eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
3هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
می خوام یه دوری بزنم! 😂 هوا تاریک شده بود با چند نفر از بچه ها دور آتیش نشسته بودیم.قرار بود فردا نزدیک سحر برای عملیاتی به خط بزنیم.هر کدوم از بچه ها یه تسبیح دستشون بود ومشغول ذکر بودند،دلم آب شد دست بردم در جیبم تا تسبیحم رو بیرون بیارم ،اما هر چی گشتم پیداش نکردم.به بغل دستیم گفتم:برادر تسبیحت رو بده تا یه دوری بزنم.گفت:شرمنده بنزین نداره.به علی که مقابلم نشسته بود گفتم، گفت:موتور پیاده کرده.به بعدی گفتم ،گفت:خودم لازمش دارم.از حسن که آخرین نفر بود خواستم،چشم غره ای رفت و گفت:برو داداش حوصله دردسر نداریم! می بریش میزنی یه جایی،اصلا من وسیله دستمو به هیچ بنی بشری نمیدم .  صدای خنده بچه ها فضا رو پر کرده بود
بچه ها! شیطون از آخر نفس ما آمده تو زندگیمون؛ و آروم آروم داره جوونای ما رو خلاصی میزنه... اینجا فقط ما رو نگه میداره... ما رو نگه میداره... رو ببین... ببین چقدر قشنگ میکردن... اون زندگی های زیبا و آخرشم شهادت های زیبا... زیبایی این زندگی ها بخاطر ارتباطشون با بود... بخاطر اُنسشون با بود... صفر فرمانده گردان لشکر میگفت: آقا مهدی ما افتادیم تو ! چیکار کنیم عراقی ها هم از آخر آمدند دارن تیر خلاصی میزنن... آقا گفت بود: من کاری نمیتونم بکنم... صفر گفت میتونم یه خواهشی بکنم!؟ گفت چیه!؟ گفت برای ما روضه بخونید از پشت بیسیم... میگفت برای صفر روضه میخوندن و صفر اونور بیسم داشت گوش میداد... چند دقیقه نگدشته بود که صفر گفت آقا مهدی اومدند بالا سر من؛ خداحافظ... یکی باید بشینه برای ما بخونه... تا بشه و گرنه تیر خوردیم! دخلمون اومده... اونا با روضه ابا عبدالله به شهادت نایل شدند؛ ما هم باید با روضه از های نفسمون عبور کنیم...
کانال کمیل
خوب که به چشمانش نگاه کنی میبینی خیلی حرف دارد حرفهایی ازجنس خدا ازجنس مردانگی ازجنس شهادت خوب تر که
از روزی که فهمید توجه نامحرم و به تیپ و ظاهرش جلب کرده با یه تغییر از این رو به اون رو شد..! آقا ابراهیمِ هادی و میگما مجازی و حقیقی نداره..! ماها این روزا چیکار میکنیم..، فقط، شهید نشی میمیری !😉
إِلَهِي وَ أَلْحِقْنِي بِنُورِ عِزِّكَ الْأَبْهَجِ فَأَكُونَ لَكَ عَارِفا وَ عَنْ سِوَاكَ مُنْحَرِفا وَ مِنْكَ خَائِفا مُرَاقِبا ... . معبودا، به گرانقدر خویش رسان تا را شناسم و از رخ برتابم و از ترسم و فرمانت برم ... " مناجات شعبانیه " خدایا مرا به حسین(ع) خودت برسان که چراغ هدایت تو جز او نیست ! خنده و خنداندن را دوست دارم و انجامش هم می دهم ... اما در بحبوحه تمامی این ها راحتی و شادی واقعی آن قطره اشکی ست که برای خدا ریخته می شود!
آنچنان رفته اید که انگار مُرده ایم آخر خوش انصاف ها ... مُرده ها را هم یاد می کنند گاهی با... شاخه گلی... اشکی ... فاتحه ای ....
دلم شده ست... برای آوینی! برای چمران! برای علم الهدی! برای خرازی! برای هاشمی! برای ابراهیم هادی! دلم تنگ شده ست برای باقری... برای کاوه و همت! برای ! برای کاظمی! دلم تنگ شده ست برای برونسی... میگویم!! اصلا دلم برای تنگ شده... تمام نداشته هایم را؛ میبینم در آنهایی‌که داشتند... شجاعت مصطفوی... غیرت ، بصیرت ... اخلاص، پشتکار، صفا، محبت... ، ایثار و ایمان... در این بین... و را بیشتر عاشقم... امام نیز آوینی پسند است! و را استاد خود می‌داند! رفقا! کجایید؟! که ببینید ما، اینجا... هر روز و هر ساعت... تیر خلاصیِ ؛ نصیبمان می‌شود... و ما در ماندگانِ مسیرِ خداییم... : راه کاروان از میان تاریخ می گذرد؛ و هر کس در هر زمره که می‌خواهد ما را بشناسد! داستان را بخواند؛ اگر چه خواندن داستان را سودی نیست! اگر کربلایی نباشد... پی نوشت: خدایا! این دلِ من با خانه تکانی هم رو به راه نمی شود... بساز بفروش کسی سراغ ندارد!؟
4_299597183194235633.mp3
2.72M
@salambarebrahimm برای آنهایی که دلشان گرفته است ... همچون خودم ... #روایت_شهدا آرام می کند حال دل را هم صفا می دهد...
🌷وقتى سوسنگرد آزاد شد، اسراى عراقى را به طرف اتاق فرماندهى مى برديم. به آنها دستور داديم براى ورود به اتاق فرماندهى كفش هايشان را از پا در آورند. در بين آن همه پوتين يك جفت پوتين تعجب مرا برا نگيخت. روى لبه ى داخلى پوتين ها نوشته شده بود: «قربان اكبرى» 🌷خيلـى سريع موضوع را با برادران پاسدار در ميان گذاشتم و آنها صاحب پوتين را صدا زدند. وقتى از اسير عراقى پرسيديم: چرا روى كفش هايت نام ايرانى نوشته اى؟ در جواب گفت: اين كفش هاى يكى از بسيجى هاى شماست و من آن را از پاى او در آورده ام! 🌷....وقتى اين حرف را زد به رگ غيرت ما بر خورد و خواستيم يقه اش را بچسبيم ولى او ادامه داد: او فرد شجاعى بود و موقعى اسير شد كه هيچ گلوله اى در اسلحه اش نداشت و مرتب فرياد مي زد: «اللّه اكبر» وقتى او را گرفتيم افسر بعثى با كتك به جانش افتاد و او در حاليكه همچنان كتك مى خورد به عكس صدام كه روى خودروى جيپ بود آب دهان انداخت. 🌷....بعثى ها در دادگاهى صحرايى او را همراه نه نفر ديگر تير باران كردند و فقط به پيكر قربان اكبرى حدود سى تير شليك نمودند و من كه از آن همه شجاعت متحير شده بودم، پوتين هايش را به يادگار از پايش در آوردم و پاى خودم كردم. ما بر اساس آدرسى كه اسير عراقى داده بود، پيكر مطهرش را كشف نموديم. ❌ الله اكبر به اين همـه مظلوميت، چطور مى شه به خون اينان خيانت كرد؟! از چه دايره اى بايد خارج بشيم....؟؟!!
هنگامه عملیات بود و آتش خمپاره. تدارکات لشکر، برای انتقال مهمات‌ و آذوقه نیروها، تعدادی «قاطر» به خدمت گرفته بود. هنگامی که درارتفاعات، در کنار ستون نیروها بالا می‌رفتیم، تا سوت خمپاره می‌آمد قاطرها زودتر از ما خیز می‌رفتند روی زمین تا ترکش نخورند! چند بار که شاهد خیزرفتن قاطرها بودیم، بچه‌ها متعجب از یکدیگر علت این را که چرا آنها زودتراز ما خیز می‌روند، سؤال می‌کردند. دقایقی گذشت و ما به راه خود ادامه دادیم. ناگهان سوت خمپاره آمد وقاطری که در کنارم بود سریع خیز رفت. من هم که روی جاده دراز کشیدم، نگاهم افتاد به شکم و ران قاطر. خوب که توجه کردم، دیدم جای چند زخم ‌بزرگ که خوب شده بود، روی بدنش وجود دارد. دیگر نتوانستم جلوی خنده‌ام را بگیرم. بچه‌ها پرسیدند که چرا می‌خندم،گفتم: ـ شماها می‌دونین چرا قاطرها زودتر از شما خیز میرن؟ جواب همه منفی بود. با خنده گفتم: ـ خب معلومه. این بیچاره‌ها توی عملیات قبلی ترکش خوردن و اعزام ‌مجددی هستن و دیگه می‌دونن با سوت خمپاره باید خیز برن که دوباره‌ زخمی نشن حاج آقا بخشی
🌷شهید احمد کاظمی🌷 اگه توی پادگانت ، دو تا سرباز رو نماز خون و قرآن خون کردی، این برات می مونه، از این پست ها و درجه ها چیزی در نمیاد... #سلام_بر_شهیدان
💢 چیزی حدود سیصد میلیون اسلحه گرم دست امریکایی هاست و کسی عین خیالش نیست ✅اما این چادر مشکی چه سلاحیه که اینقدر غرب ازش میترسه ؟!
اگر در جست و جوی امام زمان (عج) هستی ،او را در میان سربازانش بجوی. از نشانه های خاص آنان این است که همچون نور ،دیگران را ظاهر می کنند و خود را نمی بینند. 🌷شهید سید مرتضی آوینی🌷