eitaa logo
سلمان رئوفی
5.7هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
324 ویدیو
186 فایل
🔆قال رسول‌الله ص: ان هذا الدين متین 🔆کانال‌سلمان‌رئوفی 🔆مکتب شناسی فقهی، عرفان شیعی ،سیره ائمه ع ،علوم انسانی، فرهنگ و سیاست راه ارتباط @srsr1359 🔆صوت دروس در کانال سروش @salmanraoufi سایت boohoos.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه و درباره بصري مي نگارد: يروي عن الضعيف و يروون عنه و هو فاسد المذهب و ما أعرف له شيئا أصلح فيه إلا روايته كتاب عليّ بن إسماعيل بن شعيب ين ميثم و قد رواه عنه غيره. يعني: او از از راويان ضعيف نقل روايت مي كرد، و راويان ضعيف نيز از او نقل روايت مي كردند. مذهب او فاسد است. ت. روايت درستي از او سراغ ندارم مگر نقل كتاب عليّ بن إسماعيل بن شعيب ين ميثم، چرا كه كساني ديگري غير از او نيز اين كتاب را نقل کرده اند. و علامه حلي درباره أحمد بن هلال عبرتائي مي نويسد: توقّف ابن الغضائري في حديثه إلا في ما يرويه عن الحسن بن محبوب من كتاب المشيخة و محمد بن أبي عمير من نوادره، و قد سمع هذين الكتابين جلّ أصحاب الحديث و اعتمدوه فيها. يعني: ابن غضائري در أحاديث او توقف مي نمود مگر آنچه را از كتاب مشيخه حسن بن محبوب و كتاب نوادر محمّد بن أبي عمير روايت مي كند، چرا كه اين دو كتاب را بسياري از أصحاب حديث شنيده اند و در نقل اين دو كتاب بر أحمد بن هلال اعتماد كرده اند. آنچه از مجموع اين كلمات مي توان برداشت كرد اين است كه راوي هر چند ضعيف، فاسد المذهب و جعل كننده حديث باشد، ولي هرگاه يكي از كتاب هاي حديث مشهور را نقل كند، روايت او پذيرفته مي شود و مورد مناقشات رجالي قرار نمي گيرد. نمونه اين ديدگاه را در رويكرد به نسخه اي از كتاب یونس بن عبد الرحمن مشاهده مي كنيم. شيخ طوسي از شيخ صدوق چنين نقل مي كند: سمعت محمّد بن الحسن بن الوليد ـ رحمه الله ـ يقول: كتب يونس‏ التي هي بالروايات كلّها صحيحه يعتمد عليها إلا ما ينفرد به محمّد بن عيسى بن عبيد ولم يروه غيره، فانّه لا يعتمد عليه ولا يفتى‏ به. يعني: از ابن وليد شنيدم كه باور داشت كتاب هاي يونس بن عبد الرحمن كه توسط راويان نقل شده است مورد پذيرش قرار مي گيرد و به آنها اعتماد مي شود، مگر رواياتي كه تنها محمّد بن عيسى نقل كرده است و كسي ديگر آنها را نقل نكرده است، كه به اين روايات اعتمادي نيست و بر اساس آنها نمي توان فتوا داد. با اين حال نجاشي ـ به نقل از استادش ابن نوح سيرافي ـ اين باور ابن وليد را مورد منقاشه قرار مي دهد: لا أدري ما رابه فيه، لأنّه كان على ظاهر العدالة والثقة. يعني: نمي دانم چه چيزي ابن وليد را در مورد محمد بن عيسي به شك و ترديد انداخته، چرا كه او ثقه و عادل بوده است. در تحليل اين عبارات بايد گفت: از اين عبارات چنين برداشت مي شود كه مدار در عمل، رواياتِ كتاب هاي مشهور بوده است، امّا گاه بعضي از راويان اين كتاب هاي مشهور در نقل خود از اين كتاب ها، اضافاتي نقل كرده اند كه در نسخه هاي ديگر اين كتاب ها نيست. راوي اين اضافات اگر ثقه و راست گو باشد، آن اضافات مورد پذيرش قرار مي گيرد و الا نه. دعواي ابن وليد و ديگران در مورد كتاب هاي يونس بن عبد الرحمن نيز بر سر همين اضافاتي است كه در يك نسخه از كتاب هاي يونس ـ يعني نسخه اي كه محمّد بن عيسى بن عبيد نقل كرده است ـ وجود دارد. ابن وليد بر اين باور است كه اضافات نسخه اي كه محمّد بن عيسى بن عبيد دارد و در نسخه هاي ديگر به چشم نمي خورد، قابل قبول نيست، ولي باور ابن نوح اين است كه محمّد بن عيسی ثقه است، پس اضافات او مورد پذيرش است. البته ـ چنان چه از عبارات اخير هم مي توان اين مطلب را استظهار نمود ـ بر اساس شيوه فهرستي، نيازمندي به علم رجال به قوت خود باقي است، چرا كه به هر حال نياز به ارزيابي رجالي درباره صاحبان كتاب ها، و همين طور اسانيد كتب غير مشهوره باقي است. اين شيوه دقيقاً همانند رويكرد ما به روايت كتب اربعه است، بنابر اين ارزيابي رجالي در اين كتاب ها ـ از آنجايي كه جزء كتب مشهوره اند ـ تنها به اسانيدي كه در اين كتاب ها نقل شده اختصاص دارد، و نيازي به بررسي رجالي پيرامون كتب اربعه نيست. خلاصه سخن اين كه مناقشات رجالي پيرامون روايات كتاب هاي حديثي مشهور ـ كه پس از سيّد بن طاوس و شاگردان او رواج پيدا كرد ـ بر خلاف شيوه متعارف بين محدّثين متقدّم شيعه است. شاهد بر اين مدّعا اين است كه شيخ طوسي بعضي از روايات را از كتاب كافي نقل مي كند، كه اين روايات با دو سند در كافي به چشم مي خورد، يكي از اين دو سند به حسب اصطلاح متأخّرين ضعيف و ديگري صحيح است، با اين حال، شيخ سند ضعيف را نقل مي كند، كه ظاهراً توجيهي جز آنچه گفتيم دراين باره وجود ندارد. شاهدديگر اينكه اگركتاب و مصادررجالي تتبّع كنيم در ميابيم كه أكثر توثيقات و تضعيفات پيرامون مؤلّفين و مصنّفين است. به عنوان نمونه در كتاب رجال شيخ طوسي نزديك به75%از توثيقات و تضعيفات پيرامون مؤلّفين است. و يا در كتاب رجال ابن غضائري بيش از90% توثيقات و تضعيفات درباره مؤلّفين است. و به همين سبب است كه درباره بسياري از راوياني كه تأليف ندارند بلكه تنها به نقل كتب و مصنّفات ديگران بسنده كرده اند، توثيق يا تضعيفي به چشم نمي خورد. ادامه در پست بعد🔽🔽🔽 @derasatfielmrejal @salmanraoofi
از اين دسته مي توان به: أحمد بن محمّد بن حسن بن الوليد ـ كه شيخ مفيد روايات فراواني را از او نقل كرده است ـ، و أحمد بن محمّد بن يحيی عطار ـ كه شيخ صدوق روايات بسياري را از او نقل كرده است ـ ، و نيز حسين بن حسن بن أبان اشاره كرد. صاحب معالم در اين باره مي گويد: ترك التعرّض لذكرهم في كتب الرجال ليس إشعاراً بعدم الاعتماد عليهم ، فإنّ الأسباب في مثله كثيرة ، وأظهرها أنّه لا تصنيف لهم ، وأكثر الكتب المصنّفة في الرجال لمتقدّمي الأصحاب اقتصروا فيها على ذكر المصنّفين وبيان الطرق إلى رواية كتبهم. يعني: عدم بررسي مشايخ در كتب رجالي به سبب عدم وثاقت آنها نيست، بلكه اسباب گوناگوني در اين امر وجود دارد كه ظاهرترين سبب اين است كه آنها تأليفي از خود نداشته اند و از آنجا كه بيشتر كتب رجالي به بررسي احوال صاحبان كتب و طرق آنها اختصاص دارد، اين افراد (= مشايخ) مور بررسي رجالي قرار نگرفته اند. بر اساس اين شيوه، در كتب مشهور نيازي به بررسي سندي نيست و حتّي اگر كتابي به طريق وجاده نقل شده باشد، ارزش و اعتبار آن كاشته نمي شود. در اين باره تصريحات بسياري از علماي شيعه به چشم مي خورد كه به نمونه اي از آن اشاره مي نماييم: محقّق مجلسي (پدر علامه مجلسي) مي نويسد: وجاده ـ در صورتي كه انتساب كتب به مؤلّفانش خالي از خدشه باشد ـ اشكالي ندارد. علامه مجلسي هم در اين باره مي گويد: أظهر در وجاده، جواز عمل به كتاب هايي است كه انتساب آنها به مؤلّفانش خالي از خدشه باشد، مانند كتب اربعه و ديگر كتب مشهوره. و خواجوئي مي گويد: ضعف طريق به صاحبان كتاب يا أصول مشتهوره [در ارزيابي سندي] ضرري نمي رساند. از همين روست كه قدماء روايات كتبشان را به سبب آن كه از كتب مشهوره گرفته شده، روايات صحيحه مي دانند. شيخ صدوق در ديباجه كتاب من لا يحضره الفقيه مي نويسد: لم أقصد فيه قصد المصنّفين في إيراد جميع ما رووه، بل قصدت إلى إيراد ما أفتي به و أحكم بصحّته و أعتقد فيه أنّه حجّة فيما بيني و بين ربّي ـ تقدّس ذكره و تعالت قدرته ـ. و جميع ما فيه مستخرج من كتب مشهورة عليها المعوّل و إليها المرجع، مثل: كتاب حريز بن عبد الله السجستاني. يعني: در اين كتاب قصد نداشتم هر چه به من روايت كردهاند همه را بياورم مانند ديگر مصنّفان كه آنچه شنيدهاند مىآورند، بلكه منظورم اين بود كه آن دسته از رواياتى كه بدان فتوا مي دهم و به صحّتش وثوق و قطع دارم و بدان حكم مي كنم بياورم، و اكنون اعتقادم در بارهاش چنين است كه آن حجّت ميان من و پروردگارم مي باشد. و آنچه در اين كتاب ذكر شده تمامى مأخوذ و دريافت شده از اصول مشهوريست كه همه اعتماد بر آنهاست و احكام را از آنها بايد گرفت مانند: كتاب حريز بن عبد الله سجستانى. و يا در كتاب مقنع مي گويد: إنّي صنّفت كتابي هذا، و سمّيته كتاب المقنع، لقنوع من يقرأه بما فيه، وحذفت الأسانيد منه لئلا يثقل حمله، و لا يصعب حفظه، و لا يملّ قارئه، إذ كان ما أبيّنه فيه في الكتب الأصولية موجوداً مبيّناً عن المشايخ العلماء الفقهاء الثقات ـ رحمهم الله ـ. يعني: اين كتاب را مقنع ناميدم چرا كه هر كس آن را بخواند به محتواي آن قناعت مي كند [و نياز به مراجعه به كتابي ديگر را ندارد]. و براي آساني حمل آن، و اين كه حفظ نمودن مطالب آن آسان شود و خواننده از خواندش دلگير و آزرده نشود، سند روايات را حذف نمودم، چرا كه مطالب آن در كتب مشايخ و فقهاي ثقه وجود دارد. با اين بيان معني قول جمعي از علماء كه بسياري از أسانيد و طرق را تنها براي تيمّن و تبرّك مي دانند بيشتر مشخص مي شود. محقّق مجلسي (پدر علامه مجلسي) در اين باره مي نويسد: ظاهر قدماء اين است كه مطالبشان را از كتب معتبره مشهوره نقل مي كرده اند، پس هنگامي كه صاحب كتاب ثقه باشد، خبر صحيح است، و نيازي به بررسي سندي نيست، چرا كه نقل سند به كتب مشهور تنها براي تيمّن و تبرّك است. شيخ طوسي ـ قدس سره ـ هم در مشيخه عباراتي را نقل مي كند كه چنين مطلبي را مي توان از آن استظهار نمود. او در ابتداي مشيخه مي گويد: ذكر طرق و اسانيد در مشيخه تنها براي اين است كه روايات مرسل نشود. وي در خاتمه مشيخه و پس از ذكر طرق و اسانيد مي گويد: در اين مشيخه، تنها بخشي از طرق و أسانيد را ذكر نمودم، چرا كه ذكر تمامي طرق و أسانيد به طول مي انجامد، و شرح آن در فهارس تأليف شده توسط شيوخ و نيز فهرستي كه من نگاشته ام آمده است. ادامه 🔽🔽🔽 @derasatfielmrejal @salmanraoofi
در توضيح عبارت شيخ، اين سوال مطرح است كه معني حواله دادن شيخ به فهرست شيوخ در كنار حواله دادن به فهرست خودش ـ آن هم به صورت يكسان ـ چيست؟ در پاسخ به اين سؤال بايد بگوييم: اگر مقصود از ذكر طرق و اسانيد به كتب مشهوره در مشيخه تنها براي اين است كه روايات مرسل نشود، در اين هنگام فرقي در سندي كه شيخ در فهرستش ذكر مي كند با سندي كه مشايخ ديگر در ديگر فهارس ذكر مي كنند نيست. و از اينجاست كه حاجت مندي به فهارس روشن مي شود، چرا كه تشخيص اصول معروفه و كتب مشهوره تنها با مراجعه به فهارس امكان پذير است. اكنون سؤال مهمي كه مطرح است اين است كه چگونه أصول و كتاب هاي مشهور حديث را مي توان از كتب و مصنّفات نا مشهور جدا كرد؟ پاسخ به اين سؤال در گرو تحليل عباراتي است كه شيخ و خصوصاً نجاشي در فهرست خودشان آورده اند، چرا كه در اين دو فهرست تعابيري به چشم مي خورد كه از آنها شهرت بعضي از كتاب ها را مي توان استظهار كرد، بلكه بعضي از اين تعابير به صراحت، شهرت كتابي را مي رساند. به عنوان مثال در فهرست نجاشي اين عبارات نشانگر شهرت کتب و مصنفات است: أ. له كتاب كثير الرواة؛ كتاب او توسط راويان بسياري نقل شده است. ب. له كتاب يرويه عنه جماعة؛ كتاب او را جماعتي نقل كرده اند . ج. له كتاب يرويه عدّة من أصحابنا؛ كتاب او عده اي از اصحاب ما نقل كرده اند . د. له كتاب بروايات كثيرة؛ كتاب او داراي نقل هاي بسياري است. ه. له كتاب قد رواه جماعات من الناس (أصحابنا) ؛ كتاب او را جماعتي از مردم (يا اصحاب ما) نقل كرده اند. و. له كتاب رواه غير واحد؛ كتاب او توسط بيش از يك نفر نقل شده است. ز. رواة هذا الكتاب كثيرون؛ راويان كتاب او بسيارند. ح. له كتاب تكثر الرواة عنه؛ راويان بسياري از كتابش را نقل كرده اند. همچنان كه در اين فهرست ها تعبيراتي وجود دارد كه از آنها عدم شهرت بعضي از كتاب ها را مي توان استظهار كرد، مانند: له كتاب لم يروه إلا فلان؛ كتاب اورا تنها يك نفر نقل كرده است . فهارس قدماي شيعه در پايان ذكر اين نكته خالي از فائده نيست كه تا كنون از قدماي اصحاب اماميه قبل از شيخ طوسي و نجاشي هشت فهرست شناساي شده است: 1. فهرست سعد بن عبد الله أشعري (متوفّی 301 ه( 2. فهرست عبد الله بن جعفر حميري (متوفّی حدود 305 ه( 3. فهرست حميد بن زياد نينوائي (متوفّی 310 ه( 4. فهرست محمّد بن جعفر بن بطه (متوفّی حدود 330 ه( 5. فهرست محمّد بن حسن بن وليد (متوفّی 343 ه( 6. فهرست ابن قولويه (متوفّی 368 ه( 7. فهرست شيخ صدوق (متوفّی 381 ه( 8. فهرست ابن عبدون (متوفّی 423 ه( متأسفانه اين فهارس به دست ما نرسيده است، ولي شيخ و نجاشي در فهرست خودشان بسياري از عبارات اين فهارس هشت گانه را نقل كرده اند. در اين ميان، فاضل ارجمند جناب آقاي مهدي خداميان آراني بر اساس كلمات و عبارات شيخ و نجاشي به جمع آوري اين فهارس هشت گانه پرداخته و آنها را در كتابي با عنوان «فهارس الشيعة» منتشر ساخته است؛ فللّه دره وعليه أجره. @derasatfielmrejal @salmanraoofi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دراسات فی مبانی علم الرجال محمدباقر ملکیان جلسه چهارم ۱۳۹۶/۸/۱ @derasatfielmrejal @salmanraoofi
جلسه چهارم .pdf
298.6K
اهم مباحث مطرح شده در جلسه: عناوین مصادر رجالی تفاوت ‌رجال و فهرست چه کسی اولین بار در شیعه شروع به تألیف رجال کرد؟ مشیخه ها چگونه اند؟ ترتیب کتاب های رجالی که به دست ما رسیده است @salmanraoofi
کتابهای آیت الله العظمی سیستانی حفظه الله که از روی pdf چاپ کردم و مورد ارجاع خواهد بود بسیار نکات نابی دارند @salmanraoofi
نمونه ای از نکات از کتب آیت الله العظمی سیستانی حفظه الله 🔻🔻🔻🔻🔻 📚 آیا توثیقات نجاشی نسبت به سابقین خود که با آن ها معاصر نبوده، إخبار از حس است یا حدسی و اجتهادی می باشد؟ 🔻به طور کلی منشأ توثیقات یک فرد نسبت به سابقین خود، یا از باب ورود روایاتی از جانب ائمه علیهم السلام در مدح آن شخص است (مانند تألیف کتاب کشی) که به استنباطی مانند استنباط احکام شرعی و ملاحظه روات نیاز دارد، و یا حکم به وثاقت یک شخص از جهت بررسی کتب و مدوّناتش و مقایسه کتاب او با سایر کتب می باشد. که در هر دو قسم به اجتهاد عمل می شود، همان طور که مرحوم نجاشی اجتهاد می کرده است. 🔸شاهد بر اجتهاد مرحوم نجاشی، مقایسه روایات یک فرد با سایر روایات است. به طور نمونه: ▪️ در ترجمه "الحسن بن العباس الحریش الرازی": أبو علي روى عن أبي جعفر الثاني عليه السلام، ضعيف جدا. له كتاب: إنا أنزلناه في ليلة القدر، و هو كتاب ردي الحديث، مضطرب الألفاظ. (رجال النجاشی، رقم۱۳۸، ص۶۰-۶۱) ▪️و ترجمه "الحسن بن محمد بن يحيى بن الحسن بن جعفر بن عبيد الله بن الحسين بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب عليهم السلام": أبو محمد، المعروف بابن أخي طاهر. روى عن جده يحيى بن الحسن و غيره، و روى عن المجاهيل أحاديث منكرة رأيت أصحابنا يضعفونه. (رجال النجاشی، رقم۱۴۹، ص۶۴) ▪️و همچنین ترجمه "داود بن کثیر الرقّی": و أبوه كثير يكنى أبا خالد، و هو يكنى أبا سليمان. ضعيف جدا، و الغلاة تروي عنه. (رجال النجاشی، رقم۴۱۰، ص۱۵۶) و موارد دیگر... ✅ مباحث الحجج، ص۲۰۷ ذیل التنبیه الثانی: فی کیفیة اثبات وثاقة الرواة ادامه دارد👇 @zobdatolfavaed @salmanraoofi
نمونه ای از نکات از کتب آیت الله العظمی سیستانی حفظه الله 🔻🔻🔻🔻🔻 ادامه مطلب بالا👆 📚 پس چون توثیقات رجالیون مانند نجاشی از این باب بوده، لذا توثیقات اجتهادی هستند و إخبار آنها به توثیق شخصی، خبر حسی نمی باشد. ولی برخی از اکابر مانند مرحوم آقای خویی مدعی شدند که این أخبار، إخبار حسی می باشد: 🔸فإن قيل: إنّ إخبارهم عن الوثاقة و الحسن -لعله- نشأ من الحدس و الاجتهاد و إعمال النظر، فلا تشمله أدلة حجية خبر الثقة، فإنّها لا تشمل الأخبار الحدسية، فإذا احتمل أنّ الخبر حدسي كانت الشبهة مصداقية. قلنا: إنّ هذا الاحتمال لا يعتنى به بعد قيام السيرة على حجية خبر الثقة فيما لم يعلم أنّه نشأ من الحدس. و لا ريب في أنّ احتمال الحس في أخبارهم -و لو من جهة نقل كابر عن كابر و ثقة عن ثقة- موجود وجدانا. كيف؟ و قد كان تأليف كتب الفهارس و التراجم لتمييز الصحيح من السقيم أمرا متعارفا عندهم، و قد وصلتنا جملة من ذلك و لم تصلنا جملة أخرى. و قد بلغ عدد الكتب الرجالية من زمان الحسن بن محبوب إلى زمان الشيخ نيّفا و مائة كتاب على ما يظهر من النجاشي و الشيخ و غيرهما. و قد جمع ذلك البحّاثة الشهير المعاصر الشيخ آقا بزرگ الطهراني في كتابه مصفّى المقال. قال الشيخ في كتاب العدّة في آخر فصل في ذكر خبر الواحد: «إنّا وجدنا الطائفة ميّزت الرجال الناقلة لهذه الأخبار فوثّقت الثقات منهم، و ضعّفت الضعفاء، و فرّقت بين من يعتمد على حديثه و روايته و بين من لا يعتمد على خبره، و مدحوا الممدوح منهم و ذمّوا المذموم. و قالوا: فلان متّهم في حديثه، و فلان كذّاب، و فلان مخلّط، و فلان مخالف في المذهب و الاعتقاد، و فلان واقفي، و فلان فطحي، و غير ذلك من الطعون التي ذكروها. و صنفوا في ذلك الكتب و استثنوا الرجال من جملة ما رووه من التصانيف في فهارسهم، حتى أنّ واحدا منهم إذا أنكر حديثا طعن في إسناده و ضعفه بروايته. هذه عادتهم على قديم و حديث لا تنخرم». و النجاشي قد يسند ما يذكره إلى أصحاب الرجال و يقول: «ذكره أصحاب الرجال». (معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۴۱-۴۲) 🔹و در قبال قول شیخ طوسی در عدّة الاصول، قول ابن قبه در کمال الدین شیخ صدوق می باشد: و كان أسلافهم قوم يرجعون إلى ورع و اجتهاد و سلامة ناحية و لم يكونوا أصحاب نظر و تميز فكانوا إذا رأوا رجلا مستورا يروي خبرا أحسنوا به الظن و قبلوه. (کمال الدین، ج۱، ص۱۱۰) 🔻به طور کلی مناشیء و منابعی که به واسطه آن افراد در فهرست شیخ طوسی و فهرست نجاشی توثیق شده اند مختلف بوده است و برخی از آن ها بدین قرارند: 1⃣ معاشرت؛ به اینکه با فردی که توثیق کرده اند معاشر بوده اند، و وثاقت اگرچه از امور حسی نیست ولی از امور شبیه حس قلمداد می شود. 2⃣ شهرت؛ به اینکه فردی که اراده توثیق او را داشتند، مشهور به وثاقت در نزد آنها بوده، اگرچه زمان او سابق بر آنان بوده است. مانند اینکه ما وقتی می خواهیم به وثاقت فرد مشهوری حکم کنیم، می گوییم وی موثق است اگر چه در زمان سابق ما زندگی می کرده است. 3⃣ توثیق معاصر؛ کما اینکه در کتاب شیخ انصاری توثیق نسبت به معاصرینش وجود دارد. در این اقسام سه گانه، ممکن است که گفته شود توثیقات إخبار حسی و إخبار ثقه از ثقه می باشد، اگر چه ما حجیت خبر ثقه در موضوعات را انکار می کنیم. 4⃣ ورود روایتی در شأن یک فرد؛ با مراجعه به أخبار وارده در مدح و ذم روات، مانند کتاب کشّی. مستند کشّی نیز کتبی مانند کتاب عیاشی و نصر بن صباح است که در این موضوع نوشته شده بوده است. و این أخبار را نیز مانند سایر روایات باید سند و متن آنها را ملاحظه کرد و استنباط نمود. 5⃣ کتب شخص؛ به اینکه به کتب فردی که می خواستند او را توثیق کنند مراجعه می شده و از خلال کتبش به او شناخت پیدا می کردند. کما اینکه ما وقتی می خواهیم نسبت به یک فردی معرفت پیدا کنیم و وثاقت یا خبرویت یا ... او را تشخیص دهیم، اگر آثاری از او نزد ما موجود باشد، به آنها مراجعه می کنیم. 6⃣ اعتماد به کسی که به آن شخص اعتماد دارد؛ مانند این که نجاشی در مورد علي بن محمد بن قتيبة النيشابوري (النيسابوري) ذکر می کند: عليه اعتمد أبو عمرو الكشي في كتاب الرجال. (رجال النجاشی، رقم۶۷۸، ص۲۵۹) 7⃣ توثیق جماعتی از اهل خبره؛ 💠 مجموعه این امور، ممکن است که منشأ و منبع حصول وثوق به وثاقت یک راوی باشد و توثیقات نجاشی را تشکیل دهد. این امور (غیر از سه مورد اول) مقدمات حدسی دارند. ✅ مباحث الحجج، ص۲۰۷-۲۱۰ ذیل التنبیه الثانی: فی کیفیة اثبات وثاقة الرواة @zobdatolfavaed @salmanraoofi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مکتب شناسی اصولی و فقهی حفظه الله 🔆جلسه 1 @salmanraoofi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مکتب شناسی اصولی و فقهی حفظه الله 🔆جلسه 2 @salmanraoofi
باسمه تعالی در کتاب اجتهاد و تقلید و احتیاط آیت الله سیستانی حفظه الله 🔆🔆مفصل به بحث ولایت فقیه پرداخته شده ۴۴ صفحه که خلاصه مباحث ایشان در ولایت فقیه در مکاسب است نتیجه ای که از روایات گرفته اند کاملا نو و بدیع است احاطه ایشان به تاریخ و استفاده از تاریخ در فهم روایات کم نظیر یا بی نظیر است 🔆🔆🔆حالا می شود علت بعضی رفتارهای ایشان در عراق را فهمید 🔆همچنین بحثهای رجالی زیادی مطرح شده است "قال" های صدوق، شان رجالی کتاب تحف العقول، کتاب علل فضل بن شاذان و ... کتاب بسیار خواندنی است و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین ۱۳۹۷/۲/۳۱ @salmanraoofi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویژه ماه مبارک رمضان آیات الاخلاق ۲ @hazin14
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویژه ماه مبارک رمضان آیات الاخلاق ۳ @hazin14
باسمه تعالی فردا جلسه چهارم مکتب شناسی آیت الله سیستانی حفظه الله ساعت ۱۲ تا ۱ در میدان سپاه بلوار شهید اخلاقی پلاک ۱۲ موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی طبقه همکف مدرس ۱ روبروی آسانسور برقرار خواهد بود ۱۳۹۷/۲/۳۱ @salmanraoofi
🔻 📚 آیا نسبت به سابقین خود که با آن ها معاصر نبوده، إخبار از است یا و اجتهادی می باشد؟ 🔻به طور کلی منشأ توثیقات یک فرد نسبت به سابقین خود، یا از باب ورود روایاتی از جانب ائمه علیهم السلام در مدح آن شخص است (مانند تألیف کتاب کشی) که به استنباطی مانند استنباط احکام شرعی و ملاحظه روات نیاز دارد، و یا حکم به وثاقت یک شخص از جهت بررسی کتب و مدوّناتش و مقایسه کتاب او با سایر کتب می باشد. که در هر دو قسم به اجتهاد عمل می شود، همان طور که مرحوم نجاشی اجتهاد می کرده است. 🔸شاهد بر اجتهاد مرحوم نجاشی، مقایسه روایات یک فرد با سایر روایات است. به طور نمونه: ▪️ در ترجمه "الحسن بن العباس الحریش الرازی": أبو علي روى عن أبي جعفر الثاني عليه السلام، ضعيف جدا. له كتاب: إنا أنزلناه في ليلة القدر، و هو كتاب ردي الحديث، مضطرب الألفاظ. (رجال النجاشی، رقم۱۳۸، ص۶۰-۶۱) ▪️و ترجمه "الحسن بن محمد بن يحيى بن الحسن بن جعفر بن عبيد الله بن الحسين بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب عليهم السلام": أبو محمد، المعروف بابن أخي طاهر. روى عن جده يحيى بن الحسن و غيره، و روى عن المجاهيل أحاديث منكرة رأيت أصحابنا يضعفونه. (رجال النجاشی، رقم۱۴۹، ص۶۴) ▪️و همچنین ترجمه "داود بن کثیر الرقّی": و أبوه كثير يكنى أبا خالد، و هو يكنى أبا سليمان. ضعيف جدا، و الغلاة تروي عنه. (رجال النجاشی، رقم۴۱۰، ص۱۵۶) ✅ مباحث الحجج، سیستانی، ص۲۰۷ ذیل التنبیه الثانی: فی کیفیة اثبات وثاقة الرواة ادامه دارد👇 @rejal_shobeiri @salmanraoofi
📚 پس چون رجالیون مانند نجاشی از این باب بوده، لذا توثیقات اجتهادی هستند و إخبار آنها به توثیق شخصی، نمی باشد. ولی برخی از اکابر مانند مرحوم آقای مدعی شدند که این أخبار، إخبار حسی می باشد: 🔸فإن قيل: إنّ إخبارهم عن الوثاقة و الحسن -لعله- نشأ من و الاجتهاد و إعمال النظر، فلا تشمله أدلة حجية خبر الثقة، فإنّها لا تشمل الأخبار الحدسية، فإذا احتمل أنّ الخبر حدسي كانت . قلنا: إنّ هذا الاحتمال لا يعتنى به بعد قيام السيرة على حجية خبر الثقة فيما لم يعلم أنّه نشأ من الحدس. و لا ريب في أنّ احتمال الحس في أخبارهم -و لو من جهة نقل كابر عن كابر و ثقة عن ثقة- موجود وجدانا. كيف؟ و قد كان تأليف كتب الفهارس و التراجم لتمييز الصحيح من السقيم أمرا متعارفا عندهم، و قد وصلتنا جملة من ذلك و لم تصلنا جملة أخرى. و قد بلغ عدد من زمان الحسن بن محبوب إلى زمان الشيخ نيّفا و مائة كتاب على ما يظهر من النجاشي و الشيخ و غيرهما. و قد جمع ذلك البحّاثة الشهير المعاصر الشيخ آقا بزرگ الطهراني في كتابه . قال الشيخ في كتاب العدّة في آخر فصل في ذكر خبر الواحد: «إنّا وجدنا الطائفة ميّزت الرجال الناقلة لهذه الأخبار فوثّقت الثقات منهم، و ضعّفت الضعفاء، و فرّقت بين من يعتمد على حديثه و روايته و بين من لا يعتمد على خبره، و مدحوا الممدوح منهم و ذمّوا المذموم. و قالوا: فلان متّهم في حديثه، و فلان كذّاب، و فلان مخلّط، و فلان مخالف في المذهب و الاعتقاد، و فلان واقفي، و فلان فطحي، و غير ذلك من الطعون التي ذكروها. و صنفوا في ذلك الكتب و استثنوا الرجال من جملة ما رووه من التصانيف في فهارسهم، حتى أنّ واحدا منهم إذا أنكر حديثا طعن في إسناده و ضعفه بروايته. هذه عادتهم على قديم و حديث لا تنخرم». و النجاشي قد يسند ما يذكره إلى أصحاب الرجال و يقول: «ذكره أصحاب الرجال». (معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۴۱-۴۲) 🔹و در قبال قول شیخ طوسی در عدّة الاصول، قول ابن قبه در کمال الدین شیخ صدوق می باشد: و كان أسلافهم قوم يرجعون إلى ورع و اجتهاد و سلامة ناحية و لم يكونوا أصحاب نظر و تميز فكانوا إذا رأوا رجلا مستورا يروي خبرا أحسنوا به الظن و قبلوه. (کمال الدین، ج۱، ص۱۱۰) 🔻به طور کلی مناشیء و منابعی که به واسطه آن افراد در فهرست و فهرست نجاشی توثیق شده اند مختلف بوده است و برخی از آن ها بدین قرارند: 1⃣ معاشرت؛ به اینکه با فردی که توثیق کرده اند معاشر بوده اند، و وثاقت اگرچه از امور حسی نیست ولی از امور شبیه حس قلمداد می شود. 2⃣ شهرت؛ به اینکه فردی که اراده توثیق او را داشتند، مشهور به وثاقت در نزد آنها بوده، اگرچه زمان او سابق بر آنان بوده است. مانند اینکه ما وقتی می خواهیم به وثاقت فرد مشهوری حکم کنیم، می گوییم وی موثق است اگر چه در زمان سابق ما زندگی می کرده است. 3⃣ توثیق معاصر؛ کما اینکه در کتاب شیخ انصاری توثیق نسبت به معاصرینش وجود دارد. در این اقسام سه گانه، ممکن است که گفته شود توثیقات إخبار حسی و إخبار ثقه از ثقه می باشد، اگر چه ما حجیت خبر ثقه در موضوعات را انکار می کنیم. 4⃣ ورود روایتی در شأن یک فرد؛ با مراجعه به أخبار وارده در مدح و ذم روات، مانند کتاب کشّی. مستند کشّی نیز کتبی مانند کتاب عیاشی و نصر بن صباح است که در این موضوع نوشته شده بوده است. و این أخبار را نیز مانند سایر روایات باید سند و متن آنها را ملاحظه کرد و استنباط نمود. 5⃣ کتب شخص؛ به اینکه به کتب فردی که می خواستند او را توثیق کنند مراجعه می شده و از خلال کتبش به او شناخت پیدا می کردند. کما اینکه ما وقتی می خواهیم نسبت به یک فردی معرفت پیدا کنیم و وثاقت یا خبرویت یا ... او را تشخیص دهیم، اگر آثاری از او نزد ما موجود باشد، به آنها مراجعه می کنیم. 6⃣ اعتماد به کسی که به آن شخص اعتماد دارد؛ مانند این که نجاشی در مورد علي بن محمد بن قتيبة النيشابوري (النيسابوري) ذکر می کند: عليه اعتمد أبو عمرو الكشي في كتاب الرجال. (رجال النجاشی، رقم۶۷۸، ص۲۵۹) 7⃣ توثیق جماعتی از اهل خبره؛ 💠 مجموعه این امور، ممکن است که منشأ و منبع حصول وثوق به وثاقت یک راوی باشد و توثیقات نجاشی را تشکیل دهد. این امور (غیر از سه مورد اول) مقدمات حدسی دارند. ✅ مباحث الحجج، ص۲۰۷-۲۱۰ ذیل التنبیه الثانی: فی کیفیة اثبات وثاقة الرواة @rejal_shobeiri @salmanraoofi
باسمه تعالی رفقایی که قم هستند و کفایه را شروع کرده اند یا درس خارج هستند و در بحث مکتب شناسی آیت الله سیستانی حفظه الله شرکت نمیکنند واقعا ضرر میکنند در هیچ مکتبی آنقدر نکات مفید و نو پیدا نمی شود. ۱۳۹۷/۳/۱ @salmanraoofi
📢اطلاعیه 🔹محدودیت ورود به برنامه برای کاربران جدید از چند روز قبل برطرف شده است و هم اکنون کد فعال‌سازی ایتا برای تمام کاربران ارسال می‌شود 🔸از کاربران گرامی درخواست می‌شود این پیام را به اطلاع دوستان خود برسانند 🔹ایتا بار دیگر بخاطر این وقفه در پذیرش اعضای جدید، از تمام کاربران عذرخواهی می‌نماید •┈••✾••┈• 🔰کانال رسمی اطلاع‌رسانی ایتا: https://eitaa.com/eitaa
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنوز به مکاسب نرسیده ام، دروس مکتب شناسی فقهی شیخ اعظم انصاری ره را گوش بدهم؟ @salmanraoofi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مکتب شناسی اصولی و فقهی حفظه الله 🔆جلسه 3 @salmanraoofi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مکتب شناسی اصولی و فقهی 🔆جلسه 4 @salmanraoofi
باسمه تعالی در جلسه 4 مباحث بسیار مهمی مطرح شد از جمله 🔆امتیازات مکتب اصولی آیت الله سیستانی حفظه الله 🔆تفاوت امام خمینی و افراد صاحب مکتب دیگر در نوع شخصیت و مکتبشان 🔆نوع اشکالات آیت الله سیستانی حفظه الله به امام خمینی در ولایت فقیه 🔆شاگردان اصلی آیت الله خویی ره و مساله ولایت فقیه و .... و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین @salmanraoofi
🔸سواد رسانه‌ای ابزاری برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی است دکتر محمدقلی میناوند عضو هیات علمی دانشگاه صدا و سیما: 🔹برای ایجاد تمدن نوین اسلامی باید فرهنگ اصیل اسلامی را که تا به حال وجود داشته تکامل بخشید. 🔹در دنیای جدید، رسانه ها عنصر اساسی در شکل دادن و تاثیرگذاری بر فرهنگ عمومی هستند. 🔹برای تکامل فرهنگی که مقدمه ایجاد تمدن اسلامی است باید رابطه قوی و مثبتی بین توده مردم با رسانه ها ایجاد شود. 🌐 yon.ir/rHahD 🆔 @vasael_ir @salmanraoofi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر حوزه متوجه بحث سرمایه اجتماعی بود، و رسانه داشت، الان با اثبات غیرقابل اعتماد بودن مشاهیر پوک، وقت جایگزین کردن روحانیت به جای آنها و زیاد کردن سرمایه اجتماعی روحانیت است @salmanraoofi
متاسفانه دیروز نتوانستم به این عالم بزرگ و اسطوانه عقلانیت تشیع، اظهار ارادت کنم قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری فاتحه ای نثار ایشان قرائت بفرمایید @salmanraoofi