eitaa logo
سلمان رئوفی
5.6هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
327 ویدیو
187 فایل
🔆قال رسول‌الله ص: ان هذا الدين متین 🔆کانال‌سلمان‌رئوفی 🔆مکتب شناسی فقهی، عرفان شیعی ،سیره ائمه ع ،علوم انسانی، فرهنگ و سیاست راه ارتباط @srsr1359 🔆صوت دروس در کانال سروش @salmanraoufi سایت boohoos.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅🔅🔅 📚33-فی الإحتجاج عن مُعَاوِيَةُ بْنُ وَهْبٍ عَنْ سَعِيدِ بْنِ السَّمَّانِ قَالَ: «كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ مِنَ الزَّيْدِيَّةِ فَقَالا لَهُ أَ فِيكُمْ إِمَامٌ مُفْتَرَضٌ طَاعَتُهُ قَالَ فَقَالَ لَا فَقَالا لَهُ قَدْ أَخْبَرَنَا عَنْكَ الثِّقَاتُ أَنَّكَ تَقُولُ بِهِ وَ سَمَّوْا قَوْماً وَ قَالُوا هُمْ أَصْحَابُ وَرَعٍ وَ تَشْمِيرٍ وَ هُمْ مِمَّنْ لَا يَكْذِبُ فَغَضِبَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ قَالَ مَا أَمَرْتُهُمْ بِهَذَا فَلَمَّا رَأَيَا الْغَضَبَ بِوَجْهِهِ خَرَجَا الْخَبَرَ .» ◽️در احتجاج از معاوية بن وهب، از سعيد سمان كه گفت: نزد امام جعفر صادق عليه السلام بودم كه ناگاه دو نفر از طايفه زيديه‏ بر آن حضرت داخل شدند، و به آن حضرت گفتند كه: آيا در ميان شما امامى هست كه طاعت‏ او واجب باشد؟ حضرت فرمود: «نه». گفتند كه: چند نفر از معتمدين‏ ما را از جانب تو خبر دادند كه تو به آن فتوا مى‏دهى، و به آن اقرار و اعتقاد دارى، و ما نام‏هاى ايشان را براى تو ذكر مى‏كنيم فلانى و فلانى، و ايشان اصحاب ورع و پارسايى‏اند، و در عبادت، دامن‏هاى خويش را بر زده، كمال جد و جهد دارند، و از كسانى هستند كه دروغ نمى‏گويند. پس حضرت غضبناك شد و فرمود كه: «من ايشان را به اين امر نكرده‏ام». چون آثار غضب در روى مبارك آن حضرت ديدند، بيرون رفتند ادامه خبر ... . ادامه دارد... @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📌 نشست «نگاهی به مصباح الهدایه امام خمینی (س)»؛ قسمت چهارم ▪️ با خواندن کتاب «مصباح الهدایه» بسیاری از اسرار ولایت حل می شود. 🍀🍀🍀 ▪️این حواشی و این نکته ها گفته می‌شوند و واقعیتش این است که ما در روایات شیعی در مورد اهل بیت یک دسته مقامات عالی نورانی داریم که در روایات آمده، حل و فصلش واقعاً سخت است. واقعاً سخت است. یعنی جزو معضلات برخی‌ها بخواهند با این سطح اندیشه‌های اولیه بتوانند حلش کنند. که گاه حمل بر غلو هم می‌شد ولی این روایات در همین کافی هم هست یعنی نمی‌خواهد هیچ جای دیگر بگردد. در خیلی از کتابها اصلاً کتابها چیست؟ تمام آنچه که حتی صدوق نقل کرده شما نگاه کنید گاهی می‌بینید همین مسائل در باب اهل بیت گفته شده با آن طول و تفسیر گفته شده خب، این جور که هست این سرمایه با این شکل احتیاج داشت کسی بیاید بسیاری از اینها را شرح دهد. ▪️یکی از کارهای مهم حضرت امام در این کتاب مصباح الهدایه همین است. چه کار کرده؟ ایشان آمده بسیاری از روایات سخت اهل بیت که سعل و مستصعب است که واقعاً حلش هم سخت است. من تعجب می‌کنم در 28 سالگی بتواند با این مهارت این را شرح کند که الان ما نگاه می‌کنیم کسانی که معمولاً پنجاه سال در عرفان نظری کار می‌کنند گهگاهی برخی از جاها می‌توانند بگویند که بله احتمال دارد اینجوری معنا بشود حضرت امام خیلی خوب معنا کرده است، خیلی عالی، من عرضم این است آن ظرفیتی که در دوره دوم پدید آمد و دلیل دارد برای خودش اگر کسی بخواهد برود مناشئش را می‌تواند در همان دور دوم پیدا کند. بی دلیل نیست چه چیزی که این عارفان در بستر اهل سنت دارند کاری می‌کنند از آن به بعد بدانید که بسیاری از عارفان به سمت شیعه کشیده شده‌‌اند. بسیاری از عرفا به سمت شیعه کشیده‌اند. حالا برای خودش دلیلی دارد و باید در جای خودش بحث کرد. این ظرفیت در کار حضرت امام به فعلیت تبدیل شد. ▪️یعنی شما کتاب مصباح الهدایه را می‌خوانید می‌بینید بسیاری از اسرار ولایت حل می‌شود در باطنی ترین ساحت ببینید ما در روایات اهل بیت گاهی می‌گوییم حجت خدا باید باشد تا مردم را هدایت کند این سخن درستی است حقی است در روایات هم آمده است ولی گاهی صحبت بکند حجت خدا نباشد عالم نیست. لو للحجة لساحت الارض واهلها دیگر اینجا سطحش به تعبیر ملاصدرا دیگر سطح هدایت مردم نیست کل عالم نسبت به ملائکه می‌شود امام تمام ملائکه می‌شوند خاضع و از این دست مسائل اینجا که می‌رسیم می‌بینیم یک بحث عمیق تری است بویژه یک دسته بحث هاست بهتون عرض بکنم همین الانش هم وقتی گفته می‌شود همه را برخی ها بر صعود معنا می‌کنند ولی این جوری نیست در روایات اهل بیت نور اهل بیت از ازل گفته شده و وجود دارد حلش واقعاً سخت است از یک جهات ولی الحمدلله حضرت امام در این کتاب توانسته به راحتی بسیاری از اسرار را بیاورد حل کند و برخی از جاها حرفهای ابتکاری حتی در فهم روایات در کار ایشان هست انصافاً جای شگفتی دارد برای بنده در 28 سالگی حالا اگر می‌شد مثلاً هفتاد سالگی هشتاد سالگی می‌گفتیم خب بالاخره بعد از اینکه ورزیده شد انقدر با اینها بوده ولی حضرت امام از همان اول این را داشت و خیلی هم برای من جذاب است این حرکت حضرت امام این نگارش حضرت امام جالب است. خوبی این مسئله این است که توانسته نشان بدهد در روایات اهل بیت بحث ولایت از سطح بسته نشده از عمق شروع می‌شود که حضرت امام هم شروع کرد. از فیض اقدس شروع کرد ولایت اصلیه را از آنجا شروع می‌کند و کم کم آورد تا این ساحت و حتی نشان داد که اهل بیت برخی از بیاناتشان صحبت مشیت مطلقه است و فیض مقدس و برخی از بیانات ناظر است به فیض اقدس. برخی از بیانات ناظر است به این نشیه عنصری و این کاری که حضرت امام کرد روایات ما الان معنادار می‌شود در باب ولایت به یکی از آرزوهای ما در حوزه‌های شیعه این است که ما حقیقت ولایت که تقریباً افتخار ما این است که در این زمینه حرکت کنیم باید برای ما معنا بشود حضرت امام الحمد لله این کار را انجام دادند و این توفیقی است که انجام شده است. یک نکته دیگر هم من عرض کنم حضرت امام کارش به این مقدار ختم نشد من چون حالا فرصت نیست نمی‌خواهم دیگر بعضی از این بحث‌ها را در مورد مصباح الهدایه بگویم چند تا کار دیگر حضرت امام کردند من می‌خواهم تاکید کنم در این کتاب هم اشاره کردم اینها را تاکید کردم اینها را باید توجه بکند. ادامه دارد... @salmanraoofi
هدایت شده از خبرگزاری رسا
🔸خروج طلاب با استعداد از حوزه به دلیل فشارهای معیشتی خسارت است آیت الله #شبیری_زنجانی در دیدار مدیر حوزه‌های علمیه: 🔹وقتی که کسی برای مدرک درس می خواند ملّا نمی شود. 🔹سیره علمای گذشته این بوده که درباره افرادی که از نظر علمی مستعد بودند، رسیدگی خاصی داشتند. 🔹بسیاری از طلاب با استعداد به خاطر شرایط مالی نمی توانند ادامه بدهند. 🔹آقای مطهری گفته بود اگر وضع مالی ام قابل تحمل بود از حوزه خارج نمی شدم. 🔹حوزه باید برای پرورش شخصیتهایی نظیر آخوند خراسانی و حاج شیخ عبدالکریم حائری، برنامه مشخص داشته باشد. 🔹اگر افراد مستعد بخواهند به خاطر مسائل مالی ترک تحصیل کنند خسارت بزرگی به حوزه وارد می شود. 🔹بسیاری از طلاب گمان می کنند لفّاظی و صِرف دانستن اصطلاحات متداول، نشان دهنده علمیت است. 🌐 rasanews.ir/002dqm 🆔 @rasanewsagency
🔅🔅🔅 📌 نشست «نگاهی به مصباح الهدایه امام خمینی (س)»؛ قسمت پنجم ▪ با خواندن کتاب «مصباح الهدایه» بسیاری از اسرار ولایت حل می شود. 🍀🍀🍀 ▪ یک کاری حضرت امام کرده در اخلاق عرفانی برای خودش یک بحثی دارد من به سرعت تذکر می‌دهم. دیگر وقت نیست نمی‌دانم چقدر وقت داریم. یکی اخلاق عرفانی است. حضرت امام افزون بر اینکه خودشان یک دوره‌هایی تدریس منازل داشتند بعد خودشان گزارش کردند خواستم این را برای مردم بگویند. وقتی آمد برای مردم این را بگوید تبدیلش کرد به اخلاق عرفانی یعنی سیر و سلوک را در آن حال و هوای خالص منازلیش درآورد آورد در فضای اخلاقی و این به نظرم بسیار مفید است یعنی یک چیز دیگری داریم به اسم اخلاق عرفانی الان فرصت نیست من توضیح بدهم که اخلاق عرفانی با سیر و سلوک چقدر تقارب دارد و چقدر اختلاف دارد. ولی این کاری است که حضرت امام کرده ما لمحه‌ای از این را در بیانات حضرت امام بعد از انقلاب در نوع مطالبی که از حضرت امام می‌شنیدیم در این سخنرانی ها می‌دیدیم این حالت هست ولی قبلاً این گزارش‌ها را داشت تبدیل شد به چهل حدیث و دیگر موارد که می‌توانید رجوع کنید. ▪ یک نکته که من به نظرم دارای اهمیت است اسرار عبادات ما زیاد داشتیم نوشتند اسرار صلاة نوشتند. ولی اسرار صلاة هر دو حضرت امام به نظرم برای خودش اندیشه‌های نو نوآوریها و به نظرم بسط فراوان گهگاهی که در جای دیگر که می‌شود پیدا کرد در کار حضرت امام می‌بینیم. ▪ در سر الصلاة انماج دارد در آداب الصلاة مفصل است. هر که یک دور بخواند می‌بیند. ایشان سر سفره برخی از بزرگان نشسته است مثل آقا میرزا جواد ملکی در کارهایی که در باب نماز انجام داده و اینها واضح است ولی در عین حال بقیه بسطی که حضرت امام می‌دهد و این بسطی که با آن قوت فقهی ایشان تمام ابعاد نماز هر آنچه که در نماز گفته شده از نظر فقهی برای خودش یک تحلیل عرفانی خورده این به نظرم ارزشمند است فرصت نیست که بیشتر از این توضیح بدهم. ادامه دارد... @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📚 34- فی تفسیر البرهان عن ابن بابويه باسناده رفعه إلى موسى بن جعفر (عليه السلام)، قال: «لما دخلت على هارون الرشيد فسلمت عليه فرد عليّ السلام، قال: يا موسى بن جعفر، خليفتان يجبى إليهما الخراج؟! فقلت: يا أمير المؤمنين، أعيذك بالله أن تبوء بإثمي و إثمك، و تقبل الباطل من أعدائنا علينا، فقد علمت أنه كذب علينا منذ قبض رسول الله (صلى الله عليه و آله) بما علم ذلك عندك، فإن رأيت بقرابتك من رسول الله (صلى الله عليه و آله)- إن تأذن لي أن أحدثك بحديث أخبرني به أبي عن آبائه عن جده رسول الله (صلى الله عليه و آله)، [فقال: قد أذنت لك. فقلت: أخبرني أبي، عن آبائه، عن جده رسول الله (صلى الله عليه و آله)] أنه قال: الرحم إذا مست الرحم تحركت و اضطربت، فناولني يدك، جعلني الله فداك. فقال: ادن، فدنوت منه، فأخذ بيدي في يده، ثم جذبني إلى نفسه، و عانقني طويلا، ثم تركني، و قال: اجلس يا موسى، فليس عليك بأس. فنظرت إليه فإذا أنه قد دمعت عيناه، فرجعت إلى نفسي، فقال: صدقت، و صدق جدك (صلى الله عليه و آله) لقد تحرك دمي، و اضطربت عروقي، حتى غلبت علي الرقة و فاضت عيناي ، و أنا أريد أن أسألك عن أشياء تتلجلج في صدري منذ حين، لم أسأل عنها أحدا، فإن أنت أجبتني عنها خليت عنك، و لم أقبل قول أحد فيك، و قد بلغني أنك لم تكذب قط، فاصدقني عما أسألك مما في قلبي؟ فقلت: ما كان علمه عندي فإني سأخبرك إن أنت أمنتني. قال: لك الأمان إن صدقتني و تركت التقية التي تعرفون بها، معشر بني فاطمة . » ▫ در تفسیر برهان با اسنادش از ابن بابویه با اسنادش که تا موسى بن جعفر (ع) رسیده روايت كرده است كه: آن جناب فرمود چون بر هارون وارد شدم سلام كردم پس از رد سلام گفت اى موسى بن جعفر بسوى دو خليفه جمع مى‏شود خراج يعنى تو نيز خليفه خواهى بود حضرت فرمود يا امير المؤمنين پناه ميبرم بخدا كه تو بازگشت كنى بگناه كشتن من و گناه خود چه قبول خواهى كرد قول باطل از دشمنان ما را بر ضرر ما و حال آنكه بعد از وفات رسول خدا (ص) دروغ بسيار بر ضرر ما گفتند و اين مقدار كه دروغ از براى من نزد تو گفتند بر تو معلومست پس تو اگر قرابت و خويشى خود را نسبت برسول خدا قبول دارى اذن ميدهى كه بگويم حديثى را كه خبر داده مرا پدر بزرگوارم از پدران خود از جد بزرگوارم رسول خدا (ص) هارون گفت اذن دادم آن جناب ميفرمايد كه من گفتم خبر داده است مرا پدر بزرگوارم از پدران خود از جد بزرگوارم كه آن جناب فرمود كه خويشى و رحم هر گاه نزديك شود خويش و رحم را قرابت و خويشى بحركت و هيجان مى‏آيد پس دست خود را بسوى من دراز كن فداى وجودت هارون گفت نزديك بيا من نزديك او رفتم دست مرا گرفت و مرا بخود چسبانيد و معانقه طولانى با من نمود پس مرا واگذاشت و گفت اى موسى بنشين باكى بر تو نيست پس من باو نظر نمودم ديدم كه اشك از دو چشم او جارى شد چون بخود آمدم گفت راست گفتى و درست فرموده جد تو خون من بجوش آمد و رگهاى من بحركت آمد و رفت بر من دست داد و اشك از دو چشمم روان شد و من خيال دارم كه سؤال كنم از تو چيزهائى را كه چون تا بحال از كسى سؤال نكرده‏ام در سينه من گره شده است و سينه من از آنها گرفته است: پس اگر در اين مسائل جواب مرا ميدهى ذهن خود را از شوائب و خيالاتى كه در حق تو كرده‏ام خالى ميكنم و قول كسى را در حق تو قبول نميكنم و چنين بمن رسيده است كه تو هرگز دروغ نميگوئى. پس براستى و درستى جواب بده مرا آنچه از تو سؤال ميكنم از چيزهائى كه در قلب من است من باو گفتم كه آنچه ميدانم بتو خبر ميدهم اگر امان‏ دهى مرا گفت امان مر ترا است اگر راست بگوئى و ترك كنى تقيه را كه بنى‏ فاطمه‏ بآن معروفند و هميشه تقيه ميكنند. ادامه دارد... @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📌 نشست «نگاهی به مصباح الهدایه امام خمینی (س)»؛ قسمت ششم ▪ با خواندن کتاب «مصباح الهدایه» بسیاری از اسرار ولایت حل می شود. 🍀🍀🍀 ▪ یک کار دیگر حضرت امام بگذارید من مطرح کنم پایان بخش عرایض بنده باشد و آن چیزی است به اسم بسط عرفان در ساحت اجتماعی و تمدنی. ما این مسئله را در حضرت امام می‌دیدیم یعنی عملاً دیدیم همین عارف آمده سر صحنه حکومت و آمده یک نهضتی را برپا کرده بر اساس آن حکومتی را تشکیل داده ما اینها را که دیدیم و برخی از اندیشه‌های حضرت امام من فی الجمله می‌گویم ولی واقعیتش یک نکته دیگر است که من معتقدم. آیا صرفاً عرفانی بود که امام را در کارش استفاده کرد ولی بسطش نداد در فضای انقلاب یا بسطش نداد در فضای اجتماعی یا آن کار را کرد. من معتقدم حضرت امام این کار را کرد. ▪ برای نمونه این مقدمه را اگر نگاه کنید سعی کردیم اینجا از جناب هلالی هم خواستم بیشتر بحث ها را موارد و شواهد و اینها چند نمونه را حذف کردم ایشان زحمتش را کشیدند. تا می‌توانید اندیشه‌های حضرت امام را بیاورید. که چگونه در علوم و در بحث دانشگاه این را پیاده کرد چگونه در بحث به اصطلاح سیاست و حاکمیت پیاده کرد. چگونه در تمدن مطرح کرد. ▪ هر جایی که امام، البته حرف امام من معتقدم بیش از اینهاست. ولی به عنوان نمونه آوردیم باور کنند. چگونه مسئله توحید را حضرت امام با آن حالت نابش ما همه هیچیم هیچ فقط خداست. این تعابیرهایی که این شکلی دارد. آن بیانات حضرت امام چگونه آمد سر حاکمیت. در اخلاق سیاست حاضر شد. در مسئله دانشگاه اندیشه امام حاضر شد در بحث تمدن حاضر شد این مسئله ای که ما همیشه شنیدیم ما موظف به نتیجه نیستیم موظف به وظیفه‌ایم. فضای وظیفه حضرت امام آنقدر ناب است نه آن حرفی که برخی ها می‌گویند وظیفه خشکی که نمی‌دانیم اینجوری اصلاً در کار حضرت امام نیست. نگاه کنید مشخص است. ▪ به نظرم اینها را اگر کسی بیاید بسط بدهد و اگر بشود در این موسسه فکری به حالش شود یعنی بزرگانی بیایند سرورانی بیایند این را امتداد اجتماعی حرکت که انصافاً این کار را کرد من معتقدم امام این کار را انجام داد به پایان برده از منظر خودش کار را انجام داده این را بسط بدهند اندیشه حضرت امام را و این فضا را نشان بدهند. چون اخیراً برخی‌ها من دیده‌ام این شکلی می‌گویند حضرت انقلاب کرد به دلیل فقاهتش. ولاغیر. من به این قائل نیستم. فقاهت حضرت امام حاضر است یقیناً. عقلانیت امام حضرت امام حاضر است یقیناً. معنویت حضرت امام حاضر است یقیناً. ولی باید سهم هر یک من معتقدم حضرت امام سهم عرفان را در مغز تمدن می‌داند در آن به اصطلاح اصل تمدن می‌داند به تعبیر دیگر لایه‌های تمدنی اگر درست کنیم باطنی‌ترین لایه که خود را باید باز کند را امام عرفان می‌داند و احوال معنوی می‌داند تمدن اسلامی را با این معنا می‌کند که اگر اینها فکر می‌کنم روش کار بشود می‌تواند مفید باشد به نظرم پیشنهاد می‌خواهم بدهم حالا که یک جمعی است هم رو اخلاق عرفانی امام کار بشود هم روی اسرار صلاة حضرت امام کار بشود هم روی عرفان و بسط عرفان در فضای اجتماعی حضرت امام کار بشود. کار عالمانه ای که بشود نشان داد و تبیین‌های دقیقی ازش ارائه داده بشود. من تشکر می‌کنم از سرورانی که فرصت را برای من تهیه کردند از همه سرورانی که محبت کردند تشریف آوردید زحمت کشیدید از اظهار محبت‌هایی که فرمودید بسیار ممنونم خداوند سبحان ان شاء الله همه ما را از پیروان حقیقی حضرت امام قرار بدهد. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته. ادامه دارد... @salmanraoofi
هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 طرحی کم‌هزینه برای تعمیر خانه‌های خالی مهدیه 🖋 محمد حق‌پرست 🔹 طبق بررسی‌ها ۵۰۰ واحد مسکونی خالی از سکنه در شهرک مهدیه وجود دارند که فقط به علت تعمیرات معطل مانده‌اند. هزینه تقریبی این تعمیرات حدود هشت میلیارد تومان برآورد می‌شود. تاکنون چند طرح برای رفع این مشکل از سوی کانال مناهج ارائه شده است. 🔹 پیشنهاد دیگری نیز می‌توان به این لیست اضافه کرد: از هشت میلیارد ذکر شده، تقریبا ۷۰ درصد آن صرف هزینه‌های عمرانی و نیروی انسانی است که می‌شود ۵/۶ میلیارد، و برای تأمین مصالح و مواد اولیه حدود ۲/۴ میلیارد نیاز است. 🔹 از سویی دیگر، گروه های «جهادی سازندگی طلبگی» داریم که در مناطق مختلف کشور فعالیت می‌کنند. اگر تعدادی از نیروهای جهادی حاضر شوند برای خود حوزه آستینی بالا بزنند، با یک مدیریت و هماهنگی ساده می‌توان از ظرفیت خود طلاب برای تعمیرات مهدیه استفاده کرد و فقط دغدغه تأمین هزینه مصالح را داشت. 🔹 به عنوان مثال، اگر نقاشی یک خانه دو میلیون تومان هزینه داشته باشد: ۲۰۰ هزار تومان بهای رنگ و یک میلیون و ۸۰۰ هزارتومان اجرت نقاش. هزینه نقاش، همان هزینه نیروی انسانی است که ۹۰ درصد هزینه می‌باشد. حالا حسابش را بکنید با همکاری نیروهای جهادی چقدر از هزینه‌ها می‌توان کم کرد و طلاب زیادی را از وضعیت بحرانی مسکن نجات داد. 🔹 ناگفته نماند، هرچند طلاب جهادی که اعلام آمادگی می‌کنند انگیزه مالی ندارند، اما تشویقها و امتیازاتی را باید برای ایشان در نظر گرفت. کانال «مناهج» آمادگی دارد برای فراخوان و هماهنگی با گروه‌های جهادی اقدام کند. 〰️〰️〰️〰️〰️ 🗂 #معضل_مسکن_طلاب #مهدیه #مسکن @Manahejj
سلمان رئوفی
🌀 طرحی کم‌هزینه برای تعمیر خانه‌های خالی مهدیه 🖋 محمد حق‌پرست 🔹 طبق بررسی‌ها ۵۰۰ واحد مسکونی خالی ا
باسمه تعالی کاش به این پیشنهادات توجه شود متاسفانه نوع آنچه از مدیر حوزه شنیده می شود طرحهای راهبردی است که بعدا هم از گوشه و کنار شنیده می شود مدیر حوزه ناله کرده اند که چون پول نیست طرحها متوقف است نمی دانم چرا تفکر استفاده از این همه طلبه جوان و جهادی که در بسیاری امور حاضرند با حوزه و مدیر آن کار کنند دیده نمی شود واقعا پاسخ استفاده نکردن آیت الله اعرافی از این همه نیروی متراکم جوان چیست نمی دانم به عنوان نمونه دفتر فقه معاصر که خدمات خوبی داشته و الحمدلله ادامه دارد کارهای عمده آن حاصل تلاش یک طلبه جوان است که استاد آیت الله شب زنده دار به کار گرفته اند و همینطور حوزه علمیه معصومیه که فعلا دائما اخبار خوبی از آن شنیده می شود حاصل همین مدیریت جوان، جهادی و انقلابی است به نظر آیت الله اعرافی از اساس باید در روش مدیریت اجرایی و بکارگیری نیروها تجدید نظر کنند و برای اجرای تفکرات تحولی و اصلاحی رویکرد دیگری اتخاذ کنند و راه دیگری بپیمایند و السلام سلمان رئوفی ۱۳۹۸/۹/۲۱ @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📌 نشست «نگاهی به مصباح الهدایه امام خمینی (س)»؛ قسمت هفتم ▪️ با خواندن کتاب «مصباح الهدایه» بسیاری از اسرار ولایت حل می شود. 🍀🍀🍀 سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین محمد رضا غفوریان بسم الله الرحمن الرحیم کاش خود حاج آقای یزدانپناه تشریف داشتند من یکی دو نکته راجع به شرح بسیار ارزشمندی که ایشان تالیف فرمودند می‌خواستم عرض کنم و یکی دو نکته راجع به کتاب شریف مصباح الهدایه و بعد یک پیشنهاد. راجع به شرحی که امروز رونمایی شده من بدون اغراق عرض می‌کنم اولی که این کتاب به دستم رسید چند تا بحث در مصباح الهدایه وجود دارد حداقل به تشخیص ناقص خودم عرض می‌کنم که هم عبارتهای مرحوم امام و هم خود محتوای مطلب پیچیده است و مشکل هست گرچه سرتاسر این کتاب و اساسا رشته عرفان نظری یک علم آسان و راحتی نیست متونی هم که هست معمولا مشکل است در همین بستر پیچیدگی این علم و اغلاق و مشکل بودن متون بعضی جاها در مصباح الهدایه مشکل تر هست من وقتی این کتاب شرح به دستم رسید اول رفتم سراغ یکی دو مورد از همین جور بحث ها واقعا هم دیدم خیلی خوب مولف محترم اینها را توضیح داده من فقط به دو موردش می‌خواهم اشاره کنم و در یک موردش یک مثال کمکی برای بحث بگویم. یکی در بحث تحلیل بداء با تکیه بر یک روایت شریفه ای حضرت امام نکته ای می‌فرمایند در مصباح الهدایه فرصت و موقعیت نیست بخواهم عبارت و مطلب را بخوانم. می‌خواهم به این اشاره کنم که مرحوم امام با تکیه بر روایت، نظری و حرفی را در باب بداع می‌فرمایند و با دیدگاه مرحوم صدر المتاللهین هم مخالف می‌کند این را من همان اول کتاب که به دستم رسید نگاه کردم و دیدم شرح و توضیح این مطلب کار آسانی هم نبود. دیدم در این شرح خیلی خوب بهش پرداخت شده این یک مورد که در مصباح سی و ششم در همین کتاب هست. این را عزیزان بعدا می‌توانند مراجعه بکنند هم در متن و هم در شرح ببینند. ادامه دارد... @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📚35-فی الکافی باسناده عن هشام بن سالم قال: كنا بالمدينة- بعد وفاة أبي عبد الله عليه السلام- أنا و محمد بن النعمان صاحب الطاق، و الناس مجتمعون على عبد الله بن جعفر، فدخلنا عليه فسألناه عن الزكاة في كم تجب؟ قال: في مائتي درهم خمسة دراهم. قلنا: ففي مائة؟فقال: درهمان و نصف. ▪️قال: فخرجنا ضلالا، ما ندري إلى أين نتوجه و إلى من نقصد، نقول: إلى المرجئة، إلى القدرية، إلى المعتزلة، إلى الخوارج‏، إلى الزيدية؟ فنحن كذلك إذ رأيت شيخا لا أعرفه يومئ إلي بيده، فخفت أن يكون عينا من عيون أبي جعفر المنصور، و ذلك أنه كان له بالمدينة جواسيس على من يجتمع بعد جعفر بن محمد عليهما السلام الناس، فيؤخذ فتضرب عنقه، فخفت أن يكون منهم، فقلت للأحول: تنح، فإني خائف على نفسي و عليك، و إنما يريدني ليس يريدك. فتنحى عني بعيدا. ▪️و أتبعت الشيخ، و ذلك أني ظننت لا أقدر على التخلص منه، فما زلت أتبعه حتى ورد على باب أبي الحسن موسى عليه السلام ثم خلاني و مضى، فإذا خادم بالباب فقال لي: ادخل رحمك الله، فدخلت فإذا أبو الحسن‏ موسى عليه السلام، فقال لي ابتداء منه: «إلي لا إلى المرجئة، و لا إلى القدرية، و لا إلى المعتزلة، و لا إلى الخوارج، و لا إلى الزيدية». ▪️فقلت: جعلت فداك، مضى أبوك؟ قال: «نعم». قلت: مضى موتا؟ قال: «نعم». قلت: فمن لنا بعده؟ قال: «إن شاء الله أن يهديك هداك». قلت: جعلت فداك، إن عبد الله أخاك يزعم أنه إمام من بعد أبيه. فقال: «عبد الله يريد أن لا يعبد الله». قلت: جعلت فداك، فمن لنا بعده؟ قال: «إن شاء الله أن يهديك هداك». قلت: جعلت فداك، فأنت هو؟ قال: «لا، ما أقول ذلك». ▪️قال: فقلت في نفسي: لم أصب طريق المسألة، ثم قلت له: جعلت فداك عليك إمام؟ قال: «لا». قال: فدخلني شي‏ء لا يعلمه إلا الله تعالى إعظاما له و هيبة، ثم قلت: جعلت فداك، أسألك كما كنت أسأل أباك؟ قال: «سل تخبر و لا تذع، فإن أذعت فهو الذبح». قال: فسألته فإذا بحر لا ينزف قلت: جعلت فداك، شيعة أبيك ضلال فألقي إليهم هذا الأمر و أدعوهم إليك؟ فقد أخذت علي الكتمان. قال: «من آنست منه رشدا فألق إليه و خذ عليه الكتمان، فإن أذاع فهو الذبح» و أشار بيده إلى حلقه. قال: فخرجت من عنده و لقيت أبا جعفر الأحول فقال لي: ما وراءك؟ قلت: الهدى، و حدثته بالقصة، ثم لقينا زرارة بن أعين و أبا بصير فدخلا عليه و سمعا كلامه و سألاه و قطعا عليه، ثم لقينا الناس أفواجا، فكل من دخل عليه قطع عليه، إلا طائفة عمار الساباطي، و بقي عبد الله، لا يدخل عليه إلا القليل من الناس‏ . » ادامه دارد... @salmanraoofi ترجمه حدیث را در پست زیر دنبال کنید👇🏾👇🏾👇🏾
🔅🔅🔅 📌ترجمه: ◽️در کافی با اسنادش از هشام بن سالم آمده که گويد: من با محمّد بن نعمان صاحب طاق پس از وفات حضرت صادق عليه السّلام در مدينه بوديم و روزى با گروهى از مردم در منزل عبد اللَّه بن جعفر گرد آمده بوديم، و در باره زكاة از وى پرسش ميكرديم، عبد اللَّه گفت: در هر دويست درهم پنج درهم زكاة است، گفتم: در صد درهم چه مقدار است؟ جواب داد: دو درهم و نصف درهم. در اين هنگام با حيرت و درماندگى از منزل او بيرون شديم، و نميدانستيم به كجا برويم، آيا رو به مرجئه، و يا قدريه، يا معتزله و يا خوارج و يا زيديه برويم، در اين هنگام كه متحير بوديم، ناگهان پيرمردى كه با وى آشنا نبوديم بطرف ما آمد و اشاره كرد كه نزد او برويم. ما از اين جريان واهمه كرديم مبادا اين مرد جاسوس‏ باشد، زيرا بعد از وفات حضرت صادق عليه السّلام در مدينه جاسوسان‏ زيادى بودند كه مى‏خواستند بفهمند مردم پس از وفات آن حضرت بطرف چه كسى خواهند رفت تا گردن او را بزنند، لذا من ترسيدم مبادا اين مرد از آن جاسوسان‏ باشد. 🔹در اين هنگام به احول گفتم: از من دور شو و من از اين جريان ميترسم، وى اكنون مرا احضار ميكند، و با شما كارى ندارد و او هم مقدارى از من دور شد، من دنبال‏ پيرمرد براه افتادم و چاره از خلاصى او نداشتم، پيرمرد مرا برد تا در خانه حضرت موسى ابن جعفر عليهما السّلام رسانيد، و سپس مرا تنها گذاشت ناگهان خادمى رسيد و گفت: خداوند شما را رحمت كند وارد منزل شويد، من وارد شدم و حضرت موسى بن جعفر عليهما السّلام قبل از اينكه با وى سخن بگويم، فرمود: نه بطرف مرجئه، و نه بطرف قدريه، و نه زيديه، و نه خوارج، عرض كردم: قربانت گردم پدرت وفات كرد؟ فرمود: آرى، گفتم: پس امام بعد از وى كيست؟ فرمود: بزودى خداوند تو را به امام بعد از وى هدايت خواهد كرد، عرض كردم: برادرت عبد اللَّه خيال ميكند وى پس از پدرش امام است فرمود: عبد اللَّه كارى ميكند كه خداوند پرستش نگردد، بار ديگر عرض كردم: امام ما اكنون كيست؟ فرمود: خداوند تو را باو خواهد رسانيد، عرض كردم شما امام هستى؟ فرمود: من اين را نخواهم گفت. 🔹راوى گويد: من فهميدم در طرز سؤال اشتباه كرده‏ام، گفتم: قربانت گردم، آيا امامى بر شما حاكم است؟ فرمود: من تحت نظر امام ديگرى نيستم، در اين هنگام عظمت و هيبت او در دلم راه پيدا كرد، گفتم: قربانت گردم اينك از شما مى‏پرسم همان گونه كه از پدرت مى‏پرسيدم فرمود: بپرس و ليكن انتشار نده، اگر مطالب را در بين مردم آشكار كنى خطر كشته شدن هست. گويد: از وى مسائلى را پرسيدم و او را مانند دريائى بى‏پايان يافتم، پس از اين عرض كردم: قربانت گردم شيعيان پدرت هم اكنون متحير و سرگشته‏اند اجازه ميدهيد جريان را به آنان برسانم و آنها را بطرف شما دعوت كنم؟ و ليكن شما از من پيمان ميگيرى كه اين مطالب را در جاى ديگرى اظهار نكنم. فرمود: اگر افرادى را ديدى كه مورد اعتماد و محل اطمينان هستند جريان را به آنان اطلاع بده و از آنان عهد و ميثاق بگير تا اين مطالب را علنى نكنند كه خطر كشته شدن در بين هست، حضرت در اين هنگام بسوى خود اشاره كرد يعني سر مرا خواهند بريد. 🔹راوى گويد: من از خدمت آن جناب بيرون شدم و جريان را به ابو جعفر احول گفتم، و پس از اين با زراره و ابو بصير ملاقات كرديم و آنان را هم از قضيه مطلع كرديم و آنها خودشان نزد امام عليه السّلام رفت و مطالب را از خود آن جناب استماع كردند و به امامتش عقيده پيدا نمودند، و سپس جريان را بمردم رسانيديم و مردم دسته دسته به خانه او ميرفتند مگر گروهى كه با عمار ساباطى بودند، و عبد اللَّه هم در خانه‏اش نشسته و جز اندكى از مردم، كسى با وى رفت و آمد نداشت. ادامه دارد... @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📌 نشست «نگاهی به مصباح الهدایه امام خمینی (س)»؛ قسمت هشتم ▪️ با خواندن کتاب «مصباح الهدایه» بسیاری از اسرار ولایت حل می شود. 🍀🍀🍀 ▪️مورد دیگه مطلبی است که تا آنجایی که من گشتم این نکته را اختصاصاً در مصباح الهدایه و یک جای دیگه ای هم به اشاره از حضرت امام دیدم به نظرم می‌رسد که توضیحش هم آسان نیست و آن مطلبی است که حضرت امام یک بخشی از آن را نقل می‌کنند و بعد خودشان تکمیل می‌کنند و می‌فرمایند نوع ارتباط و نسبت ساحت روحانی و غیبی وجود و ساحت ناسوتی و شهودی و سافلتر وجود به گونه ای است که هر یک از این عرصه ها استداره ای است خوب از قدیم در نجوم می‌گفتند که دایره شکل بسیطی است، کره بسیط هست، زاویه ندارد اضلاع ندارد، اینها این را آوردند در تبیین نظری در عرفان، حضرت امام هم این را می‌فرمایند که آن هسته مرکزی و آن لبّ و مغز اصل هستی که تجلیاتش بعدا بروز کرده و حتی به عالم جسمانی و ناسوت و اینها ارتباطش مثل کرات مسمت هست، کره توپر، منتها تا اینجاش را دیگران هم گفتند فرمودند به این که کرات روحانی غیر از کرات جسمانی هستند. ▪️در کره جسمانی، مثل یک توپ فرض کنید محیطش احاطه دارد بر مرکز اما در کره روحانی به عکس است مرکز بر محیط احاطه دارد این واقعا یعنی چه این را ما چطور تصور کنیم تا تصدیق کنیم تا بفهیم من قبل از بحث بداع اولی که این شرح به دستم رسید رفتم سراغ همین که ببینم این نسبتهای کرات روحانی و جسمانی که حضرت امام می‌فرمایند ایشان در شرح چگونه به آن پرداختند دیدم خیلی خوب توضیح دادند که اصلاً آن چیزی که در عالم شهود و در عوالم جسمانی ما می‌بینیم چیزی جز تجلی مرکز نیست من می‌خواهم یک مثالی عرض کنم برای توضیح این، ببینید ما حتی مثال جسمانی هم می‌توانیم پیدا کنیم مثال شهودی به معنای علم حضوری نه، یعنی از عالم شهود از عالم پایینی که به طور محسوس قابل مشاهده حسی هم باشه منتها نه مثال به توپ. ▪️ببینید ما یک کره جسمانی مثل توپ اگر در نظر بگیریم محیط بر مرکز احاطه دارد ولی مرکز بر محیط احاطه ندارد اما اگر شما نور این نور حسی را عرض می‌کنم نه نور معنوی یا وجود نه. نور شیخ اشراق نه. همین نور خورشید، یا عرض کنم چراغ و امثال اینها. می‌دانید در فیزیک هم می‌گویند نور انتشارش بسته به شکل منبع انتشار نور است اگر ما یک منبع کره ای داشته باشیم یعنی اگر شما یک لامپی در نظر بگیرید یا خورشید، که کره است خود منبع انتشار نور کره است البته هر مثالی از یک جهت مقرب است از یک جهت مبعر، خورشید کره است ولی جلوه گری نور خورشید همه جا یک نواخت نیست بعضی جاهاش تشعشعات درش بیشتر است بعضی جاها کمتر است حالا این جور نباشد همه جا هم یک نواخت انتشار نور ازش اتفاق بیفتد این نور منتشر هم به شکل کره منتشر می‌شود. اما آنچه که منتشر می‌شود همان نور لامپ و خورشید است هیچ چیز دیگری نیست هر وقت و هر جا از این منبع اگر انتشارش متوقف بشود آن نوری هم که دارد منتشر می‌شود همانجا متوقف می‌شود. ▪️اصلا آن نور منتشر محیطی هم اگر داشته باشد آن محیط کاملاً وابسته به همین مرکز است. یعنی در واقع آن مرکز هست که نور منتشر شده را ساخته است و جلوه نور همین است که منتشر شده است. ولذا این مرکز است که مسلط بر محیط است این مرکز است که آن محیط را انتشار داده و جلوه داده آن محیط بر مرکز سلطه و احاطه و چیرگی ندارد برعکس در همین نور حسی هم می‌شود این مثال را زد. منظورم این است. دو تا مسئله مشکل تری که خود حضرت امام در عبارتش توضیح نداده است. شارح آن کسی نیست که توضیح واضحات یا مرجع ضمیر را در یک عبارتی صرفا بیاید بیان کند. آن محتوا و مطلبی که در بطن ذهن مولف بوده آن را بتواند خوب توضیح بدهد. ادامه دارد... @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📌 نشست «نگاهی به مصباح الهدایه امام خمینی (س)»؛ قسمت نهم ▪️ با خواندن کتاب «مصباح الهدایه» بسیاری از اسرار ولایت حل می شود. 🍀🍀🍀 ▪️من در این شرح هر کجایش را که نگاه کردم با این حجم و این مدت کوتاهی که منتشر شده همه را نگاه نکردم، هر جایش را نگاه کردم دیدم همین جور است، خیلی خوب توضیح داده است. به علاوة مقدمة سیصد و چند صفحه ای که خودش هم محتوای بعضی مسائل است عرفان را خوب بیان فرموده شارح محترم و هم تاریخ پخته و بسیار حساب شده و دسته بندیهای خیلی خیلی استادانه ای که از آثار عرفان، از بزرگان عرفان، ارائه فرموده شارح محترم در این کتاب خیلی مغتنمه. این یک بخش از عرض من است، بخش دیگری از عرض من. یک نکته ای در مورد مصباح الهدایه می‌خواهم عرض کنم و بعد یک پیشنهادی به دنبالش. امروز هم که صحبت‌ها و افاضات سرور بزرگوار جناب یزدانپناه را در اینجا شنیدم در دل واقعاً انقدر خوشحال شدم که در این دورة، این را خیلی صادقانه و دوستانه و راحت هم عرض می‌کنم در این قربت علوم عقلی در حوزه‌های علمیه، که متأسفانه بعد از یک عوجی دوباره انگار عفول کرده ما همچنان می‌بینیم که کسانی دل در این عرصه سپرده‌اند و تلاش کرده‌اند و زحمت کشیده‌اند و همچنان دارند با تلاش و پختگی و دلسوزی یک همچین آثاری را عرضه می‌کنند و تحویل می‌دهند باز در آنچه که در این مقدمه نوشته شده بود در همین صحبت‌های کوتاه امروز چیزهای اضافه و افزوده‌های خیلی سودمندی در همین صحبت ایشان هم بود من خیلی استفاده کردم. به خاطر همین بود من دوست داشتم این پیشنهاد را حضوری به خود ایشان بگویم. به هر حال یا صحبت ما به ایشان می‌رسد یا خودم در یک فرصت دیگه‌ای به ایشان عرض می‌کنم. ▪️این پیشنهاد من مقدمه ای دارد، مقدمه‌اش این است ببینید کتاب مصباح الهدایه کتابی است که امام مستقلا نوشته‌اند. حالا در 28 سالگی که 28 سال 29 سال که خیلی شگفت هست که ایشان هم فرمودند آن به جای خودش. مستقل منظورم این است. حضرت امام در شرح دعای سحر تابع دعای سحر است. یعنی فقرات این دعا را شرح کرده. ▪️نگارش این و کر و فر در بحث و فراز و فرود در بحث دست خودش نیست. می‌خواهد این دعا را شرح کند بعد از دعای سحر در تعلیقات بر کتاب شریف قاضی سعید تعلیقات بر فوائد الرضویه، آنجا باز همین جور ایشان تعلیقه ای نوشته‌اند که تابع متن قاضی سعید است. در تعلیقات فصوص و مصباح الانس حضرت امام تعلیقه ای نوشته‌اند که تابع فصوص و مصباح الانس است. در چهل حدیث، در سر الصلوة، همه جا یک اصل دیگری وجود دارد. ایشان دارد شرح می‌نویسد دارد تعلیقه می‌زند دارد عرض کنم خدمت شما توضیحی می‌دهد. ولی مصباح الهدایه کتاب مستقلی است که خودش شروع کرده دسته‌بندی‌ها، فراز و نشیب بحث و مطالب برای خودش است و به اختیار خودش بحث را تنظیم کرده حضرت امام. من در یک نوشته ناچیزی که خدمت موسسه دادم و چاپ هم شده است. در درسنامه عرفان نظری امام در بخش اولش این نکته را آنجا خیلی بیشتر توضیح دادم، این مطلب را که متون اصلی عرفان نظری ما غالبا منظم و آن چیزی که آقای یزدانپناه هم فرمودند دستگاه و نظام فکری منسجمی داشته باشد ندارد. شما آثار محی الدین را ببینید، فصوص بر حسب انبیای مختلف معارفی را ایشان گنجانده‌اند. فتوحات که خیلی گسترده و از این جهت نامنظم است. شاید در آثار عرفان نظری محی الدینی کسی که زودتر از بقیه شروع کرده و منظم خواسته عرضه کند، قیصری و قونوی هستند. قونوی در متن مفتاح الغیب و قیصری در مقدمه شرح فصوص و باز در آن رسالة التوحید و النبوة والولایة که حالا آن رساله توحید و نوبت و ولایت من همچین می‌خواهم تشبیه کنم برای خودم در ذهن خودم مثل تهذیب المنطق تفتازانی است، این آنقدر تلگرافی و خلاصه است که خود آن باید یک عده ای بنشینند و شرحی بر آن بنویسند. ادامه دارد... @salmanraoofi
هدایت شده از مدرسه انقلاب ۱
🔹 پادوهای آشنا و تکنیک انحراف ؛ این بار موسسه امام خمینی(ره)❗️ 📌 چند و چون جدال بر سر بودجه موسسه امام خمینی(ره) @darseenghelab 💰این روزها بحث درباره جزئیات بودجه 99 رونق گرفته است. تیم های حرفه ای آشناهای دولت که طبق شنیده ها ماهانه تا 12میلیون تومان دستمزد دریافت می کنند، دست به کار شده اند تا عملیات بزرگی را برای انحراف اذهان عمومی از بی تدبیری های نهفته در بودجه را انجام دهند. 💎 افزایش فشار مالیاتی و تحمیل فشار بیشتر بر مردم، تحمیل بدهی به دولت بدهی(بدلیل واگذاری اوراق مشارکت، وابستگی بودجه به نفت، هزینه های بالای دولت و نهادهای وابسته، اتکای بخشی از بودجه به دریافت وام از دیگر کشورها و غیرقابل تحقق بودن درآمدهای بودجه از معضلات اصلی بودجه 99هستند. 📡در میان همه هجمه ها علیه نهادهای فرهنگی و حوزه های علمیه، سایت زنجیره ای انتخاب که یکی از کانون‌های جنگ روانی دولت روحانی علیه جریان اصیل انقلابی است، کلیپی ساخته و موسسه امام خمینی را به بهانه بودجه 20میلیاردی اش، تخریب کرده است.این سایت سیاه نما، می گوید با وجود خسارتهای سیل و زلزله در کشور،😳چرا به موسسه امام خمینی بودجه می دهید❗️ 🆔 @darseenghelab ⛔️ جالب است که سایت انتخاب نه تنها علاقه ای به سوال کردن از بودجه مراکزی مانند موسسه تنظیم و نشر آثار امام که به همراه پژوهشکده امام خمینی(ره)، یش از 105 میلیارد تومان دریافت میکند، ندارد بلکه بصورت مکرر اقدامات سید حسن مصطفوی را پوشش می دهد. سایتی که مروج تاریخنگاری خاندان فرمانفرما و شومن هایی مانند زیباکلام بوده و صانعی و حسن مصطفوی را مرجع خود میداند، تلاش کرده است تا با بهره بردن از تکنیک ، اذهان عمومی را به سمتی که آشنا می خواهد سوق دهد.. 💠 علی رغم تکراری بودن تکنیک های آشنا و سایت های اقماری اش، ضروری است تا نگاهی به مخارج و هزینه های موسسه امام خمینی(ره) داشته باشیم. 1️⃣ تمام بودجه فرهنگی کشور(که موسسه امام بخش کوچکی از آنست)، تنها نیم درصد کل بودجه است و انتخاب باید پاسخ دهد که چرا درباره 99/5درصد دیگر بودجه سوالی نمیپرسد تا مردم آگاه تر شوند❗️ 2️⃣ مبلغ 20میلیارد صرفا در پیش نویس بودجه است و نه تصویب شده و نه پرداخت شده است! معمولا پرداختی دولت به این موسسه کمتر از 50درصد بودجه مصوب بوده است❗️ 3️⃣ امسال بودجه همه مراکز علمی ارشد داشته است که با توجه به کاهش ارزش پول ملی و ضرورت افزایش حقوق کارمندان امری طبیعی است. تنها حقوق کارمندان موسسه امام، بیش از 9میلیارد تومان است. 4️⃣بخش زیادی از بودجه موسسه امام صرف کارمندانش می شود در حالیکه در سایر نهادهای دولتی، بودجه ها صرفا خرج آن نهاد می شود و حقوق کارمندان بصورت مستقل توسط دولت واریز می شود 5️⃣ سایت انتخاب طوری القا میکند که آیت الله مصباح، 20میلیارد دریافت کرده است! ایشان از درک گستردگی فعالیت های موسسه امام خمینی عاجزند. تعداد مجلات پژوهشی، دامنه فعالیت داخلی و خارجی و تولیدات علمی این موسسه به حدی است که در مقایسه با مراکز مشابه، اداره چنین مرکز علمی ای با چنین بودجه هایی بسیار دشوار می نماید💤 🆔 @darseenghelab 🖋روزنامه انتخاب که اتلاف 18هزار میلیاردی ارز توسط دولت روحانی را با عکس تمام صفحه ای از جهانگیری و تیتر «بازگشت اسحاق» استقبال می کرد، حالا به شمردن صفرهای بودجه نهادهای فرهنگی رسیده است سایت انتخاب به خوبی می داند که با 18هزار میلیارد تومان، می توان به حدود هزار موسسه، بودجه 20میلیاردی پرداخت اما ظاهرا قرار است اجرا شود چون مردم نسبت به قانون بودجه غریبه اند و نباشند بهتر است. 📜انتخاب که توفیق زیادی در پرورش نیروهای ضدانقلابی مانند مهدی خلجی (مدیر سابق بخش اندیشه این روزنامه) داشته است، بهتر است صداقت را رعایت کند. بهتر است این سایت بجای اغفال مردم، از رشد 140درصدی بودجه نهاد ریاست جمهوری و رسیدن آن به 300 میلیارد تومان و از 68میلیارد تومانِ هزینه های غیر ضروری دولت انتقاد کرده و دولت را به انضباط مالی و کاهش هزینه های جاری تشویق می کرد تا بیش از این بر مردم فشار وارد نشود👌 🆔 @darseenghelab
🔅🔅🔅 📚36-فی جامع الاخبار للشعیری قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ زَيْنُ الْعَابِدِينَ ع‏ : « يَغْفِرُ اللَّهُ لِلْمُؤْمِنِ كُلَّ ذَنْبٍ وَ يُطَهِّرُهُ مِنْهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ مَا خَلَا ذَنْبَيْنِ: تَرْكَ التَّقِيَّةِ، وَ تَضْيِيعَ حُقُوقِ الْإِخْوَانِ‏ .» ◽️در جامع الاخبار آمده على بن الحسين (ع) فرمود: مى‏آمرزد خدا بر مؤمنان هر گناهى را و او را در دنيا و ديگر سرا پاك ميكند جز از دو گناه: ترك‏ تقيه‏ و ضايع كردن حقوق مؤمنان. 🔅🔅🔅 📚37-فی المحاسن باسناده عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّي لَأَحْسَبُكَ إِذَا شُتِمَ عَلِيٌّ بَيْنَ يَدَيْكَ لَوْ تَسْتَطِيعُ أَنْ تَأْكُلَ أَنْفَ شَاتِمِهِ لَفَعَلْتَ فَقُلْتُ إِي وَ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي لَهَكَذَا وَ أَهْلَ بَيْتِي فَقَالَ لِي فَلَا تَفْعَلْ فَوَ اللَّهِ لَرُبَّمَا سَمِعْتُ مَنْ يَشْتِمُ عَلِيّاً وَ مَا بَيْنِي وَ بَيْنَهُ إِلَّا أُسْطُوَانَةٌ فَأَسْتَتِرُ بِهَا فَإِذَا فَرَغْتُ مِنْ صَلَوَاتِي فَأَمُرُّ بِهِ فَأُسَلِّمُ عَلَيْهِ وَ أُصَافِحُهُ‏ » ◽️در محاسن با اسنادش از ابن مسكان واردست كه امام ششم به او فرمود: من می پندارم كه اگر برابر من به علی دشنام دهند اگر بتوانى بينى دشنام ده را بجوى این کار را انجام می دهى. گفتم آرى بخدا قربانت من چنين هستم و خاندانم نیز چنینند فرمود: چنین مكن. بخدا قسم بسا كه من شنيده ام كسى على را دشنام می دهد و من با او جز ستونى فاصله ندارم که با آن خود را پنهان كنم پس چون نمازم تمام شد و از او میگذرم با او سلام می کنم و به او دست می دهم. ادامه دارد... @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📌 نشست «نگاهی به مصباح الهدایه امام خمینی (س)»؛ قسمت دهم ▪️ با خواندن کتاب «مصباح الهدایه» بسیاری از اسرار ولایت حل می شود. 🍀🍀🍀 ▪️مرحوم سید حیدر آملی باز در کتاب‌هایش خیلی تلاش کرده نظمی به مباحث عرفان نظری بدهد و من تشخیص ناقص خودم را می‌گویم مصباح الهدایه کاری است که امام کرده در تنقیح و تنظیم مباحث عرفان نظری که کارستان است. خیلی ویژه است. ایشان از غیب و ذات شروع کرده به احدیت و واحدیت رسانده است. خودش داستان دیگری است. خود اینکه این را آنقدر منسجم توانسته منظم کنه منقح کند که شما ترتیب مباحث را بتوانید درست جاهایش را ببینید. این کتاب شریف مصباح الهدایه است، که شایستة شروحی است، شایستة تعلیقاتی است که خیلی باید روش کار بشود. باز من این پیشنهادی که می‌خواهم بدهم در این عرصه نیست، می‌خواهم این را بگویم ما در عرفان نظری متونی داریم که اینها متون رسمی درسی هستند. از تمهید القواعد ابن ترکه که متن از پدر بزرگ است و شرح از نواده تا شرح فصوص قیصری یا مصباح الانس که متن و شرح قونوی و ابن فناری. ▪️من به نظرم می‌خواهم تشبیه کنم به متون درسی فلسفه که خب شرح منظومه مرحوم سبزواری بوده، اسفار مرحوم صدر المتألهین بوده، در همین دورة معاصر ما یعنی در اواخر دهه 40 و 50 قلم توانا و تیزبینی و تسلط ویژه مرحوم علامه بزرگوار مرحوم علامه طباطبایی بدایه و نهایه را که تدوین کردند و نوشتند و عرضه کردند به عنوان متن درسی بدایه و نهایه این ویژگی منظم بودن و منقح بودن در عرضه حکمت و متن درسی فلسفه انقدر استحکام داشته و انقدر پخته و حساب شده بوده که جا افتاده در حوزه ها ما در عرفان نظری نیاز به یک همچین متنی داریم من به نظرم مصباح الهدایه از جهات مختلف یکی از بهترین متنهایی است که ما تابحال در عرصه عرفان نظری دیدیم که پیدا شده و نگارش شده و نوشته شده. منتها این برای آغاز کار مناسب نیست، یعنی سنگین است. ▪️مصباح الهدایه نه فهمش، نه تقریر و توضیحش، کار ساده ای نیست، متن مشکلی است، اما ویژگیهای یک متن درسی حساب شده منظم و پخته همه را دارد حالا یک فواید جانبی هم دارد، اصلا متنی هم اگر متن درسی باشد نام مؤلف همچنان مستدام و زنده می‌ماند و ما به دلایل مختلف خیلی فراتر از عرصة عرفان. همه ما همه ما، حضرت امام بر ما حق حیات علمی و فکری و معنوی و همه جوره برای ما حق حیات دارد. باید تلاش کنیم که نام او و یاد او و نوشته‌های او و معارفی که او عرضه کرده است زنده بماند. یکی از راه هایش هم همین است که نوشته او بشود متن درسی و در حوزه ها خوانده بشود و گفته بشود. ادامه دارد... @salmanraoofi
🔆مجموعه آثار فقیه محقق حضرت آیت الله شبیری زنجانی حفظه الله 🔆در قالب سی دی نرم افزاری نور تولید شده و به زودی در دسترس محققان قرار خواهد گرفت @salmanraoofi
🔆مجموعه آثار حضرت آیت‌الله شبیری زنجانی حفظه الله تولید شد 🔆نرم‌افزار مجموعه آثار آیت‌الله سید موسی شبیری زنجانی از فقها و مراجع تقلید تولید شد و به‌زودی در دسترس علاقه‌مندان قرار خواهد گرفت. 🔅به همت کارشناسان و محققان مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور)، نرم‌افزار مجموعه آثار حضرت آیت‌الله سید موسی شبیری زنجانی تولید شد و به‌زودی در دسترس علاقه‌مندان قرار خواهد گرفت. 🔅گفتنی است، متن ۱۸ عنوان از آثار مرجع عالی‌‌قدر، آیت‌الله سید موسی شبیری زنجانی، به زبان فارسی و عربی در موضوعاتی چون: 🔅اصول فقه، 🔅فقه جعفری، 🔅رجال و درایه، 🔅مشتمل بر: متن دروس خارج فقه و اصول معظم‌له (ویرایش ابتدایی) در زمینه: اجاره، نکاح، مضاربه، صوم، خمس، حج، بیع، اعتکاف، 🔅برائت و استصحاب، 🔅چندین مقاله و تعلیقه از ایشان، مانند: قاموس الرجال و صاحب آن، 🔅پرونده کلینی و کافی، 🔅لزوم ارزیابی سندی احادیث کافی، 🔅اعتبار سندی زیارت عاشورا، محتوای علمی این نرم‌افزار را تشکیل می‌دهند. 🔅فتاوای معظم‌له در قالب رسالۀ توضیح المسائل، استفتائات و مناسک حج و عمره، کتاب حج (۲۱ جلد)، 🔅دروس خارج نکاح (۹ جلد = ۱۰۲۱ جلسه)، 🔅دروس خارج صوم (۵ جلد = ۵۴۸ جلسه)، 🔅محاضرات اصول الفقه، 🔅التعلیقات الرجالیه (۱۱ جلد)، 🔅جرعه‌ای از دریا و آشنای حق، از جمله آثاری است که در مجموعه آثار آیت‌الله سید موسی شبیری زنجانی در اختیار کاربران قرار گرفته است. 🔅لازم به ذکر است، از خصوصیات این نرم‌افزار، ارائه آن در قالب جدید کتابخانه استاندارد می‌باشد که این قالب، علاوه بر قابلیت‌های فنی و پژوهشی تولیدات گذشته مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی(نور)، مانند جستجوی ساده و پیشرفته در کتاب‌ها، انتقال متن به نرم‌افزار word، دسترسی سریع به بخش‌های مفید لغت‌نامه، قرآن، کتابشناسی، ویژگی‌های تازه و مفیدی را در خود جای داده است. 🔅برطرف شدن محدودیت در خصوص ابعاد صفحه نمایشِ دستگاه‌های مختلف، امکان به‌روزرسانی مستقیم نرم‌افزار از طریق اینترنت توسط کاربر، در نظر گرفتن میز پژوهشی برای محقق، جستجو در متن کتاب‌ها با قابلیت اولویت‌دهی به نتایج و با عملگرهای استاندارد، بهبود نتایج جستجو بر اساس کتاب، نویسنده و زبان و … از جمله قابلیت‌های این قالب جدید به شمار می‌رود. 🔅همچنین این قالب به کاربران نرم‌افزار مجموعه آثار آیت‌الله سید موسی شبیری زنجانی، این اجازه را می‌دهد که بر هر قسمت‌ دلخواه از متن کتاب، یادداشت‌نویسی کنند؛ همچنین امکان رنگی کردن، نوشتن عنوان و انتساب چند نمایه برای جستجوی سریع‌تر نیز برای کاربر فراهم شده است که همه این یادداشت‌ها، نمایه‌ها و … در یک ابزار واحد به نام پژوه‌نگار جمع آوری شده و قابل مدیریت توسط کاربر می‌باشد. @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📌 نشست «نگاهی به مصباح الهدایه امام خمینی (س)»؛ قسمت یازدهم و پایانی ▪ با خواندن کتاب «مصباح الهدایه» بسیاری از اسرار ولایت حل می شود. 🍀🍀🍀 ▪ اما من پیشنهاد اصلیم این است که این متن یک بدایه‌ای هم می‌خواهد یعنی ما در عرفان نظری ای کاش، یک قلم توانا یک ذهن تیز و یک فهم عمیقی بیاید، با همین سیاق، با همین ترتیب و تبویب و تنظیم، یک متن یک مقدار آسانتر که در تدریس قابلیت تدوینش یک مقدار راحت‌تر باشد، من به نظرم چون بعضی از نوشته‌های دیگر عربی جناب آقای یزدانپناه را هم ملاحظه کردم، نوشته‌های فارسی دیگر را هم. من معتقدم به افراد مختلف آدم بگوید. خدمت اساتید بزرگوار دیگر. چه اساتیدی که حق استادی دارند و بحمد الله هنوز ما در محضرشان هستیم، مثل حضرت آیت الله بزرگوار حضرت آیت الله جوادی و آیت الله حسن زاده از آن بزرگواران تا رده بعدی شاگردان این بزرگواران که ما برای عرفان نظری نیاز به یک متن دیگری هم داریم غیر از مصباح الهدایه مصباح الهدایه سطحش بالاتر است. ▪ منتها حضرت امام در همان 28 و 29 سالگی که 1308 و 1309 بوده، الان سال 95 است، یعنی چیزی نزدیک به هشتاد و هفت هشت سال پیش، نود سال پیش، الگوی کار را برای نگارش یک بدایه‌ای در عرفان نظری آن موقع ایشان فراهم فرموده و به ما داده. الان ما این کار را بکنیم، ای کاش حضرت آیت الله آقای حاج حسن آقا می‌بودند، حالا ان شاء الله حاج خانم به ایشان بفرمایند. خودم اگر فرصت شد خدمتشان عرض کنم، بگویم این در تاریخ عرفان سابقه دارد، مرحوم ابن ترکه پدر بزرگ متن نوشته، نوه شرح نوشته. شما هم بیایید همین کار را بکنید. شما بدایة عرفان نظری را شما بنویسید. هر استادی، هر بزرگواری در این راه تلاش بکند، کار لازمی است، آنی که بهتر، منقح‌تر و نافذتر در این عرصه بشود، در حوزه‌های ما رواج پیدا بکند جا دارد. ▪ این هم پیشنهادی بود که در پایان عرض خودم خواستم به اطلاع عزیزان و دوستان برسانم و بگویم. دیگر بیشتر از این مزاحمت نمی‌کنم فقط می‌خواستم همین را عرض بکنم، آن شگفتی و اعجابی که آقای یزدانپناه می‌فرمود، خیلی بیشتر از آنچه که آدم بتواند ابراز بکند، هست. در مباحث مختلف در این مصباح الهدایه شما ببینید از خود محی الدین تا صدر المتألهین تا قاضی سعید تا آقا محمدرضا قمشه ای، حضرت امام، در آن سن و سال با این قلم و با آن نگاه تیزبینِ پخته به درگیری علمی و نقد و اشکال و ایراد و اظهار نظر در مقابل همة این بزرگواران رفته با این سن، این مصباح الهدایه است. یک همچین متنی حیف است که ما در گوشه کتابخانه‌ها یا در حاشیه بحث‌ها بماند. این آنا اللیل واطراف النهار باید درس بشود و متن درسی بشود بیاید در حوزه‌های ما، بیاید در کارهای درسی روزمرة حوزه‌های ما انشاء الله. آن سال که تعلیقات فصوص و مصباح الانس حضرت امام منتشر شد، سال‌های 63 و 64 بود، حضرت آیت الله جوادی فصوص تدریس می‌فرمودند، اولی که شروع کردند این کتاب هنوز در نیامده بود. ایشان الان دقیق یادم نیست من یادداشت کردم، ولی الان یادم نیست، فصل شیسی بود شاید، آنجا را که می‌خواندند این کتاب درآمد. از همانجا به بعد در هر فصلی در درس پایان فصل تعمد داشتند تعلیقات امام را مطرح می‌کردند، جمع بندی می‌کردند، توضیح می‌دادند، گاهی هم اشکال می‌کردند این یک سنتی است که ما باید در حوزه‌ها این را پی بگیریم و ادامه بدهیم انشاء الله. ▪ از خداوند بزرگ می‌خواهم به قداست و حرمت امام سجادعلیه السلام، که امروز به نام آن بزرگوار هست و به قداست و حرمت نفسهای پاک و قلم مقدس حضرت امام که از برکاتش هنوز ما بهره مند هستیم و آیندگان هم همین جور به همه ما توفیق این را خداوند عنایت بفرماید و موفق باشیم انشاء الله از این خان پربار و پر برکت هر چه بیشتر استفاده بکنیم. والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته. ⏪پایان بحث @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📚38- فی الکافی باسناده عَنْ حُمْرَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ وَ ذُكِرَ هَؤُلَاءِ عِنْدَهُ وَ سُوءُ حَالِ الشِّيعَةِ عِنْدَهُمْ فَقَالَ إِنِّي سِرْتُ مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ الْمَنْصُورِ وَ هُوَ فِي مَوْكِبِهِ وَ هُوَ عَلَى فَرَسٍ وَ بَيْنَ يَدَيْهِ خَيْلٌ وَ مِنْ خَلْفِهِ خَيْلٌ وَ أَنَا عَلَى حِمَارٍ إِلَى جَانِبِهِ فَقَالَ لِي يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قَدْ كَانَ فَيَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَفْرَحَ بِمَا أَعْطَانَا اللَّهُ مِنَ الْقُوَّةِ وَ فَتَحَ لَنَا مِنَ الْعِزِّ وَ لَا تُخْبِرَ النَّاسَ أَنَّكَ أَحَقُّ بِهَذَا الْأَمْرِ مِنَّا وَ أَهْلَ بَيْتِكَ فَتُغْرِيَنَا بِكَ وَ بِهِمْ‏ قَالَ فَقُلْتُ وَ مَنْ رَفَعَ هَذَا إِلَيْكَ عَنِّي فَقَدْ كَذَبَ فَقَالَ لِي أَ تَحْلِفُ عَلَى مَا تَقُولُ قَالَ فَقُلْتُ إِنَّ النَّاسَ سَحَرَةٌ يَعْنِي يُحِبُّونَ أَنْ يُفْسِدُوا قَلْبَكَ عَلَيَّ فَلَا تُمَكِّنْهُمْ مِنْ سَمْعِكَ فَإِنَّا إِلَيْكَ أَحْوَجُ مِنْكَ إِلَيْنَا فَقَالَ لِي تَذْكُرُ يَوْمَ سَأَلْتُكَ هَلْ لَنَا مُلْكٌ فَقُلْتَ نَعَمْ طَوِيلٌ عَرِيضٌ شَدِيدٌ فَلَا تَزَالُونَ فِي مُهْلَةٍ مِنْ أَمْرِكُمْ وَ فُسْحَةٍ مِنْ دُنْيَاكُمْ حَتَّى تُصِيبُوا مِنَّا دَماً حَرَاماً فِي شَهْرٍ حَرَامٍ فِي بَلَدٍ حَرَامٍ فَعَرَفْتُ أَنَّهُ قَدْ حَفِظَ الْحَدِيثَ فَقُلْتُ لَعَلَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَكْفِيَكَ‏ فَإِنِّي لَمْ أَخُصَّكَ بِهَذَا وَ إِنَّمَا هُوَ حَدِيثٌ رَوَيْتُهُ ثُمَّ لَعَلَّ غَيْرَكَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ يَتَوَلَّى ذَلِكَ فَسَكَتَ عَنِّي فَلَمَّا رَجَعْتُ إِلَى مَنْزِلِي أَتَانِي بَعْضُ مَوَالِينَا فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ اللَّهِ لَقَدْ رَأَيْتُكَ فِي مَوْكِبِ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَنْتَ عَلَى حِمَارٍ وَ هُوَ عَلَى فَرَسٍ وَ قَدْ أَشْرَفَ عَلَيْكَ يُكَلِّمُكَ كَأَنَّكَ تَحْتَهُ فَقُلْتُ بَيْنِي وَ بَيْنَ نَفْسِي هَذَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ وَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ الَّذِي يُقْتَدَى بِهِ وَ هَذَا الْآخَرُ يَعْمَلُ بِالْجَوْرِ وَ يَقْتُلُ أَوْلَادَ الْأَنْبِيَاءِ وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ فِي الْأَرْضِ بِمَا لَا يُحِبُّ اللَّهُ وَ هُوَ فِي مَوْكِبِهِ وَ أَنْتَ عَلَى حِمَارٍ فَدَخَلَنِي مِنْ ذَلِكَ شَكٌّ حَتَّى خِفْتُ عَلَى دِينِي وَ نَفْسِي قَالَ فَقُلْتُ لَوْ رَأَيْتَ مَنْ كَانَ حَوْلِي وَ بَيْنَ يَدَيَّ وَ مِنْ خَلْفِي وَ عَنْ يَمِينِي وَ عَنْ شِمَالِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ لَاحْتَقَرْتَهُ وَ احْتَقَرْتَ مَا هُوَ فِيهِ فَقَالَ الْآنَ سَكَنَ قَلْبِي ثُمَّ قَالَ إِلَى مَتَى‏ هَؤُلَاءِ يَمْلِكُونَ أَوْ مَتَى‏ الرَّاحَةُ مِنْهُمْ فَقُلْتُ أَ لَيْسَ تَعْلَمُ أَنَّ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ مُدَّةً قَالَ بَلَى فَقُلْتُ هَلْ يَنْفَعُكَ عِلْمُكَ أَنَّ هَذَا الْأَمْرَ إِذَا جَاءَ كَانَ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ الْعَيْنِ إِنَّكَ لَوْ تَعْلَمُ حَالَهُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ كَيْفَ هِيَ كُنْتَ لَهُمْ أَشَدَّ بُغْضاً وَ لَوْ جَهَدْتَ أَوْ جَهَدَ أَهْلُ الْأَرْضِ أَنْ يُدْخِلُوهُمْ فِي أَشَدِّ مَا هُمْ فِيهِمْ مِنَ الْإِثْمِ لَمْ يَقْدِرُوا فَلَا يَسْتَفِزَّنَّكَ الشَّيْطَانُ‏ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ‏ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ‏ وَ لكِنَّ الْمُنافِقِينَ لا يَعْلَمُونَ‏ أَ لَا تَعْلَمُ أَنَّ مَنِ انْتَظَرَ أَمْرَنَا وَ صَبَرَ عَلَى مَا يَرَى مِنَ الْأَذَى وَ الْخَوْفِ هُوَ غَداً فِي زُمْرَتِنَا .» ادامه دارد... @salmanraoofi ترجمه حدیث👇👇👇
🔅🔅🔅 ▫ حمران‏ مى‏گويد: در نزد امام صادق عليه السّلام سخن از خلفاى جور رفت، و اينكه نسبت به شيعه نظر بدى دارند. حضرت عليه السّلام فرمود: من با ابو جعفر منصور حركت مى‏كردم، و او در كاروان پادشاهى خود بود و بر اسبى سوار، جلوى او چند اسب سوار، و پشت سرش چند اسب سوار ديگر، در حركت بودند و من هم در كنار او بر الاغى سوار بودم. او به من رو كرد و گفت: اى ابا عبد اللَّه! كار شد، [يعنى ما بر امر خلافت مسلّط شديم‏] و شايسته است كه تو هم شاد باشى بدان چه خداوند از توانايى به ما داده است، و در عزّت بر ما گشاده است، و به مردم نگو كه تو و خاندانت در امر خلافت از ما شايسته‏تر هستند، تا ما را نسبت به خودت و آنها عصبانى كنى. امام عليه السّلام فرمود: من گفتم كسى كه براى تو از جانب من اين‏ گزارش را فرستاده دروغ گفته است. او به من گفت: آيا بدان چه گفته‏اى سوگند مى‏خورى؟ ▫ من گفتم: همانا مردم افسونگرانند- يعنى دوست دارند دل تو را از من چركين كنند- تو به سخن آنان گوش مده زيرا ما به تو نيازمندتريم از تو به ما. او به من گفت: آيا يادت مى‏آيد كه يك روز از تو پرسيدم: آيا براى ما سلطنتى هست؟ و تو پاسخ دادى، آرى سلطنتى طولانى و پهناور، كه پيوسته در كار خود مهلت خواهيد داشت، و در دنيايتان وسعت، تا اينكه خون ناحقّى از ما را در ماه حرام و شهر حرام [مكه‏] بريزيد. من دانستم كه حديث را حفظ كرده است پس گفتم: شايد خداوند عزّ و جلّ تو را كفايت كند، يعنى تو را حفظ كند از اينكه مرتكب چنين امرى شوى، زيرا من شخص خاص تو را در نظر نداشتم، و آن حديثى بوده است كه من آن را روايت كردم، شايد فرد ديگرى از خاندانت مرتكب چنين كارى شود. در اين هنگام منصور خاموش شد، و چون به خانه‏ام آمدم يكى از دوستان و شيعيان ما نزد من آمد و گفت: قربانت گردم، بخدا سوگند من تو را در موكب ابو جعفر ديدم كه بر الاغى سوار بودى، و او بر اسبى سوار و چنان با شما سخن مى‏گفت كه گويى شما زير دست او هستيد، و پيش خود گفتم: اين حجّت خدا بر خلق، و صاحب الامر است كه بايد از او پيروى شود، و آن ديگرى كار بر خلاف مى‏كند و اولاد پيامبران را مى‏كشد، و بر زمين آن گونه كه خدا دوست ندارد خون مى‏ريزد، و امام در موكب اوست و سوار بر الاغى، و اين چنين ترديد به دلم راه يافت، تا آنكه بر خودم و دينم ترسيدم. او گفت امام به من فرمود: اگر تو فرشتگانى را مى‏ديدى كه در جلو و عقب و سمت راست و چپ من بودند هر آينه او را خوار مى‏شمردى، و آنچه را هم داشت كوچك مى‏گرفتى. او گفت: اكنون دلم آرام گرفت. او سپس گفت: اينان تا كى سلطنت خواهند كرد و چه هنگام از دست ايشان آسايش به دست خواهد آمد؟ من گفتم: آيا نمى‏دانى كه هر چيزى مدّتى دارد؟ او گفت: آرى. ▫ من گفتم: آيا براى تو سودى خواهد داشت كه بدانى اين امر هر گاه موعدش فرا رسد، از يك چشم به هم‏زدن سريعتر خواهد بود؟ اگر تو وضع ايشان را نزد خداوند مى‏دانستى بيشتر و سخت‏تر آنها را دشمن مى‏داشتى، و اگر تو يا همه مردم زمين بكوشيد، آنان را در گناه بيشترى كه در آن بسر مى‏برند درآوريد نتوانيد. پس شيطان تو را از جاى به در نبرد و نلغزاند، زيرا عزّت از آن خدا و رسول و مؤمنان است، ولى منافقان نمى‏دانند. آيا نمى‏دانى كه هر كه منتظر امر ما باشد و بر آزار و ترس خود صبر كند، فردا با ما محشور شود؟ ادامه دارد... @salmanraoofi
هدایت شده از روزنه
استقبال رسانه منحوس ملکه از اظهارات غیرقابل دفاع و نادرست آقای پیرامون   @rozaneebefarda 🔻🔻🔻   بار اول نیست که رسانه فتنه انگیز  با رصد دقیق اظهارات حوزویان، به صید سوژه برای تضعیف روحانیت اصیل و اسلام ناب دست می‌ زند. اینبار اما ماجرا کمی متفاوت است؛ یاسر میردامادی نویسنده پیشین و ضدانقلاب ، با دقت نظر، سخنان یکی از حوزویان جوان پیرامون لباس روحانیت را بهانه ای برای تئوریزه کردن خلع لباس روحانیت شیعه قرار داده است!   در یادداشت «ماجراهای دین و فلسفه؛ اسلام‌های سیاسی و 'خلع لباس پیامبر'» به تاریخ 25 آذر 1398، ضمن لجن پراکنی علیه اسلام سیاسی و تکرار مدعاهای دروغین در مورد کاهش اعتماد عمومی به روحانیون، در تیتری با عنوان «روحانیان علیه لباس روحانیّت» به سخنان آقای محمّدتقی اکبرنژاد، پرداخته و چنین نوشته است:👇 🔴محمّدتقی اکبرنژاد، مدیر «مؤسسه فقاهت و تمدن سازی اسلامی» در قم، اخیرا در مصاحبه‌ای‌ با خبرگزاری ایکنا استدلال فقهی کرد که لباس روحانیّت «لباس پیامبر» نیست. استدلال اصلی اکبرنژاد، که خود در لباس روحانیّت است، این بود که پیامبر لباس متفاوتی از مردم زمان خود نمی‌پوشید و از آن‌جا که لباس روحانیان امروزه متفاوت از دیگر مردم است این لباس، هر چه که باشد، «لباس پیامبر» نیست. از نظر او لباس روحانیّت اگر «لباس شهرت» نباشد دست‌کم لباسی متمایز از دیگران است و پوشیدن لباس متمایز، اگر «حرام» نباشد، از نظر شرعی توصیه هم نشده است. «لباس شهرت» اصطلاحی فقهی در باب لباس «نامشروع» است و به لباس‌هایی اشاره دارد که موجب انگشت‌نما شدن فرد در جامعه می‌شود و از این رو پوشیدن آن از نظر فقهی «حرام» قلمداد می‌شود. رأی اکبرنژاد در حلقه‌های حوزوی اعتراض به پا کرد. اکبرنژاد اما از رأی خود عقب ننشست و در مناظره‌ای با یکی دیگر از روحانیان از رأی خود دفاع کرد. او بعد از مصاحبه و مناظره‌اش‌ در یادداشتی به این نکته اشاره کرد که پس از طرح نظریه «لباس روحانیت لباس پیامبر نیست» پیام‌های هم‌دلانه‌ بسیاری از سوی خانواده‌ روحانیان دریافت کرده است. با این حال اکبرنژاد با این پرسش مکرّر مواجه شد که اگر از نظر او «لباس روحانیّت لباس پیامبر نیست» چرا خود او همچنان در این لباس است. در پاسخ به این پرسش او در یادداشت دیگری توضیح داد که تغییرات در جامعه مذهبی باید به تدریج رخ دهد. او پیشنهاد کرد که در میان روحانیان «در آغاز باید دو لباسه بودن را جا بیندازیم» و اشاره کرد که او خود نیز گاهی بدون لباس روحانیّت بیرون می‌رود بحث شرعی در باب لباس روحانیّت گرچه بحثی رایج در میان روحانیان نیست و در گذشته هم نبوده اما کاملا هم بی سابقه نیست. پیشتر احمد قابل، مجتهدی که خود روزگاری در لباس روحانیّت بود، پوشیدن آن را «مکروه» می‌دانست. استاد تاریخ دانشگاه تهران، که خود روحانی است، نیز از یک روحانیِ از-لباس-در-آمده در دوره «متحد الشکل کردن لباس» در عصر رضا شاه یاد می‌کند که در کتابی استدلال کرده بود لباس روحانیت «لباس پیامبر» نیست و بهتر است روحانیان آن را کنار بگذارند ــــ کاری که البته رضا شاه در مورد اکثر روحانیان با اجبار انجام داد. از این گذشته، در گذشته نه چندان دور مجتهدان ناموری وجود داشتند که خود مختارانه هیچ گاه به لباس روحانیّت در نیامدند و با این حال جایگاهی برجسته در میان روحانیان یافتند، مانند میرزا جهانگیرخان قشقایی (استادِ سید حسن مدرّس، آقا ضیاء عراقی، آیت‌الله بروجردی، رحیم ارباب و حسنعلی نخودکی) و نیز رحیم ارباب (استادِ جلال‌الدین همایی، بهشتی، مفتح و عبدالجواد فلاطوری). میرزا جهانگیرخان و شاگردش رحیم ارباب هر دو تا آخر عمر کلاه پوستی به سر می‌گذاشتند و نه عمّامه. صرف نظر از بحث نظری در باب مشروعیّت یا عدم مشروعیّت پوشیدن لباس روحانیّت و نیز صرف نظر از نمایندگی یا عدم نمایندگی این لباس از «لباس پیامبر»، در عمل به ویژه پس از انقلاب روحانیان بسیاری برای زندگی عادی و کم دردسر در میان مردم، فقط در مکان‌های مذهبی و رسمی لباس ویژه صنف خود را می‌پوشند و در باقی ایام با لباس عادی در میان مردم ظاهر می‌شوند. به این عدّه در اصطلاح غیر رسمی حوزوی «دو زیست» می‌گویند و یا به تعبیر اکبرنژاد «دو لباسه». حوزه‌های علمیّه در ایران اما این وضعیت را به رسمیّت نمی‌شناسند و برخی امتیازهای حوزوی را صرفاً به کسانی اختصاص می‌دهند که به اصطلاح رسمی «تلبّس دائم» داشته باشند، یعنی لباس صنف خود را همیشه حتی در مکان‌های عمومی نیز بپوشند 🔻متن کامل یادداشت تخریبگرانه رسانه ملکه در پیوند ذیل قابل دسترسی است: https://www.bbc.com/persian/iran-features-50799848   @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
🔶حاشیه روزنه فارغ از محتوای اظهارات آقای اکبرنژاد که از نظر تاریخی نقدهای زیادی بدان وارد است، این سؤال مطرح است که خبرگزاری ایکنا که بیش از هرکسی اخبار مربوط به جناب آقای هادوی تهرانی (از سران ) را پوشش می‌ دهد، با چه انگیزه ای با چنین رویکرد خطرناک و غلطی به طرح مسئله در باب لباس روحانیت پرداخته است؟ اساسا چنین رسانه ای چرا باید سراغ کسی برود که در زمره مخالفان سرسخت نشست اساتید و امقال آقای هادوی است؟ گذشته از خبرگزاری مزبور، باید از آقای اکبرنژاد پرسید، در میان اینهمه مسئله اولویت دار، دقیقا با چه هدفی به طرح مسئله علیه لباس روحانیت پرداخته تا موجبات سؤاستفاده گسترده مخالفان روحانیت فراهم شود. 🔻اکنون که این ماجرا به این نقطه رسیده، بهترین راه آن است که هم خبرگزاری مزبور و هم شخص نامبرده، درصدد جبران مافات برآمده به سیاه نمایی رسانه اجاره ای ملکه خونخوار انگلیس خبیث پاسخ دهند و صدالبته این به معنای دست برداشتن از مبانی و سلائق فکری آن رسانه و این روحانی نیست و آنان بعدا در مجالی تخصصی می توانند حرف های خود را بزنند و البته درخت تناور روحانیت شیعه را بیمی از این گردبادهای موسمی نیست ولی همگان باید بدانند که وقتی دشمن قسم خورده اسلام و تشیع و انقلاب و روحانیت، در صدد القای مطلب خلاف واقع و سیاه نمایی است، باید پاسخی متقن، مستند، کوبنده و یک دست از حوزه قم دریافت کند.    @rozaneebefarda
باسمه تعالی از وقتی جناب استاد اکبرنژاد بحث لباس روحانیت را مطرح کردند به ایشان گفتم این بحث قبر کارهای خوب شما می شود دامن زدن به این بحث را غلط می دانستم و می دانم ولی اصرار دو استاد حوزه که از قضا هر دو دوستان حقیر هستند بر بحث و نکات دیگری از هر دو بزرگوار نسبت به بنده باعث شد، بنده مطلبی در واقع شدن مباحثه ی دو بزرگوار بنویسم و نقشی داشته باشم البته به دلائل مختلف پیشنهاد دادم جای دیگری مباحثه برقرار شود حالا هم بعد از گذشت چندماه از این بحث رسانه ی خبیث ملکه انگلیس، به این بحث دامن زده چرا واقعا چرا جز این نیست که بنای دشمنان اسلام و خائنین دنباله رو آنها در داخل این است که به بحثهای فرعی دامن بزنند و خواسته های اصلی مردم مورد غفلت قرار بگیرد و انتخابات پیش رو تضعیف شود الان هم به دوستان موسسه فقاهت و کانال روزنه توصیه میکنم به این بحث دامن نزنند و اگر گوش می کنند اقلا بعد از انتخابات مجلس این بحثها را دامن بزنند به جناب استاد اکبرنژاد هم دوباره تذکر می دهم طرح این بحث از جهات مختلف اشتباه در اشتباه است به اولویتهای اصلی بپردازند و از حاشیه سازی بپرهیزند و حرفی نزنند که دشمنان اسلام خوشحال شوند و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین @salmanraoofi
حجت الاسلام غروی شورای عالی- کازرون-شهریه.mp3
3.89M
🔅وقتی اعضای شورای عالی حوزه سطح زندگی شان در سطح زندگی طلاب نباشد اینطور حرف می زنند و فقط باعث ناراحتی بیشتر طلاب می شوند 🔅پاسخ حجت الاسلام غروی، عضو شورای عالی حوزه به سوال طلبه کازرونی پیرامون وضعیت بحرانی معیشت طلاب ❗️معتقدم تا پایه 6 وجهی ندارد که شهریه دهیم!! ❗️طلاب جوان در امر ازدواج فعلا خویشتن داری کنند!! ❗️دانشجویی که به دانشگاه می رود به او پولی نمی دهند و آینده شغلی او را تامین نمی کنند، اما ما به طلبه غذا می دهیم و شهریه ای هم پرداخت می کنیم. @salmanraoofi