بیش از این کاش با خدا باشیم
بیش از این با تو آشنا باشیم
می شود عاشق تو اهل سحر
باید اهل شب و دعا باشیم
ای خوش آن قدر که کنار شما
تا سحر مست ربنا باشیم
تو می آیی اگر که از ته دل
ما بخواهیم با شما باشیم
حسرت چشمهای مانده به راه
عصر جمعه بگو کجا باشیم؟
در کنار تو می شود آیا
یک شب جمعه کربلا باشیم؟
#کـربلا با تو کاش گریان
تن از هم جدا جدا باشیم
فرصتی نیست...رفیق، باید
باز در فکر یک شفا باشیم
#نـوكــر_نـوشـت:
#مـهـدی_جـان💔
هی گنه کردم و هی جار زدم یار بیا
من ندانم چه شود عاقبت کاربیا
خود بگفتی دعا بهر ظهورت بکنیم
خواندمت خسته ام ای یار بیا
#صلي_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
بساط عاشقی ما به پاست این شبها
زمان آشتی باخداست این شبها
گناهکار قدیمی دوباره برگشته
صدای زمزمه ها آشناست این شبها
زمان بده به زمین خورده ای اله کریم
اگر مرا بزنی هم رواست این شبها
خوشابه حال گدایی که چشم تر دارد
که گریه های سحر کیمیاست این شبها
کنارسفره ی افطار، زیر لب گفتم
نگفته ای به خود، آقا کجاست این شبها
قسم به خاک نشسته به چادر زهرا
مراببخش، ببخشی رواست این شبها
ز فتنه های زمانه خط امان داریم
چرا که نام علی، ذکر ماست این شبها
گدای صحن و سرای شهنشه نجفم
دلم هوایی ایوان طلاست این شبها
دل شکسته ی ما با سلام ارباب
مسافر حرم کربلاست این شبها
سلام بر لب عطشان سیدالشهدا
سخن ز تشنه لب سرجداست این شبها
شنیده ام که سرش نی به نی عوض میشد
شکایت من از آن نیزه هاست این شبها
#نــوكــر_نـوشــت:
#یاامیرالمؤمنین...
هجدهم شد، قلب من حتی تکانی هم نخورد
چشم دارم بر شب قَدرَت، #علی_جان رحمتی
#صلي_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
بدِ مرا تو به خوبِ خودت بدل کردی
به وعده های خودت بارها عمل کردی
حقیر بودم اما تو زود نام مرا
بزرگ کردی و آوازه ی محل کردی
به هر که رو زده بودم مرا معطل کرد
ولی تو مشکل من را چه زود حل کردی
فرار کردم و با اضطراب برگشتم
به محض اینکه رسیدم مرا بغل کردی
گناهِ تلخِ مرا با حسین بخشیدی
حسین گفتم و این زهر را عسل کردی
بیا و قول بده زود کـربلا ببرم
تو که همیشه به قول خودت عمل کردی
محبت علی ازسینه ام نخواهد رفت
چرا که حب علی را تو لم یزل کردی
به زیر دِین کسی نیستم خدا را شکر
مرا گدای حسین از همان ازل کردی
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جــان
آخرين حاجت این نوکـر خسته این است
یک شب جمعه بيايد به تماشاى ضريح
#صلي_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسین
جمعه با خود غالبا چشمان تر می آورد
با خودش دلتنگی و خون جگر می آورد
کل عمرم بی تو مانند غروب جمعه هاست
جمعه ها عمر مرا دارد به سر میآورد
بوی یاس انگار می آید میان ندبه ها
باد از پیراهنت وقتی خبر میآورد
بت پرستان هم حساب کار خود را میکنند
بت شکن وقتی به همراهش تبر می آورد
در دلم امّید دیدار رُخت را کاشتم
هر گیاهی عاقبت روزی ثمر می آورد
العجل هایم چه بی تأثیر شد، رویم سیاه
قلب آلـوده دعـای بی اثر میآورد
تشنه ات هستم ولی این تشنگی خیلی کم است
تشنگی یک انتظار شعله ور می آورد
تشنگی گاهی میان یک نبرد تن به تن
یک پسر را سوی دامان پدر می آورد
وای از آن وقتی که گوید یک پسر نزد پدر
تشنگی دارد مـرا از پای در می آورد
#نـوكــر_نـوشـت:
#مـهـدی_جـان💔
هر صبحِ جمعه ناحیه ها ندبه میکنند
میآید او که منتقم و دادخواهِ ماست
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسین
نام زیبایت به درد قلب من تسکین است
با صدای ذکر تو حال خوشم تأمین است
هر دو عالم مانده مبهوت مقام تو حسین
این وقار و عزت تو لایق تحسین است
دارم این باور که عشّاق حسین بن علی
تا که دارند حب تو جنت شان تضمین است
آنقَدَر مثل حسن دستت کریم ست، یقین
حاتم طایی به پیش لطف تو مسکین است
از همان بچّگیم عاشق هیئت بودم
عشق من با تو از آن کودکیم، دیرین است
بوده ذکرت راه حلّ مشکلم در هر زمان
بُردن نام حسین در هر زمان شیرین است
حفظ آداب مجالس بر گدا واجب بُوَد
در سرای قلبمان نوکریت آیین است
این چه سرّیست که عالم ز غمت مینالد
آسمان، عرشُ زمین از غم تو غمگین است
ننگ بر آن مردمان بی حیا و بی ادب
پیکرت از ضرب تیغ کوفیان رنگین است
خواهرت مانده میان مشکلات بی شمار
دردِ دوری تو بهر زینبت سنگین است
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
این روزگار می گذرد خوب یا که بد
بهتر که عمر ما درِ این خانه بگذرد
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين