#جرعه_ای_از_نهج_البلاغه
#حکمت_های_نهج_البلاغه
حکمت162
با کمى دقت معلوم مى شود که آثار قابل ملاحظه اى مى تواند داشته باشد از جمله:
۱. عدم توانایى طرف مقابل بر تحمل آن سرّ; همان گونه که در مورد ائمه هدى(علیهم السلام) و مطالب مربوط به مقامات آنها یا معارف خاص الهى در احادیث دیده مى شود و همان گونه که در داستان خضر و موسى در قرآن مجید آمده که خضر ـ آن مرد الهى ـ به موسى گفت: «تو توانایى تحمل بعضى از کارهاى مرا ندارى».
۲. گاه مکتوم بودن سرّ به نفع مردم است; مثل این که شب قدر به صورت سرّى در آمده و سبب مى شود که مردم در لیالى مختلف به امید درک شب قدر به در خانه خدا بروند و یا پنهان بودن زمان عصر ظهور تا قیام قیامت که سبب آمادگى مداوم مردم مى شود و همچنین مکتوم بودن پایان زندگى انسان ها.
۳. گاه مى شود افشاى سرّ سبب سوء استفاده دشمن مى گردد و کارى که ممکن است به سادگى انجام گیرد بسیار پیچیده و پرهزینه مى شود همان گونه که در مورد مستور ماندن زمان حرکت لشگر اسلام براى فتح مکه در تاریخ اسلام ثبت شده است.
۴. گاه افشاى سرّ سبب برانگیخته شدن حسادت ها مى گردد و براى پرهیز از آن چاره اى جز پوشانیدن آن نیست. همان طور که در حدیثى از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله)مى خوانیم: «اسْتَعِینُوا عَلَى أُمُورِکُمْ بِالْکِتْمَانِ فَإِنَّ کُلَّ ذِی نِعْمَه مَحْسُودٌ».
۵. پرهیز از توقعات بیجا; گاه مى شود اگر مردم از امکانات فرد خاصى، با خبر شوند توقعات بیجا و بیش از حد از او داشته باشند و او را در تنگنا قرار دهند به همین دلیل سرّ خود را مى پوشانند.
۶. پرهیز از کارشکنى ها; گاه مى شود انسان براى کار مثبتى نقشه کشیده و اگر آن را فاش کند گروهى به هر دلیل مشغول کارشکنى مى شوند، از این رو چاره اى جز کتمان آن سرّ نیست تا زمانى که به ثمر برسد و خود را نشان دهد.
۷. پرهیز از آبروریزى افراد; بسیار مى شود اسرارى نزد انسان است که اگر بازگو کند آبروى افراد آبرومندى که زمانى گرفتار لغزشى شده اند مى ریزد و یا سبب شماتت دشمن نسبت به خود انسان مى شود، زیرا مصیبتى به انسان رسیده که اگر آن را مکتوم دارد یک مصیبت است و اگر آشکار کند مصیبت شماتت دشمنان به آن افزوده مى شود، همان گونه که شاعر مى گوید: مگوى اندوه خویش با دشمنان *** که لا حول گویند شادى کنان
۸ . پرهیز از ریاکارى; گاه انسان خدماتى به افرادى کرده که اگر آن را افشا کند بیم ریاکارى دارد. در این صورت، سرّ را مکتوم مى دارد که به اخلاص خویش کمک کند.
۹. پرهیز از کارهاى عجولانه; گاه انسان سرّى دارد که اگر عجله در افشاى آن کند ممکن است به نتیجه نرسد ولى هر گاه براى مطالعه و تحقیق بیشتر آن را مکتوم دارد و در فضاى آرامى به نتیجه برساند به نفع اوست.
۱۰. پرهیز از وحشت افراد کم ظرفیت; بسا حوادث تلخى ممکن است براى جامعه اى در پیش باشد که اگر مسئولین آن را فاش کنند، بسیارى از افراد وحشت زده مى شوند از این رو آن را مکتوم مى دارند تا آرامشى در کار باشد و یا شخصى مبتلا به بیمارى خطرناکى شده، طبیب آن را به او نمى گوید تا آرامش خود را از دست ندهد.
از اینجا روشن مى شود این که امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه مى فرماید: «هر کس سرّ خود را بپوشاند اختیارش به دست اوست» تا چه اندازه داراى فلسفه هاى گوناگون و مثبت است.
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
ادامه شرح دعای سی و سوم صحیفه سجادیه فراز سوم تا فراز ششم (پایانی)
حَبِّبْ إِلَيْنَامَانَكْرَهُ مِنْ قَضَائِكَ،وَسَهِّلْ عَلَيْنَا مَا نَسْتَصْعِبُ مِنْ حُكْمِكَ
آنچه را از داوریت نمیپسندیم،محبوب ما قرار ده وآنچه را ازحکم توسخت میپنداریم، برما آسان ساز.
وَأَلْهِمْنَا الِانْقِيَادَلِمَا أَوْرَدْتَ عَلَيْنَامِنْ مَشِيَّتِكَ حَتَّى لَانُحِبَّ تَأْخِيرَمَا عَجَّلْتَ،وَلَا تَعْجِيلَ مَا أَخَّرْتَ،وَلَا نَكْرَهَ مَا أَحْبَبْتَ وَلَانَتَخَيَّرَمَا کرهت
وگردن نهادن آنچه از مشیّت و ارادهات بر ما وارد کردی،به ما الهام کن؛تا عقب انداختن آنچه را پیش انداختی و پیش انداختن آنچه را عقب انداختی،دوست نداشته باشیم وهر آنچه را دوست داری ناپسند نشماریم؛و آنچه را ناپسند داشتی،انتخاب نکنیم
وَاخْتِمْ لَنَابِالَّتِي هِيَ أَحْمَدُعَاقِبَةً،وَأَكْرَمُ مَصِيراً،إِنَّكَ تُفِيدُ الْكَرِيمَةَ،وَتُعْطِي الْجَسِيمَةَ وَتَفْعَلُ مَا تُرِيدُ،وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
وکار ما را به آنچه عاقبتش پسندیدهتر و فرجامش برای انسان گرامیتر است،پایان بخش؛همانا تو عطای نفیس میرسانی و نعمت بزرگ میبخشی و هر چه میخواهی انجام میدهی و تو بر هر کار توانایی
استخاره در روايات
استخاره در روايات به معناى طلب خير و بركت است. يعنى انسان در كارهايش از خداوند درخواست خير كند ولى در برخى روايات هم به وسيلهاى كه با آن استخاره صورت مىگيرد اشاره شده است. مانند قرآن، نماز، دعا، تسبيح و ... كه در هر يك به شيوههاى مخصوصى مراد حق تعالى را به دست مىآورد. و اين شيوهها با تفأّل و فال بينى و تعبير خواب و رمل و اسطرلاب تفاوت بسيار دارد.
زيرا استخاره يكى از شيوههاى طلب هدايت الهى است و انسان در زمانى كه وظيفه خود را از راه تفكّر خويش و مشورت با ديگران به ويژه اهل دانش و نيكوكاران به دست نمىآورد؛ به سوى برداشت از آيات قرآن همّت مىگمارد.
در حديثى از حضرت صادق (عليه السلام) آمده است كه فرمود:
لاتَتَفَأَّلْ بِالْقُرآنِ.«1»
به قرآن فال نزن.
در اينجا صاحب وسائل الشيعه مىافزايد:
الْإسْتخارَةُ طَلَبُ الْخِيَرَةِ وَ مَعْرِفَةُ الْخَيْرِ فى تَرْجِيح أَحَدِ الْفِعْلَينْ عَلَى الآخَرِ لِيُعْمَلَ بِهِ وَ التَّفَاؤُلُ مَعْرِفَةُ عَواقِبِ الْامُورِ وَ أَحْوالِ غائِبٍ وَ نَحْوِ ذلِكَ.«2»
استخاره عبارت است از درخواست برترى و شناخت نيك بودن آن در انتخاب يكى از دو كار بر ديگرى تا بدان عمل كند ولى تفاؤل و فال زدن به معناى شناسايى و پيش بينى كردن عواقب كارها و پيشامدهاى آينده و امثال اينهاست.
پس چه نيك است؛ كه انسان رضايت و غضب خداوند را در كارهايش در نظر بگيرد تا گرفتار عاقبت بد آنها نشود.
رسول اللّه (صلى الله عليه و آله) مىفرمايد:
مِنْ سَعادَةِ ابْنِ آدَمَ اسْتَخارَتُهُ اللَّهَ وَ رِضاهُ بِما قَضى اللَّهُ وَ مِنْ شِقْوَةِ ابْنِ آدَمَ تَرْكُهُ اسْتِخارَةَ اللَّهِ وَ سَخَطُهُ بِما قَضَى اللَّهُ.«3»
از خوشبختى آدمى اين است كه از خداوند طلب خير كند و به قضاى الهى خشنود باشد و از بدبختى آدمى اين است كه از خداوند طلب خير نكند و از قضاى الهى ناخشنود باشد.
جابر بن عبدالله انصارى از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) نقل مىكند:
كانَ النَّبىُّ (صلى الله عليه و آله) يُعَلِّمُنَا الْإِسْتِخارَةَ فى الْامُورِ كُلِّها كَما يُعَلِّمُنا السُّوَرَ مِنَ الْقُرآنِ.«4»
نبى اكرم (صلى الله عليه و آله) پيوسته ما را در همه كارها به طلب خير آگاهى مىداد، همانطور كه سورههايى از قرآن را به ما آموزش مىدادند.
حضرت على (عليه السلام) در وصيّت خود به فرزندش مىفرمايد:
وَ الْجِئْ نَفْسَكَ فِى الْامُورِ كُلِّها الى الهِكَ، فَانَّكَ تُلْجِئُها الى كَهْفٍ حَريزٍ وَ مانِعٍ عَزيزٍ. وَ اخْلِصْ فِى الْمَسْأَلَةِ لِرَبِّكَ فَانَّ بِيَدِهِ الْعَطاءَ وَ الْحِرْمانَ وَ اكْثِرِ الْاسْتِخارَةَ ....«5»
وجودت را در همه امور به خداى خود واگذار، كه در اين صورت خود را به پناهگاهى محكم، و نگاهبانى قوى وامىگذارى. در مسألت از خداوند اخلاص پيشه كن، كه بخشيدن و نبخشيدن به دست اوست. از خدايت بسيار طلب خير كن ....
و نيز مىفرمايد:
اسْتَخِرْ وَ لاتَتَخَيَّرْ فَكَمْ مَنْ تَخَيَّرَ أَمْرَاً كانَ هَلاكُهُ فِيهِ.«6»
از خداوند طلب خير كن و بدون آن كارى را انتخاب مكن؛ زيرا بسا كسى كارى را انتخاب كرده كه آن سبب نابودى او شده است.
امام صادق (عليه السلام) در اين زمينه مىفرمايد:
مَنِ اسْتَخارَ اللَّهَ مَرَّةً واحِدَةً وَ هُوَ راضٍ بِهِ خارَ اللَّهُ لَهُ حَتْماً.«7»
هر كه با طيب خاطر يك بار از خدا طلب خير كند، خداوند به يقين به او خير عنايت خواهد كرد.
ادامه در پست بعدی
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#صحیفه_سجادیه
#شرح_دعای_سی_سوم_فراز_چهارم_تا_ششم
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرج
چند نكته درباره استخاره و آداب آن كه بايد رعايت شود:
1- شيخ مفيد در رساله الغَرِيّه خود نوشته است:
«سزاوار نيست كه انسان در امور نهى شده و واجبات استخاره كند. استخاره در امور مباح و جايز است و در ترك عبادت مستحبى كه آوردن هر دوى آنها ممكن نباشد مانند حج و جهاد مستحبى و يا زيارت حرمى و ديدار برادرى به مانند ديگرى.»«8»
2- خواهان استخاره بايد پس از بىنتيجه بودن فهم عقلى و تجربه و همفكرى با ديگران باشد و راه اطمينان تنها در اين وسيله منحصر گردد.
3- نيّت استخاره بايد به راستى و درستى خالصانه باشد و حقيقت امر را از خدا طلب نمايد.
4- شخص استخاره كننده بايد با وضو و پاكيزگى بدن و از آلودگىهاى نفسانى به دور باشد.
5- پس از استخاره به پيام خداوند احترام گذاشته و در عمل به آن جدّيّت داشته باشيد.«9»
و همچنين نيكوست كه انسان در استخاره پس از تحصيل طهارت جسمى و روحى و حمد و ستايش الهى دو ركعت نماز بجاى آورد و قنوت را با توجّهى خاص بخواند و در حال نماز ادب را مانند نيازمندان نگه دارد و تا پايان نماز و دعا ازبه خداوند غافل نشود و با كسى در بين استخاره سخن نگويد و در صورتى كه خلاف مراد او درآمد ناراحت نشود و خدا را سپاسگزارى نمايد.
از امام صادق (عليه السلام) نقل شده است كه فرمود:
كانَ أَبى اذا أَرادَ الْاسْتِخارَةَ فى الْامْرِ تَوَضَّا وَ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ وَ إِنْ كانَتِ الْخادِمَةُ لَتُكَلِّمُهُ فَيَقُولُ سُبْحانَ اللَّهِ وَ لايَتَكَّلَمُ حَتَّى يَفْرُغَ.«10»
هر گاه پدرم پيوسته براى كارى خواست استخاره نمايد وضو مىگرفت و دو ركعت نماز مىخواند و اگر خدمتكار با او سخن مىگفت مىفرمود: خداوند منزّه است و گفتگو نمىكرد تا به پايان برسد.
پی نوشت ها:
(1)- الكافى: 2/ 629، حديث 7؛ بحار الأنوار: 88/ 244، باب 4، ذيل حديث 5.
(2)- وسائل الشيعة: 6/ 233، باب 38، حديث 7817.
(3)- بحار الأنوار: 74/ 161، باب 7، حديث 153؛ تحف العقول: 55.
(4)- بحار الأنوار: 88/ 224، باب 1، حديث 4؛ فتح الأبواب: 150.
(5)- نهج البلاغه: نامه 31.
(6)- غرر الحكم: 196، حديث 3863.
(7)- بحار الأنوار: 88/ 256، باب 7، ذيل حديث 1؛ فتح الأبواب: 257.
(8)- بحار الأنوار: 88/ 229، باب 2، الاستخارة بالرقاع؛ فتح الأبواب: 176.
(9)- رياض السالكين: 5/ 129- 130.
(10)- بحار الأنوار: 88/ 262، باب 7، حديث 14؛ المحاسن: 2/ 599، حديث 8.
#صحیفه_سجادیه
#شرح_دعای_سی_سوم_فراز_چهارم_تا_ششم
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرج
💠نکات کلیدی و تفسیری جزء بیست و ششم قرآن کریم💠
❇️فراز اول:نوید به کسانی که در دینداری کم نمیآورند:
🔸إِنَّ الَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُواْ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا هُمْ یحَْزَنُونَ(13)أُوْلَئکَ أَصْحَابُ الجَْنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا جَزَاءَ بِمَا کاَنُواْ یَعْمَلُونَ(14- احقاف)
🔹بیتردید کسانی که گفتند: پروردگار ما الله است، سپس [در میدان عمل بر این حقیقت] استقامت ورزیدند، نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین میشوند؛ اینان اهل بهشتاند که به پاداش اعمال شایستهای که همواره انجام میدادند، در آن جاودانهاند. (14)
🔹در این فراز قرآن کریم به کسانی که گفتند: «رَبُّنَا اللَّهُ» و بعد «استقامت ورزیدند» سه وعده ویژه داده است: «لَا خَوْفٌ» و «لَا هُمْ یحَْزَنُونَ» و نیز «أُوْلَئکَ أَصْحَابُ الجَْنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا»
🔹منظور از گفتن«رَبُّنَا اللَّهُ» اقرار و شهادت به انحصار ربوبیت در خدای سبحان است و مراد از آن پایداری و استقامت این است که آنها از آنچه به حقانیتش شهادت میدهند و باور دارند؛ منحرف نمیشوند و رفتاری بر خلاف آن و بر خلاف لوازم آن نمیکنند.
و چون خوف همیشه در جایی پیدا میشود که احتمال خطری در پیش باشد و اندوه وقتی به دل میآید که خطری واقع شده باشد؛ بنابراین نفی خوف و حزن از این عده به این معناست که ایشان هیچ خطر و عقابی نه در پیش رو دارند که از آن بترسند و نه در پشت سر داشتهاند که از آن اندوهناک باشند(1)؛ گذشته آنها عبادت بود و بندگی خدا و آیندهشان هم لطف و پاداش خداست پس برای این گروه که باور کردند و بر باور خود پا فشردند و با عمل، ادعای خود را به امضاء رساندند جز امنیت و دل آرامی نیست نه از گذشته و نه نسبت به آینده.
در جمله پایانی با وعدهای حق آنها را کسانی معرفی میکند که در بهشت موعود، جاودان خواهند ماند.
🔰نکته این است که قرآن برای رسیدن به این درجه از آرامش روحی، دو شرط را مطرح کرده است: ایمان و استقامت بر آن. استقامت بر ایمان به این است که انسان مراقب باشد عملش ادعایش را تکذیب نکند. بر اساس روایات این صبر و استقامت در سه حوزه باید رعایت شود: تحمل سختی عبادت، استقامت در برابر فشار گناهان و صبر در ناملایمات و مصائب(2)
❇️فراز دوم:زینت واقعی خریدنی نیست:
🔸وَ لَاکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْایمَانَ وَ زَیَّنَهُ فیِ قُلُوبِکمُْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیَانَ أُوْلَئکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ(7)
🔹خداوند ایمان را محبوب شما و آن را مایه زینت دلهایتان قرار داد و در مقابل، کاری کرد که شما نسبت به کفر و فسق و گناه، نفرت داشته باشید.
🔹میل به زیبایی انسان را وامی دارد تا خود را با انواع و اقسام وسایل تزیینی بیاراید و زیبا کند. اما این خواست طبیعی هم به مانند سایر در خواستهای غریزی، هم پاسخ صادق دارد و هم پاسخ کاذب که اگر با عقل سلیم و آموزههای وحیانی خوراک صحیح به آن داده نشود به راحتی مشغول نوع کاذب آن شده و نمیداند چرا عطشش فروکش نکرده و به آن آرامشی که باید نمیرسد.
🔹قرآن کریم وسایل تزیینی عالم را به سه دسته تقسیم میکند. در این تقسیم بندی ستارگان را زینت آسمان(3)، آنچه روی زمین است زینت زمین(4) و در این آیه «ایمان» را زینت انسان معرفی کرده است.
بنابراین زینت واقعی و حقیقی برای انسان زینت ایمان است که باید جان را به آن تزیین کنیم.
🔹این سخن هرگز به معنای نادیده گرفتن بهداشت و زیبایی تن نیست؛ اگر جان به ایمان مزین شد همان ایمان، انسان را وامی دارد که به ظاهر خود توجه کرده و بهداشت و زیبایی را آن گونه که شایسته یک فرد مؤمن است رعایت کند.
🔹آنچه در زیبایی ظاهر بین مؤمن و غیر مؤمن فرق میگذارد این است که مؤمن، زینت حقیقی خود را میشناسد و به دنبال آن است و در زیبایی ظاهر هم تا جایی پیش میرود که دین و ایمان به او اجازه میدهند بنابراین او هرگز برای حرام زینت نمیکند و به زیبایی خود چوب حراج نمیزند.
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
❇️فراز سوم:آیهای مهم درباره بدگمانی، تجسس و غیبت:
🔸یَأَ ایهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اجْتَنِبُواْ کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لَا تجََسَّسُواْ وَ لَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَ یحُِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ (12- حجرات)
🔹ای اهل ایمان! از بسیاری از گمانها در حقّ مردم بپرهیزید؛ زیرا برخی از گمانها گناه است و در اموری که مردم پنهان ماندنش را خواهانند تفحص و پیجویی نکنید و از یکدیگر غیبت ننمایید. آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ بیتردید از این کار نفرت دارید و از خدا پروا کنید که خدا بسیار توبهپذیر و مهربان است.
🔹منظور از «الظَّنِّ» اولی، گمانهای بد است که چون نسبت به گمانهای خوب در میان مردم بیشتر است لذا از آن تعبیر به کثیر شده و گر نه حسن ظن یا همان گمان خیر، نه تنها ممنوع نیست بلکه به آن توصیه هم شده است.(5)
🔹گمانهای بد، برخی مطابق با واقعند و برخی مخالف آن. آنچه بی تردید گناه است آن گمانهایی هستند که مخالف با واقع باشند لذا فرمود: «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ». وجود همین دسته از گمانهای حرام در بین گمانهای بد کافی است حکم به پرهیز از تمام آنها بشود. بنابراین آیه شریفه مؤمنین را از هرگونه گمان بد (خواه موافق با واقع باشد؛ خواه مخالف) بر حذر میدارد.
🔹«تجسس» به معنی جستجوگری است که معمولاً در امور نامطلوب به کار میرود و عاملی است برای کشف اسرار و رازهای نهانی مردم. از آنجا که اسلام میخواهد مردم در زندگی خصوصی خود از هر نظر در امنیت باشند بنابراین هرگز اجازه نمیدهد که رازهای خصوصی آنها فاش شود. (6)
🔹در سومین و آخرین دستور که در حقیقت معلول و نتیجه دو برنامه قبل است میفرماید: هیچکدام از شما غیبت دیگری را نکند و برای آنکه قبح و زشتی این عمل را کاملاً مجسم کند پرده از راز آن گشوده و حقیقت باطنی آن را بیان کرده است که همانا خوردن گوشت مردار است.
✅دو نکته:
1⃣از آنجا که گمان بد بردن معمولاً یک امر غیر ارادی است بنابراین نهی در آیه نهی از ترتیب آثار است، یعنی هر گاه گمان بدی نسبت به مسلمانی در ذهن شما پیدا شد، در عمل کوچکترین اعتنایی به آن نکنید، طرز رفتار خود را دگرگون نسازید و مناسبات خود را با طرف تغییر ندهید، بنا بر این آنچه گناه است ترتیب اثر دادن به گمان بد میباشد.(7)
2⃣نهی همراه با بیان واقعیت گناه که نمونه آن در این آیه در خصوص غیبت آمده، برای بازدارندگی بیشتر است و این مانند آن است که پدری دلسوز برای اینکه فرزندش به بخاری داغ دست نزند او را چنین نهی کند: «دست به بخاری نزن! میخواهی بسوزی؟!» که این نهی همراه با بیان اثر آن کار، به طور قطع از اثر بازدارندگی بیشتری برخوردار خواهد بود.
❇️فراز چهارم:روزی که پردهها کنار رود:
🔸لَّقَدْ کُنتَ فیِ غَفْلَةٍ مِّنْ هَاذَا فَکَشَفْنَا عَنکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ(22- ق)
🔹[به او میگویند:] تو از این روز بزرگ غافل بودی، پس ما پرده غفلت را از دیدهات کنار زدیم در نتیجه دیدهات امروز بسیار تیزبین است.
🔹این آیه از خطابات روز قیامت است که در آن خطاب کننده خدا و مخاطب تنها کسانیاند که معاد را انکار کردند و دین را نپذیرفتند.
🔹سه تعبیر در آیه وجود دارد که از اهمیت بالایی برخور دارند. یک از آنها «غفلت» است. غفلت وقتی وجود پیدا میکند که میان چیزی در محدوده درک ما باشد و ما از بودنش غافل باشیم. تعبیر دیگر «غطاء؛ پرده» است و این تعبیر نشان میدهد چیزهایی موجود بوده اما پرده آویخته مانع میشده که آنها دیده شوند. تعبیر سوم تعبیر به «حدت؛ تیزبینی» است و این نشان میدهد که اگر در گذشته هم مانند امروز چشم تیزبینی داشت میتوانست تمام اینها را همان روز ببیند.(8)
✅نکتههای نهفته در آیه:
1⃣قیامت صحنه ایست که انسان واقعیتهای همین دنیا را به عیان میبیند؛ همان واقعیتهایی که خود و دیگران با کارهای خوب و بد ساختند و از خود بر گذاشتند.
2⃣آنچه که مانع دید انسان است و نمیگذارد باطن اعمال و واقعیتهای زندگی را ببیند پرده ایست ضخیم که خود با تار و پود گناه و معصیت به هم بافت و بر دیده انداخت. اگر گفتیم که خود بافت و خود آن را در مقابل دیدگانش آویخت به دلیل تعبیر آیه است که فرمود «عنکَ غطاءکَ» و نیز آیاتی که گناه را موجب کوری دل و دیده معرفی میکنند.(9)
3⃣حقایقی که در قیامت رخ خواهد داد (حداقل بخشی از آن) هم اکنون موجود است و قابل مشاهده ؛ زیرا فرمود تو از اینها غافل بودی یعنی بود و تو ندیدی و امروز که پردهها کنار رفته و دیدهات بینا شده میتوانی تمام آنچه بود را ببینی.
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
❇️فراز پنجم:متقین، نیازمندان را سهیم در مال خود میدانند:
🔸إِنَّ الْمُتَّقِینَ فیِ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ(15)ءَاخِذِینَ مَا ءَاتَئهُمْ رَبهُُّمْ إِنهَُّمْ کاَنُواْ قَبْلَ ذَالِکَ محُْسِنِینَ(16)کاَنُواْ قَلِیلًا مِّنَ الَّیْلِ مَا یهَْجَعُونَ(17)وَ بِالْأَسحَْارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ(18)وَ فیِ أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائلِ وَ المَْحْرُومِ(19- ذاریات)
🔹بیتردید پرهیزکاران در بهشتها و چشمه سارهایند. آنچه را پروردگارشان به آنان عطا کرده دریافت میکنند زیرا که آنان پیش از این همواره نیکوکار بودند. آنان اندکی از شب را میخوابیدند [و بیشتر آن را به عبادت و بندگی میگذراندند] و سحرگاهان از خدا درخواست آمرزش میکردند و در اموالشان حقّی برای سائل تهیدست و محروم از معیشت بود.
🔹این آیات از سر آیاتی است که به توصیف متقین و پرهیزگاران پرداخته و اوصافی از آنان را مایه الگو گیری و تبعیت دیگر مؤمنان میشود را بیان میکند.
✅نکتهای که به نظر در این آیات نیاز به توجه بیشتر دارد قسمت پایانی آن است که میفرماید متقین بخش معینی از اموال خود را به نیازمندان تقدیم میکنند. شاید گمان شود که مراد از این اموال مشخص همان واجبات مالی مانند خمس و زکات است؛ هر چند برخی چنین تفسیر کردهاند اما از آنجا که این سوره مکی است و دستور آن واجبات مالی در مدینه نازل شد پس این تفسیر نمیتواند درست باشد و حق آن است که بگوییم همانگونه که برخی گفتهاند،(10) منظور از این حقی که در اموال متقین هست و ایشان به نیازمندان میدهند اموالی به غیر از خمس و زکات و واجباتی از این دست است.
🔰پس یکی از صفات متقین این شد جدای از واجبات مالی مشهور مانند خمس و زکات با اهداء بخشی از اموال خود به نیازمندان از آنها دستگیری میکنند.
📚پی نوشتها:
(1) المیزان ج18 ص196
(2) الکافی ج2 ص91
(3) إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزینَةٍ الْکَواکِبِ (6- صافات)
(4) إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلیَ الْأَرْضِ زِینَةً لهََّا (7- کهف)
(5) «لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً»؛ چرا هنگامی که آن نسبت ناروا را شنیدید، مردان و زنان مؤمن نسبت به خودشان گمان نیک نبردند، و نگفتند: این تهمتی آشکار [از سوی منافقان] است؟! (12- نور)
(6) ر.ک: نمونه ج22 ص181-184
(7) همان
(8) برگرفته از المیزان ج18 ص350
(9) مانند آیه 46 سوره حج
(10) نمونه ج22 ص323 . نظر حضرت آیت الله جوادی آملی نیز همین است.
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
💠 دعای روز بیست و نهم ماه #رمضان
🔹 اللّهُمَّ غَشِّنِی فِیهِ بِالرَّحْمَةِ وَ ارْزُقْنِی فِیهِ التَّوْفِیقَ وَ الْعِصْمَةَ وَ طَهِّرْ قَلْبِی مِنْ غَیاهِبِ التُّهَمَةِ یا رَحِیما بِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ.
🔸 خدایا در این ماه مرا با رحمتت بپوشان و توفیق و خود نگهداری را نصیبم کن و از تیرگیهای تهمت دلم را پاک گردان، ای مهربان به بندگان با ایمان.
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
💢↶ شرح دعای روز بیست و نهم
✍آیت اللہ مجتهدی تهرانی ره
【اَللَّهُمَّ غَشِّنِی فِیهِ بِالرَّحْمَةِ】
ای خدا من را به رحمت خودت بپوشان
«غش» به معنی مخفی کردن است
اگر کسی عیب جنس را بپوشاند
در اصطلاح میگویند:
غش در معامله کردہ است
و در حدیث آمدہ است که:
«لَیْسَ مِنَّا مَنْ غَشَّ مُسْلِماً»
کسی که آب در شیر میریزد
و به مردم میفروشد مسلمان نیست
کسی که مال عیب دار به دیگری میفروشد
و عیب آن را مخفی میکند مسلمان نیست
و همچنین آدمی خیر هم نمیبیند
اگر رحمت الهی شامل حال ما بشود
خیر زیادی به ما میرسد
【وَارْزُقْنِی فِیهِ التَّوْفِیقَ】
خدایا به من توفیق بدہ
توفیق بدہ تا مؤفق به خواندن نمازشب بشوم
توفیق خواندن دعای ابوحمزہ را عنایت کن
و ... !
⬅️ امام جواد علیهالسلام فرمودند:
↫◄ مؤمن به سه خصلت محتاج است
که اولین آنها توفیق است
آقا در تهران ساکن است و تا بحال
به زیارت شاہ عبدالعظیم نرفته است
معلوم میشود توفیق ندارد
به زیارت ایشان اهتمام داشته باشد
عبدالعظیم حسنی نه تنها امام زادہ هستند
بلکه ایشان از علماء هم بودهاند
«من زار عَبدالعظیم بِرِی کَمَن زار
قَبرَ الحسین بکربلاءِ»
امام زادہ طاهر و امام زادہ حمزہ هم
در جوار ایشان دفن هستند
مقید به زیارت این سه بزرگوار باشید
مخصوصاً عبدالعظیم حسنی که
ایشان عالم هم بودهاند و یکی از محدثین
بزرگ شیعه میباشند و وکیل امام هادی
علیهالسلام در سامرا نیز بودهاند
⬅️ نقل است که شخصی به خدمت
امام هادی علیهالسلام میرسند
حضرت ابتدا سؤال میکردند اهل کجائی؟
اگر میگفتند ما اهل شهر ری هستیم
حضرت میفرمودند:
«علیکم بالعبد العظیم الحسنی»
زمانی آیت اللہ وحید را در شهر ری
زیارت کردم و خدمت ایشان عرض کردم
به منزل من تشریف بیاورید و ایشان گفتند:
من از قم آمدهام فقط برای زیارت
عبدالعظیم حسنی و الآن هم باید بروم
و بعد مقداری از فضائل ایشان را نقل کردند
◽️پس مؤمن اول از همه به توفیق
نیازمند است
◽️دوم مؤمن به واعظ درونی محتاج است
تا همیشه حواس او جمع باشد
و از احوال دنیا عبرت آموزی کند
همیشه به خودتان بگوئید که
تا کِی از خدا غافل هستی
◽️سوم «قبولُ مِن مَن یَنصحه»
هر کس که تو را نصیحت میکند از او بپذیر
هر چند که خود آن شخص اهل عمل نباشد
مثلاً اگر شخصی سیگار میکشد
و به شما میگوید: من سیگاری هستم
ولی تو سیگاری نشو
این نصیحت را از او قبول بکنید
【وَالْعِصْمَةَ】
خدایا من را از گناهان حفظم کن
【وَ طَهِّرْ قَلْبِی مِنْ غَیَاهِبِ التُّهَمَةِ】
خدایا قلب من را از آلودگیهای شک
پاکیزہ کن
یعنی من گرفتار شک نباشم بعضیها
دچار شک هستند و وسوسه خناس
به سراغ ایشان میآید
و از مبداء تا معاد انسان را در شک میاندازد
خدایا من را از این گرفتاری نجاتم بدہ
↫◄ کسانی که گرفتار وسوسه هستند
و در همه مسائل شک میکنند
روزی صد مرتبه ذکر شریف
《لاحَول وَلا قُوَّة اِلّا بِاللہِ العَلِّیِ العَظیمْ》
را بگویند
«اَلَّذِی یُوَسوِسُ فِی صُدورِ النَّاس»
هر کسی که گرفتار است این ذکر را بگوید
یک فردی گرفتار بود و از غصه لاغر شدہ بود
گفت شیطان همیشه وسوسهام میکند
گفتم این ذکر را بگو ذکر را گفت و راحت شد
⬅️ پیامبر (صلّىاللهعليهوآله) خطاب به سلمان میفرمایند:
《اَکثِر مِن قولِ لا حَولَ وَ لا قُوَّة》
این ذکر را زیاد بگو
این ذکر از گنجهای بهشت است
هفت مرتبه بعد از نماز مغرب
و هفت مرتبه بعد از نماز صبح
جزء تعقیبات است و اولش
بِسْمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰنِ الْرَّحیمْ دارد
《بِسْمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰنِ الْرَّحیمْ
لاحَولَ وَلا قُوَّة اِلّا بِاللہِ العَلِّیِ العَظیمْ》
【یَا رَحِیماً بِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِین】
ای خدائی که نسبت به بندههای مؤمنت
اهل ترحم و مهربانی هستی
خدا خیلی مهربان است یک نعمتهائی
خدا به ما میدهد که ما از خدا نخواستیم
خدا اینقدر ما را دوست دارد
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج