eitaa logo
صالحین تنها مسیر
220 دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
6.8هزار ویدیو
267 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
👈🏻 فریادهای بر سر جامعۀ دینی 🔰مظلومیت ولیّ خدا به‌خاطر حق انتخابی است که به مردم می‌دهد 🔰تنها عامل تضمین‌کنندۀ حق‌ انتخاب، ولایت است 🔻بسیاری از تعلیمات دین و زیبایی‌های اخلاق اسلامی مثل «تقوا» از حق انتخابِ انسان‌ها صیانت می‌کند. در عرصۀ اجتماع هم ، عامل از حق انتخاب مردم است. 🔻 ولیّ خدا به‌خاطر حق انتخابی است که به مردم می‌دهد. نمونه‌اش امیرالمؤمنین(ع) است؛ و الا مگر کسی می‌توانست زیر سایۀ شمشیر علی‌بن‌ابیطالب(ع) به حضرت زهرا(س) صدمه بزند؟! 🔻ما در ، ناله می‌زنیم که چرا بعضی‌ها از حق انتخاب‌شان سوءاستفاده کردند و ظلم کردند و بعضی‌ها هم از حق انتخاب خودشان برای دفاع از حق، استفاده نکردند و گذاشتند به آنها ظلم بشود؟! چون أمیرالمؤمنین(ع) نمی‌خواست آن مردم را به ، نجات بدهد! 🔻مردم با استفاده از ، طبیعتاً باید سراغ ولیّ خدا بروند. برای تضمین حق انتخاب و استفاده از آن هم، باز باید سراغ برویم؛ به‌دلیل اینکه ولایت تنها راه حق‌ انتخاب است. 🔻اگر راه‌های دیگر، مثل سیستم غربی‌ها جواب می‌داد، امروز جایتکاران سیاسی در کشورهای غربی بر مردم حاکم نمی‌شدند که این‌همه کشتار و غارت در جهان راه بیندازند! 🔻وقتی مردم متوجه بشوند که تنها عامل تضمین‌کنندۀ حق‌ انتخاب «» است، آن‌وقت آمادگی برای پذیرش ولایت ولی‌الله‌الأعظم(عج) پدید خواهد آمد. 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد سیدالشهداء - ۹۷.۱۰.۲۷
آگاهی از شرایط تاریخی و اجتماعی دوران حیات علیهم السلام یک است از میان پنج تن آل عبا تنها حضرت علیه السلام بدن مطهرشان رسمی شد که ... که آنهم بدست خوارج و منافقین وآنان که بودند شد دوران امامت امام مجتبی از منظر سیاسی و اجتماعی بسیار پیچیده بود؛ و مهمتر از همه نبود یاران با و راسخ عرصه را بر امام حسن و بعد از آن علیهما السلام تنگ کرده بود 🏴🏴🏴
۱ ⚫️ عرض سلام و ادب خدمت همراهان و سروران گرامی وقتتون بخیر... در هستیم ایامی که برای ما یادآور مفاهیم بسیار مهم و کلیدی هست که در تاریخ اسلام جایگاه بسیار مهمی داره و علاوه بر زندگی فردی و رابطۀ شخصی ما با اهل‌بیت(ع) زندگی اجتماعی ما رو نیز تحت تأثیر قرار میده. 💝 ارتباط با این مفاهیم، برکات و فوائد زیادی برای اهل معنویت داره.... ضمن عرض تسلیت به امید خدا در باره این‌ مفاهیم مطالبی رو‌خدمتتون تقدیم می کنم. ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🏴 فاطمیه برای ما پیام‌آور درس‌ها و حقایق گوناگونی از دین هست ، 📝 که گاهی این درسها بسیار عمیق‌تر از درسهایی هست که از کربلا می‌تونیم بگیریم . 🔅در میان این مفاهیم، هم حضرت زهرا(س) برای ما بسیار معناداره 🔅و هم حضرت زهرا(س) برای ما حامل معارف عمیق دینی هست 💔 💖محبت حضرت زهرا(س) در انسان‌ها بسیار تاثیرگذاره تا جاییکه میشه اونو محور فاطمیه فرض کرد. 〽️به حدی که مظلومیت و حتی شهادت حضرت زهرا(س) رو فرع آن تصور کنیم ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 💢 گاهی اوقات ممکنه مظلومیت کسی او رو محبوب کنه، 🔘 ولی در فاطمیه این حضرت هست که بدون هم در دل می‌شینه و حتی مظلومیت او رو غیر قابل تحمل می‌کنه 😔😢 🌍 در حال حاضر ما در جامعه جهانی و در فضایی زندگی می‌کنیم، که دشمنای زیادی داریم ، و ادیان زیادی شاهد دینداری ما هستن. 🎞 و گاهی مشاهده می‌کنیم که بر علیه اسلام، فیلم می‌سازن و اسلام را دین خشن و غیر انسانی معرفی می‌کنن. ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 👆ما الان در چنین فضایی را مهم می دونیم و براش ارزش قائلیم ♻️حالا می‌خوایم بدونیم محور فاطمیه باید "محبوبیت" حضرت باشه یا "مظلومیت" ایشون؟ 👌 تأکید بر کدوم یکیش در جامعه ی جهانی اثرگذارتره ؟ 💮 با توجه به فضای موجود، کدوم حرفِ ما بیشتر مورد توجه جهانیان قرار خواهد گرفت؟ 🌏 در جامعه جهانی اگه به «مصلحت» نگاه کنیم، باید «محبوبیت» حضرت زهرا سلام الله علیها را مطرح کنیم. 🔰ان شا‌ءلله‌‌ ا‌ین بحث رو تو این ایام ادامه میدیم..... یا ذی الاحسان بحق الحسین مارو ازمحبین‌حضرت زهرا سلام الله علیها قرار بده🤲 الهی آمین ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
آگاهی از شرایط تاریخی و اجتماعی دوران حیات علیهم السلام یک است از میان پنج تن آل عبا تنها حضرت علیه السلام بدن مطهرشان رسمی شد که ... که آنهم بدست خوارج و منافقین وآنان که بودند شد دوران امامت امام مجتبی از منظر سیاسی و اجتماعی بسیار پیچیده بود؛ و مهمتر از همه نبود یاران با و راسخ عرصه را بر امام حسن و بعد از آن علیهما السلام تنگ کرده بود اگر آگاه به شرایط جامعه نباشیم بعید نیست که در بزنگاه به امام خود نیز پشت کنیم، تنهایش گذاریم و یا در مقابلش تیغ بکشیم 🏴🏴🏴 •┈┈••✾•🌿🏴🌿•✾••┈•
آگاهی از شرایط تاریخی و اجتماعی دوران حیات علیهم السلام یک است از میان پنج تن آل عبا تنها حضرت علیه السلام بدن مطهرشان رسمی شد که ... که آنهم بدست خوارج و منافقین وآنان که بودند شد دوران امامت امام مجتبی از منظر سیاسی و اجتماعی بسیار پیچیده بود؛ و مهمتر از همه نبود یاران با و راسخ عرصه را بر امام حسن و بعد از آن علیهما السلام تنگ کرده بود اگر آگاه به شرایط جامعه نباشیم بعید نیست که در بزنگاه به امام خود نیز پشت کنیم، تنهایش گذاریم و یا در مقابلش تیغ بکشیم 🏴🏴🏴 •┈┈••✾•🌿🏴🌿•✾••┈•
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 رمان جذاب و آموزنده ســـرباز قسمت  صدوبیست_وپنجم دوباره به بیمارستان برگشت.امیررضا گفت: -فکر میکردم باهاشون درگیر بشی. دوباره عصبانی دست هاشو مشت کرد و با حرص گفت: _خیلی دوست داشتم خودم با دستهای خودم خفه شون کنم... -پس چرا نکردی؟!! نفس غمگینی کشید و با بغض گفت: _یاد امام علی(ع) افتادم.یه عمر از کسایی که زهراشو ازش گرفتن طعنه شنید و سکوت کرد.با اینکه زورشو داشت همه شونو نابود کنه...خواستم یه ذره درک کنم...😭 اشکش ریخت روی صورتش. -خیلی سخت بود..خیلی. شش روز دیگه هم گذشت، و حال فاطمه تغییری نکرد.اما علی خیلی تغییر کرد.موهای سرش به طرز عجیبی به سرعت سفید میشد.لاغر و شکسته شده بود. کنار تخت فاطمه ایستاده بود. -فاطمه اگه میخوای علی رو زنده ببینی زودتر چشم هاتو بازکن،قبل از اینکه من دق کنم. بعد از نماز،دلشکسته تر از همیشه سر به سجده گذاشت. خدایا به و علی(ع) قَسمِت میدم فاطمه مو بهم برگردون... کفش هاشو پوشید و از نمازخانه بیرون رفت.وارد بخش مراقبت های ویژه شد. -کجایین شما آقای مشرقی؟!! علی سرشو بالا آورد.پرستار با خوشحالی گفت: _مژدگانی بدید..خانوم‌تون به هوش اومد. به سرعت خودشو کنار تخت فاطمه رساند.چشم های فاطمه بسته بود.آروم صداش کرد: _فاطمه.. چشم های فاطمه باز شد.لبخندی زد و گفت: _سلام علی جانم -سلام..جان علی...چقد منتظر علی گفتنت بودم. لبخند فاطمه خشک شد.با تعجب گفت: _دکتر گفت من نه روز تو کما بودم؟!! -آره.چطور مگه؟ -پس چرا تو اینقد عوض شدی!!! انگار سالها گذشته!! -برای من یه عمر گذشت. حاج محمود و زهره خانوم هم به سرعت خودشونو رسوندن.زهره خانوم پیش فاطمه رفت . -سلام مامان مهربونم. با اشک و خنده گفت: _سلام دختر گلم. چند دقیقه گذشت ولی زهره خانوم فقط با اشک به دخترش نگاه میکرد.فاطمه گفت: _مامان حلالم کن.من همش اذیت تون میکنم. زهره خانوم دخترشو بوسید و قربان صدقه ش میرفت.پرستار اومد و گفت: _خانوم بفرمایید.ایشون باید استراحت کنن. علی و حاج محمود تو اتاق دکتر نشسته بودن.دکتر گفت:خداروشکر به هوش اومد...ولی... بانـــو «مهدی یارمنتظرقائم» 🌸🌸🌸🌸🌸🌸