eitaa logo
هوالحکیم🌷محمّدحسین صالحی
1.2هزار دنبال‌کننده
990 عکس
369 ویدیو
205 فایل
﷽💫طلبه ای ساده محضر اساتیدعظیم القدر @abedini ⚡لیسانس نرم افزار ⚡ارشد مهندسیIT با پایان نامه برگزیده کشوری درجشنواره علامه حلی ⚡دکترای عرفان اسلامی ⚡ zil.ink/salehi786 💠پاسخها @Salehi786 📲نرم‌افزار @SalehiApps ✅تدریس @Shia_erfan 🔶خصوصی @mSalehi
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله مشهور به (ارواحنا فداه) با قراردادن مادرشان (سلام الله علیها) و مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و جدشان رسول الله (صلی الله علیه و آله) 🔸 🔸 متن واقعه تشرفی به محضر مولا صاحب الزمان عج، از کتاب «حدیث خوبان: حکایت های اخلاقی و کرامات مشاهیر تخت فولاد اصفهان» (نشر سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۹)، همراه با ویرایش و تکمیل از کتاب «خاطراتی از صالحان» (نشر مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۸)، و کتاب «دارالسلام» (نشر مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸٣) : ⭕️ تشرّف در تخت فولاد آية اللّه میر جهانی نقل می کردند: در کتاب دارالسلام جناب میثمی عراقی نقل نموده اند که خودشان به خط نگارش از "میرزا حسن شوکت" که از آخوند ملاقاسمعلی رشتی، واعظ تهرانی، که از علمای نامی تهران بود، بلا واسطه نقل و حکایت تشرفش را نمود. در دوره فتحعلیشاه قاجار، نوشته بود: «برای اصلاح میان جنّت مکانان "حاجی محمّد ابراهیم کلباسی" و "آقا میر محمّد مهدی" بر سر مسجد حکیم - به مناسبت دوستی قدیم با مرحوم حاجی کلباسی - مأمور اصفهان شدم و در ورود به آن شهر به وسیله دو مجلس ملاقات با هر دو و تبلیغ پیغام های تهدیدآمیز پادشاهی قاجار، نزاع فیمابین آن دو بزرگوار به صلح انجامید و کدورت به صفا کشید. من هم منزلم خانه حاجی بود.» بعد از آن که اختلاف آن دو عالم را برطرف کردند در روز سه شنبه برای زیارت اهل قبور به تخت فولاد رفتند. ایشان اهل کشیدن قلیان بودند و به همین جهت به مستخدم خودشان گفتند: به قهوه خانه برو و یک قلیان بگیر مستخدم رفت و پس از لحظاتی برگشت و گفت: قهوه خانه بسته است و فقط روزهای پنجشنبه و جمعه که مردم برای زیارت اهل قبور می آیند باز است. ملّا قاسمعلی از بس به قلیان علاقمند بود می خواست به منزل برگردد ولی با خودش مجاهده کرد و با خود گفت: نباید به خاطر یک قلیان از این همه فیوضات محروم شوم. به هر حال ایشان از قلیان صرفنظر کرد و در تکیه میر (محلی که قبر مرحوم میرمحمّدباقر داماد (اعلی اللَّه مقامه) است) وارد شد. در زاویه تکیه یک نفر به سیمای جهانگردان و سیّاحان نشسته بود. ملاّ قاسمعلی به آن شخص اعتنایی نکرد و کنار قبر میر محمدباقر داماد (ره) آمد و فاتحه خواند. وقتی ملاّ قاسمعلی فاتحه را تمام کرد، آن شخص برخاست و آهسته آهسته به او نزدیک شد و گفت: «چرا شما اهل علم ادب ندارید؟»! ملاّ قاسمعلی یکه ای خورد و گفت «چه بی ادبی از من سر زده است؟» آن مرد گفت «تحیت اسلام سلام است، چرا وقتی وارد شدی به سنّت حضرت رسالت پناه (ارواح العالمین له الفداء) سلام نکردی؟» سلام تحیت اسلام است (و حضرت می فرماید: در آخر الزمان سلام کردن ملغی می شود و فقط مردم اگر از کسی بترسند یا به او نیاز داشته باشند، سلام می کنند! و الّا در موارد دیگر سلام کردن متروک است. امروز این پیشگویی به وقوع پیوسته است.). ملاّ قاسمعلی دید مطلب عین واقعیت است و راست است بنابر این عذر آورد و گفت: متوجه نبودم! آن شخص گفت: «نه! اینها بهانه است. شما ادب ندارید! شما ادب اسلامی ندارید» در اسلام فرموده اند که باید شخصی که وارد می شود به افرادی که در مجلس حضور دارند سلام کند باید سواره به پیاده و ایستاده به نشسته سلام کند. وقتی در خانه وارد می شوند اگر هیچ کس در خانه نباشد، باید سلام کنند و داخل شوند (بگویند " السلام علینا من عند ربنا"). اینها از آداب اسلامی است. ملاقاسمعلی از آن شخص هیبتی عظیم بر دلش نشست. پیش رفت و سلام کرد. جواب سلامش را دادند و پدر و مادر ملاقاسمعلی را اسم بردند که فلان و فلان بودند و فرمودند: چون اولاد ذکور از آنها نمی ماند پدرت نذر کرد اگر خداوند اولاد پسری به او عنایت فرماید او را اهل حدیث و خبر ائمه معصومین (علیهم السلام) قرار دهد و خداوند تو را به او کرامت فرمود. او هم به نذر خود وفا نمود. ملاقاسمعلی عرض کرد: بلی این تفسیر را شنیده ام. سپس آن شخص به ملاّ قاسمعلی فرمود: چنین می فهمم که قلیان می خواهی؟ ملّا قاسمعلی عرض کرد: بله قلیان می خواستم ولی اینجا پیدا نشد. آن شخص فرمود: در این چنته (کیسه چرمی) قلیان و تنباکو و سنگ چخماق و زغال هست. پنبه سوخته هم برای روشن کردن آتش هست. برو و قلیان درست کن. ملّا قاسمعلی در ذهنش گذشت که به خادمم بگویم برود قلیان درست کند. به محض خطور این خیال، آن شخص گفت: نه خودت باید بسازی! ملّا قاسمعلی گفت: چشم. آمد و در چنته نگاه کرد و دید فقط در این چنته یک قلیان با آب تازه و یک سر تنباکو و قدری زغال مو و پنبه سوخته و سنگ چخماق به قدر همان یک دفعه هست. قلیان را درست کرد و آورد و در خدمت آن شخص گذاشت. او فرمود: من نمی کِشم، برای خودت گفتم، خودت بِکش! 👇👇👇
Hekayate Javane masihi dar haram Emam reza.mp3
5.35M
▪️یا سریع الرضا بحق الرضا علیه السلام عجل لولیک الفرج...🤲 عنایت زیبای به یک جوان مسیحی اهل برزیل. 🏴 @Salehy @Elteja