#حدیث 💐🦋💐
💚 امام حسن مجتبی (علیه السلام ):
👌 به درستى كه خداوند ماه رمضان را
ميدان مسابقه خلق خود ساخته، تا به وسيله طاعتش به رضاى او سبقت گيرند....🌹🌾🌹
📗تحف العقول، ص 239 📗
❣ میلاد با سعادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام تهنیت باد.❣
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
#حدیث
امام حسن مجتبی «علیه السلام »:
نعمت های خداوند یک آزمون اسـت اگر شُکر و حق ان ادا شود برای انسان نعمت و اگر ناشکری کرد «همان نعمت» برایش عذاب خواهد بود.
بحارالانوار، ج۷۵؛ ص۱۱۳
❣ میلاد با سعادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام تهنیت باد.❣
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
🔰💢🔰💢🔰💢🔰💢
#سوره_نشاء ــ #آیه ۴۶
مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَٰكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا
برخی از كسانی كه یهودیاند، حقایق [كتاب آسمانی] را [با تفسیرهای نابجا و تحلیلهای غلط و ناصواب] از جایگاههای اصلی و معانی حقیقیاش تغییر میدهند، و [به زبان ظاهر به پیامبر] میگویند: [دعوتت را] شنیدیم و [به باطن میگویند:] نافرمانی میكنیم و [از روی توهین به پیامبر بر ضدّ او فریاد میزنند: كه سخنان ما را] بشنو كه [ای كاش] ناشنوا شوی. و با پیچ و خم دادن زبان و آوازشان و به نیّت عیبجویی از دین [به آهنگی، كلمه] راعنا [را كه در عربی به معنای «ما را رعایت كن» است، تلفّظ میكنند كه برای شنونده، راعنا كه مفهومی خارج از ادب دارد، تداعی میشود]. و اگر آنان [به جای این همه اهانت از روی صدق و حقیقت] میگفتند: شنیدیم و اطاعت كردیم و [سخنان ما را] بشنو و ما را مهلت ده [تا معارف اسلام را درك كنیم] قطعاً برای آنان بهتر و درستتر بود، ولی خدا آنان را به سبب كفرشان لعنت كرده، پس جز عدّهء اندكی ایمان نمیآورند.
🔰💢🔰💢🔰💢🔰💢🔰💢
#تفسیر_قرآن
#سوره_نساء_آیه_چهل_شش
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
🔰💢🔰💢🔰💢🔰💢
🍁(آيه ٤٦) -گوشۀ ديگرى از اعمال #يهود!
🍁 اين آيه به دنبال آيات قبل، صفات جمعى از دشمنان اسلام را تشريح مىكند و به گوشهاى از اعمال آنها اشاره مىنمايد. يكى از كارهاى آنها، #تحريف_حقايق و تغيير چهرۀ دستورهاى خداوند بوده است، آيه مىفرمايد: «جمعى از يهوديان سخنان را از محلّ خود تحريف مىنمايند» (مِنَ الَّذِينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ) . اين تحريف ممكن است جنبۀ لفظى داشته باشد و يا جنبۀ معنوى و عملى، امّا جملههاى بعد مىرساند كه منظور از تحريف در اينجا همان تحريف لفظى و تغيير عبارت است زيرا آنها مىگويند: «ما شنيديم و مخالفت كرديم» ! (وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا) . يعنى، به جاى اين كه بگويند: سمعنا و اطعنا «شنيديم و فرمانبرداريم» مىگويند شنيديم و مخالفيم.
🍁و بعد اشاره به قسمت ديگرى از سخنان عداوت آميز و آميخته با جسارت و بىادبى آنها كرده، مىگويد: آنها مىگويند: «بشنو كه هرگز نشنوى» (وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ) . علاوه بر اين از روى سخريّه( مسخرگی) مىگفتند: (راعِنا) .
🍁توضيح اين كه: مسلمانان راستين در آغاز دعوت پيامبر«صلّى اللّه عليه و آله» براى اين كه بهتر سخنان او را بشنوند و به دل بسپارند در برابر پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» اين جمله را مىگفتند: راعنا؛ يعنى، ما را مراعات كن و به ما مهلت بده! ولى اين دسته از يهود اين جمله را دستاويز قرار داده و آن را مقابل حضرت تكرار مىكردند و منظورشان معنى عبرى اين جمله كه «بشنو كه هرگز نشنوى» بود و يا معنى ديگر عربى آن را يعنى «ما را تحميق كن» ! اراده مىكردند. تمام اينها به منظور آن بود كه «با زبان خود حقايق را از محور اصلى بگردانند و در آيين حق طعن زنند» (لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ) .
🍁 امّا اگر آنها به جاى اين همه لجاجت و دشمنى با حقّ و جسارت و بىادبى، راه راست را پيش مىگرفتند و مىگفتند: «ما كلام خدا را شنيديم و از در اطاعت در آمديم، سخنان ما را بشنو و ما را مراعات كن و به ما مهلت بده (تا حقايق را كاملاً درك كنيم) به نفع آنها بود و با عدالت و منطق و ادب كاملاً تطبيق داشت» (وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ) .
🍁«امّا آنها بر اثر كفر و سركشى و طغيان از رحمت خدا به دور افتادهاند (و دلهاى آنها آن چنان مرده است كه به اين زودى در برابر حقّ، زنده و بيدار نمىگردد) فقط دستۀ كوچكى از آنها افراد پاكدلى هستند كه آمادگى پذيرش حقايق را دارند و سخنان حقّ را مىشنوند و ايمان مىآورند» (وَ لكِنْ لَعَنَهُمُ اللّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاّ قَلِيلاً) .
🔰💢🔰💢🔰💢🔰💢🔰💢
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_نساء_آیه_چهل_شش
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
#جرعه_ای_از_نهج_البلاغه
#حکمت_های_نهج_البلاغه
حکمت154
الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْم كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ. وَعَلَى كُلِّ دَاخِل فِي بَاطِل إِثْمَانِ: إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ، وَإِثْمُ الرِّضَى بِهِ.
امام علیه السلام فرمود : آن كس كه به كار جمعيتى راضى باشد همچون كسى است كه در آن كار با آنها شركت كرده (منتها) آن كس كه در انجام كار باطل دخالت دارد دو گناه مىكند: گناه عمل وگناه رضايت به آن (ولى شخصى كه بيرون از دايره عمل است و به آن راضى است تنها مرتكب يك گناه مىشود و آن گناه رضايت است).
شرح و تفسير
گناه رضايت!
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اشاره به نكته مهمى مى كند كه در سرنوشت افراد و امت ها تأثير قابل توجهى دارد. مى فرمايد: «آن كس كه به كار جمعيتى راضى باشد همچون كسى است كه در آن كار با آنها شركت نموده (منتها) آن كس كه در انجام كار باطل دخالت دارد دو گناه مى كند: گناه عمل و گناه رضايت به آن (ولى شخصى كه بيرون از دايره عمل است و به آن راضى است تنها مرتكب يك گناه مى شود و آن گناه رضايت است)»; (الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْم كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ. وَعَلَى كُلِّ دَاخِل فِي بَاطِل إِثْمَانِ: إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ، وَإِثْمُ الرِّضَى بِهِ). ممكن است در بدو نظر چنين تصور شود كه اگر كسى گناهى را مرتكب نشود و هيچ گونه دخالتى حتى در اعانت و يارى گنهكاران در آن نداشته باشد چرا رضايت قلبى به آن گناه او را هم شريك گناه سازد؟ دليل آن با دقت روشن مى شود و آن اين كه هنگامى كه رضايت به كارهاى خلاف ديگران در قلب انسان جايگزين شد تدريجاً در اقوال و افعال او خود را نشان مى دهد، زيرا نمى شود انسان به چيزى محبت داشته باشد و در اعمال و اقوالش ظاهر نگردد. اضافه بر اين كسى كه به اعمال خلاف ديگران راضى مى شود هرگز به وظيفه امر به معروف و نهى از منكر عمل نخواهد كرد، زيرا آن عمل را دوست دارد و به گنهكاران به سبب اين گناه عشق مى ورزد. اين مسئله بازتاب گسترده اى در آيات قرآن و روايات اسلامى دارد كه مسئله رضايت به گناه گنهكاران جزء گناهان كبيره شمرده شده و حتى عذاب الهى دامن چنين افرادى را مى گيرد. در داستان كشتن ناقه ثمود (همان معجزه الهى خداوند كه به پيامبرشان حضرت صالح داد) قرآن مى گويد: همه آن قوم بر اثر عذاب الهى از ميان رفتند در حالى كه همان گونه كه در كلام ديگرى از اميرمؤمنان به آن اشاره شده ناقه ثمود را يك نفر كشت و چون ديگران به آن رضايت دادند خداوند همگى را عذاب كرد: (وَإِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا). در زيارت نامه ها نيز كراراً اين مطلب به چشم مى خورد كه زائر لعن و نفرين مى كند به كسانى كه جنايات يزيديان را در كربلا را شنيدند و به آن رضايت دادند: «وَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِكَ فَرَضِيَتْ بِه». نكته: پيوند اهداف و خواسته ها بر خلاف آنچه در دنياى مادى معمول است كه رضايت به اعمال مجرمانه ديگرى جرم محسوب نمى شود همان گونه كه رضايت به اعمال نيك نيكوكاران بى پاداش است، در تعليمات اسلام، مسئله رضايت به كارهاى نيكوكاران و بدكاران عنوان خاصى دارد و با صراحت در روايات آمده است كه هر كس به كار ديگرى رضايت دهد در سلك و گروه او قرار خواهد گرفت. منتها مجرمان، دو گناه دارند و راضيان به اعمال آنها يك گناه، راضيان به اعمال نيك يك ثواب دارند و عاملان دو ثواب. همان گونه كه در كلام حكمت آميز بالا آمد. مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار بابى به اين موضوع اختصاص داده و در عنوان باب مى گويد:«إنَّ مَنْ رَضِىَ بِفِعْل فَهُوَ كَمَنْ أتاهُ; كسى كه راضى به فعلى شود همانند كسى است كه آن را انجام داده است» و در ذيل آن هشت روايت نقل مى كند.
از جمله حديثى از امام صادق(عليه السلام) در تفسير آيه 183سوره آل عمران آورده كه خطاب به گروهى از كافران است كه مى گفتند:ما به هيچ پيغمبرى ايمان نمى آوريم تا معجزه اى انجام دهد:«(قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِى بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِى قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ);بگو: پيامبرانى پيش از من، براى شما آمدند و دلايل روشن و آنچه را گفتيد آوردند;اگر راست مى گوييد چرا آنها را به قتل رسانديد؟!» امام(عليه السلام) در اينجا مى فرمايد:«وَقَدْ عَلِمَ أَنَّ هَؤُلاَءِ لَمْ تَقْتُلُوا; معلوم است اينها كه در عصر پيامبر(صلى الله عليه وآله)بودند انبياى پيشين را نكشتند»«وَلَكِنْ لَقَدْ كَانَ هَوَاهُمْ مَعَ الَّذِينَ قَتَلُوا فَسَمَّاهُمُ اللَّهُ قَاتِلِينَ لِمُتَابَعَةِ هَوَاهُمْ وَرِضَاهُمْ بِذَلِكَ الْفِعْلِ; ولى آن ها علاقه و فكرشان با قاتلان بود از اين رو خدا آنها را قاتل ناميد چون خواسته و رضاى آنها به فعل آنان تعلق مى گرفت».
ادامه دارد...
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرج
ادامه شرح دعای سی و دوم صحیفه سجادیه فراز یازدهم
هنگامى كه خداوند حكيم همه اسماى الهى را كه عبارت بود از حقايق و اسرار هستى به آدم آموخت سپس آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست مىگوييد از اسامى اينها به من خبر دهيد. فرشتگان گفتند: پروردگارا! تو پاك و منزّهى، ما چيزى جز آنچه تو به ما آموختهاى نمىدانيم، تو دانا و حكيم هستى و سپس به آدم خطاب فرمود:
﴿قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ ۖ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ﴾«8»
[خدا] فرمود: اى آدم! فرشتگان را از نامهاى آنان خبر ده. پس هنگامى كه نامهايشان را به فرشتگان خبر داد [خدا] فرمود: آيا به شما نگفتم كه من يقيناً نهانِ آسمانها و زمين را مىدانم، و به آنچه شما آشكار مىكنيد و به آنچه پنهان مىداريد، دانايم؟
در نتيجه، مسألهاى از اسرار آفرينش بر حقّ و ملكوتيان پنهان نمىماند و حتى گاهى بعضى از انسانها بر اثر رياضت و قناعت نفس به كشف حقايق و اسرارى از خلقت و طبيعت، آگاهى مىيابند كه از تجلّيات انوار الهى بر جان آنان است.
در تسبيح امام حسن بن على (عليه السلام) در روز چهارم ماه آمده است:
سُبْحانَ مَنْ هُوَ مُطَّلِعٌ عَلَى خَوازِنِ الْقُلُوبِ سُبْحانَ مَنْ هُوَ مُحْصِى عَدَدَ الذُّنوُبِ سُبْحانَ مَنْ لايَخْفى عَلَيْهِ خافِيَةٌ فِى السَّماواتِ وَ الأَرْضِ سُبْحانَ المُطَّلِعِ عَلَى السَّرائِرِ عالِمِ الْخَفِيَّاتِ سُبْحانَ مَنْ لايَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ فِى الْأَرْضِ وَ لا فِى السَّماءِ سُبْحانَ مَنِ السَّرائِرُ عِنْدَهُ عَلانِيَةٌ وَ الْبَوَاطِنُ عِنْدَهُ ظَواهِرَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ.«9»
منزّه است كسى كه او بر اندوختههاى دلها آگاه است؛ منزّه است كسى كه شمارنده گناهان است؛ منزّه است كسى كه نهانهاى آسمان و زمين بر او پنهان نيست؛ منزّه است خدايى كه بر رازها آگاه است و نهانها را مىداند؛ منزّه است كسى كه ذرّهاى از آسمان و زمين بر او پوشيده نيست؛ منزّه است كسى كه رازها پيش او آشكار است و حقيقت امور پيش او ظاهر است؛ منزّه است خدايى كه سزاوار ستايش است.
3- مسائل و امور مهمّى كه از پيچيدهترين و دقيقترين مشكلات عقلى است:
گاهى در تكوين يا تشريع خلقت، نكتههايى از نظر علمى يا عقلى در پرده ابهام است كه براى هيچ كس قابل حل نيست؛ به گونهاى كه انديشههاى عقلا و افكار ژرفنگر بزرگان دانش و فضل، در آن وامانده و قابل دستيابى نيست.
مانند مجهولات هستى و مبهمات علمى كه در پيرامون نظام حق روشن است. و تعبير از خداوند به لطيف در آيات و روايات اشاره به همين آگاهى به ظرايف و لطايف است كه پوشيده از ديگران است.
بسيارى از دانشمندان اسلامى مانند ابوعلى سينا و ابوريحان بيرونى و ... وقتى كه در مسائل پيچيده علمى مانند علوم رياضى و طب و فلسفه به بن بست مىرسيدند؛ در درگاه الهى به مناجات مىپرداختند و با عبادت و توسّل، مسأله را آسان مىكردند.
آنگاه كه خداوند مىفرمايد:
﴿اللَّهُ لَطِيفُ بِعِبَادِهِ يَرْزُقُ مَن يَشَآءُ وَ هُوَ الْقَوِىُّ الْعَزِيزُ﴾«10»
خدا نسبت به بندگانش بسيار مهربان و نيكوكار است، هر كه را بخواهد روزى مىبخشد و او نيرومند و تواناى شكستناپذير است.
﴿لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ ۖ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ﴾«11»
چشمها او را در نمىيابند، ولى او چشمها را درمىيابد، و او لطيف و آگاه است.
در معناى لطف، نرمى و دقّت نهفته است، خداوند لطيف است يعنى به دقايق امور احاطه دارد و هر كارى را با آرامش و عميق انجام مىدهد. رزق خداوند شامل مسائل علمى و فكرى هم مىشود؛ زيرا كه انسان براى كسب آنها كوشش مىكند و پروردگار لذّت درك و فهم آنها را توفيق مىدهد.
امام رضا (عليه السلام) در تفسير اسماى الهى و مقايسه با صفات انسانى مىفرمايد:
لطيف بودن خدا به معناى كمى و باريكى و خُردى نيست، بلكه به معناى نفوذ (علم و قدرت او) در اشيا و غيرقابل درك بودن است. چنان كه به مردى مىگويى: اين امر از من لطيف شد و فلانى در كردار و رفتار لطيف است، به او خبر مىدهى كه عقل تو در آن امر درمانده و به طورى عميق و باريك گشته، كه انديشه درك آن نكند،
همچنين لطيف بودن خداى تبارك و تعالى از اين نظر است كه به حد و وصف درك نشود و لطافت ما به معنى كوچكى و كمى است. پس در اسم شريك او شدهايم و معنا مختلف گشته است.«12»
ادامه در پست بعدی
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#صحیفه_سجادیه
#شرح_دعای_سی_دوم_فراز_اول_یازدهم
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرج
۴.- اسرار غيبى آفرينش كه از ديد عقل و چشم انسان پوشيده است:
گاهى رموزى در هستى و مصالحى در نظام احسن است كه كسى از آن آگاه نيست، مگر آن كه در ارتباط با خدا و يا پيامبران و يا يكى از اولياى خدا با آموزههاى الهى آگاه شود.
مانند وحى و همه امور ماوراى مادّيات و نظام آينده جهان و معاد و مسائل آن و علم به جايگاه فرشتگان و امدادهاى غيبى و بسيارى از اسرارى كه در پاداش و كيفر اعمال انسان نهفته است. اين گونه اسرار نيز براى مبدأ علم ذات حق تعالى، هرگز مستور نيست.
خداوند درباره اين احاطه حكمتآميز مىفرمايد:
﴿وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ ۚ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۚ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ﴾«13»
و كليدهاى غيب فقط نزد اوست، و كسى آنها را جز او نمىداند. و به آنچه در خشكى و درياست، آگاه است، و هيچ برگى نمىافتد مگر آنكه آن را مىداند، و هيچ دانهاى در تاريكىهاى زمين، و هيچ تر و خشكى نيست مگر آنكه در كتابى روشن [ثبت] است.
دامنه علم غيب، گستردهتر از علوم عادى است؛ زيرا خداوند به كل و جزء علم دارد و نظام هستى بر اساس برنامه پيش بينى شدهاى طرّاحى شده است كه عجله و زيركى مردم هيچ تأثيرى در حكمت خداوند ندارد و كفر و شرك و نفاق و نيرنگ و جنگ بشر، در مصلحت حق خدشه وارد نكند.
پی نوشت ها:
(8)- بقره (2): 33.
(9)- بحار الأنوار: 91/ 206، باب 37، حديث 3؛ الدعوات، راوندى: 91.
(10)- شورى (42): 19.
(11)- انعام (6): 103.
(12)- الكافى: 1/ 118، حديث 1؛ بحار الأنوار: 4/ 176، باب 2، حديث 5.
(13)- انعام (6): 59.
#صحیفه_سجادیه
#شرح_دعای_سی_دوم_فراز_اول_یازدهم
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
@saleheinmaryam313114🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰➰➰
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرج