🔸 #گلچینی_از_فقه_آیتاللهالعظمیخامنهای
(64)
امّا در کتب عامّه هم این روایت نیست جز در مُسندِ احمد در یکجا، که آنجا هم با همین عبارت است «إنّ الله إذا حرّم شیئاً حرّم ثمنَه»، و اين قاعدۀ کلّی فقط در یکجا آمده است : در مسند احمد.
بنابراین، این روایت با این الفاظ معتبر نیست! بله، با لفظِ دیگری، با زیادیِ یک کلمه که مضمون را به کلّی متفاوت میکند، یعنی محدود میکند، در بعضی جاهای دیگر از کتب عامّه آمده است، به اين صورت که: «إنّ الله إذا حرّم أکلَ شیءٍ حرّم ثمنَه».
این، خیلی فرق دارد با آن قبلی؛ یعنی ملاکِ برای فساد معامله و بطلان معامله این است که اكل شیء حرام باشد. اگر اکل آن حرام نبود، مثلاً لُبس آن حرام بود، یا سایر تصرّفاتِ آن حرام بود به هر دلیلی، معاملۀ آن اشکالی ندارد.
ظاهرش این است که برای اکل اگر باشد، اشکال دارد. اگرچه در آن روایاتی که اشاره میکنیم، که دو روایت است، حرمتِ ثمن مخصوص آنجایی نیست که معامله للأکل واقع شده باشد. این روایت دوّم هم که يك کلمۀ «أکل» در آن اضافه دارد، اين هم در مجامیعِ ما نیست! در هیچ یک از کتب حدیثی ما وجود ندارد! لکن در «مُسنَد» احمد در دو جا آمده؛ که در مورد لفظ قبلی هم گفتیم فقط در مسند احمد است.
این لفظ هم در دو جای دیگر مسندِ احمد آمده است، و از دو طریق نقل شده است: یکی از جابر بن عبدالله انصاری از پیغمبر؛ در صحیحِ بخاری و در صحیحِ مسلم و در سنن ابن داود هست. و ديگر، از طریقِ ابن عبّاس؛ یعنی به سندی از ابن عبّاس هم نقل شده است، که اين نقل هم در چند كتاب آمده: در سنن کبرای بیهقی، سنن أبی داود، و نِیل الاوطار شوکانی. بنابراین، دو روایت از دو صحابۀ اهل سنّت در کتب معتبرۀ خودشان نقل شده است. البته خودشان میگویند: این طرق، صحیح است.
لكن ما اعتمادی به آن طرق نداریم؛ چون رجال آن طرق، با معیارهای وثاقتِ از نظر موازین ما تطبیق نميکنند. بنابراین، این روایت از نظر ما معتبر نیست. بنابراین، سندِ این روایت دوّم هم (از نظر ما) سندِ معتبری نیست. حال ببینیم آیا این روایت، معمولٌبها هست یا نه؟ ابتداء، یک نکته را عرض بکنیم: احتمال نزدیک به یقین، این دو روایت، یک روایت است؛ یعنی همان لفظ قبلی هم که «إنّ الله إذا حرّم شیئاً حرّم ثمنَه»، که شیخ(علیهالرحمه) در خلاف فرموده است و شیخ اعظم در مکاسب اشاره به آن فرمودند، این، همان روایتی است که از ابن عبّاس و جابر بن عبدالله نقل شده است.
بسيار محتمل به نظر ميرسد كه کلمۀ «أکل» افتاده است. البته یک احتمال این است که کلمۀ «أکل» در این روایت افتاده باشد! احتمال دیگر این است که کلمۀ «أکل» در آن دو روایت اضافه شده باشد! احتمالِ زیاده نسبت به احتمال نقيصه، بعید است. اینکه ما احتمال بدهیم که زیاد کرده باشد آن ناسخ و نویسنده، این، دور از ذهن به نظر ميرسد، تا اینکه احتمال بدهیم که فراموش کرده، نقص پیدا کرده يعني میخواسته این کلمۀ «أکل» را بنویسد، امّا از قلمش افتاده.
کما اینکه شما نامهای که مینویسید، نسخهای که مینویسید، خیلی اوقات کلمهای را میخواهید بنویسید، نمینویسید! یعنی از قلمتان سَقط میشود. امّا اینکه یک چیزی اضافه بنویسید، این، خیلی بعید است! چیزی که نمیخواهید بنویسید و به قلم شما جاری بشود! بنابراین، در دَوَران امر بین احتمال زیاده و نقیصه، احتمال نقیصه اقواست. احتمال اینکه حذف شده باشد و ناقص مانده باشد اقواست.
بنابراین، این دو روایت، این دو متن، در واقع یک متن است، یک روایت است، و همانی است که از ابن عبّاس و جابر بن عبدالله نقل شده است. پس روایتی که در آن اکل است، محور کلام ما خواهد بود. آیا به این روایت عمل کردند یا نه؟ ربما یُقال كه: اصحاب ما به این روایت عمل کردند؛ برای خاطر اینکه آن چیزی که همۀ تصرّفاتِ آن ممنوع است و حرام است، معاملۀ آن را باطل دانستند.
لذا این شد عملِ به این روایت. وقتی عملِ به این روایت شد، روایتْ معتبر میشود. البته آنها از این روایت، اینطور استفاده کردند که «إذا حرّم أکلَ شیءٍ حرّم ثمنَه»، یعنی اگر چنانچه اکلِ آن حرام بود، ثمنِ آن هم حرام است برای هر مقصود دیگری که باشد. ممکن است شما استفادۀ دیگری بکنید. پس «إنّ الله إذا حرّم أکلَ شیءٍ حرّم ثمنَه»، این مقدار مورد قبول و توافق است، فلذا بر طبقِ آن عمل شده است.
•┈••✾••┈•
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
💢پژوهشی درباره «مردمسالاری دینی» از منظر امام خمینی(ره)
🔆🔆🔆جایگاه مردم در فقه و مباحث سیاسی از غامض ترین مباحث است فارغ از بحث فقهی نوع نقش دهی و نحوه تعامل با مردم جایگاهی ویژه، در قرآن و تفکر امام خمینی ره دارد این کتاب در هر سطحی باشد خواندنی است.
💢پژوهشی درباره «مردمسالاری دینی» از منظر امام خمینی(ره)
✳️مردمسالاری از اساسیترین مفاهیم حوزه فلسفه سیاسی و علوم اجتماعی است و پیدایش تمدن اسلامی بر اساس مدینهالنبی جلوه جدیدی از مردمسالاری را مبتنی بر اسلام و قبول حق مشارکت زن و مرد پیش رو نهاد که البته در سپهر سیاسی جوامع اسلامی تداوم نیافت.
✳️در دوران معاصر مفهوم مردم سالاری دینی به خصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران مورد توجه صاحبنظران قرارگرفته است واندیشه برخی از صاحبنظران در انکار مفهوم مردمسالاری دینی یا مغایرت آن با مفهوم رایجش در غرب قرار دارد و برخی بر امکان تطابق اسلام و مردم سالاری نظر دادهاند.
✔️کتاب «مردمسالاری دینی از منظر امام خمینی(ره)» پژوهشی است که با بهکارگیری نظریه دادهبنیاد، به قلم علی ربانی خوراسگانی از سوی دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان منتشر است.
#معرفی_کتاب
🔆 @salmanraoofi
🔸 #گلچینی_از_فقه_آیتاللهالعظمیخامنهای
(65)
حقیقت این است که نمیتوان این حرف را زد؛ زيرا درست است در مواردی که اکل شیئی حرام است، فتوا دادهاند بر اینکه معاملۀ آن للأکل حرام است، امّا این که «إذا حرّم أکل شیءٍ، حرّم معاملۀ آن برای هر گونه تصرّفی را»، این را فقهای ما فتوا ندادند! همان حرمت معاملۀ آن و بیع آن را برای اکل»، در موارد خاص است، به طور مطلق معلوم نیست که فتوا داده باشند.
موارد خاصّی که دلیل خاصی دارد، آنجا فتوا دادند. اینکه گفته شود: اگر اكل شیئی حرام شد، معاملۀ آن، به هر صورت، برای هر چیزی حرام است، این را نمیتوان ادّعاکرد و نمیتوان گفت بر طبق آن فتوا داده شده است. بنابراین، اینکه ما بگوییم: إذا حرّم أکل شیءٍ حرّم جمیع تصرّفاتِ آن، این را نمیشود گفت که گفتارِ اصحاب است. البته در روایت همین است.
آن روایتی که از ابن عباس ظاهراً، یا جابر بن عبدالله است، یکی از این دو روایت است - که روایت را اینجا نیاوردم - که سؤال میکند که ما با شحم میته میخواهیم فلان تصرّفات را بکنیم، تصرّفات غیر اکلی، مثلاً بدنۀ کشتی را محکم بکنیم، پیغمبر همانجا میفرمایند: لا! إنّ الله إذا حرّم أکل شیءٍ حرّم ثمنَه. عبارت، ظهور در این معنا دارد که اگر چنانچه اکل آن حرام بود، معاملۀ آن برای هر مقصودی از مقاصد – هر چند غیر اکل - حرام است.
معلوم نیست چنین چیزی مفتَیبه در نزد اصحاب ما باشد! امّا اگر کلمۀ «أکل» را نگیریم، بکلّی مفتَیبهبودن معلوم نیست؛ یعنی بگوییم: إنّ الله إذا حرّم شیئاً فی الجمله، یعنی یکی از تصرّفاتش را حرام کرده؛ حرّم ثمنَه لهذا التّصرف الخاص. يا اگر چنانچه چیزی را حرام کرد فی الجمله، ما بگوییم که تمام تصرّفات واقع شدۀ بر روی این شیئی اعمّ از اکل آن یا شرب آن يا لبس آن حرام است. این را نمیتوانیم بگوییم؛ یعنی چنین چیزی را فتوا ندادند.
بله، اگر مراد از «إذا حرّم شیئاً»، «حرّمه بالکلیّة» باشد، آن وقت «حرّم ثمنَه بالکلیّة»، این را فتوا دادند. این، محلّ کلام نیست؛ یعنی اگر مراد از روایت این باشد که إنّ الله إذا حرّم شیئاً بالکلیّة، یعنی جمیع تصرّفاته، حرّم ثمن آن را بالکلیّة، بجمیع تصرّفاته، این را فقهاء فتوا دادند. لکن این فتوا، استنادش به این روایت معلوم نیست! چون وقتی شیئی بالکلیّة محرّمُ التصرّف شد، معنایش این است که این شیء دیگر مالیّت ندارد.
چیزی که نه میشود آن را خورد، نه جایز است شرعاً در آن تصرّف بشود، نه امساک بشود، پس مالیت ندارد. چون مالیّت تابعِ قدرت تصرّف است، کسی بتواند این را تصرّف کند، استفاده کند، آن وقت مالیّت دارد. چیزی که هیچگونه تصرّفی در آن میسّر نیست شرعاً، ممنوع است شرعا، پس مالیّت ندارد. شاید اصحاب که فتوا دادند بر عدم جوازِ معاملۀ چنین چیزی، به خاطر مالیّت نداشتن آن است نه به خاطر عمل به این روایت.
پس حاصل این شد: عمل به این روایت نه به آن شکلی که شیخ(علیهالرحمه) نقل فرمودند، ثابت است، نه به آن شکلی که در آن اکل باشد، که مراد این باشد که اگر اکل آن حرام شد، همۀ تصرّفات در آن و بیع برای همۀ مقاصد حرام میشود. عمل مشهور هم به این معنا ثابت نشده. بنابراین، از این دو روایت اخیر، ما چیزِ قابل توجّهی نمیتوانیم استفاده کنیم. بله، به عنوان مؤیّد در یک مواردی به درد میخورد. تا برسیم به مباحث بعدی.
•┈••✾••┈•
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
#استاد_سلوک
#عرفان_شیعی
سوال بسیاری از دوستان عزیز از ما
برای سیروسلوک نیازمند استاد هستیم و به استادی دسترسی نداریم چه باید کرد؟
پاسخ به این سوال مهم را در متن زیر مطالعه فرمایید :
مرحوم علاّمه طهرانی قدّساللـهنفسهالزّكيّه در أواخر عمر به جهت كثرت أمراض و اشتغالات مربوط به تأليف «دوره علوم و معارف اسلام» فرصتى براى پذيرش و تربيت شاگردان نداشتند و مىفرمودند:
براى كسانى كه مشتاق و طالب لقاء حضرت پروردگارند و به دنبال استاد طريق مىباشند، دو مطلب را بيان كنيد كه با آن از استاد مستغنى مىگردند:
أوّل: داشتن إخلاص در عمل
دوّم: خواندن تمام و كمال دوره علوم و معارف إسلام؛
چرا كه يك دوره معارف حقّه را در اين كتابها آوردهام.
به نحوى كه اگر كسى اين كتب را با إخلاص بخواند نفسش به معانى و معارف حقّه آن متحقّق مىشود و چون نفسش به اين معارف متحقّق شد مسير خود را به سوى خداوند روشن مىبيند.
آرى بامطالعه و اُنس با دوره علوم و معارف اسلام، نفس سالك با جان مؤلّف پيوند خورده و هامون نفس از آن چشمه حقيقت إشراب مىشود، و با مجاهدت و مراقبت، مستعدّ قبول أنوار إلهى گشته و در أثر آن، نفس او، قدسى مىشود و لذا با عنايت إلهى ميتواند به مرحله فناء و اندكاك در ذات ربوبى برسد.
آیت الله حاج سیدمحمدصادق حسینی طهرانی
کتاب #نور_مجرد جلداول صفحه ۵۹۰
@salmanraoofi
سلمان رئوفی
🔆کتاب ظرفیت شناسی علوم اسلامی در تحول علوم انسانی
مجموعه مباحث و گفتارها در زمینه های مختلف علوم انسانی با عنوان ظرفیت شناسی اسلامی در تحول علوم انسانی، در گروه علمی مجمع عالی حکمت اسلامی تهیه و تنظیم و منتشر شده است.
در این مجموعه که به شیوه مبحثی، پرسش و پاسخ گردآوری شده است به موضوعاتی همچون، مباحث اسلامی در شاخه های فلسفه، کلام، عرفان، علم اصول، علم فقه، علوم قرآن و علوم حدیث و روان شناسی پرداخته شده است. موضوعات فلسفه اسلامی پیش زمینه فلسفه علوم انسانی، جریانات فکری، روش شناسی علوم انسانی در فلسفه اسلامی، بحث دیگر علوم قرآن، ظرفیت شناسی علم اصول، خدمات معارف وحیانی، ارتباط علم اصول با حوزه موضوعات علوم انسانی، چیستی عرفان اسلامی و مبانی روش، امکان بهتر بودن علوم از فلسفه، بسترسازی علم دین، لزوم بررسی علوم تجربی، دانش کلام، تعریف جامع علم و دین در این مجموعه گنجانده شده است.
🔶فهرست کتاب :
"اقتضائات و ظرفیتهای فلسفه اسلامی برای علوم انسانی دینی " آیتالله غلامرضا فیاضی
"ظرفیتشناسی فلسفه اسلامی برای علوم انسانی" حجت الاسلام والمسلمین دکتر حمید پارسانیا
"ظرفیتشناسی و اقتضائات کلام اسلامی برای علوم انسانی " حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدتقی سبحانی
"ظرفیتشناسی عرفان اسلامی برای علوم" انسانی حجت الاسلام والمسلمین سید یدالله یزدانپناه
"ظرفیتشناسی علم اصول برای علوم انسانی " آیتالله علیرضا اعرافی
"گزارش نشست علمی ظرفيت شناسی علم اصول فقه برای علوم انسانی (1) و (2)"
" ظرفیتشناسی فقه اسلامی برای علوم انسانی "حجت الاسلام والمسلمین احمد مبلغی
"ظرفیتشناسی تفسیر و علوم قرآنی برای علوم انسانی " آیتالله محمود رجبی
"ظرفیتشناسی علوم حدیث برای علوم انسانی " حجتالاسلام والمسلمین عبدالهادی مسعودی
"ظرفیتشناسی اخلاق اسلامی و علوم اخلاقی برای علوم انسانی " دکتر محسن جوادی
"ظرفیتشناسی اخلاق اسلامی و علوم اخلاقی برای علوم انسانی " حجتالاسلام والمسلمین مهدی علیزاده
"ظرفیتشناسی تاریخ تمدن اسلامی برای علوم انسانی" حجت الاسلام والمسلمین دکتر محسن الویری
#علوم_انسانی_اسلامی
#معرفی_کتاب
@salmanraoofi
هدایت شده از سلمان رئوفی
🔆آشناییباجزئیاتونکاتسبکدرسخارجآیتاللهالعظمیخامنهای با درس مکتب شناسی فقهی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
لینک دروس #مکتب_شناسی_فقهی_آیتاللهالعظمی_خامنهای
🔅دور اول
جلسه ۱
https://eitaa.com/salmanraoofi/8061
جلسه ۲
https://eitaa.com/salmanraoofi/8062
جلسه ۳
https://eitaa.com/salmanraoofi/8063
جلسه ۴
https://eitaa.com/salmanraoofi/8064
جلسه ۵
https://eitaa.com/salmanraoofi/8065
جلسه ۶
https://eitaa.com/salmanraoofi/8066
جلسه ۷
https://eitaa.com/salmanraoofi/8067
🔆آدرس کانال متن درس خارج مقام معظم رهبری در ایتا برای علاقهمندان
https://eitaa.com/joinchat/598736921Cc09d03e4ba
پیام رسان سروش:
sapp.ir/matnedars
پیام رسان بله:
ble.im/join/MjU1MzZiNm
@salmanraoofi
🔸 #گلچینی_از_فقه_آیتاللهالعظمیخامنهای
(66)
الامر السادس: بيان قواعد عامه¬اي كه حرمت يا بطلان حصه¬اي از معاملات را افاده مي-كند: قاعده اول: «كل معاملة اوجبت الفساد في حياة المجتمع بمضمونها المعاملي فهي محرمة» قاعده دوم: «كل معاملة بالباطل فهي فاسدة»
درس
امروز قصد این بود که وارد مسألۀ حرمت معاملات واقعۀ بر اعیان نجسه بشویم، لکن یک امر دیگر هم هست که یَنبغی آن را تنقیح کنیم، بعد وارد آن مسائل و فصولی که شیخ(علیهالرحمه) فرمودند، بشویم.
پس امر سادس در بیان برخی از قواعد کلیهای است که از آن قواعد میشود به نحو کلّی، حصّه و مجموعهای از معاملات را- هر چند دلیل خاصّی هم بر حرمت ندارند- حرام شمرد؛ حرام تکلیفی یا حرام وضعی. عرض کردیم: در باب شکّ در صحّت و بطلان، یا حرمت و حلیّت یک معامله، مقتضای قواعد کلیّه این است که آن معامله صحیح و حلال باشد. مثل «أوفوا بالعقود» یا «إلّا أن تکون تجارة عن تراض» یا «أحلّ الله البیع» و سایر عموماتی که در باب معاملات وجود دارد. مگر اینکه جایی دلیل خاصّی بر بطلان معامله یا حرمت تکلیفی معامله داشته باشیم. حال، این سؤال مطرح میشود که آیا قواعد عامّهای داریم که بطلان مجموعهای از معاملات را افاده کند تا به این قواعد کلیّه در آن مواردی که شکّ در حرمت یک معاملهای یا فساد یک معاملهای داریم، رجوع کنیم؟ اگر چنین قواعدی داشته باشیم، در حکم مخصٍّص یا مقیِّد نسبت به آن قواعدی که بر صحّت معاملات و عقود و حلیّت آنها دلالت ميكنند، خواهند بود؛ اطلاقاً یا عموماً. من چند قاعده را با مدارکش ذکر میکنم. شما هم به نظرتان قاعدة ديگري از اين قبيل آمد، بگوييد تا بحث كنيم.
1- یکی از این قواعد این است: «کلّ معاملةٍ أوجَبَت الفساد فی حیاة المُجتَمَع بِمضمونها المعاملی فهی محرّمةٌ و فاسدة». این، یک قاعده است: هر معاملهای که با مضمون معاملیِ خود موجب فساد باشد. با قید «مضمون معاملی»، آن معاملهای که منهیٌّعنه است لابِمضمونها المعاملی بل بِما أنّها فعلٌ مِن أفعال المکلَّف، خارج ميشود. مثل بیع وقت النّداء، که نهی از بیع وقت نداء به لحاظ مضمونِ معاملی بیع نیست، لذا مخصوص بیع هم نیست، بلکه به لحاظ اینکه عملی از اعمال مکلّف است، به خاطر مفسدهای که خارج از مضمون معاملی است، مثل تأخیر نماز جمعه و غفلت از صلاة جمعه، از آن نهی شده است. این مورد را قبلاً شرح دادیم. پس هر معاملهای که بمضمونها المعاملی موجب فساد مجتمَع باشد، موجب فسادبودن يا به خاطر این که آن ما یُتَعامَل علیه، ما یُکتَسَب به، آن موجب فساد است؛ مثل معاملۀ موادّ مخدرّه که خود این جنسی که معامله بر آن واقع میشود، موجب فساد است. یا اینکه آن جنس فی نفسه موجب فساد نیست، نوعِ معاملهای که بر آن واقع میشود موجب فساد است. مثل معاملۀ قاچاق که در عربی به آن میگویند «تَهریب» (با «هاء هوّز»)، که فساد این معامله از ناحیۀ آن جنس نيست، آن یخچال یا آن اتومبیلی که قاچاق وارد میکنند، خود آن جنس فی نفسه موجب فساد نیست، نوع آن معاملۀ بر آن جنس که بیقانونی است، موجب فساد در امر اقتصاد کشور است. لذا حرام و معامله فاسد ميشود. مبغوضیت معامله و حرمت معامله ممكن است شش صورت باشد (در امر اوّل عرض کردیم). پس کلّ معاملةٍ که به نحوی از انحاء، به جهتی از جهات با مضمونِ معاملی موجب فساد باشد، این معامله فاسد و حرام است. دلیل بر این امر، همان روایت تحفالعقول است که ما به تفصیل در ذیل همان دلیل نسبت به این قاعده بحث کردیم و کلام را تمام کردیم.
•┈••✾••┈•
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📌 دورهی آموزشی مجازی تندپژوهی با تدریس و نظارت احمد میرزایی (در حدود ۲۰ ساعت)
🔹 همراه با پشتیبانی و ضمانت
🔸 شروع از ۵ بهمنماه ۱۳۹۹
🔰 ثبتنام و جزئیات بیشتر در:
https://www.dinshenasi.com/6946/
💠 همراه با تخفیف ویژهی ۴۰درصدی جهت ثبتنام تا ۲۰ دی.
🖇 لطفا با انتشار این موضوع در ثواب آن مشارکت داشته باشید.
🆔 ble.ir/mirzaei_ehya/
🆔 eitaa.com/mirzaei_ehya/
🆔 Sapp.ir/mirzaei_ehya
🆔 telegram.me/mirzaei_ehya/
🆔 instagram.com/mirzaei_ehyaa/
🆔 aparat.com/dinshenasi.com/
🌐 www.dinshenasi.com
#چند_کلمه_با_طلاب
#حوزه
#حوزوی
باسمه تعالی
🔆طلابی را دیده ام که به کارهای اقتصادی خلاف شان طلبگی رو آورده اند
🔅اگر در ابتدای طلبگی هستند و چاره ای ندارند که هیچ
🔅اما چنانچه حدودا نه یا ده سالی است که طلبگی کرده اند
🔅چند راه کاملا سنتی غیر از استخدام در ادارات هست
۱/ مسجد داری: چند هزار مسجد در تهران امام جماعت ندارند و معلوم نیست چه مقدار در مراکز استانها یا شهرستانها که شرایط مالی مناسبی را هم پیشنهاد می دهند البته مسجد داری هم مردم داری و سخندانی و سیاست حداقلی میخواهد و خلاصه شرایط خودش را دارد
۲/ طرح هجرت: اگر خوب درس خوانده اند طرح هجرت برای تدریس در حوزه ها و کارهای بسیارِ دیگری که در هر جا بروند هست
۳/ استقرار مداوم در شهرستانها و روستاها برای تبلیغ که معمولا بانیانی هم برای تامین مالی دارند و همین الان هم مواردی سراغ دارم
۴/ تالیف و تحقیق: چه بسیار مراکزی که بهترین دستمزدها را برای تالیف و تحقیق می دهند مثلا
۱. پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه هر سال موضوعات تصویب شده جهت پژوهش را اعلام میکند و فقط کافیست فصل بندی خوبی برای طرح پژوهش بدهند و دو فصل اول را از ممیزی بگذرانند
۲. مراکز دولتی مثل
۱ مجمع تشخیص مصلحت نظام
۲ مرکز تحقیقات ریاست جمهوری
۳ سپاه
۴ ارتش
۵ وزارت دفاع و .....
۳. مراکزی مثل الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
۴. موسسه آیت الله مصباح رحمه الله و ... که دائما موضوعاتی برای تحقیق دارند و فقط پژوهشگر مستقر میخواهند.
🔆بارها و بارها از طرف این موسسات و مراکز مراجعه داشته ام و چون برای بنده مقدور نبود درخواست معرفی افرادی داشتند اما دریغ از طلاب اهل قلم هنوز هم مراجعه دارند و هنوز هم دریغ، در همین فقه چقدر موضوعات هست که درخواست دارند و دریغ از محقق
🔆طلابی را میشناختم که چندین سال پیش از این راه ماهی چند میلیون در آمد داشتند
🔆و خدا می داند چه راههای سنتی دیگری برای درآمد هست که بی خبریم آیا شان طلبه است که خواربار بفروشد یا نگهبانی بدهد یا ...
🔆اگر خوب درس نخوانیم
و فقط به قم بچسبیم
و توکل نداشته باشیم
✅هم عقوبت دنیوی داریم
✅هم اخروی
🔆پس اگر آینده خوب میخواهیم رکن اساسی آن بعد از تقوی
تحصیل خوب است
و کسب فنون لازم برای روحانی موفق بودن مثل مردم داری و سخندانی و ....
و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمين
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
🔸 #گلچینی_از_فقه_آیتاللهالعظمیخامنهای
(67)
2- قاعدۀ دیگری که باید بحث کنیم و قاعدۀ مهمّی است، این است که: کلّ معاملةٍ بالباطل فهی فاسدة. نمیگوییم حرام تکلیفی؛ چون بحث خواهیم کرد که ببینیم آیا از مدرک این قاعده، حرمتِ تکلیفی هم برمیآید یا نه؟ امّا فساد و حرمت وضعی مسلّماً از این دلیل برمیآید که شرح خواهیم داد.
مدرک این قاعده، جملۀ شریفهای از آیۀ قرآن است: «لاتأکلوا أموالکم بینکم بالباطل». این جمله در دو آیه آمده است: یکی در سورۀ مباركۀ بقره: «و لاتأکلوا أموالکم بینکم بالباطل و تُدلوا بها إلی الحکّام لِتأکلوا فریقاً من أموال الناس بالإثم و أنتم تعلمون» .
دوّم در سورۀ مباركۀ نساء، همان آیهای که غالباً در کتب معاملات به آن تمسّک میشود: «یا أیّها الذین آمنوا لاتأکلوا أموالکم بینکم بالباطل إلّا أن تکون تجارةً عن تراضٍ منکم و لاتقتلوا أنفسکم إنّ الله کان بکم رحیماً» . بنابراین، جملۀ «لاتأکلوا أموالکم بینکم بالباطل» دو جا در قرآن تکرار شده است. آیۀ دوّم که آیۀ سورۀ نساء است و در ادامهاش جملة «إلّا أن تکون تجارةً عن تراض» هست، مکرّر در مباحث معاملات مطرح و بحث شده است.
لکن آنچه از اين آيه مورد استفادۀ فقهاء قرار گرفته است، غیر آن چیزی است که ما میخواهیم از این آیه استفاده کنیم. آنها خواستند از اين آيه اطلاقی اخذ کنند که به آن در هر موردی که در اعتبارِ قيد زائدي در يك معامله شکّ وجود دارد، تمسّک بشود؛ که با این اطلاق،آن قيد زائد را نفی بکنند. یا به تعبیر دیگر، خواستند یک قاعدۀ کلیهای درست کنند با این آیه شریفه که هر معاملهای که عن رضیً باشد، ولو دلیل خاصی نداشته باشد، جایز و ممضی است.
فرض بفرمایید اگر شک کنیم که در صیغۀ بیع، عربیّت شرط است یا نه؟ تمسّک میکنند به اطلاق «إلّا أن تکون تجارة عن تراض» میگویند (مثلاً): اطلاقِ این آیه، نفی میکند قیدِ لزوم عربیت را. بنابراين، فقهاء در مکاسب و در ابواب گوناگونِ معاملات، معمولاً برای اثبات حليّت یا لزوم معامله یا در باب معاطات و امثال اینها به این آیه تمسّک میکنند، تمسّک به عقد مستثنی است، «إلّا أن تکون تجارة عن تراضٍ».
استفادهای که ما از آیه میخواهیم بکنیم به این بخش از آیه یعنی به عقد مستثنی هیچ ارتباطی ندارد. ما از عقد مستثنی منه میخواهیم استفاده کنیم که «لاتأکلوا أموالکم بینکم بالباطل» است؛ لذا بعضی از بحثهایی که در ذیل این آیه هست، ما آن بحثها را وارد نمیشویم. مثل اینکه استثناء، منقطع است یا متصّل. یا اینکه آیا در «إلّا أن تکون تجارة عن تراض» اطلاق تامّ است یا نه؟ اطلاقی وجود دارد یا ندارد؟ اينكه مراد از تجارت آیا بیع است یا اعمّ از بیع است؟ اینها را بحث کردند.
بحثهای متعدّد دیگری هم هست. فرض کنید اگر استثنای منقطع است، نکتۀ منقطعبودنِ آن چیست؟ اینها ارتباطی به بحثِ اینجای ما ندارد. ما استنادمان به این آیۀ شریفه به آن جملۀ مستثنی منه است یعنی: «لاتأکلوا أموالکم بینکم بالباطل». جملهاي كه در هر دو آیه تکرار شده است، میخواهیم از این، استفادۀ قاعدۀ کلّی بکنیم.
برای اینکه مطلب را درست بدست بیاوریم، تارةً: باید در مفردات این جمله بحث کنیم، معنای مفردات جمله را بفهمیم، و أخری: معنای مفهومی جمله را استحصال کنیم و بیان کنیم.
امّا مفردات: «لاتأکلوا»، «أموالکم»، «بینکم» و «بالباطل».
امّا «لاتأکلوا»، أکل در اینجا بدیهی است که به معنای حقیقی خود «خوردن» نیست. چنانچه در فارسی میگویند: مالِ مردم خور، حرام خور. معنایش این نیست که واقعاً میخورد! معنای اکل در اینجا، تملّک و تصرّف و دستگذاشتن بر روی یک شیئی است. این، در محاورات عرب هم فراوان است. مثلاً میگوید: فلانٌ یَستَأکِل الضعفاء لِیَأخُذ أموالَهم، كه اين عبارت در لسان العرب است. یا أکَّلتُک فلاناً، فلانی را به تو خوراندم، معنایش این است که أمکَنتُک منه، تو را بر او مسلّط کردم، دست تو را بر روی او بازگذاشتم. أکل، به این معناست. یا در آیۀ قرآن است «لاتأکلوا الرّبا أضعافاً مضاعفة»، ربا نخورید؛ یعنی در مالِ ربا تصرّف نکنید! معنایش خوردن نیست. کسی آن جنسی را یا پولی را که از ربا بدست آمده است، نميخورد.
•┈••✾••┈•
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
هدایت شده از میرهاشم حسینی
⚫️ مجلس بزرگداشت حضرت آیت الله مصباح یزدی(رضوان الله علیه)
🔰با سخنرانی استاد میرهاشم حسینی
🔸چهارشنبه - ساعت 15
🌐 پخش از صفحات رسمی:
👈اینستاگراماستاد میرهاشمحسینی
https://www.instagram.com/Mirhashem_ir
👈 روبیکا استاد میرهاشم حسینی:
https://rubika.ir/Mirhashem_ir
--------
▫️کانالاطلاعرسانی ايتا استاد میرهاشمحسینی
https://eitaa.com/Mirhashem_ir