eitaa logo
صالحین تنها مسیر
222 دنبال‌کننده
16.9هزار عکس
6.8هزار ویدیو
267 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
خواندم تو را که نگاهی کنی مرا پاک از گناه و تباهی کنی مرا دلبسته‌ام که تو مولا ز راه لطف سوی حسین فاطمه راهی کنی مرا @saLhintanhamasir
🏴 صدای روضه، جان مرا تازه می‌کند... و من... باز به هراس نبودنت، دچار می شوم! این روزها... وقت پیدا کردن توست... 😔و من... سال‌هاست در تحیر این سوال مانده‌ام؛ زهیر... چه شد که رسید؟ و مختار...چه شد که نرسید؟ من می‌ترسم... نکند از قافله تو جا بمانم...یوسف فاطمه تو بگو؛ من... بدون تو... چگونه پرواز بياموزم؟ 🏴صدای پای روضه‌ها که نزدیک می‌شود، دلم عجیب هوای تو را می‌کند... می‌دانی؛ تو تنها غایب همیشه حاضر روضه‌های حسینی! کاش باصدای روضه حسین... واقعا بیدارمان کنی😔 سلام وارث دلتنگی‌های حسین سلام؛ غربتت تمام... تنها یادگار غربت حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بوی پیراهن خونین کسی می آید /این خبر را برسانید به کنعانی ها ✍️اذا هل هلال محرم نشرت الملائكة ثوب الحسين و هو مخرق من ضرب السيوف و ملطخ بالدماء و فنراه نحن و شيعتنا بالبصيرة و لا بالبصر فاذا تنفجر دموعنا امام صادق ع می فرمایند: هنگامی که هلال ماه محرم دمیده می شود ملائکه امام حسین سلام الله علیه را آویزان می کنند در حالی که پاره پاره شده از ضربه های شمشیر و آغشته به خون است. ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم می بینیم و نه بصر(چشم سر)، پس های ما سرازیر می شود.( ثمرات الاعواد جلد ۱ صفحه ۳۶) پیراهنی که آغشته به خون قلب و پیشانی و محاسن و حلقوم و نقطه نقطه ی وجود ایشان است. ┈┈••••✾•💞🌺💞•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به اذن الله و به اذن همه‌ی اهل آسمان؛ آرام آرام به بهشت حسین (ع) وارد می‌شوم! یاری‌ام کنید؛ به طیِّ طریق، از همین پیراهن مشکی، تا بوی پیراهن حسین ِ آخرالزمان!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 سلام بر محرم... 🔹 دوباره محرم شد و نوای عاشقان حسین علیه السلام بر مناره های قلبها روان شد. 🔸 ان شاالله از امشب به مدت چهل شب با تکمله هایی بر سلسله مطالب و سعی میکنم بخش هایی از معارف و درسهای کربلا را در حسینه صراط بیان کنم. 🔹 ان شاالله که اباعبدالله اجازه دهند در ماه عزایش در زمره سوگوارانش قرار بگیریم. اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللّهُ اخِرَالْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صدایِ کربلا ۲.mp3
11.56M
۲ 🏴 ▪️مسیر کربلا یک مسیر جغرافیایی نیست! کربلا یک مدرسه است به وسعت تمام تاریخ! ⚡️کربلا یکبار در جهان بیرون اتفاق افتاده است، ← و بی‌نهایت بار (به تعداد همه‌ی انسانهای خلق شده) در جهان درونشان اتفاق می‌افتد! - آیا تا این لحظه، ثبت‌نام در مدرسه‌ی کربلا برای شما موضوعیت داشته است؟ - آیا درسهای این مدرسه در انتخاب‌های زندگی شما، منشاء اثر بوده است؟ 💥مسیر کربلا را همه نمی‌توانند طی کنند!
🏴 ▫️مسیر کربلا از درونِ تو می‌گذرد! 💥اما این مسیر را همه نمی‌توانند طی کنند! - به مقصد کربلا همه نمی‌توانند برسند! ▪️باید این مسیر را فهمید! - باید این مسیر را خواست! - با همه‌ی مصائبش و همه‌ی لذائذش.... که همه‌ی عمر، همراه کسی خواهد بود که انتخابش کرده است! ← مسیر کربلا را همه نمی‌توانند طی کنند! مگر کسانی که آنرا "انتخاب" کرده باشند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرط همراهی با سیدالشهدا، یک جمله است: «باذِلاً فینا مُهجَتَه، مُوَطَّناً عَلی لِقاءِ الله نفسَه» اگر نتوانیم در فضای محرّم، از تعلقات و تعینات دست برداریم، قاعدتاً بعید است روز عاشوراء، لااقل در ، بتوانیم در صف اصحاب سیدالشهداء، جان خودمان را تقدیم کنیم. در «زیارت جامعة ائمة المؤمنین»، یک جمله‌ای آمده که اگر ما در صفین، جمل، نهروان یا کربلاء نبودیم، بالنیات و القلوب در کنار شما هستیم. این حضورِ با نیت و قلب، وقتی است که انسان به امام حسین –علیه‌السلام- که می‌رسد، دیگر همه چیز را فراموش می‌کند. کسی که در کنار سیدالشهدا(ع) به یاد گذشته و آینده‌ها و در گرو آرزوهای طولانی است، نمی‌تواند مهاجر الی الله باشد و با حضرت سیر کند. به همین جهت است که آن حضرت از مکه که آمدند در خطبه‌شان فرمودند: «مَنْ کانَ فِینَا بَاذِلًا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَائِنَا نَفْسَهُ فَلْیرْحَل مَعَنا»؛ کسی که حاضر است خون دلش را در راه ما بدهد و آماده لقاءالله است، با ما همراه شود. چون بین ما و لقاءالله فاصله‌ای نیست.
روز اول محرم، روز مخصوص دعا برای فرزنددار شدن است. استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: ◀️ «امام رضا علیه‌السلام به ريان‌بن‌شبيب فرمودند که در روز اول محرم حضرت زکريا دعا کردند و دعايشان مستجاب شد. [إِنَّ هَذَا الْيَوْمَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي دَعَا فِيهِ زَكَرِيَّا ع رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ فَاسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ وَ أَمَرَ الْمَلَائِكَةَ فَنَادَتْ زَكَرِيَّا وَ هُوَ قائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيى‏ فَمَنْ صَامَ هَذَا الْيَوْمَ ثُمَّ دَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ كَمَا اسْتَجَابَ لِزَكَرِيَّا... .] ◀️ تلقي من اين است که اگر کسي از اين جنس خواسته‌ها دارد و مي‌خواهد نسلش آباد و در خدمت سيدالشهدا باشد و مي‌خواهد امکاناتش در خدمت سيدالشهدا باشد و توفيق خدمت‌گزاري به ساحت مقدس حضرت و تأسي به حضرت را در برنامه‌هايش داشته باشد، راهش اين است که روز اول محرم  بگيرد و کند که ان‌شاء‌الله اين دعا در  مستجاب می‌شود. هر دعايي وقتی دارد و بهار اين دعا در روز اول محرم است. ◀️ اگر کسي شهادت مي‌خواهد يا نسل پاک و آبادي مي‌خواهد که در مسير سيدالشهدا باشد و امکانات و مالش مي‌خواهد در مسير سيدالشهدا باشد از بيانات وجود مقدس امام رضا ارواحنا فداه اينطور مي‌فهمم که حضرت مي‌فرمايند روز اول محرم را روزه بگيريد و دعا کنيد دعاي شما هم مستجاب مي‌شود. اين يعني اول محرم فرصت اين‌طور درخواست‌ها و اجابت اين‌طور دعاهاست؛ فرصت اول محرم يک باب خاصي به شهادت سيدالشهدا باز مي‌شود که از اين باب مي‌شود وارد شد و اجابت بشود.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صالحین تنها مسیر
#قسمت_ششم کوچ غریبانه💔 در نگاه اول چهره ی درون آینه چه قدر به نظرم غریبه آمد!ملوک خانم راست می گفت
کوچ غریبانه💔 آن قدر آنها را به چپ و راست گرداندم که عاقبت هر چیزی جای مناسب خود را پیدا کرد.بعد از گذاشتن سبد های گل به یاد مطلبی افتادم.به سمت پله ها رفتم و از همان جا خواهر عروس را صدا کردم. -نسرین؟کسی این دور و ورا نیست؟ به جای نسرین صدای مردانه ی ناصر را شنیدم و کمی بعد جلویم ظاهر شد:نسرین نیستش رفته لباس عقد الهه رو از خیاط بگیره.اگه کاری هست من در خدمتم. حرفش که تمام شد تازه فرصت کردم سلام کنم.جوابم را خیلی نرم داد.چهره اش کمی سرخ شده بود.نفهمیدم از تاثیر بالا آمدن از پله ها بود یا دلیل دیگری داشت.این اواخر هر وقت نگاهش به من می افتاد قیافه اش رنگ به رنگ می شد. -اگه زحمتی نیست یه ظرف کریستال می خوام تقریبا بزرگ باشه.دو تا نارنج سبز و یه کم برگ تازه هم می خوام.اینا رو از درخت توی حیاط هم می تونید بچینید.اگه ظرفو نصفه نیمه آب کنید ممنون می شم. -الان حاضرش می کنم امر دیگه ای نیست؟ -دست شما درد نکنه فقط لطفا بپرسید ببینید نون سنگک رسیده یا نه چون باید تزئینش کنم. -اونم به چشم. مشغول جا به جا کردن سینی اسپند بودم که برگشت .دو دستی ظرف را گرفته بود. -لطفا بذاریدش این جلو. همان جا ایستاده بود:اگه ممکنه خودت زحمتش رو بکش. بیخیال با دو دست قسمت زیر ظرف را محکم گرفتم.یک آن گرمی دست های او را روی دست هایم احساس کردم و از این تماس تنم لرزید.هنوز از شوک این تماس بیرون نیامده بودم که صدایش را که کمی لرزش داشت شنیدم. -کار دیگه ای نیست که انجام بدم؟ از چشم هایش شراره های هوس پیدا بود.چه قدر از این نگاه می ترسیدم. -نه خیلی ممنون. کلامم تلخ و سرد بود.در کمال پررویی لبخندی نثارم کرد.حالا یه کم مهربون تر از این باشی که جای دوری نمیره... ناسلامتی منم پسر خاله تم بالاخره ما هم این میون یه سهمی داریم. از وقتی من و مسعود را با هم در پارک دیده بود این طور وقیح شده بود.وگرنه قبل از آن جرات این غلط کردن ها را نداشت.همان طور که ظرف رادر جایش می گذاشتم نظری تند به او انداختم:حیف که به احترام خاله نمی تونم جوابتو بدم والا می دونستم چی بهت بگم.حالا بهتره بری پایین تا صدام در نیومده. -باشه می رم ولی با آدم سمجی طرف هستی که به این سادگی دست بردار نیست.پس سعی کن یه جوری با خودت کنار بیایی. تعریف دله بازی وهیزبازی های او را زیاد شنیده بودم.اما این بار طرفش را عوضی گرفته بود.با خشم از جا پریدم:دیگه داری شورشو در میاری ناصر.بهتره اینو بدونی که اگه کسی بد به من نیگا کنه مسعود حقشو می ذاره کف دستش پس حواست به خودت باشه.انگار انتظار این عکس العمل را نداشت.کمی جا خورد اما از رو نرفت و باز همان طور که دور می شد با تبسم لج داری گفت:خواهیم دید دختر خاله خواهیم دید.و از آن به بعد پچ پچ های یواشکی خاله میهن و مامان مهری شروع شد
کوچ غریبانه💔 مرور این خاطره نیشتری بود به جراحت قلبم.برای فراموش کردنش پرسیدم:بابا کجاست؟رفته مغازه؟ -رفته مغازه اما نه واسه کار رفته ظرف و ظروف و میز و صندلیا رو ببره منزل خاله اینا راستی مانی تو نمی دونی بابا چشه؟ -چه طور مگه؟ -آخه از صبح اخم و تخمش توهمه.دم صبح کلی با مامان بگو مگو کردن.فکر کنم بازم دعواشون سر تو بوده! نفس داغ و جگر سوزی ازسینه ام بالا آمد:همیشه دعواها سر من بوده.ناراحت نباش حتما حالا که من برم این جرو بحثام تموم می شه. دست هایم را گرفت و با محبت نگاهم کرد.ملوک خانم سر گرم جمع آوری وسایلش بود.در همان حال نگاهی به طرفمان انداخت:من دیگه باید برم.ان‌شاالله ساعت چهار میام واسه آرایش صورت و موهات.تو هم ناهاربخور یه کم استراحت کن.باید بخوابی که قرمزی چشمات بره.والا آرایشت خوب نمی شه...سعیده جون تو هم برو واسه آبجیت یه شربت خنک درست کن بیار بخوره یه کم جون بگیره.این جوری که پیداست خیلی ضعیفه! بوسه ای روی گونه ام نشاند و از جا پرید:باشه ملوک خانم الان واسش میارم.با رفتن آنها نفس راحتی کشیدم.فقط در تنهایی بود که احساس آرامش می کردم.مرغ خیالم این بار به سوی پدرم پر کشید.این اواخر چه قدر مهربان تر از قبل شده بود!انگار بعد از ماجرای خواستگاری خانواده ی نکوهی به خودش آمد و به واقعیت ها پی برد چون از آن شب به بعد رفتارش تغییر زیادی کرد. خانواده ی نکوهی را از خیلی پیش می شناختم.با فاصله ی چند خانه در همسایگی مان زندگی می کردند ولی ارتباط زیادی نداشتیم.اواسط تیر ماه بود که دوباره محبت مامان و حس فداکاریش نسبت به همسایه ها گل کرد و در گفتگویی که با خانم نکوهی داشت در جواب صحبت او که گله می کرد آخرین پرستار دوقلوهای سه ساله اش روز قبل دست از کارکشیده و رفته گفت:حالا اگه کسی رو دم دست ندارید مانی هست.فعلا تا پرستار پیدا نکردید اون از بچه ها نگهداری کنه. کاملا پیدا بود که خانم نکوهی به قصد تعارف گفت:نه بابا برای مانی جون زحمت می شه.چون قیافه ی خوشحالش چیز دیگری می گفت.من که به چهار چوب در حیاط تکیه داده بودم ناچار وارد صحبت شدم:نه خانوم نکوهی چه زحمتی؟خوشبختانه امتحانام تموم شده وفعلا کار خاصی ندارم. با همین یک جمله از روز بعد مسئولیت نگهداری از دختر بچه های شیطان ولی بامزه ی نکوهی به گردنم افتاد.کم ترین حسنش این بود که دیگر مجبور نبودم از صبح چشم غره های و متلک های مامان را بشنوم.هفته ی دوم بود که خانوم نکوهی خبر داد خیال دارد جشن تولد مفصلی برای دوقلوها برپا کند و خواهش کرد برای راه اندازی جشن اورا تنها نگذارم.بعد از این پیشنهاد هر دوی ما با شوق و ذوق مشغول کار شدیم.نتیجه ی چند روز تلاش و زحمت مراسم پر شوری شد که بستگان نزدیک خانم و آقای نکوهی در آن حضور داشتند و حسابی خوش گذراندند.همان شب که متوجه شدم در بین دختران همسن و سال خودم چه قدر ساده پوش و محروم از تزئینات و زرق و برق های ظاهری هستم.تازه می فهمیدم سختگیریهای مامان مرا از خیلی چیزها که بقیه ی دخترها از آن بهره مند بودند محروم کرده بود.شاید اگر فهیمه آن شب به جای من بود ظاهر و سرو وضعی به مراتب بهتر داشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◀️ چند نکته کوتاه پیرامون شروع ماه 🔰 ماه و ماه عزای اهل بیت علیهم السلام رسید ، ان شالله زنده باشیم و تا پایان ماه صفر ، از این برکات معنوی استفاده کنیم 1️⃣ چقدر زیبا می شود اگر در این ماه عزیز مخصوصا دهه اول ، طبق سیره برخی بزرگان ، بخوانیم آن هم با صد لعن و صد سلام که عجیب برکتی برای انسان می آورد 2️⃣ بهتر می شود در این ماه به خاطر علیه السلام ، در برخورد با دیگران مهربان تر باشیم و اگر کسی به ما بدی کرد و دیگر تکرار نکرد، او را حلال کنیم 3️⃣ چقدر خوب می شود از خود علیه السلام در این ماه عزا بخواهیم به ما و و و بدهد تا در این سال جدید قمری ، اعمالی درست و محکم برای حفظ این انقلاب و اسلام انجام دهیم 4️⃣ ما برای پیشبرد کارهایمان و حفظ انگیزه اولیه، نیاز به یک پشتیبان قوی داریم و الحق که گریه بر علیه السلام و استفاده از فضای ، می تواند یک منبع قوی برای این کار باشد ، این ماه از ماه های حرام است، مراقب باشیم در حد ممکن گناهی نکنیم و اگر کردیم زود توبه کنیم 5️⃣ از روضه های چند ثانیه ای یک نفره غافل نشویم ! بله ، هرکس می تواند در خانه خودش و بعد نمازهایش یا روزی یک بار ، بایستد رو به قبله و دست به سینه چند سلامی به حضرت مظلوم بدهد و حالت حزن و اندون و بکاء به خودش بگیرد تا اسم او در لیست خوانان قرار بگیرد 6️⃣ از سخنرانان عزیز و مداحان محترم هم می خواهیم ها را از منابع معتبری مثل ، ، ، و... بگویند و سعی نکنند برای گریه انداختن مخاطب هر چیزی را بگویند ، خواندن این مقاتل به همه پیشنهاد می شود مخصوصا در خلوت ها خوب است انسان فرازهایی از این مقتل ها را بخواند و بر غریبی مولا امام حسین گریه کند ❇️ ان شالله این سال جدید قمری ، برای همه کسانی که کار کردن برای اسلام و رشد معنوی و خدمت بهتر به جامعه دارند ، سالی پر از موفقیت باشد ❇️ ✍️ احسان عبادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️تحویل سال به وقتِ مُـحَـرّم است▪️ ▪️حَوّل قلـُوبَنا بِبُڪاءُ عَلے الحُسَین▪️ https://eitaa.com/joinchat/1580466224Ca380cadff4