترين مرحله ايمان است.*
🇵🇸 جنایت بیمارستان المعمدانی غزه
📌 #طوفان_الأقصى
#بیمارستان_المعمدانی
🆔 @sajedinrey
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
« نَصرُ مِن اللهِ و فَتحٌ قریب»
(یاری خدا و پیروزی نزدیک است و مومنان را بشارت ده)
🎥 #استوری_موشن دیوارنگارۀ «و فتح قريب» بر دیوار حائل با #فلسطین_اشغالی
🔸 این دیوارنگاره اثر ۶ هنرمند نقاش از کشورهای مصر، لبنان، فلسطین، سوریه، الجزائر و ایران است.
#قدس #طوفان_الاقصی
🎞️ #ساجدین_ری
@sajedinrey
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 *مستند صدثانیهای #مادر*
💬 _زیباترین جواب یک مادر درباره فرزند شهیدش..._
🔻 #بانوی_اول این سرزمین شمایید!
▫️ کارگردان: نعمت الله سرگلزایی
▫️ تولید باشگاه فیلم رویش
🔰 محصول #مرکز_فیلم_جوان_سوره
⭐️ برنده تندیس اول بخش مستند ملی سیزدهمین جشنواره فیلم 100
🎞 #ساجدین_ری
@sajedinrey
🔅#پندانه
✍ روزی دست خداست
🔹ﻣﺮﺩﯼ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﯽ ﻣﺎﺩﺭ، ﻫﻤﺴﺮ ﻭ فرزندش ﺭﺍ ﺑﺮﻋﻬﺪﻩ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﺰﺩ اربابی ﮐﺎﺭ ﻣﯽﮐﺮﺩ. وی ﺩﺭ ﮐﺎﺭﺵ ﺍﺧﻼﺹ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ کارها ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﺩﺍﺩ.
🔸یک ﺭﻭﺯ ﺍﻭ ﺳﺮ ﮐﺎﺭ ﻧﺮﻓﺖ. به همین ﻋﻠﺖ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺖ:
ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﯾﻨﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩﺗﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻢ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻏﯿﺒﺖ ﻧﮑﻨﺪ. ﺯﯾﺮﺍ ﺣﺘﻤﺎ بهخاﻃﺮ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺩﺳﺘﻤﺰﺩﺵ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
🔹ﻭﻗﺘﯽ روز بعد ﺳﺮﮐﺎﺭﺵ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ارباب ﺣﻘﻮﻗﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﯾﻨﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩ.
🔸ﮐﺎﺭﮔﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ تشکر کرد و ﺩﻟﯿﻞ ﺯﯾﺎﺩﺷﺪﻥ ﺭﺍ ﻧﭙﺮﺳﯿﺪ.
🔹ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩ. ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ بهشدت ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺩﯾﻨﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩﻩﺍﻡ ﮐﻢ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ.
🔸ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮐﺎﺭﮔﺮ باز هم ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ و علت این کار را ﺍﺯ ﺍﻭ نپرسید.
🔹ﭘﺲ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺍﺯ ﻋﮑسﺍﻟﻌﻤﻞ ﺍﻭ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩ. به همین ﻋﻠﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺣﻘﻮﻗﺖ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺩ ﮐﺮﺩﻡ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺘﯽ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻢ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎﺯ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺘﯽ!
🔸ﮐﺎﺭﮔﺮ ﮔﻔﺖ:
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻝ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﺯﻧﺪﯼ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩ. ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻡ. ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﻪ ﻣﻦ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﺍﺩﯼ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
🔹ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ برای ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﺮﺩ ﻭ ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﺩﯾﻨﺎﺭ از حقوقم ﮐﻢ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯیاش ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺶ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
💢 ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﻨﺪ ﺭﻭحهاﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺁنها ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﻗﺎﻧﻊ ﻭ ﺭاضیاند ﻭ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﻭ ﮐﺎﻫﺶ ﺭﻭﺯیشان ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎنها ﻧﺴﺒﺖ ﻧﻤﯽﺩﻫﻨﺪ.
🆔 @sajedinrey
🔹نــام :مهدی
🔹نـام خـانوادگـی :نجمی
🔹نـام پـدر :عباس
🔹تـاریخ تـولـد :۱۳۴۷/۱۲/۲۳
🔹مـحل تـولـد :ری
🔹سـن :۲۸ سـال
🔹دیـن و مـذهب :اسلام شیعه
🔹وضـعیت تاهل :متاهل
🔹شـغل :کارگر ساده
🔹مـلّیـت :ایرانى
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
" #ساجدین_ری "
╭┅──❅❁❅──┅╮
@sajedinrey
╰┅───❁───┅╯
💠 *جانباز شهید مهدی نجمی*
از شهدای والامقام در بخش قلعه نو و روستای نجم آباد میباشد.
شهید مهدی نجمی در تاریخ بیست و سوم اسفند ۱۳۴۷ در شهرری دیده به جهان گشود . او فرزند اول خانواده بود و در خانواده ای مذهبی و معتقد رشد کرد و دوره ابتدایی و راهنمایی را در خیابان هلال احمر شهر ری گذراند و وارد دبیرستان شد و در هنرستان شهید گلشنی ادامه تحصیل داد
ایشان در زمان تحصیل خودش بسیجی بود و مسئول بسیج و انجمن اسلامی هنرستان نیز بود و از طرف بسیج در سن هفده سالگی به همراه پدرش در سال ۱۳۶۵ در حالیکه هنوز دیپلم نگرفته بود به جبهه رفت . بعد از مدتی پدر او به نزد خانواده برگشت ولی شهید مهدی نجمی در جبهه ماند و بعد از مدت دو ماه که در جبهه بود در جزیره مجنون *بوسیله ترکش دشمن از ناحیه شکم ، چشم ، صورت ، گوش ،شانه، قفسه سینه شکم و اندامهای بالا و پایین با بیش از چهارصد ترکش مجروح شد.*
و تاریخ مجروحیت ایشان *مصادف بود با شب شهادت حضرت علی (ع)* و مدتی در بیمارستان بستری شد و بعد از کمی بهبودی ایشان ادامه تحصیل داد و دیپلم گرفت . دو سال از مدت مجروحیت ایشان گذشته بود که در سال ۱۳۶۸ با خواهر شهید حاج معینی ازدواج کردند و ثمره این ازدواج یک پسر بود . ده سال از دوران مجروحیت ایشان می گذشت که به علت چرکی شدن ترکش ها شهید عذاب زیادی میکشید و در سال ۱۳۷۵ در شب شهادت فاطمه زهرا (س) در منزل و در سن بیست و هفت سالگی در حالیکه هشت سال بیشتر از دوران زندگی متاهلی او نمی گذشت با وجود یک پسر پنج ساله شربت شهادت را نوشید و پیکر پاکش را به وصیت خودش در حرم عبدالعظیم به خاک سپردند .
28.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 معرفی کتاب 💠
💠مشخصات کتاب
📖 نام کتاب: *دختر شینا*
📝 نویسنده:بهناز ضرابی زاده
🎙 گوینده : سمانه یکتا
کتاب «دختر شینا» یکی از آثار سوره مهر با موضوع خاطرات زنان است که با قلمی روان به روایت زندگی قدم خیر محمدی کنعان همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی میپردازد.
درباره زندگی این شهید فعالیتهای فرهنگی مختلفی صورت گرفته بود. با توجه به آثار به عمل آمده متوجه شدم، قدم خیر در سن 22 سالگی، همسرش به شهادت رسیده و با وجود 5 فرزند، ازدواج نکرده است و به تنهایی فرزندانش را بزرگ کرد.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
" #ساجدین_ری "
╭┅──❅❁❅──┅╮
@sajedinrey
╰┅───❁───┅╯
امام علی علیه السلام
برای آنچه از دست رفته است، اندوه به دلت راه مده،که تو را از آنچه می آید باز می دارد.
غرر الحکم حدیث ۱۰۴۳۴
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
" #ساجدین_ری "
╭┅──❅❁❅──┅╮
@sajedinrey
╰┅───❁───┅╯
فرمانده دسته بود.
یکبار خیلی از بچهها کار کشید.
شب براش جشن پتو گرفتن.
حسابی کتکش زدن.
سعید هم نامردی نکرد، به تلافی اون جشن پتو، نیم ساعت قبل از وقت نماز صبح، اذان گفت.
همہ بیدار شدن نماز خوندن!!!
بعد از اذان فرمانده گروهان دید همه
بچهها خوابن. بیدارشون کرد و گفت:
اذان گفتن چرا خوابید؟
گفتن: ما نماز خوندیم!
گفت: الان اذان گفتن، چطور نماز خوندین؟
گفتند: سعید شاهدی اذان گفت!
سعید هم گفت: من برای
نماز شب اذان گفتم نه نماز صبح シ
شهید سعید شاهدی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
" #ساجدین_ری "
╭┅──❅❁❅──┅╮
@sajedinrey
╰┅───❁───┅╯
37.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت آقای جعفر طهماسبی
(بردار همسر شهید عاصی تهرانی)
💠از جبهه های انسان ساز 💠
چه غافلند "دنیاپرستان و بی خبران" ، که ارزش شهادت را در صحیفه های طبیعت جستجو می کنند و در کشف آن از هنر تخیل و کتاب تعقل مدد می گیرند ، که حل این معما
جز به عشق میسر نگردد.
امام خمینی (ره)
💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹
🎥 ضبط توسط گروه مستندسازی ساجدین ری
💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
" #ساجدین_ری "
╭┅──❅❁❅──┅╮
@sajedinrey
╰┅───❁───┅╯