eitaa logo
عباد الصالحین
336 دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
272 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
1090 🔳 01/01/22 📃عارفی با شاگرد خود در بین شهری در راه بودند. شاگرد از استاد پرسید: «استاد آیا از خدا طلب ثروت کرده‌ای؟» استاد گفت: «هرگز!» 💰شاگرد گفت: «چرا مگر ثروت چیز بدی است؟» استاد گفت: «علم و حکمت را در دنیا بردار و بقیه را فروگذار!» شاگرد قبول نکرد. در میان راه به خرابه‌ای رسیدند و خواستند زیر سایۀ دیواری خراب، قدری استراحت کنند. 🌴عارف به شاگرد گفت: «برخیز و با چوبی به آرامی زیر خود را خالی کن و خاک بردار!» شاگرد این کار کرد و جعبه پر از جواهرات گنج یافت. خوشحال شد. استاد گفت: «هرگز شادمان نباش آنچه در خورجین داری و کتاب تو است از این که در زیر خاک بود ارزشمندتر است.» اگر گنج ارزش داشت در خورجین بود، خاک بر سرش نمی‌ریختند و خاک بر سر نبود!!!! 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
1108 🔳 01/02/09 ✍عارف نامداری در بازار راه می‌رفت که مردی از پشت سر، بر گردن او نواخت. به ناگاه متوجه شد که او فلان عارف بزرگ و نامدار است و بسیار ناراحت شد و به دست و پای او افتاد. عارف گفت: من همان لحظه که بر گردنم زدی تو را حلال کردم. آنچه تو زدی، تو نبودی؛ من ساعتی پیش او را (خدا) ندیدم و معصیت او کردم و تو نیز مرا ندیدی و معصیت بر من کردی. اگر من ساعتی پیش او را (خدا) دیده و معصیتش نکرده بودم، تو نیز مرا می‌دیدی و به اشتباه بر گردن من نمی‌زدی. 🚫آری! این داستان زندگی همۀ ماست که از آن غافلیم. 🔰حضرت علی علیه السلام در بحار الأنوار (ج47، ص350) می‌فرمایند: تَوَقُّوا الذُّنوبَ ، فما مِن بَلِيَّةٍ و لا نَقصِ رِزقٍ إلاّ بذنبٍ، حتّى الخَدشِ و الكَبوَةِ و المُصيبَةِ از گناهان دورى كنيد؛ زيرا هيچ بليّه‌اى رخ ندهد و هيچ رزقى كم نشود، مگر به سبب گناهى، حتى خراش برداشتن و به سر در آمدن و مصيبت!!! ‼️و خداوند عزّوجلّ مى‌فرمايد: ما أصابَكُمْ مِنْ مصيبةٍ فَبِما كَسَبَتْ أيْدِيكُمْ (و هر مصيبتى كه به شما رسد، به خاطر كارهايى است كه مى‌كنيد.) 🌘شبی با یکی از دوستان اهل معرفت، سوار خودروی او در جاده در حرکت بودیم. به ناگاه سگی به جلوی ماشین پرید و او نتوانست ماشین را کنترل کند و به سگ خورد. سپر ماشین به کلی از بین رفت. مدتی درنگ کردیم و بعد ادامه مسیر دادیم، گفتم: ناراحت نباش! اتفاقی است که افتاده و حیوان است، تقصیر تو چیست؟! آه سردی کشید و حقیقت زیبایی بیان کرد. او گفت: «هیچ اتفاقی، تصادفی و شانسی نیست.» گیریم قبول کنیم که اجل آن سگ رسیده بود و باید می‌مرد، و سرنوشت او زیر چرخ ماشینی ماندن، امشب در جاده بود. حال سؤالی که برای من باید پاسخ داده شود این است که، چرا من برای این امر شر و مصیبت انتخاب شدم؟! تو نمی‌دانی ولی خودم بهتر می‌دانم، اتفاق امشب ناشی از گناهی بود که من امروز انجام دادم و خودم می‌دانم که آن گناه چه بود!!! 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
هدایت شده از آیه گرافـی 🇵🇸
✍در بغداد نابینایی عاشق شبلی (صوفی قرن سوم هجری) بود، ولی او را هرگز ندیده بود. روزی شبلی به مغازه او رفت و نانی برداشت. (شبلی درویش بود و دراویش چیزی ندارند.) به نابینا گفت: نانی برداشتم، گرسنه هستم. نابینا که صاحب نانوایی بود، نزدیک شد و نان را از او گرفت و دشنام داد. مردم چون این صحنه را دیدند، به نابینا خرده گرفتند و گفتند: او را می‌شناسی!؟ او شبلی بود! نابینا پشیمان به دنبال شبلی راه افتاد. هنگامی که به شبلی رسید، از او عذر خواست و به دست و پای او افتاد و طلب بخشش کرد. نانوا گفت: من برای جبران خطایم می‌خواهم یک میهمانی بدهم. تشریف بیاورید تا مسرور شوم. نابینا یک میهمانی داد و بزرگان شهر را دعوت نمود. شبلی را در صدر مجلس نشاند، تا خطای خود جبران کند و دل شبلی را به دست آورد. مجلس تمام شد و نابینا از شبلی موعظه‌ای خواست. شبلی گریست و گفت: برای خدا لقمه‌ای نان به درویش ندادی، ولی برای حفظ نام خود صد سکه خرج کردی! (که مبادا نام تو در شهر به خاطر توهین به شبلی آسیب ببیند.) بدان که تا خود را برای خدا عزیز نکنی و تحت امر او نباشی با این میهمانی‌های مجلل هرگز عزیزِ شبلی و دیگران نمی‌توانی بشوی. ✨إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّـهِ جَمِيعاً✨ ‌‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از آیه گرافـی 🇵🇸
✍عالِم صاحب نوری در مسجد از گناه و کوتاهی عمر و ضرورت برداشتن توشۀ آخرت سخن می‌گفت. پیرمردی در آن حال از هوش برفت و مجلس بهم خورد. 🔥قندآبی به آن پیرمرد خوراندند و به هوش آمد. پیرمرد گفت: ای رهنما! مرا به جای آن که به رحمت خداوند امیدوار سازی، ترسی از سوزاندن عمرم در معصیت او بر جانم انداختی که شرارۀ آن مرا از حال برد. همه سرمایه و مال و زندگی‌ام را به تاوان گناهانم باختم، ولی مرا بر آن ملالی نیست چون شاید در لحظه‌ای آن برگردد. 🥀ملالم بر آن است که سرمایۀ عمر بر باد رفته را چه کنم و چگونه آن را برگردانم که در طاعت او بار دیگر صرف‌اش نمایم؟! آیا خدایِ قادر تو بر آن هم قادر است مرا به سن جوانی‌ام دوباره برگرداند؟! 💯اهل مجلس در حیرت شدند. عالِم بابصیرت گفت: خداوند قادر و حکیم بر آن هم علاجی قرار داده است، و آن توبه است که همانا با توبه، از گناهانی که در گذشته کرده‌ای تو را به جوانی‌ات باز می‌گرداند و عمر دوباره به تو می‌بخشد؛ حتی اگر این توبه را در بستر مرگ از او بخواهی عنایت‌ات کند. پس توبه از گناه، هم بازگشتِ انسان به اطاعت از اوامر او، و هم بازگشت عمر تلف شده در معصیت اوست. ‌‌‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از آیه گرافـی 🇵🇸
✨﷽✨ ✍پدر پیری در حال احتضار و در بستر بیماری فرزندش را نصیحتی کرد. پدر گفت: پسرم! هرگز منتظر هیچ دستی در هیچ جای این دنیا مباش و اشک‌هایت را با دستان خود پاک کن. (همه رهگذرند) پسرم! زبان استخوانی ندارد ولی اینقدر قوی است که بتواند براحتی سری سخت را بشکند. (پس مراقب حرف‌هایت باش) فرزندم! به کسانی‌که پشت سرت حرف می‌زنند بی‌اعتنا باش؛ آن‌ها جایشان همانجاست، دقیقا پشت سرت، و هرگز از تو نمی‌توانند جلوتر بیفتند. (پس نسبت به آنان گذشت داشته باش) پسرم! عمر من هشتاد سال است، ولی مانند هشت دقیقه گذشت و دارد به پایان می‌رسد؛ پس در این دقیقه‌های کوتاه زندگی، هرگز کسی را از دست خودت ناراحت نکن و مرنجان! پسر عزیزم! قبل از این‌ که سرت را بالا ببری و نداشته‌هایت را به پیش خدا شکوه و گلایه کنی، نظری به پایین بینداز و از داشته‌هایت شاکر باش! ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•