eitaa logo
کانال کمیل
5.9هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
2.9هزار ویدیو
112 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
ما تشنه عشقیم و شنیدیم که گفتند رفع عطش عشق فقط نام حسین است... @salambarebrahimm
#وصیتنامه_شهید 💠راه کربلا را با خون خـود جارو کرده ایم ... تا بتوانید به راحتی از این راه ها به زیارت قبر سیدالشهدا (ع) بروید. 🔹ولی در آنجا این حقیر را فراموش نکنید. 🌷شهید علی اصغر صادقی🌷
✍ یڪ خط وصیـت : راه سعادتبخشِ حسین (ع) را ادامــه دهیــــد و زینـب وار زندگـی ڪنـیـد ، تمـام شهیـــدان مـا از این راه پرورش یافته انـد ... #شهید_احد_مقیمی #سـردار_بی‌سر @SALAMbarEbrahimm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یتیم را نباید زد😔 این دختر فقط خبر شهادت پدرش را شنیده،نگران نباشید، همه هستند و مهمتر اینکه هست، در آغوشش گرفته، نوازشش میکند ،آرامش میکند، اما در کربلا... 😭 @SALAMbarEbrahimm
هدایت شده از همسفرتاخدا
روضه جانسوز حضرت رقیه-دارستانی...mp3
9.12M
در طول این سفر سر بازارهای شام لفظِ کنیز، زندگیم را سیاه کرد..😭😔 ▪️روضه جانسوز حضرت رقیه(سلام الله علیها) 🎤حجت الاسلام 🎤حاج محمود @hamsafar_TA_khoda
یادمان باشد از دنیا نبودند بلکه نبودند. اَللهم ارزقناشهادت فی سبیلک✨ سجادزبرجدی❤️ منوچهرجوینی❤️ 🌹شبتون شهدایی
🌷 💠فرار از اسارت در لحظه آزادى! 🔰بالاخره پس از کش و قوس های فراوان به همراه تعدادی دیگر از سوار اتوبوس ها🚌 شدیم و کاروان ما به سوی راه افتاد. چند ساعت بعد⏰، اتوبوس ها در مکانی بیابانی توقف کردند⛔️. در فاصله ی صد متری مان، اتاقکی قرار داشت که تعدادی نیروی در اطراف آن دیده می شد. هنوز نمى دانستیم کجا هستیم؟ و ما را کجا می بردند؟ 🔰اتوبوس ما🚎 جلوتر از سایر اتوبوس ها بود. ناگهان متوجه شدیم اتوبوس های پشت سرمان، یکی یکی در حال دور زدن هستند↪️. نمی دانستیم چه اتفاقی افتاده و چرا اتوبوس ها در حال هستند؟ دوباره چشمم👀 به امتداد جاده و آن اتاقک افتاد. یكى_دو نفر از که آن طرف اتاقک ایستاده بودند، شبیه ایرانیها بودند🇮🇷 و محاسن داشتند. خوب که دقت کردم، دریافتم بچه های . 🔰تا فهمیدم نزدیک ، ازخوشحالی فریاد کشیدم: 🗣"بچه ها! اینجا مرزه، اینجا مرز ایرانه، آنها ان!" به یکباره همه بچه ها هلهله و شادی کردند. اتوبوس ما هم مثل اتوبوس های دیگر شروع به دور زدن کرد↪️، به راننده و نگهبان های داخل اتوبوس گفتم: "پس چرا داریم می زنیم؟" یکی از آنها مرا هل داد و گفت: "به تو مربوط نیست🚫، برو سرجات بشین." 🔰گفتم: "بچه ها! دارن ما رو برمی گردونن. الله اکبر. " صدای الله اکبر بچه ها بلند شد. اسلحه ها را از دست سربازهای درآوردیم👊. جلوی راننده را گرفتیم و نگذاشتیم❌ اتوبوس را برگرداند. سپس در اتوبوس را بازکردیم و پایین پریدیم. داخل اتوبوس های دیگر هم شده بود. صدای فریادهای ما و درگیری مان با عراقی ها، باعث شد به هم بخورد. 🔰چند نفر از نیروهای دوان دوان خود را به ما رساندند. یکی از آنها گفت: "برادرا! قطع شده📛، زود فرار کنین و خودتون رو به اون طرف مرز ." همه، دوان دوان از دست عراقیها فرار کردیم و به طرف مرز دویدیم. جلوی خط مرزی، تعداد زیادی از نیروهای ایرانی تجمع کرده بودند و هر كدام از ما را که به مرز مى رسیدیم، به زور از چنگ سربازان که مانع فرارمان به سمت خاک ایران می شدند، رها می کردند👊. دست ما را می گرفتند و به طرف خودشان می کشیدند. آنگاه نحیف و نیمه جان مان را بغل کرده و از کنار مرز دورمان می کردند. 🔰و به این ترتیب پس از سال های سال اسارت، سختی و رنج در سال ۱۳۶۹ طعم شیرین را چشیدیم و به میهن عزیزمان بازگشتیم. زنده باد آزادی…. راوی: @SALAMbarEbrahimm
وقتی منو تو برا انجام دادن یه کار خوب دودلیم ، بایدم شهید نشیم :) ما باید بمونیم و هی با دنیا سروکار داشته باشیم ! شهید شد ، همونی که برا بخشیدن ، برا خوبی کردن ، برا ... حتی فکر هم نکرد ! میدونی ؟ اون از اولشم برا زمین نبود ... اسمونی بود :) ...
.... 🌷رفتم سر مزار رفقاى شهيدم. فاتحه خوندم، اومدم خونه، شب تو خواب رفقاى شهيدم رو ديدم... رفقام بهم گفتند: فلانى، خيلى دلمون برات سوخت!! گفتم: چرا؟! گفتند:.... 🌷....گفتند: وقتى اومدى سر مزار ما فاتحه خوندى، ما شهدا آماده بوديم، هر چى از خدا مى خواى، برات واسطه بشيم. ولى تو هيچى طلب نکردى و رفتى خيلى دلمون برات سوخت!! 🌷سر مزار شهدا حاجاتتون را بخواهید؛ برآورده مى شه.... راوى: حاج حسين کاجی
ماچه ها کرده ایم و اسمش را جوانی گذاشتیم... باوجود اینکه...
🌷تفسير آیه ۹ سوره بقره از: تفسیر نور 🌷 💠یُخادِعُونَ اللّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ ( به پندار خود)به خداوند و مؤمنان نیرنگ می زنند در حالی که جز خودشان را فریب نمی دهند، امّا نمی فهمند! نکته ها: 🔹 «شعور»از ریشه ی«شَعر»به معنای «مو» می باشد.کسی که دارای فهم دقیق و موشکافانه باشد،اهل درک و شعور است.بنابراین منافق گمان می کند که دیگران را فریب می دهد،زیرا درک درست ندارد. «ما یَشْعُرُونَ» 🔹مراد از حیله ومکر منافقان با خدا، یا خدعه ونیرنگ آنان با احکام خدا و دین الهی است که آن را مورد تمسخر و بازیچه قرار می دهند. و یا به معنای فریبکاری نسبت به پیامبر خداست. یعنی همان گونه که اطاعت و بیعت با رسول خدا،اطاعت و بیعت با خداست؛ خدعه با رسول خدا به منزله خدعه با خدا می باشد که روشن است این گونه فریبکاری و نیرنگ بازی با دین،خدعه و نیرنگ نسبت به خود است. چنانکه اگر پزشک،دستور مصرفِ دارویی را بدهد و بیمار به دروغ بگوید که آنها را مصرف کرده ام،به گمان خودش پزشک را فریب داده و در حقیقت خود را فریب داده است که فریب پزشک،فریب خود است. 🔹برخورد اسلام با منافق،همانند برخورد منافق با اسلام است.او در ظاهر اسلام می آورد، اسلام نیز او را در ظاهر مسلمان می شمارد.او در دل ایمان ندارد و کافر است،خداوند نیز در قیامت او را با کافران محشور می کند. 🔹در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم:ریاکاری،خدعه با خداوند است. 🔹قرآن،بازتاب کار نیک و بد انسان را برای خود او می داند.چنانکه در این آیه می فرماید: خدعه با دین،خدعه با خود است نه خدا. و در جای دیگر می فرماید: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها» اگر نیکی کنید،به خود نیکی کرده اید و اگر بدی کنید،به خود کرده اید. یا در جای دیگر می فرماید: «وَ لا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلاّ بِأَهْلِهِ» نیرنگ بد،جز سازنده اش را فرا نگیرد. پیام ها: ۱ -حیله گری،نشانه ی نفاق است. «یُخادِعُونَ اللّهَ» ۲ -منافق،همواره در فکر ضربه زدن است. «یُخادِعُونَ» (کلمه«خدعه»به معنای پنهان کردن امری و اظهار نمودن امر دیگر،به منظور ضربه زدن است.) ۳ -آثار نیرنگ،به بر می گردد. «وَ ما یَخْدَعُونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ» ۴ -منافق، است ونمی فهمد که طرف حساب او خداوندی است که همه ی اسرار درون او را می داند ودر قیامت نیز از کار او پرده برمی دارد. «وَ ما یَشْعُرُونَ» ۵ -خدعه و حیله،نشانه ی عقل و شعور نیست. «یُخادِعُونَ... ما یَشْعُرُونَ» در روایات می خوانیم:عقل واقعی آن است که توسط آن،انسان خداوند را بندگی نماید. یا علی
می خوای شهید شی !؟ دو تا داره ! جلو آمد و با دست روی شانه من زد و بی مقدمه گفت : حیفه تا زمانی که جنگ هست ، ما شهید نشیم ، حیفه . کاری بکن که شهید بشی ! گفتم : حسن آقا چه باید کرد !؟ گفت : دوتا راه داره ! یکی و دیگری و اگه این دو تا رو خوب انجام بدیم ، شهید میشیم .
دشمن علی بدان من عاشق شهادتم ارث باشد از شهیدان غیرت وشجاعتم پیرهن خاکی، پوتین وچفیه ام آماده است من حسینی مذهبم فدایی ولایتم✌️
394066839.mp3
5.31M
مناجات با امام زمان مهدی رسولی🌷 التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عطری پیچیده توی شهر، میگن که مهمون اومده رفیقی بی نام و نشون به قلب زارم سر زده جنگیده بود برای دین، مردونگیشم بی حده گوشت و خونش رو هدیه کرد، با استخونش اومده😔 #شهداخوش_اومدید... @SALAMbarEbrahimm
9778.mp3
1.35M
دلم گرفته... بازم چشام بارونیه😔 خبر آوردن بازم توشهر مهمونیه... شهید گمنام سلام ، خوش اومدی مسافرمن ، خسته نباشی پهلوون ... @SALAMbarEbrahimm
اصغر الیاسی از نیروهای تکاور لشکر 100 عملیاتی سید الشهدا (ع) که چندی پیش داوطلبانه عازم سوریه شده بود، به جمع شهدای مدافع حرم پیوست. #شهادتت_مبارکت_باشه_برادر...🌹 @SALAMbarEbrahimm
اولین پنج شنبه محرم جای خیلی از عزیزانمون تو هیئت ها خالیه خدایا همه اسیران خاک ،، پدر و مادرهایی که سفر کردند و عشقهای باربسته... را بیامرز نثار روح درگذشتگان بخوانیم فاتحه و صلوات
سلام برشہـدا✋ چہ مشتاقانہ نداسرمےدادید: سوے دیار #عاشقان سوے #خدا مےرویم بہ‌ #کربلا مےرویم... و چہ #عاشقانہ در مسیر کربلا، سر دادید! سفرتان بخیر #زیارتتان قبول! 🍃🌹 @SALAMbarEbrahimm
وقتی مهمونامون رنگ شهر رو عوض کردند و به غربزده ها تو دهنی زدند.🌹 #شهدا_متشكريم 🇮🇷
گر بپرسی ڪی بمیرم با چه ذڪری ، در ڪجا ؟ پاسخ آید یا محــرم یا حسیــن ، یا ڪربــلا #شهید_علی‌اصغر_الیاسی #پروازت_در_محرم_مبارڪ❤️ 🏴 @SALAMbarEbrahimm
جان زهـرا ز پس پـرده غیبـت برگـرد مهدی ای منتقم خون شه کرب و بلا اللهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج
جاے #شهید_همت خالی ڪه: همیشه آرزو میکرد مانند امام #حسین(ع)شهید بشودو چه زیبا به #آرزویش رسید،خمپاره سرش را از بدنش #جدا ڪرد😔 #سرداربےسر #ابراهیم_همت #یادش_باصلوات @SALAMbarEbrahimm
♥️ 🌷 💠✨در ستاد لشگر بودیم. یکی از بچه های زنجان را خواسته بود، داشت خیلی با او صحبت می کرد. نمی دانستم حرفهایشان درباره چیست. 💠✨آن برادرم دائم می کرد و جوش می زد. آقا مهدی با نرمی و آرامش می کرد. یکهو دیدم این برادر ترک ما یک چاقوی ضامن دارد از جیبش درآورد، گرفت جلوی شهید زین الدین و با عصبانیت گفت: « یعنی این!» و چاقو را نشان داد. 💠✨خواستم واکنش نشان بدهم که دیدم می خندد. بامهربانی خاصی چاقو را از دستش گرفت، گذاشت توی جیب او، بعد دستی به سرش و با گشاده رویی تمام به حرفهایش ادامه داد. 💠✨ظاهرا این برادر اختلافی با یکی از داشت که آقا مهدی با پا در میانی می خواست مسائلشان را رفع و رجوع کند. 💠✨بعدها شهید زین الدین ایشان را طوری ساخت و به راه آورد که شد یکی از گردانهای لشگر! @SALAMbarEbrahimm