eitaa logo
سلمان رئوفی
5.7هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
324 ویدیو
186 فایل
🔆قال رسول‌الله ص: ان هذا الدين متین 🔆کانال‌سلمان‌رئوفی 🔆مکتب شناسی فقهی، عرفان شیعی ،سیره ائمه ع ،علوم انسانی، فرهنگ و سیاست راه ارتباط @srsr1359 🔆صوت دروس در کانال سروش @salmanraoufi سایت boohoos.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
38 🔅🔅🔅 📂39-فی غوالي اللئالي : «أَنَّ يَاسِراً وَ ابْنَهُ عَمَّاراً وَ امْرَأَتَهُ سُمَيَّةَ قَبَضَ عَلَيْهِمْ أَهْلُ مَكَّةَ وَ عَذَّبُوهُمْ بِأَنْوَاعِ الْعَذَابِ لِأَجْلِ إِسْلَامِهِمْ وَ قَالُوا لَا يُنْجِيكُمْ مِنَّا إِلَّا أَنْ تَنَالُوا مُحَمَّداً وَ تَبَرَّءُوا مِنْ دِينِهِ فَأَمَّا عَمَّارٌ فَأَعْطَاهُمْ بِلِسَانِهِ كُلَّمَا أَرَادُوا مِنْهُ وَ أَمَّا أَبَوَاهُ فَامْتَنَعَا فَقُتِلَا ثُمَّ أُخْبِرَ رَسُولُ اللَّهِ ص بِذَلِكَ فَقَالَ فِي عَمَّارٍ جَمَاعَةٌ إِنَّهُ كَفَرَ فَقَالَ ص كَلَّا إِنَّ عَمَّاراً مُلِئَ إِيمَاناً مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ وَ اخْتَلَطَ الْإِيمَانُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ وَ جَاءَ عَمَّارٌ وَ هُوَ يَبْكِي فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ ص مَا خَبَرُكَ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص‏ مَا تُرِكْتُ حَتَّى نِلْتُ مِنْكَ وَ ذَكَرْتُ آلِهَتَهُمْ بِخَيْرٍ فَصَارَ رَسُولُ اللَّهِ يَمْسَحُ عَيْنَيْهِ وَ يَقُولُ إِنْ عَادُوا لَكَ فَعُدْ لَهُمْ بِمَا قُلْتَ. » * 🗓در غوالی اللئالی آمده است كه ياسر و پسرش عمار و همسرش سميه‏ دستگير مردم مكه شدند، و براى مسلمانى آنها را هر جور شكنجه كردند و گفتند: رهائى نداريد جز كه بمحمد بد گوئيد و از او بيزارى جوئيد، عمار هر چه را خواستند بزبان آورد ولى پدر و مادرش سرباز زدند و كشته شدند و خبرش برسول خدا (ص) رسيد و جمعى گفتند: كه كافر شده و آن حضرت فرمود: نه هرگز براستى كه عمار سر تا پا پر است از ايمان، ايمان با گوشت و خونش آميخته، و عمار گريه‏كنان آمد و پيغمبر باو فرمود چه خبرت است؟ گفت يا رسول الله مرا رها نكردند تا بتو بد گفتم و بتهاشان را ستودم، و رسول خدا بچشمانش دست ميكشيد و ميفرمود: اگر بازت گرفتند تو هم باز گرد بدان چه براشان گفتى. *عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية / ج‏2 / 104 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
❌ 🖋 رفقا تصمیم گرفتن ۴۰ نفر بشن و امروز زیارت عاشورا صد لعن و صد سلام بخونن. دوستانی که میتونن عاشورا بخونن خبر بدن، این سرباز حضرت نجات پیدا کنه. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
باسمه تعالی ان شاءالله هفته بعد جلسه هشتم مکتب شناسی فقهی آیت الله العظمی خامنه ای با رعایت قوانین بهداشتی برگزار خواهد شد زمان و مکان را ان شاءالله اعلام خواهم کرد 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
39 🔅🔅🔅 📂40-فی البحار قَالَ الزُّهْرِيُ‏ :«كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع مَا عَرَفْتُ لَهُ صَدِيقاً فِي السِّرِّ وَ لَا عَدُوّاً فِي الْعَلَانِيَةِ لِأَنَّهُ لَا أَحَدَ يَعْرِفُهُ بِفَضَائِلِهِ الْبَاهِرَةِ إِلَّا وَ لَا يَجِدُ بُدّاً مِنْ تَعْظِيمِهِ مِنْ شِدَّةِ مُدَارَاةِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع وَ حُسْنِ مُعَاشَرَتِهِ إِيَّاهُ وَ أَخْذِهِ مِنَ التَّقِيَّةِ بِأَحْسَنِهَا وَ أَجْمَلِهَا وَ لَا أَحَدَ وَ إِنْ كَانَ يُرِيهِ الْمَوَدَّةَ فِي الظَّاهِرِ إِلَّا وَ هُوَ يَحْسُدُهُ فِي الْبَاطِنِ لِتَضَاعُفِ فَضَائِلِهِ عَلَى فَضَائِلِ الْخَلْقِ. »* 🗓در بحار آمده زهری می¬گوید : علی بن الحسین دائما این گونه بود که من دوستی برای او در پنهانی و دشمنی برای او به طور آشکار نشناختم چرا که هیچ کس او را با فضائل درخشانش نشناخت مگر اینکه چاره ای از تعظیم او نمی¬دید از شدت مدارای علی بن الحسین و معاشرت نیکوی او با آن فرد و بهترین و زیباترین شکل تقیه را انتخاب کردن و هیچ کسی حتی دوستی که دوستی شدیدی نسبت به او ظاهر می¬کرد نبود مگر اینکه در باطن به او به خاطر فضائل زیادش بر خلق حسادت می¬ورزید . 🔅🔅🔅 📂41-عَنْهُ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَجْلَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ إِنَّ اللَّهَ عَيَّرَ قَوْماً بِالْإِذَاعَةِ فَقَالَ‏ « وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ‏ » فَإِيَّاكُمْ وَ الْإِذَاعَةَ .» 🗓از محمد بن عجلان از امام صادق نقل کرد که حضرت فرمود : خداوند اقوامی را سرزنش کرد به خاطر فاش کردن راز پس فرمود : « هنگامیکه امری از امنیت یا ترس به آنها رسید فاش کردند » پس بر حذر باشید از فاش کردن . *بحار الأنوار / ج‏72 / 401 / باب 87 التقية و المداراة . . الكافي / ج‏2 / 371 / باب الإذاعة . 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
باسمه تعالی جواب سوالات بزرگواران در مورد نحوه حمایت بنده از موضوعات اعلام شده برای تحقیق https://eitaa.com/salmanraoofi/8141 https://eitaa.com/salmanraoofi/8142 ۱ انتخاب موضوع و نوشتن طرح اجمالی تحقیق ۲ ارائه طرح به بنده ۳ هماهنگی برای بحث و رفع اشکالات طرح ۴ نوشتن یک سوم یا کل تحقیق ۵ ارائه به بنده ۶ هماهنگی برای بحث و رفع اشکالات ۷ ویرایش دوباره تحقیق ۸ ارائه به بنده ۹ هماهنگی برای بحث و رفع اشکالات نهایی ۱۰ ویرایش پایانی ۱۱ ارائه به بنده ۱۲ هماهنکی برای ارائه تحقیق به صورت نهایی والسلام سلمان رئوفی ۱۳۹۹/۴/۲۴ @salmanraoofi
🔆۲۳ ذی‌القعده روز زیارتی مخصوص امام رضا علیه السلام و زیارت آن حضرت از دور و نزدیک سنت است، 🔆صلوات خاصه حضرت علیه السلام «اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِىِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الاِْمامِ التَّقِىِّ النَّقِىِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَْرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلوةً کَثیرَةً تآمَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیآئِکَ» @salmanraoofi
📙«درسنامه علم لغت» جدیدترین کتاب علمی-حوزوی از دروس استاد معظم حجت‌الاسلام والمسلمین وکیلی منتشر شد. این اثر ارزشمند تحقیق و نگارش حجة الاسلام والمسلمین صارمی می‌باشد. ▫️در ۴۴۰ صفحه با تخفیف بیست درصد: ۴۸ هزار تومان ▫️به‌مناسبت ایام ولادت امام رضا علیه‌السلام (به مدت محدود) 🚛 ارسال رایگان به سراسرکشور 👈 توضیحات بیشتر و خرید اینترنتی: ✅ towhid.org/1364/book 💠پایگاه رسمی اطلاع رسانی حجة الاسلام و المسلمین محمدحسن‌وکیلی 🆔 @mhva_ir 🌐 www.mhva.ir 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
فهرست و مقدمۀ کتاب علم لغت.pdf
1.1M
🔆مقدمه و فهرست جامع کتاب «درسنامه علم لغت» 💠پایگاه رسمی اطلاع رسانی حجة الاسلام و المسلمین محمدحسن‌وکیلی 🆔 @mhva_ir 🌐 www.mhva.ir 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
1 🔅🔅🔅 🗓1-فی الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد فی فصل انتزاعه ع الكتاب الذي أرسله حاطب‏ بن‏ أبي‏ بلتعة من المرأة : وَ مِنْ ذَلِكَ‏ أَنَّ النَّبِيَّ ص لَمَّا أَرَادَ فَتْحَ مَكَّةَ سَأَلَ اللَّهَ جَلَّ اسْمُهُ أَنْ يُعَمِّيَ أَخْبَارَهُ عَلَى قُرَيْشٍ لِيَدْخُلَهَا بَغْتَةً وَ كَانَ ع قَدْ بَنَى الْأَمْرَ فِي مَسِيرِهِ إِلَيْهَا عَلَى الِاسْتِسْرَارِ بِذَلِكَ فَكَتَبَ حَاطِبُ بْنُ أَبِي بَلْتَعَةَ إِلَى أَهْلِ مَكَّةَ يُخْبِرُهُمْ بِعَزِيمَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص عَلَى فَتْحِهَا وَ أَعْطَى الْكِتَابَ امْرَأَةً سَوْدَاءَ كَانَتْ وَرَدَتِ الْمَدِينَةَ تَسْتَمِيحُ بِهَا النَّاسَ وَ تَسْتَبِرُّهُمْ‏ وَ جَعَلَ لَهَا جُعْلًا عَلَى أَنْ تُوصِلَهُ إِلَى قَوْمٍ سَمَّاهُمْ لَهَا مِنْ أَهْلِ مَكَّةَ وَ أَمَرَهَا أَنْ تَأْخُذَ عَلَى غَيْرِ الطَّرِيقِ فَنَزَلَ الْوَحْيُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص بِذَلِكَ فَاسْتَدْعَى أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ قَالَ لَهُ إِنَّ بَعْضَ أَصْحَابِي قَدْ كَتَبَ إِلَى أَهْلِ مَكَّةَ يُخْبِرُهُمْ بِخَبَرِنَا وَ قَدْ كُنْتُ سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ يُعَمِّيَ أَخْبَارَنَا عَلَيْهِمْ وَ الْكِتَابُ مَعَ امْرَأَةٍ سَوْدَاءَ قَدْ أَخَذَتْ عَلَى غَيْرِ الطَّرِيقِ فَخُذْ سَيْفَكَ وَ الْحَقْهَا وَ انْتَزِعِ الْكِتَابَ مِنْهَا وَ خَلِّهَا وَ صِرْ بِهِ إِلَيَّ ثُمَّ اسْتَدْعَى الزُّبَيْرَ بْنَ الْعَوَّامِ وَ قَالَ لَهُ امْضِ مَعَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فِي هَذِهِ الْوَجْهِ فَمَضَيَا وَ أَخَذَا عَلَى غَيْرِ الطَّرِيقِ فَأَدْرَكَا الْمَرْأَةَ فَسَبَقَ إِلَيْهَا الزُّبَيْرُ فَسَأَلَهَا عَنِ الْكِتَابِ الَّذِي مَعَهَا فَأَنْكَرَتْ وَ حَلَفَتْ أَنَّهُ لَا شَيْ‏ءَ مَعَهَا وَ بَكَتْ فَقَالَ الزُّبَيْرُ مَا أَرَى يَا أَبَا الْحَسَنِ مَعَهَا كِتَاباً فَارْجِعْ بِنَا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص لِنُخْبِرَهُ بِبَرَاءَةِ سَاحَتِهَا فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يُخْبِرُنِي رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَّ مَعَهَا كِتَاباً وَ يَأْمُرُنِي بِأَخْذِهِ مِنْهَا وَ تَقُولُ أَنْتَ أَنَّهُ لَا كِتَابَ مَعَهَا ثُمَّ اخْتَرَطَ السَّيْفَ وَ تَقَدَّمَ إِلَيْهَا فَقَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَئِنْ لَمْ تُخْرِجِي الْكِتَابَ لَأَكْشِفَنَّكِ ثُمَّ لَأَضْرِبَنَّ عُنُقَكِ فَقَالَتْ لَهُ إِذَا كَانَ لَا بُدَّ مِنْ ذَلِكَ فَأَعْرِضْ يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ بِوَجْهِكَ عَنِّي فَأَعْرَضَ ع بِوَجْهِهِ عَنْهَا فَكَشَفَتْ قِنَاعَهَا وَ أَخْرَجَتِ الْكِتَابَ مِنْ عَقِيصَتِهَا فَأَخَذَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ صَارَ بِهِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص‏ .»* *الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد ؛ ج‏1 ؛ ص56 و ص 57 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
1 🔅🔅🔅 ترجمه: 📝در کتاب الارشاد در شناخت حجتهای خداوند بر بندگان در فصل داستان فتح مكه و گرفتن على ع نامه حاطب‏ بن‏ ابى‏ بلتعة را از آن زنى که مأمور رساندن نامه به قريش مكه بود آمده : و از جمله فضائل آن حضرت اين بود : چون پيغمبر (ص) آهنگ فتح مكه فرمود، از خداى تعالى خواست كه جريان كار او را (از حركت و تجهيز لشكر و ديگر كارها را) از قريش (آنان كه در مكه بودند و با آن وجود مقدس دشمنى ميكردند) پوشيده دارد، تا بطور ناگهانى بر آن شهر درآيد، و روى اين منظور همه كارهاى مربوط باين حركت و حمله و يورش را پنهانى انجام ميداد، ولى (با همه اين احوال) حاطب بن أبى بلتعة { كه قبلا در مكه مي¬زيست و پس از آن اسلام اختيار كرد و بمدينه هجرت كرده بود، و چون آب و ملكى در مكه نداشت و برخى از خاندان او نيز هنوز در مكه بودند، ناچار بود كه با بزرگان مكه در تماس باشد، و راه دوستى خود را با آنها نبندد، و البته از آن مسلمانهاى محكم و پابرجائى نيز نبود كه بخاطر اسلام از همه چيز در اين راه بگذرد، و باصطلاح از مسلمانانى بود كه نان را بنرخ روز ميخورد، و در عين حال كه مسلمان بود روابط خود را با مشركين مكه و سران قريش نگهداشته بود، از اين رو} نامه‏اى بأهل مكه نوشت، و آنها را از تصميمى كه رسول خدا (ص) براى فتح مكه گرفته بود بوسيله آن نامه آگاه ساخت، و آن نامه را بزنى سياه پوست كه در مدينه از راه گدائى روزگار ميگذرانيد و امرار معاش ميكرد سپرد، كه آن را بسران قريش كه نامبر كرده بود برساند، و براى اين كار دستمزد خوبى باو داد، و باو دستور داد كه از بيراهه برود (مبادا گرفتار شود و نامه بدست مسلمان بيفتد) از آن سو بر رسول خدا (ص) وحى رسيد، و جبرئيل جريان نامه‏نگارى او را بأهل مكه بآن حضرت خبر داد، پس رسول خدا (ص) أمير المؤمنين عليه السّلام را طلبيد، و باو فرمود: همانا برخى از پيروان من نامه بمردم مكه نگاشته، در آن نامه از جريان كار و تصميم ما آنان را آگاه ساخته در صورتى كه من از خدا خواسته بودم كه جريان كار ما را بر آنها پوشيده دارد و آن نامه همراه زن سياه پوستى است كه از بيراهه بسوى مكه روان شده، پس شمشيرت را بردار و باو برس، و نامه را از او گرفته نزد من آر، سپس زبير را خواست و باو فرمود: در اين راه همراه على برو و با او باش، پس على عليه السّلام با زبير براه افتاد و از بيراهه بسوى مكه رهسپار شدند تا بآن زن رسيدند، ابتداء زبير پيش آن زن رفت، و از او راجع بنامه‏اى كه نزدش بود پرسيد، آن زن وجود چنين نامه‏اى را نزد خود انكار كرد و سوگند ياد نمود كه چنين چيزى نزد او نيست و گريه كرد، پس زبير بعلى عليه السّلام عرض كرد، من گمان ندارم نامه همراه اين زن باشد بيا تا نزد رسول خدا (ص) بازگرديم و از بى‏گناهى اين زن آن حضرت را آگاه كنيم، امير المؤمنين عليه السّلام (خشمناك شد و) فرمود: رسول خدا (ص) بمن خبر داده كه نامه همراه اين زن است و بمن دستور فرموده كه از او بگيرم و تو ميگوئى: كه نامه همراه او نيست؟ (يعنى رسول خدا (ص) نعوذ باللَّه دروغ گفته و اين زن راست ميگويد؟ اين سخن را فرمود) و شمشير را از نيام كشيد و پيش آن زن رفته فرمود: آگاه باش بخدا سوگند اگر نامه را بيرون نياورى ترا بازرسى ميكنم سپس گردنت را (با اين شمشير) ميزنم؟ زن (كه آثار خشم را در چهره على ديد و ميدانست كه آنچه گفته است انجام ميدهد) گفت: حال كه چنين است اى پسر ابو طالب رو از من باز گردان (تا نامه را بيرون آورم و بتو بدهم) حضرت روى خويش از آن زن برگردانيد و آن زن مقنعه و روسرى خود را باز كرد و نامه را كه در گيسوى خود پنهان كرده بود بيرون آورد و بآن حضرت داد، على عليه السّلام نامه را گرفت و نزد پيغمبر (ص) آورد . 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
باسمه تعالی بزرگوارانی از بنده درباره کتاب روش شناسی اجتهاد از محصولات موسسه فقاهت و تمدن اسلامی سوال می کردند جواب کلی اینکه این کتاب به دلیل ضعف زیاد در مبانی و اشکالات متعدد در محتوا استاندارد علمی حداقلی برای این بحث را ندارد اما به ذهنم رسید به دلایلی اشکالات را مبسوط مطرح کنم تا افراد منصف قضاوت کنند حال جلسه اول نقد خدمت شما آماده شده، ان شاءالله فقط مقدمه در مبانی مکتب شناسی فقهی و بخش شیخ اعظم انصاری رحمت الله علیه را نقد خواهم کرد و السلام ۱۳۹۹/۴/۲۶ 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
موسسه فقاهت و تمدن اسلامی جلسه ۱ 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
🔆رهبر معظم انقلاب: باید از برکت روز بيست و پنجم ماه ذی‌قعده که روز دحوالارض است استفاده کرد 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
باسمه تعالی یکبار برای اولین و آخرین بار روشنگری خواهم کرد و دیگر وارد این حواشی نخواهم شد. بنده دوبار به دوست قدیمی و گرامی جناب استاد اکبرنژاد در کانال پیشنهاد مناظره دادم ولی هر دوبار ابتداء هیچ جوابی داده نشد تا دفعه دوم که با پیگیری بعضی افراد مجبور شدند به پیام جواب بدهند در دفعه دوم هم صراحتا گفتند استاد اکبرنژاد مناظره نمی کنند حال اینکه دائما نامه های مکرر ایشان به افراد نامدار حوزه برای مناظره پخش می شد و احتمالا پخش می شود. حال بنده را در حد خودشان ندیدند یا از مناظره با بنده می ترسند یا علت دیگری دارد نمی دانم، گرچه ظاهرا همیشه میل و وقت برای مناظره با معاریف دارند به هر حال حرفشان این بود که لزومی به مناظره با ایشان نیست و شما که در مکتب شناسی تمرکز دارید با شاگردان ایشان مناظره کنید و کتاب روش شناسی اجتهاد را نقد کنید. بنده متوجه شدم مسئول محترم موسسه ظاهرا متوجه نیست که نقد کتاب، مناظره نیست و اصلا مناظره یک موضوع دارد و نقد این کتاب هم کار یک یا دو جلسه نیست و اصلا مناظره بر سر کتاب چه معنایی دارد نمی دانم، این کتاب یک کتاب علمی ضعیف است که نقد خود را می طلبد. مناظره بر سر یک موضوع اجتماعی، سیاسی، فرهنگی یا اقتصادی است که مورد توجه عوام و کشمکش بین خواص واقع شده است، بنابر این مناظره بر سر کتاب معنی ندارد مگر کتاب هم شرایط مناظره را پیدا کرده باشد. علاوه بر اینکه دو استاد با استاد اکبرنژاد مناظره کردند و تا مدتها طلاب پیگیر صوت مناظره که موجود بود، بودند ولی بعد مدعی شدید صوتها گم شده است خوب چه تضمینی برای گم نشدن صوتهای بنده هست. حالا که وارد نقد کتاب شده ام پیام داده اند که: « اگر توانایی نقد داشتید بهتر بود با حضور مولف این کار را کرد، در غیر این صورت یک کار غیرحرفه ای و بد اخلاقی است» از اینکه خود این جمله متضمن چه بداخلاقی هایی هست می گذرم ولی به نظر بنده جوابی که شهید مطهری رحمت الله علیه به یک منتقد برای نقد مهندس بازرگان بدون حضور او را دادند جواب این دوستان نیز هست. "منتقد: آن بحثى است كه آقاى مهندس بازرگان در كتاب راه طى شده دارد. شما كتاب راه طى شده را آمديد اينجا رد كرديد در حالى كه مؤلف كتاب به عنوان دفاع از خودش نيامد، حتى مطالبش را هم بيان نكرده، مثل محاكمه غيابى شد كه نسبت به آقاى دكتر سحابى در اين جلسه كرديم، قبل از اينكه خودشان در اين جلسه تزشان را طرح كنند ما ردش كرديم و به همين دليل هم راهمان درست نبود و از خودشان خواهش كرديم آمدند اول تز خودشان را گفتند و دفاع كردند، مسأله جالبى در آمد. من اگر می دانستم شما مى‏خواهيد انتقاد به گفته نگفته شده اينجا بكنيد مى‏رفتم خودم را مجهز می كردم حداقل من از آن دفاع كنم، در حالى كه شما تمام جهات منفى آن را بدون اينكه دلايل را ذكر كنيد، يا باشد كه بعدا دفاع كند، بيان كرديد. حالا اگر قسمتهاى منفى را گفتيد ان‏شاءالله جلسات ديگر قسمتهاى مثبتش را می گوييد، اما اگر اين جور نباشد، از مجموع دو جلسه ما المانهاى منفى نبوت را همه ياد گرفتيم و چيز مثبت گيرمان نيامد. استاد شهید مطهری ره: « اگر بنا بشود هر كسى كه هر حرفى را در هر كتابى بزند شرط اينكه كسى حرف او را رد كند اين باشد كه خودش را در آنجا احضار كنند بيايد، هيچ كس جواب هيچ كس را [نمی تواند بدهد؛] همين كه كسى كتابش را چاپ و منتشر كرد [ديگر قابل انتقاد نخواهد بود.] به قول آقاى بروجردى «همين قدر كه كتاب چاپ شد به نظر بعضی ها ديگر اين دليل حقانيت آن است، می گويد آقا! چاپ شده». چند بار چاپ می شود، بعد شما می بينيد پنجاه هزار نفر آن را مى‏خوانند و هيچ كس حق رد كردنش را ندارد چون اول بايد آقاى مؤلف را بياورند. شما حق نداريد «كارناس» را رد كنيد چون او اينجا حاضر نيست كه بيايد جواب شما را بدهد. عجب حرفى است! آدمى كه می نويسد، فكر خودش را، هر چه كه دارد می نويسد، چيزى در دلش باقى نمی گذارد كه نصفش را نوشته باشد نصفش را ننوشته باشد. تازه اين مقدارى كه ما گفتيم خيلى احترام ايشان را رعايت كرديم اگرنه، خيلى بيش از اينها معايب دارد. » مجموعه‏ آثار استاد شهيدمطهرى ج‏ ۴ ص ۳۲۵ و ص : ۳۲۶ به هر حال این دوستان نیز آزادند عرایض بنده را نقد کنند مولف محترم هم در نقد بنده صوت منتشر کنند چه عیبی دارد؟ به نظر بنده در یک فضای آرام افراد نقدها را بهتر می بینند و می اندیشند، کار علمی، مراجعه، تفکر، تعمق و انصاف می خواهد ولی مناظره برای تشیید حق یا ادحاض باطل است قالب نقد یک کتاب علمی هرچند ضعیف، قالب مناظره نیست مولف هم در جواب بنده متن یا صوت بدهند تا افراد قضاوت کنند. به احتمال زیاد به شرط توفیق کتاب لباس روحانیت را هم نقد خواهم کرد و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین سلمان رئوفی ۱۳۹۹/۴/۲۷ 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
2 🔅🔅🔅 🗓2-فی نهج البلاغة ؛ من كتاب له (علیه السلام) إلى زياد ابن أبيه و قد بلغه أن معاوية كتب إليه يريد خديعته باستلحاقه‏ « وَ قَدْ عَرَفْتُ أَنَّ مُعَاوِيَةَ كَتَبَ إِلَيْكَ يَسْتَزِلُ‏ لُبَّكَ‏ وَ يَسْتَفِلُ‏ غَرْبَكَ‏ فَاحْذَرْهُ فَإِنَّمَا هُوَ الشَّيْطَانُ يَأْتِي الْمَرْءَ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ لِيَقْتَحِمَ غَفْلَتَهُ وَ يَسْتَلِبَ غِرَّتَهُ . ▫️وَ قَدْ كَانَ مِنْ أَبِي سُفْيَانَ فِي زَمَنِ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ فَلْتَةٌ مِنْ حَدِيثِ النَّفْسِ وَ نَزْغَةٌ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّيْطَانِ لَا يَثْبُتُ بِهَا نَسَبٌ وَ لَا يُسْتَحَقُّ بِهَا إِرْثٌ وَ الْمُتَعَلِّقُ بِهَا كَالْوَاغِلِ الْمُدَفَّعِ وَ النَّوْطِ الْمُذَبْذَب .»* 📝در نهج البلاغه آمده : از نامه‏هاى آن حضرت عليه السّلام است به زياد ابن ابيه هنگاميكه بآن بزرگوار خبر رسيد كه معاويه‏ نامه‏ نامه به او نوشته مى‏خواهد او را با ملحق ساختن بخود (كه برادر مى‏باشند) بفريبد ▫️و آگاه شدم كه معاويه نامه‏اى به تو نوشته مى‏خواهد عقلت را (از راه نيكبختى) بلغزاند ، و در تيزى و تندى (زيركى) تو رخنه كند ، پس از او بر حذر بوده چه او شيطانى است كه از پيش و پس و راست و چپ شخص مى‏آيد تا ناگهان در هنگام غفلت و بيخبرى او درآيد ، و عقلش را بربايد . ▫️و در عهد عمر ابن خطّاب از ابو سفيان سخن نسنجيده‏اى از خواهش نفس و وسوسه‏اى از وسوسه‏هاى شيطان رخ داد (به عمرو ابن عاص گفت: اين نتيجه زناى من با مادر او است) به گفتن اين سخن نسبى ثابت نشده و بر اثر آن كسى سزاوار بردن ارث نمى‏گردد و كسي كه به چنين سخن نادرستی دل بندد به شخصى ماند كه ناخوانده خود را در بين شراب خواران درآورد و پيوسته او را دفع نموده دور سازند ، و به كاسه چوبينى ماند كه (بر باركش مى‏آويزند و) قرار نگرفته مى‏جنبد . *نهج البلاغة ؛ نامه 44 ؛ ص415 ص: 416 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
موسسه فقاهت و تمدن اسلامی جلسه ۲ 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
3 🔅🔅🔅 🗓3- فی الغارات «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى قُثَمَ بْنِ الْعَبَّاسِ : سَلَامٌ عَلَيْكَ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ عَيْنِي‏ بِالْمَغْرِبِ‏ كَتَبَ إِلَيَّ يُخْبِرُنِي أَنَّهُ قَدْ وُجِّهَ إِلَى الْمَوْسِمِ‏ نَاسٌ مِنَ الْعَرَبِ مِنَ الْعُمْيِ الْقُلُوبِ الصُّمِّ الْأَسْمَاعِ الْكُمْهِ الْأَبْصَارِ الَّذِينَ يَلْبِسُونَ‏ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَ يُطِيعُونَ الْمَخْلُوقِينَ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ وَ يَجْلِبُونَ الدُّنْيَا بِالدِّينِ وَ يَتَمَنَّوْنَ عَلَى اللَّهِ جِوَارَ الْأَبْرَارِ وَ إِنَّهُ لَا يَفُوزُ بِالْخَيْرِ إِلَّا عَامِلُهُ وَ لَا يُجْزَى بِالسَّيِّئِ إِلَّا فَاعِلُهُ وَ قَدْ وَجَّهْتُ إِلَيْكُمْ جَمْعاً مِنَ الْمُسْلِمِينَ ذَوِي بَسَالَةٍ وَ نَجْدَةٍ مَعَ الْحَسِيبِ الصَّلِيبِ الْوَرِعِ التَّقِيِّ مَعْقِلِ بْنِ قَيْسٍ الرِّيَاحِيِّ وَ قَدْ أَمَرْتُهُ بِاتِّبَاعِهِمْ وَ قَصِّ آثَارِهِمْ حَتَّى يَنْفِيَهُمْ مِنْ أَرْضِ الْحِجَازِ فَقُمْ عَلَى مَا فِي يَدَيْكَ مِمَّا إِلَيْكَ مَقَامَ الصَّلِيبِ الْحَازِمِ الْمَانِعِ سُلْطَانَهُ النَّاصِحِ‏ لِلْأُمَّةِ وَ لَا يَبْلُغْنِي عَنْكَ وَهْنٌ وَ لَا خَوَرٌ وَ وَطِّنْ نَفْسَكَ عَلَى الصَّبْرِ فِي الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ لَا تَكُونَنَّ فَشِلًا وَ لَا طَائِشاً وَ لَا رِعْدِيداً وَ السَّلَامُ .» * 📝در کتاب غارات** آمده : بسم اللّه الرحمن الرحيم‏ «از بنده خدا على امير المؤمنين به قثم بن عباس. سلام بر تو باد. اما بعد، جاسوس من در نواحى غربى به من نوشته و خبر داده كه جماعتى از مردم را در موسم حج به مكه فرستاده‏اند . اينان مردمى هستند كوردل كه نه گوش شنوايشان هست و نه چشم بينا . حق به باطل مى‏آميزند و آفريننده را معصيت مى‏كنند تا مخلوق را فرمان برند و دين را مى‏دهند تا دنيا را طلب كنند آن وقت آرزو دارند كه خدايشان در جوار نيكان در آورد و حال آنكه كسى به خير دست مى‏يابد كه كار خير كرده باشد و بدكار را جز به بدى كيفر ندهند. من جمعى از دلير مردان مسلمان را همراه مردى با گوهرى والا و ورع و تقوايى پسنديده يعنى با معقل بن قيس رياحى به سوى شما فرستادم . و معقل را فرمان دادم كه مهاجمان را تعقيب كند و آثارشان براندازد تا آنان را از سراسر سرزمين حجاز بیرون كند . تو با هر كه در نزديك توست برخيز و در مقابل دشمن پايدارى كن و از فرمانرواى خود كه نيكخواه امت است دفاع نماى . مبادا به من خبر رسد كه در كار خود سستى كرده‏اى يا اظهار ناتوانى نموده‏اى يا عذر و بهانه‏اى تراشيده‏اى. صبر و پايدارى در همه سختيها شيوه تو باشد سستى مكن و بى‏خويشتن مباش و در برابر حوادث ترس و لرز از خود دور ساز. و السلام.» *الغارات ؛ ج‏2 ؛ ص348 و ص349 . ** ابن ميثم «عليه الرّحمة» در اينجا مى‏نويسد: سبب فرستادن اين نامه آنست كه معاويه هنگام حجّ جمعى را به مكّه فرستاد تا مردم را به اطاعت او دعوت نموده و از يارى علىّ عليه السّلام‏ باز دارند، و ايشان را بياموزند كه امام عليه السّلام يا كشنده عثمان و شريك و همدست بوده، يا يارى او را ترك نموده است، و بهر جهت براى امامت صلاحيّت ندارد، و محاسن و نيكى‏هاى معاويه را به گمان خود با خوش خوئيها و بخشندگى او نقل كنند، پس امام عليه السّلام نامه را فرستاد تا قثم ابن عبّاس را بر اين كار آگاه سازد، و او به سياست و تدبير و انديشه رفتار كند، و گفته‏اند: فرستادگان معاويه لشگرى بودند كه فرستاده بود تا در موسم حجّ بر مكّه دست يابند 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
باسمه تعالی سه سوال پرتکرار از بنده ۱ برای کشف مکتب فقهی یا روش اجتهادی یک استاد درس خارج یا یک کتاب فقهی به چه چیزهایی دقت کنیم ۲ چطور مکاسب شیخ انصاری ره را بخوانم که روش اجتهاد شیخ انصاری ره به دستم بیاید ۳ درسهای مکتب شناسی فقهی شیخ انصاری ره را قبل از مکاسب گوش بدهم یا بعد از مکاسب ان شاءالله به این سه سوال تفصیلا پاسخ خواهم داد والسلام سلمان رئوفی ۱۳۹۹/۴/۲۹ @salmanraoofi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆دوباره به دلیل درخواست دوستان بارگذاری شد👇 🔆طرح جدیدی برای اجتهاد 🔆طرح قابلیت طراحی برای یک مدرسه فقه و اصول را هم دارد ارائه ۱۳۹۸/۱/۲۸ @salmanraoofi
1_184235807.docx
120.2K
🔆متن صوت ارائه شده ی طرح جدیدی برای اجتهاد 🔆طرح قابلیت طراحی برای یک مدرسه فقه و اصول را هم دارد ارائه ۱۳۹۸/۱/۲۸ @salmanraoofi
4 🔅🔅🔅 🗓4-فی المغازی ؛« و بعث النبىّ صلّى الله عليه و سلّم عينين له، أنسا و مؤنسا ابني فضالة ليلة الخميس، فاعترضا لقريش بالعقيق ، فسارا معهم حتى نزلوا بالوطاء. فأتيا رسول الله صلّى الله عليه و سلّم فأخبراه .»* 📝در مغازی آمده ؛ پيامبر (ص) شب پنجشنبه دو جاسوس را ، كه انيس و مونس، پسران فضاله بودند به سوى قريش روانه فرمود. آن دو در عقيق به قريش بر خوردند و همراه ايشان حركت كردند و چون قريش در وطاء فرود آمدند، آن دو خود را به پيامبر (ص) رسانده و به ایشان خبر دادند. 🗓5-فی المغازی ؛ « قال خوّات بن جبير: دعاني رسول الله صلّى الله عليه و سلّم و نحن محاصرو الخندق، فقال: انطلق إلى بنى قريظة فانظر هل ترى لهم غرّة أو خللا من موضع فتخبرني .»** 📝در مغازی آمده ؛ خوات بن جبیر گفت : پیامبر مرا خواست در حالیکه ما در خندق ( در جنگ احزاب ) محاصره شده بودیم پس فرمود : به سمت قبیله بنی قریظه برو و دقت کن ببین موضع فریب یا را نفوذی دارند و مرا با خبر کن . *المغازى ، ج‏1 ، ص:207 **المغازی ج2 ص 460 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
موسسه فقاهت و تمدن اسلامی جلسه ۱ https://eitaa.com/salmanraoofi/8165 جلسه ۲ https://eitaa.com/salmanraoofi/8170 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆شهادت امام جواد علیه السلام را تسلیت عرض می کنم 🏴مداحی شهادت امام جواد علیه السلام 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
5 🔅🔅🔅 🗓6-فی المغازی فی باب غزوة مر یسیع ؛ « قالوا: إنّ بلمصطلق من خزاعة كانوا ينزلون ناحية الفرع، و هم حلفاء فى بنى مدلج، و كان رأسهم و سيّدهم الحارث بن أبى ضرار، و كان قد سار فى قومه و من قدر عليه من العرب، فدعاهم إلى حرب رسول الله صلّى الله عليه و سلّم ، فابتاعوا خيلا و سلاحا و تهيئوا للمسير إلى رسول الله صلّى الله عليه و سلّم. و جعلت الركبان تقدم من ناحيتهم فيخبرون بمسيرهم، فبلغ ذلك رسول الله صلّى الله عليه و سلّم فبعث بريدة بن الحصيب الأسلمىّ يعلم علم ذلك، و استأذن النبىّ صلّى الله عليه و سلّم أن يقول فأذن له، فخرج حتى ورد عليهم ماءهم، فوجد قوما مغرورين قد تألّبوا و جمعوا الجموع، فقالوا: من الرجل؟ قال: رجل منكم، قدمت لما بلغني عن جمعكم لهذا الرجل، فأسير فى قومي و من أطاعنى فتكون يدنا واحدة حتى نستأصله . قال الحارث بن أبى ضرار: فنحن على ذلك، فعجّل علينا. قال بريدة: أركب الآن فآتيكم بجمع كثيف من قومي و من أطاعنى. فسرّوا بذلك منه ، و رجع إلى رسول الله صلّى الله عليه و سلّم فأخبره خبر القوم ، فندب رسول الله صلّى الله عليه و سلّم الناس، و أخبرهم خبر عدوّهم فأسرع الناس للخروج، و قادوا الخيول و هي ثلاثون فرسا، فى المهاجرين منها عشرة و فى الأنصار عشرون، و لرسول الله صلّى الله عليه و سلّم فرسان، و كان علىّ عليه السلام فارسا، و أبو بكر، و عمر، و عثمان، و الزّبير، و عبد الرحمن بن عوف، و طلحة بن عبيد الله، و المقداد بن عمرو. و فى الأنصار سعد بن معاذ، و أسيد بن حضير، و أبو عبس بن جبر، و قتادة بن النّعمان، و عويم بن ساعدة، و معن بن عدىّ، و سعد بن زيد الأشهلىّ، و الحارث بن حزمة ، و معاذ بن جبل ، و أبو قتادة ، و أبىّ بن كعب ، و الحباب بن المنذر ، و زياد بن لبيد ، و فروة بن عمرو ، و معاذ بن رفاعة بن رافع. ▫️قالوا: و خرج مع رسول الله صلّى الله عليه و سلّم بشر كثير من المنافقين لم يخرجوا فى غزاة قطّ مثلها، ليس بهم رغبة فى الجهاد إلّا أن يصيبوا من عرض الدنيا، و قرب عليهم السفر. فخرج رسول الله صلّى الله عليه و سلّم حتى سلك على الحلائق فنزل بها. فأتى يومئذ برجل من عبد القيس، فسلّم على رسول الله صلّى الله عليه و سلّم فقال له رسول الله صلّى الله عليه و سلّم‏ أين أهلك؟ قال: بالرّوحاء. قال: أين تريد؟ قال: إيّاك جئت لأومن بك و أشهد أن ما جئت به الحقّ، و أقاتل معك عدوّك قال له رسول الله صلّى الله عليه و سلّم : الحمد للّه الذي هداك للإسلام. قال: يا رسول الله، أى الأعمال أحبّ إلى الله؟ قال: الصلاة فى أوّل وقتها. قال: فكان الرجل بعد ذلك يصلّى حين تزيغ الشمس، و حين يدخل وقت العصر، و حين تغرب الشمس، لا يؤخر الصلاة إلى الوقت الآخر. ▫️قال: فلمّا نزل ببقعاء أصاب عينا للمشركين فقالوا له: ما وراءك؟ أين الناس؟ قال: لا علم لى بهم. فحدّثنى هشام بن سعد، عن يعقوب، عن زيد بن طلحة، قال: قال عمر بن الخطّاب رضى الله عنه: لتصدقنّ أو لأضربنّ عنقك. قال: فأنا رجل من بلمصطلق، تركت الحارث بن أبى ضرار قد جمع لكم الجموع، و تجلّب إليه ناس كثير، و بعثني إليكم لآتيه بخبركم و هل تحرّكتم من المدينة. فأتى عمر بذلك رسول الله صلّى الله عليه و سلّم فأخبره الخبر، فدعاه رسول الله صلّى الله عليه و سلّم إلى الإسلام و عرضه عليه، فأبى و قال: لست بمتّبع دينكم حتى أنظر ما يصنع قومي، إن دخلوا فى دينكم كنت كأحدهم، و إن ثبتوا على دينهم فأنا رجل منهم. فقال عمر: يا رسول الله، أضرب عنقه! فقدّمه رسول الله صلّى الله عليه و سلّم فضرب عنقه، فذهب الخبر إلى بلمصطلق . فكانت جويرية بنت الحارث تقول بعد أن أسلمت : جاءنا خبره و مقتله و مسير رسول الله صلّى الله عليه و سلّم قبل أن يقدم علينا النبىّ صلّى الله عليه و سلّم فسئ أبى و من معه و خافوا خوفا شديدا ، و تفرّق عنهم من كان قد اجتمع إليهم من أفناء العرب، فما بقي منهم أحد سواهم .» * *المغازى ، ج‏ 1، ص 405 و ص : 406 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
5 🔅🔅🔅 📝در مغازی در باب غزوه مر یسیع آمده « گفتند: بلمصطلق، كه گروهى از قبيله خزاعه هستند و با بنى مدلج همپيمان‏اند، در ناحيه فرع فرود آمده بودند. رئيس و سالار ايشان مردى به نام حارث بن ابى ضرار بود، او اقوام خود و گروههاى ديگرى از اعراب را كه توانسته بود، گرد آورده و براى جنگ با پيامبر (ص) آماده شده بود. آنها تعدادى اسب و اسلحه خريده و قصد حركت به سوى مدينه داشتند. مسافرانى كه از آنجا مى‏آمدند خبر آمادگى آنها را مى‏آوردند. چون اين اخبار به پيامبر (ص) رسيد، بريدة بن حصيب اسلمى را براى كسب خبر روانه فرمود. بريده از پيامبر (ص) اجازه گرفت كه هر چه لازم باشد بگويد و به او اجازه داده شد. بريده از مدينه بيرون آمد تا اينكه به كنار آبى كه ايشان در آنجا جمع بودند رسيد. او مردمى مغرور را ديد كه گروههايى را جمع كرده‏اند، آنها از او پرسيدند: تو كيستى؟ گفت: مردى از شمايم، چون به من خبر رسيد كه براى جنگ با اين مرد جمع شده‏ايد، ميان قوم خود و كسانى كه از من اطاعت مى‏كنند راه افتاده‏ام تا همه دست بدست هم دهيم و او را درمانده سازيم. حارث بن ابى ضرار گفت: من هم به همين عقيده‏ام، پس، عجله كن. بريده گفت: هم اكنون سوار مى‏شوم و با گروه زيادى از قوم خود پيش شما بر مى‏گردم. و آنها از اين موضوع سخت خوشحال شدند. بريده، پيش رسول خدا آمد و اخبار آنها را گزارش داد. پيامبر (ص) مسلمانان را فرا خواند و خبر دشمنشان را به ايشان داد و مردم با شتاب آماده خروج شدند. در اين جنگ سى اسب داشتند كه ده رأس آن در اختيار مهاجران و بيست رأس ديگر در اختيار انصار بود. دو اسب در اختيار پيامبر (ص) بود و على (ع) هم اسب داشت، ديگر مهاجرانى كه اسب داشتند، ابو بكر، عمر، عثمان، زبير، عبد الرحمن بن عوف، طلحة بن عبيد الله و مقداد بن عمرو بودند. از انصار، سعد بن معاذ، اسيد بن حضير، ابو عبس بن جبر، قتادة بن نعمان، عويم بن ساعده، معن بن عدى، سعد بن زيد اشهلى، حارث بن حزمه، معاذ بن جبل، ابو قتاده، ابىّ بن كعب، حباب بن منذر، زياد بن لبيد، فروة بن عمرو، و معاذ بن رفاعة بن رافع را نام برده‏اند كه اسب داشتند. ▫️گويند: در اين جنگ گروه زيادى از منافقان، كه هرگز در جنگهاى ديگر همراهى نكرده بودند و رغبتى به جهاد نداشتند فقط به دليل نزديكى محل جنگ و براى رسيدن‏ به مال دنيا با آن حضرت بيرون آمدند. پيامبر (ص) از مدينه كه بيرون آمدند، چون به منطقه حلائق رسيدند ، فرود آمدند. ▫️در آنجا مردى از قبيله عبد القيس را به حضور پيامبر (ص) آوردند، او به رسول خدا سلام كرد، پيامبر (ص) از او پرسيدند: اهل كجايى؟ گفت: روحاء. فرمود: كجا مى‏روى؟ گفت: پيش شما آمدم كه ايمان آورم و گواهى مى‏دهم كه آنچه را آورده‏اى بر حق است و مى‏خواهم همراه شما با دشمنتان جنگ كنم. پيامبر (ص) گفت: سپاس خدايى را كه تو را به اسلام هدايت فرمود. آن مرد گفت: اى رسول خدا، كداميك از اعمال نزد خداوند محبوبتر است؟ فرمود: نمازگزاردن در اوّل وقت. گويد: پس از آن، همينكه ظهر مى‏شد و به محضى كه وقت نماز عصر مى‏رسيد و هنگام غروب خورشيد، آن مرد نمازش را مى‏گزارد و هيچگاه نماز را به تأخير نمى‏انداخت. گويد: چون به محل بقعاءرسيدند، به جاسوسى از دشمن برخوردند و از او پرسيدند: پشت سرت چه خبر بود؟ و مردم كجايند؟ گفت: من از آنها اطلاعى ندارم. ▫️هشام بن سعد از زيد بن طلحه روايت مى‏كند: عمر بن خطاب به او گفت: راست مى‏گويى يا گردنت را بزنم. گفت: من مردى از بلمصطلق هستم و از نزد حارث بن ابى ضرار، كه جمعيت زيادى براى جنگ با شما جمع كرده است، آمده‏ام، مردم بسيارى گرد او جمع شده‏اند و مرا فرستاده است تا خبر شما را برايش ببرم كه آيا از مدينه حركت كرده‏ايد يا نه. عمر او را پيش رسول خدا آورد و خبر مربوط به او را گزارش داد، پيامبر (ص) او را به اسلام فرا خواند و آن را بر او عرضه داشت كه نپذيرفت و گفت: من به دين شما در نمى‏آيم تا ببينم قومم چه مى‏كنند، اگر ايشان به آيين شما در آمدند، من هم يكى از ايشان خواهم بود و اگر به دين خود ثابت ماندند، من هم مردى از ايشانم. عمر گفت: اى رسول خدا، گردن او را بزن! و پيامبر (ص) دستور داد كه گردنش را بزنند. اين خبر به بلمصطلق رسيد، جويريه دختر حارث بن ابى ضرار، پس از آنكه مسلمان شد، مى‏گفت: چون خبر كشته شدن او و حركت پيامبر (ص) به ما رسيد، و اين پيش از ورود پيامبر (ص) به سرزمين ما بود، پدرم و همراهانش افسرده شده و سخت ترسيدند، افرادى هم كه از قبايل ديگر عرب بر او گرد آمده بودند، پراكنده شدند و كسى جز خودشان باقى نماند. 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi