eitaa logo
سالن مطالعه
194 دنبال‌کننده
10هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1هزار فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃 🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی سرلشکر شهید حاج حسین همدانی ◀️ قسمت ۱۴۵م؛ گفتم: "شما که دنیا رو سه طلاقه کردی!" خندید و گفت: "حداقل شما می‌دونی هنوز دلم یه جاهایی گیره!" زیر و بم روح و جانم را بهتر از خودم می‌شناخت چیزی گفت که حرف دلش بود و مجبور به سکوتم کرد حتی سؤالی که فکرم را مشغول کرده بود را از ذهنم بیرون کشید: "می‌خوای بپرسی که بعد از تشکیل دفاع وطنی سوریه چه نیازی به سازماندهی نیرو تو ایرانه؟!" و خودش جواب داد: "دشمنان بیرون مرزها بیکار ننشسته‌ان همه جوره اومدن پشت سر مسلحین و تکفیری‌ها. با سلاح، پول، امکانات و حتی نیروی انسانی. دیروز در سوریه امروز تو عراق و شاید فردا بخوان نزدیک مرزهای ما شیطنت کنن. آمادگی مردمی یعنی تضمین امنیت پیش از وقوع بحران و جنگ." پرسیدم: "کاری هست که منم بتونم کمک کنم؟" گفت: "آره، سرکشی به خونواده‌های شهید مدافع حرم." انگار این پیشنهاد را از قبل آماده کرده بود یکی دو بار از مظلومیت شهدای مدافع حرم که تعریف کرد لابه‌لای صحبت‌هاش حرف‌هایی زد که سوختم می‌گفت: "به خاطر یه سری محدودیت‌ها تعدادی از شهدای افغانی و پاکستانی توی ایران دفن می‌شن شاید اونا یکی دو تا فامیل توی ایران داشته باشن باید شما با اونا ارتباط داشته باشین. اما می‌تونین کارتون رو از سرکشی به خونواده شهدای ایرانی شروع کنین. این یه کار اداری نیست. دولتی نیست. یه کار زینبیه." به حرمت نام مبارک حضرت زینب کار سرکشی را شروع کردم وقتی پای درد دل بازماندگان شهدا می نشستم، به ژرف‌اندیشی حسین می‌رسیدم و به رسالت زینبی که او بر دوشم گذاشته بود. بیشتر خانواده شهدا نام حسین همدانی را از زبان شهیدشان شنیده بودند یکی‌شان قبل از شهادت تعریف کرده بود: "کارم دیده‌بانی و هدایت آتش بود. دیدگاه جایی قرار داشت که اگر سرم را دو بار از یک نقطه بالا می‌آوردم تک‌تیراندازهای تکفیری با قناصه می‌زدند توی سرم. سردار همدانی وقتی به خط سرکشی می‌کرد، کنارمان می‌نشست با آمدنش بچه‌ها روحیه می‌گرفتند ترس را نمی‌شناخت، شجاع بود و خاکی. با ما غذا می‌خورد توی همان خط مقدم که بیشتر ساختمان‌های مسکونی بود یک روز دیدم که نهارش را تا نصف خورد و بقیه غذایش را که برنج ساده بود توی پلاستیک ریخت و با من خداحافظی کرد. کنجکاو شدم و با دوربین دیده‌بانی از بالای ساختمان تا جایی که رفت، نگاهش کردم باید از جایی عبور می‌کرد که زیر دید و تیر قناصه‌زنها بود. از آنجا هم رد شد به جایی رسید که مرغی پا شکسته نشسته بود برنج را ریخت جلوی مرغ و از همان مسیر برگشت" این خاطره را وقتی همسر شهید از زبان شوهرش تعریف کرد، تازه فهمیدم که یک سینه حرف ناگفته از حسین در تک‌تک رزمندگان جبههٔ مقاومت وجود دارد. محرم سال ۹۴ حسین طبق سنّت دیرینه‌اش به هیئت ثارالله سپاه همدان رفت. من و بچه‌ها در تهران ماندیم یکی از کسانی که در هیئت بود چند قطعه عکس و فیلمی از حسین به ما نشان داد که لباس سیاه هیئت پوشیده و ظهرعاشورا برای مردم که بیشتر جوانان بودند سخنرانی و مداحی می‌کند مثل یک طفل یتیم و بی پناه با صدا بلند گریه می‌کند و به پهنای صورتش اشک می ریزد. وقتی به تهران آمد خودش از حال خوشی که در محرم امسال داشت تعریف کرد از اینکه برای اولین بار مداحی کرده بود گفت من نگفتم که فیلم و عکس این مداحی را دیده‌ام پرسیدم: "توی هیئت چی خوندی؟" گفت: "«روضه» که بلد نبودم فقط پشت سرهم مثل میان‌دارها تکرار می‌کردم «حسین آرام جانم حسین روح و روانم حسین دوای دردم حسین دورت بگردم.»" 🔗 ادامه دارد ... 🔸🌺🔸 -------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
خاک می‌خورند به خاک می‌افتند اما خاک به دشمن نمی‌دهند 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
شما به ما آموخته‌اید؛ زیستن هنر است و هنرمند آنانند که شمع می‏ شوند تا صدایِ بال زدن‏های پروانه‏‌ها برقرار بماند .... 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
ابراهیم را دیدم خیلی ناراحت بود پرسیدم: "چیزی شده؟!" گفت: "دیشب با بچه ها رفته بودیم شناسایی. هنگام برگشت درست مقابل مواضع دشمن ماشاالله عزیزی رفت روی مین و شهید شد. عراقی ها تیر اندازی کردند ما مجبور شدیم برگردیم." تازه فهمیدم ابراهیم نگران بازگرداندن هم‌رزمش بوده.. هوا که تاریک شد ابراهیم حرکت کرد نیمه‌های شب برگشت آن هم خوشحال و سرحال ...! مرتب داد می‌زد امدادگر ؛ امدادگر ...سریع بیا، ماشاالله زنده است! بچه‌ها خوشحال شدند، مجروح را سوار آمبولانس کردیم و فرستادیم عقب. ولی ابراهیم گوشه ای نشست و رفت توی فکر... رفتم پیش ابراهیم گفتم: "چرا توی فکری؟!" بامکث گفت: "ماشاالله وسط میدان مین افتاد؛ آن‌هم نزدیک سنگر عراقی‌ها. اما وقتی رفتم آنجا نبود، کمی عقب‌تر پیدایش کردم در مکانی امن!" 🔹بعدها ماشاالله ماجرا را این‌گونه توضیح داد: "خون زیادی از من رفته بود و بی حس بودم. عراقی‌هاهم مطمئن بودند زنده نیستم. حال عجیبی داشتم، زیرلب فقط می گفتم: یا صاحب الزمان عجل الله ادرکنی هوا تاریک شده بود؛ جوانی خوش سیما و نورانی بالای سرم آمد. چشمانم را به سختی باز کردم. مرا به آرامی بلند و از میدان مین خارج کرد و به نقطه‌ای امن رساند. دردی احساس نمی‌کردم. آن آقا کلی با من صحبت کرد؛ بعد فرمودند: "کسی می آید و شما را نجات می‌دهد. او دوست ماست!" لحظاتی بعد ابراهیم آمد. باهمان صلابت همیشگی مرا به دوش گرفت و حرکت کردیم. آن جمال نورانی ابراهیم را دوست خودش معرفی کرد ؛ خوشا به حالش 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
🍃🌸🍃 هر جمعه با یک؛ این هفته؛ تبلیغ مرید صهیونیسم در فیلمی با نقاب آخرالزمانی قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/10262 ◀️ قسمت پنجم؛ ✳️ جمع‌بندی 🔹با آن‌که تلاش شده تا با دادن تلفات و کشته‌هایی چون فداکاری شاهزاده سرزمین‌های یخبندان شمالی از کلیشه‌ای بودن این نوع فیلم‌ها که معمولاً در آنها قهرمان‌ها پیروز می‌شوند و هیچ اتفاقی برایشان نمی‌افتد، پرهیز شود؛ اما به دلیل زیرساخت‌های غلط هالیوود و اسطوره و نمادین ساختن فیلم‌ها عملاً بازیگران اصلی حتی خونی هم از دماغشان نمی‌آید و تنها گاهی ضربه‌ای آرام می‌خورند و یا گاه اسیر و دستگیر می‌شوند، اما در نهایت سالم و با قدرت تا آخر فیلم حضور جدی دارند. 🔹بهره‌گیری از ماچوها و پهلوان‎پنبه‌ها در هالیوود نه کار تازه‌ای است و نه از روال ساخت فیلم‌های مهم، استراتژیک، آخرالزمانی و معناگرا حذف خواهد شد. آنچه باعث تداوم چنین قالبی برای ساخت فیلم در هالیوود می‌شود، آرایش آخرالزمانی هالیوود است که موجب ساختن قهرمان‌های خیالی برای الگودهی و فرهنگ‌سازی از طریق این الگوهای بدلی است. 🔶🔸ترویج سبک زندگی آمریکایی در پوشش مبارزه با آتش‌افروزان 🔹جلوه‌های بصری و ویژه‌ قوی در بسیاری از صحنه‌های فیلم به جذابیت و جذب مخاطب کمک شایانی می‌کند و تا حدودی فضای فیلم را از تخیلی بودن به سمت قابل لمس و تجربه و در نهایت قابل قبول بودن فیلم می‌کشاند، اما ضعف در برخی از تکنیک‌های ساخت، نمادپردازی و بازیگری برخی نقش‌های دست دوم و چندم گاهی این زیبایی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. 🔹این فیلم هم مثل همه فیلم‌های ساخته شده در شهرک‌های فیلم‌سازی هالیوود، خالی از سبک زندگی تسامحی نیست و می‌توان گفت که در لایه مبارزه با آتش‌افروزان کنترل‌کنندگان آتش و صلح‌طلب معرفی کردن دالایی ‌لاما و همدستانش که سران کشور جنگ‌افروز آمریکا هستند، لایه پنهان‌تری نهفته که همان لایه صدور سبک زندگی آمریکایی است و ما در گیرودار جنگ شاهد دوست شدن برادر آخرین کنترل‏‌کننده آب سرزمین‌های جنوبی، با شاهزاده کنترل‏‌کننده آب شمال و عشق کوتاه ‏مدت این‌دو هستیم. 🔹این لایه هیچ‏‌گاه از فیلم‌های هالیوود رخت نخواهد بست؛ زیرا هم اندیشمندان غرب این اعتقاد را دارند که دین متأثر و شکل ‏یافته از سبک و نوع زندگی بشر است و هم هالیوود به این سبک از زندگی میان مخاطبانش و فرهنگ مصرف‌گرایی و بی‌مبالاتی برای فروش بیشتر محصولات خویش از طریق استثمار مخاطب‌های ناآگاه نیاز دارد. 🔶🔸مهم نیست مسلمانان، مسیحی شوند یا هندوِ، مهم این است که مسلمان نباشند! 🔹گرچه به ‏خلاف رویه معمول فیلم‌های هالیوود، منجی در این فیلم شرقی است اما خود به‏ دست غرب نجات یافته، از اعماق آب‌های یخ‌‏زده شمالی کشف می‌شود و از دست شاهزاده کنترل‌کنندگان آتش به ‏در برده می‌شود. مؤلفه‌ی دیگر وجود نقش و نگار، خالکوبی بدن، سر و پیشانی وی است که همه اذکار و اوراد کابالی است و در هنگام مدیتیشن و رزم به او قدرت می‌بخشد. در این فیلم هم نجات‏‌بخش بشریت، شرّ را نابود نمی‌کند زیرا از نگاه یهود وجود شرّ برای این عالم ضروری است و فقط باید آن را کنترل کرد نه این‌که با نابودی آن مسئله را حل کرد. 🔹نکته‌ای که به این‏ بهانه باید مورد توجه قرار گیرد، اتحاد استراتژیک جبهه فرهنگی صهیونیسم  با سرکردگی هالیوود با جریان‌های شرقی است که از لحاظ تمدنی بسیار شبیه ایران هستند و همین قرابت اگر شفافیت‌سازی نشود ممکن است به جذب جوانان این ملت بزرگ به شبه ‏عرفان‌های وارداتی شرقی بینجامد. 👌 برای آنها مهم نیست که جوان مسلمان، مسیحی شود یا هندو مهم این است که مسلمان نباشد. نویسنده: علی قهرمانی 🔸🌺🔸 -------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
🍃🌸🍃 ✡ ✝ یهود و فرهنگ‌سازی 📖 مقاله سوم؛ حزب شیطان به‌دنبال تسلط بر ایران قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/10265 ◀️ قسمت سوم؛ 🔶🔸قاجاریه در ایران(ادامه) 🔹در پی حضور استعمارگران انگلیسی و روسی؛ در عرصه اقتصاد ایران نیز مجموعه‌ای دیدنی از انواع قراردادها و امتیازنامه‌ها با این دو کشور در عهد قاجار شکل گرفت. قرارداد رویتر که در زمان ناصرالدین شاه و با تلاش میرزا حسین‌خان سپهسالار، صدراعظم، میان دولت ایران و یک انگلیسی به‌نام رویتر منعقد شد، و قرارداد تالبوت (توتون و تنباکو) که باز در زمان ناصرالدین شاه و این‌بار با وساطت امین‌السلطان با یک انگلیسی دیگر به‌نام تالبوت و کمپانی رژی بسته شد، دو نمونه از این امتیازهای ننگین هستند. 🔹در هر دو مورد علمای اسلام که از زمان جنگ دوم ایران و روس به صحنه سیاست وارد شده بودند، قرارداد را بر هم زدند. امتیاز رویتر به همت حاج ملاعلی کنی و قرارداد تالبوت با فتوای تاریخی میرزای بزرگ (آیت‌الله میرزا حسن شیرازی) لغو شد. 🔹در پی این دو اتفاق بزرگ و همچنین قیام مردم عراق به رهبری علمای آن دیار در برابر استعمار انگلیس، مردم متوجه قدرت عمیق تمدن اصیلی شدند که از سال‌ها پیش و به دست مبارک ائمه معصومین علیهم‌السلام نهال آن کاشته و در ایران رشد کرده و در حال به ثمر نشستن بود. 🔹حوادث بعدی نشان داد که این درخت هنوز به چنان تناوری نرسیده بود که بتواند در یک اقدام سریع و قاطع در مقابل حزب شیطان قد عَلَم کند، آن‌چنان که در انقلاب اسلامی سال‌ها بعد سرانجام اتفاق افتاد. 🔹فتوای تحریم تنباکو اعلام جنگی پنهان از سوی حزب الله علیه حزب شیطان بود که با پی‌گیری نشدن یا مهیا نبودنِ شرایط برای پی‌گیری، تنها سببِ بیدار شدنِ حزب شیطان و آشکار شدن پایگاه اصلیِ شیعه شد. شاید روشی که علما در دوره صفوی در پیش گرفته بودند، در این دوره نیز بیشتر جواب می‌داد. 🔹اگر روایاتی را که امر به سکوت در دوره غیبت می‌کند درست بدانیم، (۱) یکی از تحلیل‌های آن می‌تواند همین شرایط باشد که البته و متأسفانه بر اثر ضعف مسلمین و اختلافات میان آنان حاکم شده بود. قدرت اصلی امام خمینی (ره) در جریان پیروزی انقلاب اسلامی بیشتر در برخورد با این وضعیت و متحد ساختن اقشار مختلف مردم بروز کرد تا مقابله با ارتش و رژیم شاه که بارها پیش از ایشان از سوی بزرگانی چون نواب صفوی آزموده شده بود. 🔹در پی این حوادث حزب شیطان که تا آن روز تمرکز مقابله خود را بر حکومت‌های اسلامی قرار داده بود، متوجه خطر تمدن عمیق و قدرتمند اسلامی در دل حوزه‌های علمیه و نهاد مرجعیت شد و برای برخورد با آن مترصد فرصت گشت. 🔹شهید مدرس نقل می‌کند: "وقتی به نجف رفتم و در سرّمن‌رأی (سامرا) خدمت میرزا که عظمتی فوق تصور داشت رسیدم، داستان پیروزی واقعه دخانیه را برایش تعریف نمودم. آن مرد بزرگ آثار تفکر و نگرانی در چهره‌اش پیدا شد و دیده‌اش پر از اشک گردید. علت را پرسیدم، چون انتظار داشتم مسرور و خوشحال شود. فرمود: حالا حکومت‌های قاهره فهمیدند قدرت اصلیِ یک ملت و نقطه تحرکِ شیعیان کجاست. حالا تصمیم می‌گیرند این نقطه و این مرکز را نابود کنند. نگرانی من از آینده جامعه اسلامی است." (۲) 🔹آینده نشان داد که حق با میرزای بزرگ بود. حزب شیطان که تا آن زمان، طرفِ خود را حکومت‌های شیعی و اسلامی می‌دید، از آن پس حملات خود را متوجه روحانیت و علمای شیعه ساخت، اگرچه نگرانی میرزا بی‌مورد بود، چرا که همه‌ی این اتفاقات در صراط مستقیم خداوند و برای تربیت شیعیان آخرالزمان بود. خداوند خواسته بود که اصحاب امام (عج) از این کوره‌ها گذشته و آب‌دیده شوند. تحریم تنباکو یکی از نقاط عطف تمدن و انقلاب اسلامی بود. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/10354 🔸🌺🔸 -------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee