سوره مبارکه: بقره آیه شماره: ۱۸
🍁🍂🍂🍁🍂🍂🍁🍂🍂
🌸صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ
آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمیگردند!
🍁🍂🍂🍁🍂🍂🍁🍂🍂
#تفسیر_قرآن
#سوره_بقره_آیه_هجدهم
_🍃🌷🍃________🍃🌷🍃_____
@saleheinmaryam313114
_🍃🌷🍃_________🍃🌷🍃___
🍁🍂🍂🍁🍂🍂🍁🍂🍂
🌸(آيه ١٨) -سپس اضافه مىكند: «آنها كر هستند و گُنگ و نابينا، و چون هيچ يك از وسائل اصلى درك حقايق را ندارند از راهشان باز نمىگردند» (صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ) . به هر حال اين تشبيه در حقيقت، يك واقعيّت را در زمينۀ نفاق روشن مىسازد، و آن اينكه نفاق و دوروئى براى مدت طولانى نمىتواند مؤثّر واقع شود و اين امر همچون شعلۀ ضعيف و كم دوامى كه در يك بيابان تاريك و ظلمانى در معرض وزش طوفانهاست ديرى نمىپايد، و سر انجام چهرۀ واقعى آنها آشكار مىگردد.
🍁🍂🍂🍁🍂🍂🍁🍂🍂
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_بقره_آیه_هجدهم
_🍃🌷🍃________🍃🌷🍃_____
@saleheinmaryam313114
_🍃🌷🍃_________🍃🌷🍃___
💐💐💫💐💐💫💐💐💫
🌸 سوره مبارکه: بقره آیه شماره: ۱۹
أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ ۚ وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكَافِرِينَ
یا همچون بارانی از آسمان، که در شب تاریک همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهای خود میگذارند؛ تا صدای صاعقه را نشنوند. و خداوند به کافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند).
💐💐💫💐💐💫💐💐💫
#تفسیر_قرآن
#سوره_بقره_آیه_نوزدهم
_🍃🌷🍃_________🍃🌷🍃____
@saleheinmaryam313114
_🍃🌷🍃_________🍃🌷🍃____
💐💐💫💐💐💫💐💐💫💐💐💫
🌸(آيه ١٩) -در مثال دوّم قرآن صحنۀ زندگى آنها را به شكل ديگرى ترسيم مىنمايد: شبى است تاريك و ظلمانى پرخوف و خطر، باران به شدّت مىبارد، از كرانههاى افق برق پر نورى مىجهد، صداى غرّش وحشتزا و مهيب رعد، نزديك است پردههاى گوش را پاره كند، انسانى بىپناه در دل اين دشت وسيع و ظلمانى، حيران و سرگردان مانده است، باران پرپشت، بدن او را مرطوب ساخته، نه پناهگاه مورد اطمينانى وجود دارد كه به آن پناه برد و نه ظلمت اجازه مىدهد گامى به سوى مقصد بردارد. قرآن در يك عبارت كوتاه، حال چنين مسافر سرگردانى را بازگو مىكند: «يا همانند بارانى كه در شب تاريك، توأم با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذرانى) ببارد» (أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِيهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ) . سپس اضافه مىكند: «آنها از ترس مرگ انگشتها را در گوش خود مىگذارند تا صداى وحشت انگيز صاعقهها را نشنوند» (يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ) . و در پايان آيه مىفرمايد: «و خداوند به كافران احاطه دارد» و آنها هر كجا بروند در قبضۀ قدرت او هستند (وَ اللّهُ مُحِيطٌ بِالْكافِرِينَ) .
💐💐💫💐💐💫💐💐💫
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_بقره_آیه_نوزدهم
_🍃🌷🍃_______🍃🌷🍃______
@saleheinmaryam313114
_🍃🌷🍃_________🍃🌷🍃____
#جرعه_ای_از_نهج_البلاغه
#حکمت_های_نهج_البلاغه
🌴 حکمت_21
آن گاه امام در سومین جمله حکمت آمیز به اهمّیّت استفاده از فرصت ها پرداخته مى فرماید: «فرصت ها همچون ابر در گذرند، ازاین رو فرصت هاى نیک را غنیمت بشمارید (و پیش از آن که از دست برود از آنها استفاده کنید»; (وَالْفُرْصَهُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ(۶)، فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَیْرِ).
منظور از فرصت، آماده شدن کامل اسباب کار خوب است مثل این که تمام مقدمات جهت تحصیل علم براى کسى فراهم گردد; هم تن سالم دارد، هم هوش و استعداد، هم استاد لایقى آماده تدریس او و هم فضاى آموزشى خوبى در اختیار اوست که در عرف نام آن را فرصت مى گذارند و از آنجایى که فرصت ها ترکیبى از عوامل متعددى است و هر کدام از این عوامل ممکن است بر اثر تغییراتى زایل شود از این رو فرصت ها زودگذرند.
لذا در حدیث دیگرى از همان امام(علیه السلام) مى خوانیم: «الْفُرْصَهُ سَرِیعَهُ الْفَوْتِ بَطِیئَهُ الْعَوْدِ; فرصت با سرعت از دست مى رود و به زحمت به دست مى آید».(۷)
به همین دلیل روایات فراوانى در باب «اغتنام فرصت» آمده است و به ما دستور داده اند فرصت ها را غنیمت بشمریم، چرا که ترک آن اندوه بار است.
امیرمؤمنان على(علیه السلام) در نامه ۳۱ نهج البلاغه در ضمن وصایایى که به فرزند دلبندش امام مجتبى(علیه السلام) مى کند مى فرماید: «بَادِرِ الْفُرْصَهَ قَبْلَ أَنْ تَکُونَ غُصَّهً; به سراغ استفاده از فرصت برو (پیش از آنکه از دست برود و) مایه اندوه گردد».
به هر حال تمام مواهب الهى که در دنیا نصیب انسان مى شود فرصت هاى زودگذرند; جوانى، تندرستى، امنیت، آمادگى روح و فکر، بلکه عمر و حیات انسان همگى فرصت هاى زودگذرى هستند که اگر آنها را غنیمت نشمریم و بهره کافى نگیریم نتیجه اى اندوهبار خواهد داشت.
اى دل به کوى عشق گذارى نمى کنى * اسباب، جمع دارى و کارى نمى کنى
چوگان حکم در کف و گویى نمى زنى * بازِ ظفر به دست و شکارى نمى کنى
ترسم کزین چمن نبرى آستینِ گل *** کز گلشنش تحمل خارى نمى کنى
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@saleheinmaryam313114
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
#جرعه_ای_از_نهج_البلاغه
#حکمت_های_نهج_البلاغه
🌴 حکمت_22
لَنَا حَقٌّ، فَإِنْ أُعْطِینَاهُ، وَإِلاَّ رَکِبْنَا أَعْجَازَ الاِْبِلِ، وَإِنْ طَالَ السُّرَى.
امام(علیه السلام) فرمود:
ما را حقى است که اگر به ما داده شود (آزادیم) و الاّ (همچون اسیران و بردگانى خواهیم بود که) در عقب شتر سوار خواهیم شد،
هرچند زمانى طولانى این سیر در تاریکى بگذرد.(۱)
سید رضى در ادامه این سخن مى گوید: «این کلام از سخنان لطیف و فصیح امام است و معناى آن این است که اگر حق ما به ما داده نشود همچون افراد خوار و بى مقدار خواهیم بود و این بدان سبب است که کسى که پشت سر دیگرى سوار بر مرکب مى شود در قسمت عقب مرکب خواهد بود، همچون برده و اسیر و مانند آنها»; (قالَ الرَّضىُ وَهذا مِنْ لَطیفِ الْکَلامِ وَفَصیحِهِ وَمَعْناهُ أنّا إنْ لَمْ نُعْطَ حَقَّنا کُنّا أذِلاّءُ وَذلِکَ أنَّ الرَّدیفَ یَرْکَبُ عَجُزَ الْبَعیرِ کَالْعَبْدِ وَالاْسیرِ وَمَنْ یَجْرى مَجْراهُما).
شرح و تفسیر
اگر حق ما را بگیرند…
این جمله حکمت آمیز خواه مقارن ایام سقیفه گفته شده باشد یا در شوراى شش نفره عمر براى انتخاب خلیفه پس از او، اشاره به مسئله خلافت دارد که حق مسلّم اهل بیت و امیر مؤمنان على(علیه السلام) بود. مى فرماید: «ما را حقى است که اگر به ما داده شود (آزادیم) وگرنه (همچون اسیران و بردگانى خواهیم بود که) در عقب شتر سوار خواهیم شد، هرچند زمانى طولانى این سیر در تاریکى بگذرد»; (وَقَالَ(علیه السلام): لَنَا حَقٌّ، فَإِنْ أُعْطِینَاهُ، وَإِلاَّ رَکِبْنَا أَعْجَازَ الاِْبِلِ، وَإِنْ طَالَ السُّرَى).
با توجه به این که «اعجاز» جمع «عَجُز» به معناى پشت و «سُرى» به معناى سیر شبانه است مفسران در این که منظور از این تشبیه چیست، احتمالاتى داده اند: مرحوم سیّد رضى مى گوید: «این کلام از سخنان لطیف و فصیح امام است و معناى آن این است که اگر حق ما به ما داده نشود همچون افراد خوار و بى مقدار خواهیم بود و این بدان سبب است که کسى که پشت سر دیگرى سوار بر مرکب مى شود در قسمت عقب مرکب خواهد بود، همچون برده و اسیر و مانند آنها»; (قالَ الرَّضىُ وَهذا مِنْ لَطیفِ الْکَلامِ وَفَصیحِهِ وَمَعْناهُ أنّا إنْ لَمْ نُعْطَ حَقَّنا کُنّا أذِلاّءُ وَذلِکَ أنَّ الرَّدیفَ یَرْکَبُ عَجُزَ الْبَعیرِ کَالْعَبْدِ وَالاْسیرِ وَمَنْ یَجْرى مَجْراهُما).
ادامه دارد
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@saleheinmaryam313114
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#جرعه_ای_از_نهج_البلاغه
#حکمت_های_نهج_البلاغه
🌴 حکمت_23
مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ یُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ.
امام(علیه السلام) فرمود:
کسى که عملش او را (از پیمودن مدارج کمال) کُند سازد
نَسَبش به او سرعت نخواهد بخشید.(۱)
شرح و تفسیر
مرد عمل باش!
امام(علیه السلام) در این سخن پربار و حکمت آمیز به اهمیت عمل صالح و نیک در سرنوشت انسان اشاره دارد و تلویحاً کسانى را که بر نسب خود تکیه مى کنند در خطا مى شمرد و مى فرماید: «کسى که عملش او را (از پیمودن مدارج کمال) کُند سازد نَسَبش به او سرعت نخواهد بخشید»; (مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ یُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ).
قرآن مجید و روایات اسلامى در جاى جاى خود بر فرهنگ عمل تکیه کرده است و آن را مقدم بر هر چیز مى شمرد و این آیه شریفه قرآنى که به صورت شعار براى مسلمانان در آمده شاهد این گفتار است: (إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُم).(۱)
درست است که نسب عالى یکى از مزایاى اجتماعى افراد محسوب مى شود ولى در واقع جنبه تشریفاتى دارد; آنچه به حقیقت و واقعیت مقرون است اعمال خود انسان است و بسیار دیده ایم افرادى که از خانواده هاى پایین بودند به سبب جد و جهد و تلاش و کوشش به مقامات عالى رسیده اند در حالى که افراد دیگرى با نسب هاى عالى بر اثر سستى و تنبلى خوار و بى مقدار شدند.
از آنچه گفتیم روشن مى شود که عمل در اینجا ـ بر خلاف آنچه ابن ابى الحدید نگاشته ـ به معناى عبادت نیست بلکه هرگونه عمل مثبت معنوى و مادى را شامل مى شود.
ادامه دارد.....
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@saleheinmaryam313114
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
فراز هجدهم
ثم له الحمد مكان كل نعمه له علينا و علي جميع عباده الماضين و الباقين عدد ما احاط به علمه من جميع الاشيا، و مكان كل واحده منها عددها اضعافا مضاعفه ابدا سرمدا الي يوم القيامه. پس حمد در مقابل تمام آن نعمت هايي كه بر ما و تمام بندگان گذشته و آينده اش ارزاني داشته به عدد آنچه او به آن عالم دارا سزاست، بلكه به تعداد هر نعمت، چنين حمدي به طور ابد تا قيامت لازم و حتمي است.
شرح:
لزوم حمد در مقابل نعمت از نظر عقل قطعي و حتمي است و جاي هيچ گونه ترديد و شك و شبهه اي ندارد ولي سؤ ال در آن است كه نعمت هاي مربوط به امتهاي پيشين در ايام گذشته چرا و چگونه براي امتهايي پيشين كه هنوز به وجود نيامده اند ضرورت دارد و شكر را در هر زمان قرار داده است ؟ بر گذشتگان از ما شكر بر نعمت هاي ما لازم بوده و بر گذشته نسبت به گذشتگان ؟!
حال بايد دانست كه نهاد هستي داراي حقيقت واحدي است و ذره ذره موجودات آن از ديگري متاثر هستند. پس اگر در فضاي غير متناهي ميليون ها سال قبل اتفاقي افتاد كه مثلا انبوه توده گازها به صورت منظومه ها و كهكشان ها در آمد، بر امروز تاثيري تمام دارد؛ چنان كه آنچه امروز اتفاق افتد در همان كهكشان ها بي تاثير نيست. به گفته حضرت، علامه طباطبايي رحمه الله: اگر دم ماهي در درياي كارائيب حركتي كند،؛ در جو اثر خواهد گذاشت ؛ چنانكه حركت همان ماهي معلول هزاران هزار علل گذشته و مقارن است كه با فقد هر يك از آن ها، اين حركت هرگز ميسر نخواهد بود. لذا نعمت هاي جاري در گذشته قطعا موثر در نعمت موجود خواهد بود، چنان كه نظم طبيعي عالم و آباداني موجود در امروز، گاهي به جهت آباداني گذشته بوده است همان طور كه آباداني امروز مؤ ثر در آينده است - چون اگر ملاحظه آينده در كار نبود، اين نعمت امروز تحقق پيدا نمي كرد.
پس اگر ما هم اكنون در نعمت به سر مي بريم ؛ مرهون نعمت هاي گذشته جاري در امم سابقه هستيم، چنان كه مرهون نعمت هاي آيندگان نيز مي باشيم و نكته جالب در جريان گذشته و حال و آينده آن است كه استاد عظيم الشان ما حضرت علامه طباطبايي رحمه الله مي فرمود: فضل خدا يك واحد است و علامت آن تاثير و تاثر مجموعه نظام از يكديگر است و ما امرنا الا واحده كلمح بالصبر آنچه از ناحيه ماست، يك واحد است كه به سرعت چشم به هم زدن، بلكه كمتر به وقوع مي پيوندد.
#صحیفه_سجادیه
#دعای_اول_فراز_هجدهم
@saleheinmaryam313114