❤️خودتان را محبوب خدا کنید
از محل کار که برمی گشت، دست هایش را شسته نشسته، یکی از بچه ها گریه کرده بود.
- بابا چی خریدی؟
- بابا بریم پارک؟
• ای وای. عجب غلطی کردم اومدم خونه. بزار دستمو بشورم. اینقدر نچسب به من.
🌱مادر، دست کودکانش را گرفت و به بهانه نخودسیاهی که هیچوقت هم واقعی نبود، به اتاق برد. دست نوازش بر سرشان کشید:
+ بچه های گلم. بابا خسته است. بزارین از راه برسه. یک کمی استراحت کنه
🌸این کار هر روز و هر نوبتی بود که پدر از بیرون، وارد خانه می شد. مادر هر بار قبل از آمدن پدر، با بچه ها صحبت می کرد اما باز هم لحظه ورود، ذوق بچه ها به حرف های آرام مادر غلبه کرده و به سمت پدر، می دویدند.
☘️آن روز اما، بچه ها آرام تر شدند. مادر از صبح زود، تسبیح دست گرفته بود و ذکر می گفت. پدر نسبت به همیشه، آرام تر بود و مادر، خدا را شکر کرد. لیوان شربتی برای همسرش برد و خسته نباشیدی گفت. لیوان را گرفت. دست در جیب کرد و مقداری پول بیرون آورد و گفت:" اینها را صبح نیت کردم برای صدقه. بی زحمت بنداز صندوق صدقات."
🌼 مادر، پولها را گرفت. بچه ها را صدا زد. بچه ها حرف می زدند و یکی یکی اسکناس ها را داخل صندوق صدقات فشار می دادند و می خندیدند. صدای خنده پدر هم، از شیرین کاری بچه هایش، بلند شد.
🌺پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : إنَّ اللّهَ إذا أحَبَّ أهلَ بَيتٍ أدخَلَ عَلَيهِمُ الرِّفقَ .
🍀هر گاه خداوند ، خانواده اى را دوست بدارد ، مدارا و ملايمت را وارد آن خانواده مى كند .
📚كنز العمّال : ج 3 ص 52 ح 5449
@salamfereshte
#داستانک
#تولیدی
#محبت_خدا
#مدارا
#خانواده
#زندگی_بهتر