#تاریخ_علم_اصول ۳
#علم_اصول
🔆چشماندازى به سیر تاریخى تبویب در علم اصول
✍️مهدى علیپور
در عده الاصول تألیف شیخ طوسى [۸]
این تبویب مشاهده میشود:
علم و ظن، دلالت و اماره، ارتباط دلیل و خطاب، امر و نهى، عام و خاص، مطلق و مقید، مجمل و مبیّن، ناسخ و منسوخ، طریق اثبات خطاب، فعل و احکام افعال، اجماع، قیاس، اجتهاد، مفتى و مستفتى، حظر و اباحه. تنظیم شیخ استوارتر و قوىتر بوده و از ذوق بیشترى حکایت میکند.
محقق حلى در معارج الاصول[۹]
مسائل و مباحث اصولى را به صورت فشرده و بسیار کوتاه مطرح کرده و از آنها رد میشود. وى کتاب خود را در ده باب تنظیم کرده است:
تعریف اصول و اصل، فقه و احکام شرعى، طریق حکم، علم و ظن، دلالت اماره، دلالت، کلى و جزئى، متواطى و مشکک، ترادف و اشتراک، حقیقت و مجاز، علائم کشف حقیقت و مجاز، حقیقت وضعیه و عرفیه، عرف خاص و حقیقت شرعیه، احکام مجاز، احکام حروف، امر و نهى، عموم و خصوص، مجمل و مبیّن، افعال، اجماع، اخبار، ناسخ و منسوخ، اجتهاد، قیاس، مفتى، مجهول الحکم، استصحاب، نافى حکم و ملحقات اصول.
اما مبادى الاصول علامه حلى [۱۰]
در دوازده فصل، تبویب شده است:
فصل اول: در لغات و تعمیم الفاظ و احوال لفظ و تعارض، احوال و تغییر بعضى از حروف؛
فصل دوم: در احکام، که شش بحث دارد: فعل، حکم، اجزاء، حُسن و قُبح، شُکر مُنعِم و اباحه؛
فصل سوم: در امر و نهى که بیست و دو بحث دارد؛
فصل چهارم: در عموم و خصوص با نه بحث؛
فصل پنجم: در مجمل و مبیّن با پنج بحث؛
فصل ششم: در افعال با چهار بحث که بیشتر، مباحث کلامى مطرح میشود؛
فصل هفتم: در نسخ با پنج بحث؛
فصل هشتم: در اجماع با چهار بحث؛
فصل نهم: در اخبار و جرح تعدیل با نه بحث؛
فصل دهم: در قیاس با پنج بحث؛
فصل یازدهم: در تعادل و تراجیح با چهار بحث؛
و فصل دوازدهم: در اجتهاد و تقلید با نه بحث که بحث نهم درباره استصحاب است.
همانگونه که میبینید اکثر مباحث این چهار کتاب که متعلق به دورههاى اول و دوم است، مشابه یکدیگر است، با وجود این، سیر تکاملى مباحث را نیز به خوبى میتوان مشاهده کرد؛ مثلاً بینظمیاى که در طرح مباحث در الذریعه سید مرتضى مشاهده میشود، به هیچ وجه در مبادى علامه وجود ندارد، بلکه علامه با زیبایى تمام مباحث را تا آنجا که ممکن بوده سیر منطقى داده و در دوازده فصل تبویب نموده است. تفاوتهاى جزئى نیز بین هر یک از این تبویبها دیده میشود که این تمایزات در دو تبویب الذریعه سید مرتضى و مبادى علامه به خاطر فاصله زمانى زیاد، برجستهتر و محسوستر است؛ به عنوان مثال، در عده، شیخ تمام مباحث از امر و نهى تا ناسخ و منسوخ و خبر را تحت یک عنوان عام به نام خطاب مطرح میکند، در حالى که در الذریعه این طور نیست. نیز بحث استصحاب در عده شیخ یافت نمیشود؛ در حالى که در الذریعه، معارج و مبادى این بحث، در فصلى مستقل یا در ضمن بحث دیگرى طرح شده است. تفاوتهاى جزئى دیگرى نیز موجود است که در صورت مقایسه چهار تبویب با یکدیگر، روشن میشود. اما آنچه مهم است اینکه، تا این زمان هنوز اصول عملیه جایگاه خود را نیافته و به صورت مستقل و جامع مورد بحث قرار نگرفته است.
تبویب معالم
در کتاب معالم الاصول تألیف شیخ محمد حسن، فرزند شهید ثانى که آن را به عنوان مقدمهای براى کتاب فقهىاش به نام منتقى الجمان فى الاحادیث الصحاح و الحسان نگاشته است، این تبویب به چشم میخورد: کتاب داراى دو مقدمه است؛ یکى، درباره علم و تکالیف علما و شرافت فقه و نیاز به آن و…، دیگرى، درباره مباحث اصول که در طى نه مطلب بیان میشود. مطلب اول: مباحث الفاظ؛ مطلب دوم: اوامر و نواهى؛ مطلب سوم: عموم و خصوص؛ مطلب چهارم: مطلق و مقید و مجمل و مبیّن؛ مطلب پنجم: اجماع؛ مطلب ششم: اخبار؛ مطلب هفتم: نسخ؛ مطلب هشتم: قیاس و استصحاب؛ مطلب نهم: اجتهاد و تقلید و خاتمه کتاب نیز در تعارض ادله (تعادل و تراجیح) میباشد.
این نه باب شامل همه مسائلى است که صاحب معالم معتقد به اصولى بودن آنهاست و اگرچه تبویب و تنظیم آن نسبت به کتابهاى معاصر و پیش از خود، کارى ارزشمند و گرانقیمت است، اما در کنار محاسنى که دارد، معایب زیادى نیز دارا میباشد؛ از جمله اینکه، ملاک تبویب در آن چندان مشخص نیست؛ لذا بسیارى از مباحث از گردونه اصول خارج شده و طرح نگردیده است. همچنین مباحث کتاب هنوز به آن پختگى نرسیده بود که بتواند ادله را به فقاهتى و اجتهادى تقسیم کند تا به این ترتیب، اصول عملیه جایگاه خویش را بیابند.
🔅🔅🔅
[۸] این کتاب با تحقیق آقاى محمد رضا انصارى قمى، توسط انتشارات ستاره در دو جلد و در سال ١٣٧۶ چاپ شده است.
[۹] این کتاب با تحقیق آقاى محمد حسین رضوى، توسط انتشارات مؤسسه آل البیت در قم چاپ شده است.
[۱۰] این کتاب با تحقیق آقاى عبدالحسین محمد على البقال، توسط مرکز نشر، مکتب الأعلام الإسلامى در قم چاپ شده است.
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
#شبكة_الفكر
✍️این سایت کُتب شیعه را بصورت رایگان در اختیار می گذارد.
موضوعات مختلف علوم اسلامی منطق فلسفه عرفان و.... از نویسندگان شیعه را می توانید بارگیری کنید.
📚نشانی درگاه
http://alfeker.net
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
🔆گفتگو با استاد حجت الاسلام و المسلمین علی امینینژاد
درباره شخصیت علامه حسنزاده آملی - آبان 1400
https://simafekr.com/video/26738/
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
#تاریخ_علم_اصول ۴
#علم_اصول
🔆چشماندازى به سیر تاریخى تبویب در علم اصول
تبویب میرزاى قمى
بعد از صاحب معالم تا مدتها تبویب وى در علم اصول مورد تقلید بوده است، تا اینکه میرزاى قمى با تبویب خود، اصول را بازتر میکند. میرزاى قمى پس از نهضت علامه بهبهانى و ضعیف شدن مکتب اخباریگری در حوزههاى دینى، کتاب قوانین الاصول[۱۱] را بر یک مقدمه، هفت باب و یک خاتمه بنا نهاده است. در مقدمه، مباحث الفاظ و تعارض احوال و مبحث مشتق طرح شده است.
باب اول: امر و نهى است؛ باب دوم: مفهوم و منطوق است؛ باب سوم: عام و خاص است؛ باب چهارم مطلق و مقید است؛ باب پنجم: مجمل و مبیّن است و باب ششم: ادله شرعیه میباشد که در چهار قسمت از اجماع، کتاب و سنت، همچنین از فعل، قول و تقریر معصوم و در کنار آنها از عقل مستقل و تابع خطاب بحث کرده و آنگاه به بررسى برائت، اشتغال و استصحاب عقلى و شرعى پرداخته و قاعده لاضرر را نیز مورد بحث قرار داده است؛ در باب هفتم: به اجتهاد و تقلید اشاره نموده و خاتمه را به تعارض ادله (تعادل و تراجیح) اختصاص داده است. در قوانین، گذشته از مباحث مشتق و بحث مستقل از مفاهیم، گام اول در تنظیم ادله برداشته شده و اجماع، کتاب، سنت و عقل نیز بررسى گردیده است؛ گرچه در بحث عقل، هنوز در مورد اصول عملیه، گفتوگوى مستقلى صورت نمیپذیرد. افزون بر این، میرزاى قمى بحثهایى جدا از استصحاب، برائت و اشتغال دارد. وى قاعده لاضرر را نیز داخل اصول میکند که بعدها همچنان این بحث در اصول باقى مانده و هم اکنون نیز این بحث به تفصیل در اواخر مبحث اشتغال مطرح میشود. یکى از مباحث بسیار مهمى که میرزاى قمى در اصول طرح کرده، بحث «انسداد باب علم» است که جاى توجه دارد.
تبویب صاحب فصول
تبویب صاحب الفصول الغرویه فى الاصول الفقهیه[۱۲] در حقیقت ناظر به کلام میرزاى قمى و نقد آن است که شامل یک مقدمه، سه مقاله و یک خاتمه میباشد.
در مقدمه به تعریف علم اصول میپردازد و موضوع آن را «ذات الادله» نه «بما هى دلیل» میگیرد، تا به مشکلى که صاحب قوانین در تعریف علم اصول به آن دچار شده، برخورد نکند. در ادامه مبادى لغویه، حقیقت و مجاز، وضع، دلالت و احوال لفظ و تعارض آن، حقیقت و مجاز و علائم آن، حقیقت شرعیه، صحیح و اعم، استعمال لفظ در اکثر از معنا و مشتق را مطرح میکند.
در مقاله اول، درباره دلالت بحث میکند. در مقاله دوم، درباره ادله سمعیه و در مقاله سوم، از ادله عقلیه گفتوگو میکند. و در خاتمه، بحث اجتهاد و تقلید و تعارض ادله را مطرح مینماید. در فصول نیز همچنان تفکیک میان ادله و اصول صورت نگرفته و اصول جاى درست خود را نمییابد.
[۱۱] و [۱۲]. متأسفانه این کتاب تحقیق و چاپ حروفى نشده است؛ اما چاپ سنگىاش در دو مجلد یافت میشود.
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
#تاریخ_علم_اصول ۵
#علم_اصول
🔆چشماندازى به سیر تاریخى تبویب در علم اصول
تبویب شیخ و آخوند
همانگونه که مشهور است، شیخ انصارى «پدر علم اصول جدید» میباشد. تنظیم و چینش وی تا کنون حفظ شده، اما این تکامل در اساس و بنیاد، تفاوت چندانی با اصول شیخ انصاری ندارد. البته تحول شیخ در اصول، طبق تنظیم امروزى بیشتر به بخش دوم مباحث اصول برمیگردد و در بخش اول اصول که امروزه به مباحث الفاظ مشهور است، ایشان و بزرگانى همچون: محقق خراسانى، محقق نائینى و محقق عراقى تغییرات چندانى ایجاد نکردهاند بلکه این قسمت از مباحث اصولى بعدها توسط محقق بزرگ شیخ محمد حسین اصفهانى و شاگردان ایشان به تکامل میرسد.
شیخ اعظم تحولى عظیم و راهگشا در ادله اجتهادى و فقاهتى ایجاد کرد. وى این دو را از یکدیگر جدا ساخته و ابتدا از کتاب، سنت، عقل و اجماع به عنوان ادله اجتهادى بحث نموده سپس وارد ادله فقاهتى یعنى برائت، اشتغال، تخییر و استصحاب شده است.
شیخ تقسیم جدیدى در کاوش از حکم مقطوع، مظنون و مشکوک ارائه میکند[۱۳] و طبق هر یک از اینها رسائلش را تنظیم میکند.
لذا باب اول رسائل، بحث قطع و احکام آن است و باب دوم آن، مباحث ظنون و امارات میباشد و باب سوم، به اصول عملیه که مجراى آن شک و احکام حالت شک است، اختصاص مییابد.
از جمله ابتکارات شیخ، بحث حکومت و ورود و تعارض و تزاحم است که با نظم خاصى مطرح شدهاند. وى همچنین تحولات بزرگى در اصول عملیه ایجاد کرده است.
یکی دیگر از کارهای مهم شیخ، بررسى تفصیلى و نقادى دقیق نظریه «انسداد باب علم» است که میرزاى قمى آن را طرح کرده بود. بعد از این نقادى محققانه شیخ، این بحث اهمیت خود را از دست داد و دیگر به طور جدى در اصول مطرح نشد و امروزه هم کسى طرفدار این نظریه نیست.
تحول شیخ اعظم در اصول را میتوان در کتاب کفایه الاصول تألیف محقق خراسانى، شاگرد زیرک و هوشمند ایشان، به وضوح و زیبایى یافت. این کتاب و تبویب مباحث آن، هنوز هم معیار درسهاى خارج در حوزههاى علمیه است.
کفایه از یک مقدمه، هشت مقصد و یک خاتمه تشکیل یافته است:
در مقدمه ابتدا رئوس ثمانیه (تعریف، موضوع و فایده علم و تمایز علوم …)
سپس مباحث وضع و اقسام آن، علائم وضع و احوال آن، صحیح و اعم در الفاظ عبادات و معاملات، استعمال لفظ در اکثر از معنا و مشتق بیان میشود.
مقصد اول در اوامر
مقصد دوم در نواهى
مقصد سوم در مفاهیم
مقصد چهارم در عام و خاص
مقصد پنجم در مطلق و مقید و مجمل و مبیّن
مقصد ششم در امارات معتبر شرعى و عقلى
مقصد هفتم در اصول عملیه (برائت، احتیاط، تخییر و استصحاب)
مقصد هشتم در تعارض ادله و اصول میباشد
در خاتمه کتاب نیز به اجتهاد و تقلید اشاره میشود.
بین دو تبویب معالم و کفایه، تفاوت بسیارى موجود است
در کفایه مباحث، تنظیم منطقىترى به خود گرفته و تا حدود زیادى جایگاه ویژه خویش را یافتهاند؛ از جمله مباحث اصول عملیه و بحث تعارض ادله و … که در معالم و ماقبل آن دیده نمیشود. همچنین برخى مباحث، نظیر نسخ که تا زمان معالم، مهم تلقى میشده است و از مسائل درجه اول اصول به شمار میآمده است، در کفایه دیگر آن اهمیت را ندارد و از اولویت برخوردار نیست بلکه در ضمن مباحث دیگر به آن اشاره میشود. مسئله دیگر اینکه، در این تبویب، دیگر بحث از قیاس و استحسان جایى ندارد؛ در حالى که در تبویب پیشینیان این بحثها هر یک بابى جدا داشته است. ظاهراً ریشه عدم طرح این مباحث در قوانین است که در کفایه برجستهتر شده است. البته تفاوتهاى خرد بسیارى نیز وجود دارد که با مقایسه بین دو تبویب، روشن خواهد شد.
اما آنچه که اساسى مینماید، این است که این تحول بزرگ با ظهور شیخ و آخوند نه تنها به اتمام نرسیده، بلکه تازه شروع شده است؛ به خصوص در مباحث بخش اول اصول که این دو محقق گرانقدر چندان اصلاحات و تحولاتى در آن ایجاد نکردهاند و همگى به دست تواناى محققان بعدى بارور شده و به کمال خویش رسیدهاند. حتى بخش دوم اصول نیز که توسط شیخ و آخوند متحول شده بود، بارها و بارها به دست محققان بعدى همچون: نائینى، عراقى، امام خمینی و خوئى و … تحولات بیشترى یافت و به کمال خویش نزدیکتر شد و حقیقت آن است که هنوز هم از حرکت نایستاده است. بخش اول اصول هم با ظهور محقق بزرگ اصفهانى حرکت تکاملی خویش را آغاز کرد؛ اگرچه دو اصولى نامدار دیگر، یعنى محقق نائینى و عراقى نیز در این حرکت، سهمیبزرگ و غیر قابل انکار داشتهاند.
[۱۳] رک رسائل، ص ١؛ شیخ با توجه به حالات مکلف تقسیم جدیدى از حکم ارائه میکند: مکلف ملتفت به حکم شرعى یا داراى قطع به حکم است یا داراى ظن به حکم و یا داراى شک به حکم. به این ترتیب، سه نوع حکم مقطوع، مظنون و مشکوک خواهیم داشت. لذا مباحث اصول هم به سه بخش:
بحث قطع،
بحث امارات و ظنون
و بحث شک که اصول عملیه در آن طرح میشود، تقسیم میگردد
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
#تاریخ_علم_اصول ۶
#علم_اصول
🔆چشماندازى به سیر تاریخى تبویب در علم اصول
تبویب محقق اصفهانى ۱
تبویب محقق اصفهانى در کتاب نیمه تمام ایشان به نام بحوث فى الاصول[۱۴] آمده است. ایشان عزم آن داشته است که یک دوره اصول بر طبق تبویب پیشنهادى خود تألیف کند که متأسفانه به آرزوى خویش نرسیده و تنها بخشاندکى از آن را نگاشته است.
تبویب محقق اصفهانى به این صورت طراحى شده است: یک مقدمه و چهار باب و یک خاتمه[۱۵]
در مقدمه مبادى تصوریه و تصدیقیه علم اصول فقه را ذکر کرده است.
در مبادى تصوریه، ابتدا مبادى تصورى لغوى را که شامل بحثهاى وضع، معانى حرفیه، انشا و اخبار، علائم حقیقت و مجاز میباشد، مطرح نموده سپس مبادى تصورى احکامى را بیان کرده است که بحث از اقسام حکم، اعم از تکلیفى و وضعى و نیز تقسیمات دیگر آن را در برمیگیرد.
محقق اصفهانى در مبادى تصدیقیه نیز ابتدا مبادى تصدیقیه لغوى را طرح نموده است که شامل بحثهاى حقیقت شرعیه، صحیح و اعم، امکان اشتراک و استعمال لفظ در اکثر از معنا میباشد.
سپس مبادى تصدیقیه احکامیه را مطرح کردهاند که بحثهاى امکان أخذ قصد قربت به متعلق امر و عدم آن، بحث ضد و ترتب، بحث از امکان تعلق امر به طبیعت و عدم آن و نیز بحث وجوب (مرکب بودن یا بسیط بودن آن) را در بر میگیرد.
باب اول: مسائل اصول عقلى شامل اجزاء، مقدمه واجب، اجتماع امر و نهى؛
باب دوم: مسائل لفظى مجعولات تشریعى مثل اوامر و نواهى، مجعولات تشریعى از حیث تعلق آنها به شرط یا وصف و یا…، موضوعات مجعولات تشریعى و متعلقشان از حیث عموم و خصوص، مطلق و مقید، مجمل و مبیّن؛
باب سوم: حجج نظیر: حجیت ظهور مطلقاً و ظاهر کتاب خصوصاً، حجیت حکایه السنه، حجیت نقل اجماع و حجیت استصحاب؛
باب چهارم: تعارض دو حجت از نظر سند یا دلالت.
خاتمه: بحث از برائت، اشتغال و اجتهاد و تقلید.
محقق اصفهانى در توجیه تبویب خود، تذکر دو نکته را نیز لازم میشمارد:
اولاً: علت تقدم مسائل عقلى بر مسائل لفظى، به خاطر شرافت مسائل عقلى و قلت تعداد آنها بوده است.
ثانیاً: موارد مندرج در خاتمه چون یا خودشان حکم شرعى مستنبط هستند یا اصلاً منتهى به حکم شرعى نمیشوند، در آخر آورده شده؛ زیرا از مقاصد فن نبوده و در عین حال در علم دیگرى هم از آن بحث نمیشود و حال آنکه فقیه به آنها نیاز دارد.[۱۶]
باید توجه شود که محقق اصفهانى در مقدمه این کتاب، به رئوس ثمانیه میپردازد؛ نظیر: تعریف، موضوع، غرض و… که یکى از آنها، تبویب یا قسمت است.
🔅🔅🔅
[۱۴]. البته آنچه که اکنون به اسم بحوث فى الاصول چاپ شده است، مجموعه چند رساله مختلف است در موضوعات گوناگون که یکى از رسائل آن، الاصول على نهج الحدیث نام دارد و این، نام کتابى است که مرحوم اصفهانى قصد تألیف آن را مطابق با طرحى نوین داشته و در ابتداى آن چگونگى تبویب و تنظیم مباحث کتاب را توضیح داده است، اما متأسفانه این کار ارزشمند به انجام نرسید.
[۱۵]. محمد حسین اصفهانى، بحوثٌ فى الاصول (قم: مؤسسه نشر اسلامى، بیتا)، صص١٧ ـ ٢٢.
[۱۶]. محمد حسین اصفهانى، بحوثٌ فى الاصول، ص ٢٢
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
#تاریخ_علم_اصول ۷
#علم_اصول
🔆چشماندازى به سیر تاریخى تبویب در علم اصول
تبویب محقق اصفهانی ۲
همانطور که ملاحظه میشود، تبویب محقق اصفهانى منطقى و مستحکم است و در آن چند چیز برجسته مینماید: ١ـ جاى دادن مباحث وضع تا مشتق و صحیح و اعم و… در مبادى تصوریه لغوى و تصدیقیه لغوى؛ ٢ـ قرار دادن بحثهاى مربوط به حکم و اقسام آنها و برخى مسائل مربوط به آن در مبادى تصوریه احکامى و تصدیقیه احکامى (با این نگاه، این قسمت از مباحث، دیگر از مسائل اصول نخواهد بود)؛ ٣ـ اختصاص بابى مستقل به مباحث عقلى که تا پیش از ایشان سابقه نداشته و معمولاً در خلال مباحث الفاظ مطرح میشده است که چندان زیبنده نبود؛ ۴ـ قرار دادن استصحاب به عنوان یکى از حجج، که با این کار، دیگر آن را جزء ادله فقاهتى نمیشمارد؛ ۵ـ قرار دادن دو بحث برائت و احتیاط در خاتمه که خود تصریح کرده است این دو بحث از مسائل اصول نمیباشد.
اما آنچه که جاى سؤال دارد این است که چرا بعدها تبویب پیشنهادی محقق اصفهانی چندان اقبالى نیافته و خواهانى نداشته و حتى شیخ محمد رضا مظفر نیز که خود از شاگردان و پیروان مکتب ایشان است، در تبویب پیشنهادى خویش در کتاب اصول الفقه، به رغم ادعایش،[۱۷] همه این تبویب را قبول نکرده است و تنها در بخش اول، یعنى جداسازى مباحث الفاظ از مباحث عقلى، از ایشان تبعیت نموده است. شاید بتوان فلسفى کردن مباحث اصولى و قلم بسیار سنگین و پیچیده این محقق ژرفاندیش را عامل اصلى این مهجور ماندن دانست.
پیش از ذکر تبویب مرحوم مظفر، شایسته است به نکتهای مهم اشاره شود و آن اینکه، با اندک دقتى درخواهیم یافت که اکثر تبویبها، اگر نگوییم تمامشان، به گونهای تنطیم شدهاند که با موضوع که یکى از رئوس ثمانیه است، ارتباط مستقیمى دارند و ما در مدخلى که در ابتداى بحث آوردهایم، به این نکته اشاره کردهایم.[۱۸] این امر در تبویب محقق اصفهانى نیز به وضوح مشاهده میشود.
از آنجا که محقق اصفهانى موضوع علم اصول را «اقامه الحجه على حکم العمل» میگیرد، در تبویب خود، مباحثى نظیر برائت و اشتغال را در خاتمه میآورد؛ زیرا این دو، یا خود حکم شرعى مستنبطاند یا اصلاً منتهى به حکم عمل نمیشوند. از این رو، در تبویب ایشان برائت و اشتغال در مباحث حجج یا در بابى مستقل که مشتمل بر مسائل اصولى است قرار نمیگیرند. همچنین مباحثى را که ایشان تحت عنوان مقدمه ذکر میکنند؛ یعنى مبادى تصورى لغوى و احکامى و مبادى تصدیقى لغوى و احکامى چون دقیقاً با این موضوع مرتبط نیستند، داخل در مسائل نبوده و به همین دلیل در تبویب ایشان در مقدمه جاى میگیرند (این مباحث در علم دیگرى مورد بررسى قرار گرفتهاند و در اینجا تنها به خاطر حاجت به آنها ذکر میشوند). این مسئله در تبویبهاى دیگران نیز مشاهده میشود.
🔅🔅🔅
[۱۷]. محمد رضا مظفر، اصول الفقه، ج١، ص٧. ایشان در اینجا ادعا میکند که تبویب کتاب خود را مطابق با طرح پیشنهادى محقق اصفهانى در تبویب، تنظیم کرده است.
[۱۸]. در این نظریه نگارنده تنها نیست؛ بلکه محقق سیستانى نیز با این نظریه موافق بوده و در کتاب الرافد فى علم الاصول که تقریر درس ایشان به قلم آقاى سید منیر السید عدنان القطیفى است، در چند جا به این مطلب تصریح کرده است. براى نمونه، ایشان در ج ١، ص ٣١ و ٣٢، ابتدا روش متعارف در تبویب اصول نزد قدما را بیان میکند سپس در توجیه اینکه چرا قدما اینگونه تقسیم میکردهاند، میفرماید: «و لعل السر فى هذا المنهج ان موضوع علم الاصول کما ذکر السید المرتضى فى الذریعه هو: «الدلیل الفقه»، فلما کان محور الاصول هو الدلیل الفقهی کان مدار ابحاثه حول الدلیل نفسه و اقسامه من السمعی و العقلی و عوارضه الثبوتیه کالإطلاق و التقیید و التعادل و التراجیح….»، یا در همین جلد، در ص ۴٣ و ۴۴، جایى که نظریه خودشان را ارائه مینماید، میفرماید: «… بما ان علم الاصول وضع کمقدمه لعلم الفقه لابد ان یکون تصنیفه و منهجه منسجماً مع مقدمتیه، و حیث أن علم الفقه هو علم الباحث عن تحدید الحکم الشرعی فالمناسب لتصنیف علم الاصول ان یدور مدار الحجه المثبته للحکم الشرعى فإن ذلک هو النافع فی مقدمتیه لعلم الفقه، و لذلک اخترنا أن موضوع علم الاصول کما سیأتی بیانه هو الحجه فى الفقه فأبحاثه تدور حول محور الحجیه و عدمها…».
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
🔆۱۸ جمادی الثانیة سالروز وفات خاتم الفقهاء و المجتهدین آیت الله شیخ مرتضی انصاری اعلی الله مقامه الشریف
🔅برای علو درجات ایشان و همه ی علما و فقهای شیعه حمد و صلواتی قرائت بفرمایید
🔸مقام معظم رهبری (مدظله العالی):
به نظرم نمیرسد که بعد از شیخ انصاری هیچکدام از شاگردان ایشان و شاگردان شاگردان ایشان تا امروز به رتبه شیخ انصاری رسیده باشند.
🔅موضوعات بحث مکتب شناسی فقهی شیخ انصاری ره
https://eitaa.com/salmanraoofi/1577
🔅صوت دروس مکتب شناسی فقهی شیخ انصاری ره
البته میتوانید به
@salmanraoofi
در سروش مراجعه کنید صوت تمامی مباحث موجود است
https://eitaa.com/salmanraoofi/8494
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
🔆کلام و فلسفه در میراث شیخ انصاری ره
استاد سید احمد مددی
🔆از لابلای کتابهایی که از مرحوم شیخ انصاری فعلا در دسترس ما هست، نمیتوان خیلی روشن حکم کرد که ایشان در مسائل کلامی دارای مکتب خاص فکری بودهاند. البته یک نکته را باید توضیح داد -و همین نکته هم از بهترین مزایای شیخ است- و آن اینکه ایشان در خلال نوشتههای فقهی و اصولی خود، هیچگاه تا آنجایی که ما خبر داریم از بحث اصولی خارج نشده و اصالت آن را حفظ کردهاند.
🔆در بحثهای اصولی، مناسبتهای مختلفی هست که خیلی از علما و اصولیان و فقها به اندک مناسبتی از بحث اصلی خارج شده و وارد بحثهای کلامی و یا فلسفی شدهاند، در صورتی که مرحوم شیخ انصاری در کتابهای خود چه فقه و چه اصول، به کلی سعی داشتهاند حتی از استعمال اصطلاحات کلامی احتراز کنند، لذا ما نمیتوانیم درست حکم کنیم که ایشان آیا در این رشته از علوم اسلامی دارای اندیشههای خاصی بودهاند یا خیر؟
🔆فلسفه هم در حکم همان مسائل کلامی است و ظواهر امر در اینجا مثل همان بحث، نمیتوان از خلال نوشتههای ایشان مشخص کرد که ایشان در مسائل فلسفی دارای تخصص بودهاند یا خیر؟ و عرض شد که از مزایای مهم ایشان این است که بحثهای اصولی را به بحثهای فلسفی و کلامی خلط نکردهاند لیکن شواهد تاریخی در دست هست که ایشان با مسائل فلسفی آشنا بودهاند. این موارد اگر چه در شرححالهایی که از شیخ انصاری نوشته شده کمتر منعکس شده، اما ظاهرا اصل مطلب مسلم است.
🔆استاد بزرگوارمان مرحوم آیت الله العظمی آقای بجنوردی نقل میفرمودند از مرحوم آقای شیخ اسد الله زنجانی که از علمای کاظمین بودند و از شاگردهای مرحوم میرزای شیرازی بزرگ، ایشان از استادشان مرحوم شیرازی یعنی مرحوم مجدد شیرازی، و ایشان هم از استادشان مرحوم شیخ انصاری که: مرحوم شیخ در جلسهای که بودیم توصیه میکردند به ما که شما یک دوره معقول را بخوانید، و مطلع باشید از مسائل معقول. و آنگاه فرمودند: من در مدتی که در کاشان اقامت داشتم و خدمت مرحوم ملا احمد نراقی میرفتم، از ایشان درخواست کردم که به من فلسفه درس بدهند. ایشان بخاطر گرفتاریهای فراوان امتناع کردند، و فرمودند من شخصی را به شما معرفی میکنم که به شما فلسفه درس بدهد، و آدرس منزل او را دادند.
🔆مرحوم شیخ فرمودند: من رفتم به آن آدرس در زدم. شخصی بیرون آمد که هیئت دراویش داشت، وقتی که چشمش به من افتاد تعجب کرد، من در هیئت علما و ایشان با هیئت دراویش! من گفتم: آخوند ملا احمد من را فرستادند. اسم ایشان را که بردم تعجب ایشان کم شد و گفت: خوب، بفرمائید. گفتم من از ایشان درس فلسفه خواستم، ایشان بخاطر گرفتاریهایشان قبول نفرمودند، و گفتند بیایم اینجا که شما یک دوره فلسفه به من درس بدهید. گفت: من فعلا حال ندارم برای این کارها، لیکن چون آخوند فرمودهاند، من یک دوره مثنوی ملای روم را برای شما میگویم و در ضمن آن، یک دوره فلسفه و حکمت را هم میگویم.
🔆مرحوم شیخ میفرماید: آن مدت که من کاشان بودم، نزد همان شخص یک دوره مثنوی را خواندم و در همان حال یک دوره مسائل حکمت و معقول را فرا گرفتم. البته قضایای دیگری هم در این باره نقل شده است. اگر این قسمت مطلب تأمل بشود، شاید بتوان گفت: اینکه مرحوم شیخ در مسائل عرفان و سلوک عملی هم توجهاتی داشتند، احتمالا اساس آن به همین سفر ایشان به کاشان برمیگردد...
📚 خارج فقه ۹۲-۹۱ جلسه ۱۲
🔅منبع
@kashkolenab
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
هدایت شده از سلمان رئوفی
🔆آشناییباجزئیاتونکاتسبکدرسخارجآیتاللهالعظمیخامنهای با درس مکتب شناسی فقهی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
👈برای دریافت تمامی دروس به پیام رسان سروش با لینک
@salmanraoofi 👈
یا سایت
boohoos.ir
مراجعه کنید
لینک دروس #مکتب_شناسی_فقهی_آیتاللهالعظمی_خامنهای
🔅دور اول
جلسه ۱
https://eitaa.com/salmanraoofi/8061
🔅تدریس کتاب غنا رهبر معظم انقلاب به سبک مکتب شناسی فقهی
جلسه ۱
https://eitaa.com/salmanraoofi/8843
پیام ابتدایی دروس ابتدایی مکاسب آیت الله العظمی خامنه ای که حاوی مطالب کلی و مهمی درباره مکاسب است
با هشتک
#گلچینی_از_فقه_آیتاللهالعظمیخامنهای
https://eitaa.com/salmanraoofi/8423
https://eitaa.com/salmanraoofi/7827
#مکتب_شناسی_فقهی_شیخ_انصاری ره
🔆موضوعات بحث مکتب شناسی فقهی شیخ انصاری ره
https://eitaa.com/salmanraoofi/1577
https://eitaa.com/salmanraoofi/8494
🔆آدرس کانال متن درس خارج مقام معظم رهبری در ایتا برای علاقهمندان
https://eitaa.com/joinchat/598736921Cc09d03e4ba
پیام رسان سروش:
sapp.ir/matnedars
پیام رسان بله:
ble.im/join/MjU1MzZiNm
@salmanraoofi
🔆میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها و روز زن مبارک
🔆میلاد امام خمینی ره مبارک
☀️رهبر معظم انقلاب
روز ولادت فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) را روز زن و روز مادر نامگذاری کردهاند؛ میشد گفت روز رهبر یا روز والاترین انسان، اشکالی نداشت؛ امّا امروز نیاز جامعهی ما به این است که بداند مادری یعنی چه؟ زنِ خانه بودن و کدبانو بودن یعنی چه؟ فاطمهی زهرا با آن مقام و عظمت، یک خانم خانهدار است؛ یکی از شئون همین عظمت عبارت است از همسر بودن یا مادر بودن و خانهداری کردن.
۱۳۹۵/۱۲/۲۹
بحث سر این نیست که زن آیا میتواند مسئولیتی در بیرون از منزل داشته باشد یا نه - البته که میتواند، شکی در این نیست؛ نگاه اسلامی مطلقاً این را نفی نمیکند - ️بحث در این است که آیا زن حق دارد به خاطر همه چیزهای مطلوب و جالب و شیرینی که در بیرون از محیط خانواده برای او ممکن است تصور شود، نقش خود را در خانواده از بین ببرد؟ نقش مادری را، نقش همسری را؟ حق دارد یا نه؟ ما روی این نقش تکیه میکنیم.
من میگویم مهمترین نقشی که یک زن در هر سطحی از علم و سواد و معلومات و تحقیق و معنویت میتواند ایفاء کند، آن نقشی است که به عنوان یک مادر و به عنوان یک همسر میتواند ایفاء کند؛ این از همه کارهای دیگر او مهمتر است؛ این، آن کاری است که غیر از زن، کس دیگری نمیتواند آن را انجام دهد. گیرم این زن مسئولیت مهم دیگری هم داشته باشد، اما این مسئولیت را باید مسئولیت اول و مسئولیت اصلی خودش بداند.
۸۶/۰۴/۱۳
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
هدایت شده از سلمان رئوفی
باسمه تعالی
هر حوزه ای تمایل داشته باشد برای تدریس اصول الموجز یا حلقات و فقه هر بابی خصوصا فقه ۵ (متاجر) آمادگی دارم.
دوستانی که تمایل دارند در خدمت باشم می توانند به مسئولین محترم مدرسه پیشنهاد بدهند
سوابق علمی بنده با شرمندگی به شرح زیر است
https://eitaa.com/salmanraoofi/2163
https://eitaa.com/salmanraoofi/2164
والسلام