eitaa logo
صالحین تنها مسیر
223 دنبال‌کننده
16.9هزار عکس
6.8هزار ویدیو
267 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹حجت الاسلام فاطمی نیا: 🌄غروب جمعه که میگذرد  امام زمان نظر میکند بر منتظرانش و میفرماید: ممنونم که بیادمن بودید...  امانشد...😔 😔لحظه ی دیدارمان به وقت دیگریست... برای فرجم دعا کنید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨زیاد دعا کنید برای تعجیل فرج✨ هر شیعه ای که برای فرج دعا میکند ، هر جمعی که دست به دعا بر می دارند و برای فرج آن حضرت علیه السلام دعا می کنند ، هر اشکی که در فراق آن حضرت علیه السلام از چشم یا چشمانی می ریزد و یا هر دعای ندبه ای که با سوز و گداز خوانده می شود ، همهٔ اینها در فرج امام عصر علیه السلام موثر است. دعا کنید ، دعاهای شما بی تاثیر نیست.🤲🏻🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزی خداوند قصه ای برای ما خواهد گفت که سوژه آن قصه زندگی خود ماست! از آغاز تا پایان هرجای قصه اعتراض کنیم، این پاسخ را میدهد: من غایب و بی خبر نبودم! آیه هفتم سوره اعراف فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما كُنَّا غائِبِينَ پس بى‌شك (از هر چه كرده‌اند،) از روى علم برايشان بازگو خواهيم كرد، و ما (از مردم،) غايب و بى‌خبر نبوديم.
سجده کردن برای خدا، تنها سر خم کردنی است که، انسان را به سربلندی می‌رساند...✌️
به همین دلیل است که اسلام پیروز خواهد شد...😎✌️🏼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ هر روز پنجره ی دلم را به سمت خواستن شما وا می‌کنم حجمی از هوای تازه و عطرآگین، به درونم راه می‌یابد و آشفته بازار قلبم با اعجاز اهورایی مهر شما آرام می‌گیرد شکر خدا که سایه ی پدرانه و پرامید شما بر لحظه های بودنم پهن است و جانم در پناه حضورتان، مأمن دارد 🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 🌸 الهی عاقبتمان را ختم بخیر کن به حرمت حضرت محمد(ص) و خاندان پاک و مطهرش 🌸 شروع هفته ای خوب و پر برکت با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد 🌸 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🌸 وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌸 شنبه زیباتون بخیر و شادی امیدوارم روز نو و هفته ی نو پر از خیر و برکت و موفقیتهای پی در پی برای شما باشه شروع هفته تون عالی 💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر شغل شما، جهاد شما، و هر کار مباح و مستحب شما، مانع حرکت قلبی و قدرت فکری شما در سیر و سلوک شود، حرام است! در این لحظه، هجرت به سمت شرایط مناسبِ باطن سازی واجب‌ترین مسئله زندگی خواهد بود!
کارگاه تفکر ۱۶.mp3
16.35M
۱۶ آنچه در پادکست شانزدهم می‌شنوید : ـ شاخصه‌های «انسان متفکر» و «صاحب نظر» از نظر خداوند. ـ چگونگی هماهنگ کردن لذت بردن از زندگی دنیا با آماده شدن برای تولد سالم به آخرت! - نحوه تولد به آخرتِ انسانهایی که از «فکر کردن» فرار میکنند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ♻️ فقط با گذشت ۳ ماه از دولت آقای پزشکیان: 👈 گوشت ۵۰ درصد؛ 👈 سکه ۳۰ درصد؛ 👈 طلا ۳۰ درصد؛ 👈 دلار ۳۰ درصد و به دنبال آن دیگر اجناس هم گران شده است اما دغدغه دولتمردان، میتینگ‌های سیاسی، آیفن، فردسی‌پور است. 🇮🇷تحلیل سیاسی و جنگ نرم ✍@tahlile_siasi@tahlile_siasi
«چرخ گوشت وفاق!» مهم نیست برق در هوای معتدل پاییز قطع شده به جای آن عادل فردوسی‌پور در خاموشی برایتان فوتبال گزارش می‌کند! اشکالی ندارد دلار به ۷۰هزار تومان رسیده وقتی آیفون‌های چندصدمیلیونی رجیستر خواهد شد! فدای سرت که سکه رکورد جدید شکانده در عوض فیلترینگ برداشته خواهد شد! ایرادی ندارد لبنیات و اقلام اساسی روز به روز گران‌تر می‌شوند خب ۲میلیارد دلار ارز اقلام اساسی را دادند تا خودروهای وارداتی میلیاردی برای مردم بیاورند که پراید ارزان شود! طوری نمی‌شود سوخت خودرو و هواپیما چندبرابر شود و همین چند روز نرخ کرایه ماشین و بلیط هواپیما رشد کرده است وقتی هواپیمای رییس‌جمهور نرم فرود می‌آید و او لاتی از هواپیما بالا و پایین می‌کند و سرگرم می‌شویم! چرخ شدن پوست و گوشت و ذهن و روان مردم در چرخ‌گوشت توسعه و سرمایه‌سالاری در این دولت در حال انجام است ولی با تکنیک‌های روز خبردرمانی و آمپول‌های بی‌حسی وفاق همراه با داروی بیهوشی نفاق، ذهن مردم را از وقایع تلخ اقتصادی این روزها منحرف و سرگرم حواشی دست چندم کرده است. 🇮🇷تحلیل سیاسی و جنگ نرم ✍@tahlile_siasi@tahlile_siasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ همه بدانند ... ⛔️مذاکره با دولت ترامپ ممنوع است 🔹آیت‌الله خامنه‌ای: اگر چنانچه یک‌وقتی هم بر فرض محال قرار بود دولت جمهوری اسلامی با رژیم آمریکا مذاکره هم بکند، با دولت ترامپ هرگز مذاکره نمی‌کند. لذاست که مذاکره نمی‌کنیم و ممنوع است؛ همه هم بدانند.
🔷️دغدغه دولت قبلی : پیوستن به شانگهای پیوستن به بریکس حل مشکل آب سیستان و بلوچستان حل مشکل کارخانه های از کار افتاده حل مشکل برق کشور و خط ریل کشور سبد غذایی خانوار 🔷️دغدغه دولت کنونی : ریجستر آیفون بازگشت دانشجویان اخراجی(با جرائم امنیتی و سیاسی) رفع فیلترینگ مازوت و...          ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برنامه ویژۀ شیطان برای ممانعت از سحرخیزی روستایی‌ها دوغ را در مشک می‌زنند تا کره‌اش رو بیاید و آن را بگیرند و دوغ‌ها را بگذارند. بین‌الطلوعین در میان همۀ اوقات شبانه‌روز ما، حکایت همان کره را دارد، و باقی آن دوغ است. شیطان همیشه کره‌ها را می‌گیرد. ندیده‌ای که خواب آن‌وقت شیرین‌ترینِ خواب‌هاست؟! انسان می‌تواند شب ساعت یک‌ونیم، بلکه دیرتر بخوابد؛ اما نمی‌تواند یک ساعت و نیم زودتر برخیزد. یک ساعت و نیم دیرتر خوابیدن هنر نیست؛ یک ساعت و نیم زودتر بیدار شدن هنر است. 📚 تمثیلات اخلاقی، جلد ۱، صفحه ۲۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صالحین تنها مسیر
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 رمان جذاب و آموزنده ســـرباز قسمت  صدوبیست_وپنجم دوباره به بیمارستان برگشت.امیررضا گفت: -فک
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 رمان جذاب و آموزنده ســـرباز قسمت  صدوبیست_وششم دکتر گفت: -خداروشکر به هوش اومد...ولی ...یه لخته خون هنوز تو مغزش هست.. علی وسط حرف دکتر پرید و طلبکارانه گفت: _خب چرا درش نیاوردین؟ -چون جای حساسی هست.خیلی خطرناکه.. علی با نگرانی گفت: -خب باید چکار کنیم؟ -امیدوارم با دارو خوب بشه.‌.اما..این لخته ممکنه باعث عوارضی بشه..مثل سردردهای شدید،حالت تهوع یا حتی بیهوشی. علی با اضطراب گفت: -اگه خوب نشه چی؟؟ -امیدوار باش جوون. فاطمه به بخش منتقل شد. علی بیشتر وقتش رو بیمارستان بود. مریم و محدثه و زهره خانوم نوبتی مراقب فاطمه و زینب بودن.یک هفته بعد به خواست خود فاطمه مرخص شد.ولی نیاز به مراقبت مداوم داشت.به اصرار پدر و مادرش،به خونه حاج محمود رفتن.دلش برای زینب خیلی تنگ شده بود. همه نگرانش بودن. ولی پیش فاطمه به روی خودشون نمیاوردن.اقوام و دوستانش برای عیادتش میرفتن. امیررضا و محدثه هم بیشتر خونه حاج محمود بودن. فاطمه هر روز ضعیف تر میشد. سردرد زیادی رو تحمل میکرد ولی پیش دیگران،مخصوصا علی،بروز نمیداد.هرروز حالش بدتر میشد.ولی بازهم مهربان و خنده رو و شوخ طبع بود.همه متوجه میشدن ولی هیچکس نمیخواست باور کنه،مخصوصا علی. همه نگران علی بودن. علی هم درواقع داغون بود.قلبش به سختی می تپید ولی پیش بقیه سعی میکرد عادی باشه. -فاطمه -جانم؟ -یه چیزی هست خیلی وقته میخوام بهت بگم ولی.... فاطمه بالبخند نگاهش کرد و گفت: _ولی چی؟ خجالت میکشی؟! علی هم لبخند زد.فاطمه گفت: _خجالت نکش عزیزم..راحت باش،بگو. علی انگار از یادآوری چیزی ناراحت شد. سکوت کرد.فاطمه منتظر نگاهش میکرد. نگاهی به فاطمه انداخت و بالاخره گفت: _چرا اون شب صبر نکردی من بیام و برم سراغشون؟؟..اون موقعیت مناسب دخالت تو نبود.باید صبر میکردی من یا یکی دیگه بره جلو. فاطمه با آرامش لبخند زد و گفت: _صدای آهنگ شونو نشنیده بودی؟ -شنیده بودم.. -پس چرا زودتر نیومدی؟ -داشتم پول آب رو میدادم.حتی به فروشنده گفتم زودتر حساب کنه..فاطمه صبر میکردی اگه یکی دیگه نرفت جلو اونوقت تو میرفتی. فاطمه فقط بالبخند نگاهش میکرد.چند لحظه سکوت کرد..بعد گفت: _اولا وقتی به امام بی حرمتی بشه جای مکث نیست...دوما من *سربازم* علی. هرجایی که امام زمانم بخواد هستم.برای امام زمانم جونم هم کف دستمه... سوما علی جانم گاهی چند هزارم ثانیه هم دیر میشه.باید تو کار خیر سبقت بگیری وگرنه جا میمونی... بعدشم احتمالا اونایی که اونجا بودن هم مثل تو فکر میکردن..به هم نگاه میکردن ببینن کسی کاری میکنه یا نه..حالا من یه سوالی از تو میپرسم... علی فقط نگاهش میکرد. -به نظرت اگه همزمان چند نفر میومدن جلو و منتظر عکس العمل بقیه نمیموندن؛بازم این اتفاق برای من میفتاد؟؟...اگه چند نفر بودیم بازم اون پسره جرات میکرد این کارو انجام بده و بعد راحت فرار کنه و کسی جلوشو نگیره؟...نه علی جان...من که هیچی ولی کم نیستن کسانی که جان شون رو برای امر به معروف و نهی از منکر دادن. همه آدمهایی که ایستادن و نگاه کردن نسبت به خون اون فرد . سکوت کرد و دوباره با لبخند گفت: _میدونی چرا چند وقته میخوای اینارو بگی ولی نگفتی؟ علی فقط نگاهش کرد. -چون خودتم خوب میدونی من کار درستی انجام دادم ولی چون به ظاهر نتیجه ش خوشایندت نبود میخوای توجیه کنی.عزیزدلم توجیه کردن ممکنه یه روز کار دستت بده. فاطمه سعی میکرد، حتی اگه درد داشت و حالش بد بود، بازهم سرپا باشه.ولی مدتی بود که جز وقت نماز از تخت خواب بیرون نمیرفت. از وقتی به خونه برگشته بود هروقت برای زینب قصه و لالایی میخوند، صداشو ضبط میکرد تا برای زینب بمونه. برای علی نامه های زیادی می نوشت؛هم عاشقانه و هم عارفانه.برای زینب هم می نوشت؛نامه های مادرانه.ولی کسی نمیدونست. تولد دو سالگی زینب بود. اتاق فاطمه رو تزیین کردن و کنار تخت فاطمه برای زینب جشن گرفتن.با وجود درد و حال نامساعدش،سعی میکرد سرحال باشه. دو هفته دیگه هم گذشت. دکتر تشخیص داده بود بازهم جراحی بشه.علی و حاج محمود و پویان به بیمارستان رفته بودن تا کارهای قبل جراحی رو انجام بدن.فاطمه هم آماده رفتن به بیمارستان شد. زینب رو در آغوش گرفت، و با لبخند به صورتش خیره شده بود. طوری نگاهش میکرد که انگار آخرین باری بود که میدیدش. زینب رو به مریم سپرد و گفت: _میدونم مراقبش هستی.ازت میخوام اگه مُردم تا وقتی مامانم عزاداره،تو مراقب زینبم باشی. اشکهای مریم سرازیر شد.فاطمه بغلش کرد و گفت: _حلالم کن. مریم هم بغلش کرد.به سختی از مریم جدا شد.زینب رو بوسید و رفت.... بانـــو «مهدی یارمنتظرقائم» 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸