#عاشـقانه_شهــدا 💕
#زنــدگـی_با_چــاشنی_عشـــق 😍
🌸 غاده ؛ همسر شهيد چمران می گويد
روزی دوستم به من گفت :
"غاده! در ازدواج تو یك چیز بالاخره برای من روشن نشد. تو از خواستگارهایت خیلـی ایراد مـی گرفتی ، این بلند است ، این ڪوتاه است...
🌺 مثل این ڪه مـی خواستی
یك نفر باشد ڪه سر و شڪلش نقص نداشته
باشد. حالا من تعجبم چه طور دڪتر را ڪه
سرش مو ندارد قبول ڪردی؟
🌸 من گفتم: «مصطفـی ڪچل نیست. تو اشتباه
مـی ڪنی.»
🌺 آن روز همین ڪه رسیدم به خانه، در را بازڪردم و چشمم افتاد به مصطفـی ، شروع ڪردم به خندیدن.😁
🌸 مصطفـی پرسید «چرا مےخندی؟» و من ڪه چشم هایم از خنده به اشك نشسته بود گفتم
«مصطفے، تو ڪچلـی ؟! 😂 من نمی دونستم!»
و آن وقت مصطفـی هم شروع ڪرد به خندیدن ...
#محـبت_و_عشـق_واقـعے
#زندگے_بہ_سبڪ_شهدا
🌹یادشهداباصلوات
🌷ما را دنبال کنید
https://eitaa.com/salambarebraHem
#عاشقانه_شهدا
💞برای خرید #عقد برای آقاجواد ساعت خریدم
بعد از چند روز دیدم ساعت دستشون نیست. پرسیدم چرا ساعت را دستت نبستی؟
گفت: راستش رو بگم ناراحت نمی شی؟!
گفت: توی #قنوت_نماز نگاهم به ساعت
می افتاد و فکرم می اومد پیش تو...
✅می دونی که باید اول #خدا باشه بعد #خانواده
#مدافع_حرم
#شهید_جواد_محمدی🌸
http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0
#عاشقانه_شهدا💚
ساعت یازده شب بود که اومد خونه
حتی لای موهاش پر از شن بود!
سفره رو انداختم تا شام بخوریم گفتم: تا شما شروع کنی من میرم لیلا رو بخوابونم🌷
گفت نه منتظر می مونم تا بیای با هم شام بخوریم😍
وقتی برگشتم دیدم پوتین به پا خوابش برده خواستم پوتین از پاهاش در بیارم که بیدار شد🤯
گفت: داری چیکار میکنی؟😳
میخوای شرمنده م کنی؟😕
گفتم: نه، آخه خسته ای!😔
سر سفره نشست و گفت: نه! تازه میخوایم شام بخوریم❤️
#شهید_مهدی_زین_الدین
#به_روایت_همسر_شهید
🌷 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0
#عاشقانہ_شہدا 🌹
جلسه اولےکه اومدن خونموݧ خواستــگارے☕️💐
بهم گفت: تنها نیومدم...
مادرم حضرت(زهرا سلام الله علیها)...
همرام اومدن😳😳😳! "
مـݧ از كل اوݧ جلسـہ فقط همين يه جملہ شو يادمـہ...🙃
وقتـے رفتـݧ ، من فقط گریــه😭میکـردم
مادرم نگرانم بود و مدام می پرسید:
"مگه چی بهت گفت که اینجوری گریـہ میکنـے...؟!"😳🤔
گفتـم:
"یادم نیســـت چی گفت!
فقط یادمه که گفت:
با مادرش حضرت زهـ💚ـرا(سلام الله علیها) اومده خواستگارے...😔
جوابم مثبــــــتـہِ
تا اینو گفتم؛
خونوادمـــم زدن زیر گریــ😭ـــه...
من اون شب واقعاً #حضور حضرت زهرا (سلام الله عليها) رو حـس ميـكردم😇
مدام ذکــــر بـے بـے رو لباش بود😍
مـداح نـبود ولی همیشـہ وسط هیئـت روضه حضرت زهرا(سلام الله علیها) میخونـد🙂
ارادت قلبی سیّــد به حضرت باعث شد تا سرانجام مثل مادر #پهلو_شکسته ش...
با اصابت ترکش به پهلو به #شهادت برسه
🌷 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0
#عاشقانه_شهدا❣
همسرم
شهید ڪمیل خیلی #با_محبت بود☺️
مثل یه مادری که از بچه اش مراقبت میکنه
از من مراقبت میڪرد... یادمه تابسـتون بود
و هوا #خیلی_گرم بود
خسته بودم،
رفتم پنکه رو روشن کردم
وخوابیدم😴
«من به گرما خیلی حساسم»
خواب بودم واحساس ڪردم هوا خیلی گرم شدہ
و متوجہ شـدم برق رفته
بعد از چند ثانیه
احساس خیلی #خنکی کردم 🌱 و به زور چشمم
رو باز ڪردم تا مطمئن بشم برق اومدہ یا نه...
دیدم ڪمیل بالای سرم یه ملحفه رو گرفته و مثل پنکه بالای سرم می چرخونه تا خنک بشم😇
ودوبارہ چشمم بسته شد ازفرط خستگی... شاید بعد نیم ساعت تا یکساعت خواب بودم
و وقتی بیدارشدم دیدم ڪمیل #هنوز دارہ اون ملحفه
رو مثل پنڪہ روی سرم می چرخونه تا خنک بشم...😳😢
پاشدم گفتم
ڪمیل توهنوز داری می چرخونی!؟
خسته شدی😞 گفت:
خواب بودی و برق رفت و تو چون به گرما #حساسی
میترسیدم از گرمای زیاد از خواب بیدار بشی ودلم نیومد☺️
#شهید_کمیل_صفری_تبار🌷
🌷 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
https://eitaa.com/salambarebraHem