eitaa logo
سلام فرشته
198 دنبال‌کننده
1هزار عکس
804 ویدیو
8 فایل
خدایا، قلب هایمان را آماده سلام کردن به فرشته هایت بگردان رمان ، داستان و کلیپ و پادکست هاي #تولیدی هشتک خورده انتشار مطالب با ذکر منبع، بلامانع است. فهرست مطالب: https://eitaa.com/salamfereshte/2162 نویسنده: #سیاه_مشق
مشاهده در ایتا
دانلود
💥یک دانگ زمین 🔹سر در گریبان فرو برده بود. این سکوتش، مرا متعجب کرده بود. از وقتی ارثیه پدری اش را به حسابش ریخته بودند، ساکت و مغموم شده بود. هر چه ما خوشحال بودیم و برای پولهای داخل حسابش، نقشه می کشیدیم او ساکت شده بود و به نقشه های ما اهمیت نمی داد. دیگر کفری شده بود: - بابا یک چیزی بگو. چیه سه روزه غمبرک گرفتی. نخواستیم بابا. پولات مال خودت + داشتم فکر می کردم با این پول، چه کار کنم که هم اخرت پدر آبادتر شود و هم دنیا و آخرت ما. اول گفتم برویم یک خانه بخریم که از این مستاجری در بیایم اما.. دیدم نمی توانم مالک یک دانگ خانه باشم وقتی .. بعد .. سرت را درد نیاورم، آخرش به این نتیجه رسیدم وقف کنم. وقف می ماند و مثل آب جاری است که سیراب می کند. - تو چرا نمی توانی یک خانه بخری؟ چند سال پیش هم که موقعیت خرید داشتی این کار را نکردی. 🔻نگاه سرد و ناراحتش را به چهره ام انداخت آنقدر که صورتم یخ کرد. سر در گریبان فروتر برد و گفت: هر وقت توانستم مالک خود شوم، یک خانه می خرم و به نام می زنم. هنوز هم وقتی جیبم پر از پول می شود، دست و دلم می لرزد. خدایا به ما رحم کن.. 🔸ترجیح دادم به حال خودش بگذارم. از کنارش برخواستم و خود را مشغول درست کردن شام، نشان دادم. او هم ریز ریز اشک می ریخت و لابد، با خدایش مناجات می کرد. ☘️الإمام الباقر عليه السلام :في حِكمَةِ آلِ داود : يَنبَغي لِلمُسلِمِ أن يَكونَ مالِكا لِنَفسِهِ ، مُقبِلاً عَلى شَأنِهِ ، عارِفا بِأَهلِ زَمانِهِ . 🌸امام باقر عليه السلام : در حكمت آل داوود عليه السلام آمده است : «مسلمان ، بايد مالك نفس خويش باشد و به كار خويشتن بپردازد و مردم روزگارش را بشناسد» . 📚بحار الأنوار : ج 75 ص 78 ح 27 . @salamfereshte
✨صلی الله علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجک.. 🌹تمامی ها و ها نثار شما باشد الهی ، ای عزیز 🌹سرتان سلامت باشد الهی ☘️ ، به دعایتان دنیا و مافیها گلستان می شود، دعایتان را نثار هامان کنید که کثافت ها بیرون رود و گلستان شود.. 🌺 ، به دعایتان، شیاطین و وسوسه هایش از ما دفع و رفع می شود، دعایتان را محافظ وجودمان کنید که این امانت لطیف الهی را پرنور، محضرتان بیاوریم 🌼 ، ما همه هستیم و شما عالم، دستگیرمان.. دست هامان را بگیر که امتی باشیم و ناجی و منجی باشیم و دل صلی الله علیه و آله و سلم را خشنود سازیم به دوری از و باقی ماندن در و .. 🍃 .. تمامی ندارد حرف هایمان. خواسته هایمان. ناله هایمان.. ما را دریاب 🌹🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🌹 @salamfereshte ارواحنا له الفداه
هدایت شده از مسار
✨کتابت را باز میکنم ونام تو درمیانش می درخشد... 🌟نور به قلبم می‌تابد .. 🌹واین چنین روزم با«تو»زیبا می‌شود.. 🆔 @tanha_rahe_narafte
💪ورزش ذهنی💪 سودوکو 7 🍃بهبود تصمیم گیری و حل مسئله 🔻توجه کنید که حل جدول سودوکو نیازی به حدس زدن ارقام ندارد، بلکه شما باید با استفاده از استدلال و منطقی صحیح خانه های جدول را پر کنید. 📌شما هنگام حل جدول سودوکو، در مورد بهترین راه تصمیم گیری می کنید. در واقع در بین همه اعداد ممکن برای یک خانه، طبق بررسی های انجام شده بهترین عدد را انتخاب می کنید که این امر موجب افزایش قدرت تصمیم گیری و سرعت بخشیدن به آن می شود. @salamfereshte
💥تو خواه پند بگیر خواه ملال ❄️صدای سُر خوردن ماشین و بعد هم کوبیده شدنش به در پارکینگ آمد. بعد هم صدای جعبه دنده و دنده ای که درست جا نرفته بود. مادر در را باز کرد و سوز هوای سرد، به جانمان نشست. سرم را از روی ساک سفرم برداشتم و به پهلو خم شدم تا از لای در، پدر را ببینم که البته نشد. چند بار روی دست منصوره زدم بلکه از خواب بیدار شود اما نشد. - نمی شه که مرد. خطرناکه + خطر چی؟ حالا آپاراتی یک چیزی برای خودش گفته. من هر روز با همین ماشین سر کار می رم ها. - خب اونم خطرناکه. وسط جاده اگه لاستیکت ترکید می خوای چه کنی؟ زنجیر چرخ هم که نداریم. + چقدر ترسو شدی خانم. یک چایی بده بخوریم و بعد ساک ها را می گذارم داخل ماشین و حرکت می کنیم. - چایی رو چشمم. اما اگر اجازه بدهی ما نیاییم. + یعنی چی؟ - جون خودت دست خودته اما جون من و بچه ها نه. وقتی تعمیرکار گفته لاستیک به سیم رسیده و نباید تو جاده باهاش بری، یعنی نباید بریم و خطرناکه. + باشه. تو نیا. ولی بچه ها را می برم. - ای بابا.. حالا بشین چایی بخور یک کم گرم بشی. هوا سرده. ماشین هم که بخاری نداره حسابی یخ زدی. ☘️پدر، بدون اینکه کاپشنش را در بیاورد، نزدیک بخاری نشست. لیوان چایی را از مادر گرفت. نگاهی به من انداخت و گفت: حسابی داره برف می یاد ها سعید . منصوره چه خوابه. بیدارش کن ساک ها را بگذاریم عقب ماشین. - لااقل یک زنگ به خواهرت بزن اوضاع آنجا را بپرس. + می خوای چطور باشه. همه جا برف داره می یاد. 🌸مامان شماره عمه را گرفت و گفت که پدر تصمیم دارد همین امشب راه بیافتد و گوشی را دست پدر داد. مادر، دست من و منصوره را گرفت و داخل اتاق برد و در را قفل کرد. روی تخت دراز کشیدم و به حرفهای مادر فکر می کردم که خوابم برد. فردا صبح که بیدار شدم، برف دیشب نشسته بود و مادر با چشمان قرمز و پف کرده، نگران، پای تلفن نشسته بود. از پدر هیچ خبری نبود! 🌺حضرت عيسى عليه السلام :قَد أبلَغَ مَن وَعَظَ ، وأفلَحَ مَنِ اتَّعَظَ . ☘️ آن كس كه اندرز داد ، وظيفه ابلاغ را به انجام رساند ، و آن كه پند گرفت ، رستگار شد. 📚بحار الأنوار : 73 / 121 / 110 @salamfereshte
☑️اقتدا نمودن بانوان به فاطمه زهرا(سلام الله علیها) ▪️کوشش کنید در تهذیب اخلاق و در وادار کردن دوستانتان به تهذیب اخلاق. کوشش کنید ... در حفظ همه حیثیاتی که حیثیت بزرگ زن است، آن طوری که زن فرید، حضرت زهرا سلام اللَّه علیها- بود. ◾️همه باید به او اقتدا کنید و کنیم و همه باید دستورمان را از اسلام به وسیله او و فرزندان او بگیریم، و همان طوری که او بوده است، باشید. 📚صحیفه امام، ج‏19، ص: 184 ▪️شهادت مادر سادات، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تسلیت باد. @salamfereshte سلام الله علیها رحمه الله
💎ذخیره 🍃نگاهم به توست. 🌺به قلبم رجوع می کنم. دوستت دارم. 🔸با همه این بلاهایی که سرم آورده ای، باز هم دوستت دارم. 💥فکر نکن خودآزاری دارم و یا تو را عاشقم. نه. آن خدایی که در تو دمیده است را دوست دارم زمانی که در رفتارت نمایان می شود. آن زمان که دست به جیب می بری و برای فرزندانمان میوه می خری. آن زمانی که دو دستت را به کمر فرزندانمان می گیری و می چرخانی و آن ها از ، پرواز می کنند. همان زمان ها بیشتر . 🌹آن دوست داشتن را ذخیره این ساعاتی کرده ام که مُهر بی مِهری بر لب می زنی و سرزنشم می کنی. بکن. هر چقدر می خواهی سرزنشم کن. من اما، آن روح و پر خدایی درونت را دوست می دارم. @salamfereshte
🌺قهرمان ملّت ایران و امّت اسلامی 🍃شهادت سلیمانی یک حادثه‌ی تاریخی است، یک حادثه‌ی معمولی نیست که از یاد تاریخ برود؛ این در تاریخ ثبت شد به عنوان یک نقطه‌ی روشن. و شهید [سلیمانی]، هم قهرمان ملّت ایران شد و هم قهرمان امّت اسلامی شد؛ این نکته‌ی اساسی است. ☘️ایرانی‌ها هم به خودشان افتخار کنند که مردی از میان آنها از یک روستای دورافتاده برمیخیزد، تلاش میکند، مجاهدت میکند، خودسازی میکند، تبدیل میشود به چهره‌ی درخشان و قهرمان امّت اسلامی؛ 📚بیانات در دیدار دست‌اندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و خانواده شهید سلیمانی در تاریخ ۱۳۹۹/۰۹/۲۶ @salamfereshte
هدایت شده از مسار
⚫️رضایت 🔘چند بار از هوش رفته بود! ديگر رمقي در بدن بي جانش نبود. رو كرد به سمت من و فرمود: اسماء! علي كجاست؟ گفتم از بچه ها نگهداري مي كند. فرمود: بگو بيايد. ▫️صدايشان كردم.مولا سريع خود را بر بالين زهرايش رساند. اشك در چشمان خسته خانم حلقه زد و فرمود: اي پسرعموي پيامبرخدا! من هرگز در زندگي مان دروغي نگفته ام، خيانت نكرده ام و به مخالفت با تو برنخاستم، از من راضي هستي؟ ▪️علي (علیه السلام) با چشماني گريان پيشاني زهرايش را بوسيد و فرمود: «پناه بر خدا! قطعا تو نسبت به اموراتت آگاه بودي.» آنگاه بود كه آرامشي عجيب در چشمان زهرا(عليها السلام) مشاهده كردم. 📚جلاءالعيون شبر.ج1.ص217. ▪️شهادت ام ابيها حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) تسليت باد علیهم السلام 🆔 @tanha_rahe_narafte
❤️همین که هستی را دوست دارم 🔻از جا پرید. سریع گردنش را کج کرد و به ساعت دیواری نگاه کرد. هنوز نیم ساعت وقت داشت. بالشت را گوشه دیوار گذاشت. پتو را تا نکرده، گوشه اتاق گذاشت. رختخوابش را لوله کرد و کنار کمد دیواری گذاشت. دستی به موهای ژولیده اش کشید و از اتاق بیرون رفت. سری به سالن زد. سری به آشپزخانه. نمی دانست چه کار کند. دوباره به اتاقش برگشت. نگاهی به کتاب ریاضی انداخت. از اتاق بیرون آمد. در اتاق مادر را زد. بااجازه مادر داخل شد. خواهر کوچکش خوابیده و مادر در حال مطالعه بود. با صدای آرام گفت: نیم ساعت دیگه امتحان دارم. 🌸مادر لبخندی تحویلش داد و دستش را مشت کرد و به نشانه تو می توانی و قوی هستی بالا آورد. لب هایش را غنچه کرد. دستش را باز کرد. به کف دستش بوسه زد و آن را به سمت پسرش فوت کرد. پسر که دم در ایستاده بود از این حرکت آشنای مهربانانه مادر، لبخند زد. چرخید و از اتاق خارج شد. 🌱به آشپزخانه رفت. در یخچال را باز کرد و سیب قرمز کوچکی را برداشت. در یخچال را که بست برگه ای جلوی چشمش پر پر زد. برگه را نگاه کرد. مادر روی آن نوشته بود: "دوستت دارم جواد جان. این دو سه روز خیلی درس خواندی. به ازای تک تک ثانیه هایش، از خدا برایت خیر و برکت خواسته ام. می بوسمت". برگه را برداشت. لبخند زد. گازی به سیب زد و به اتاقش رفت. 📣کانال در ایتا، سروش، بله @salamfereshte
☘️یا صاحب الزمان.. ادرکنی☘️ ✨اقاجان.. صاحب همه زمان ها شما هستید.. 🌺به ساعت و عقربه ها که خیلی تند می چرخند نگاه که می کنم، آب شدن یخ عمرم را بیشتر می فهمم. آقاجان، کمکمان کنید این ثانیه ها را در جهت رضای شما طی کنیم. عمل صالح و خالص داشته باشیم. یخ عمرمان که با گذر زمان آب می شود را تبدیل کنیم به مکانی باقی و نزدیک به درگاه الهی.. هر چه مقرب تر بهتر.. 🍀یا صاحب الزمان.. زمان عمر ما را برای خود برگیر و مگذار ثانیه ای، دور از صاحب مان باشیم 🌹صلی الله علیک یا صاحب الزمان.. عجل الله تعالی فرجک🌹 🌹🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🌹 @salamfereshte ارواحنا له الفداه