eitaa logo
سالن مطالعه
196 دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
1هزار فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سالن مطالعه
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃 "" نوشته حجت‌الاسلام مظفر سالاری بامضمونی درباره وظایف مسلمانان درزمان غیبت 🔸🌺🔸-------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃 قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14928 ◀️ قسمت بیست‌ونهم - امینه سوگند می‌خورد که من با دیگران فرق دارم و دوستم دارد؛ اما به حرف زنها نمی‌توان اطمینان کرد. می‌بینید که من زیبا نیستم. آه! اگر مانند شما زیبا بودم، دیگر هیچ غمی نداشتم. راست می‌گفت؛ زیبا نبود. ناگهان در اتاق باز شد و عده‌ای از زنان، هیاهوکنان به داخل ریختند. نزدیک بود بی‌هوش شوم. مادر قنواء و خواهرانش نیز در میان آن‌ها بودند. پشت سر آن‌ها مرد چاق و اخمویی وارد شد. به هنگام ورود او زنان خدمتکار، تعظیم کردند. بی‌شک او مرجان صغیر بود. امینه با تشتی که ابریقی (آفتابه سفالی یا فلزی) در آن بود، گوشه‌ای ایستاده بود و با نگرانی به هلال نگاه می‌کرد. حاکم‌ با پوزخند به اتاق نگاه کرد و به سوی من آمد. سلام کردم جوابم را نداد و نگاهش را به طرف هلال چرخاند. - امینه بسیار وفادار است، اما نسبت به ما. او به ما خبر داده که تو چگونه خود را به شکل برده‌ای سیاه در آورده‌ای و نام جوهر را بر خود گذاشته‌ای. هلال با لحنی ناله‌آمیز، خطاب به امینه گفت: "تو چگونه توانستی با من چنین کاری بکنی؟!" پس از آن ماجرا به پدربزرگ گفتم؛ بهتر است از این به بعد نعمان به دارالحکومه برود. گفت: "عجله نکن. بالاخره کارت را شروع خواهی کرد. زن‌های دارالحکومه کارشان همین است. آن‌ها به دنبال بهانه‌ای هستند تا باعث تفریح و سرگرمی‌شان بشود. از مشتی آدم بیکار و ثروتمند و دارای قدرت چه انتظاری داری. من هم مایل نیستم که تو به آن‌جا بروی؛ اما می‌ترسم اگر مخالفت کنی بلایی به سرت بیاورند." بعد از ظهر به حمام رفتم. ابوراجح در رخت‌کن نبود. مسرور لبه‌ی سکو نشسته بود و گرفته و خشمگین به نظر می‌رسید. جواب سلامم را نداد. نتوانستم حدس بزنم از چه چیز ناراحت است. معلوم بود که حوصله مرا ندارد. ابوراجح در اتاق خودش مطالعه می‌کرد. کنارش نشستم، کتاب را کنار گذاشت. پس از احوال‌پرسی پرسیدم: "چرا مسرور این‌قدر کلافه است؟!" آهی کشید و گفت: "به‌یاد داری که از ریحانه خواستگاری کرده بود؟" خون به مغزم فشار آورد: - بله خودتان به من گفته بودید. - قضیه را به ریحانه گفتم. - چه گفت؟ - جوابش یک کلمه بود؛ نه! اضطرابم فرو نشست و خدا را در دل شکر کردم. برای من خبر مسرت بخشی بود. به مسرور حق دادم که آن‌گونه ناراحت باشد. ابوراجح گفت: "به ریحانه گفتم، پس از پایان مهلتی که تعیین کرده‌ام، اگر خوابت تعبیر نشد باید روی خواستگاری مسرور، جدی‌تر فکر کنی." خطر هنوز کاملا” رفع نشده بود. باز هم اضطراب به سراغم آمد؛ اما همین‌قدر که فهمیدم ریحانه، مسرور را به خواب ندیده است، خوشحال شدم. اگر ریحانه، مسرور را به خواب دیده بود؛ پاک از او ناامید می‌شدم. مسرور در شان ریحانه نبود. به خودم فکر کردم؛ "آیا من در شان ریحانه بودم؟!" صرف نظر از زیبایی‌ام و ثروت پدر بزرگم، چه امتیاز دیگری داشتم؟ ابوراجح گفت: "از همسرم شنیدم که قرار است مدتی در دارالحکومه کار کنی!" معلوم بود که ام‌حباب راست می‌گفت که در این باره چیزهایی به ریحانه و مادرش گفته است. پرسیدم: "همسرتان چگونه خبردار شده؟!" - پیرزنی که گویا از همسایه‌های شماست به آن‌ها گفته. تمامی آنچه به قنواء و ماجرای آن روز دارالحکومه ارتباط داشت، برای ابوراجح تعریف کردم. نظر پدربزرگم را نیز به او گفتم. گفت: "ارتباط تو با دارالحکومه می‌تواند مفید باشد؛ به شرط آن‌که به گناه نیفتی و اجازه ندهی تو را آلت دست قرار دهند و مانند یک اسباب‌بازی با تو بازی کنند اگر تسلیم آن‌ها باشی از تو سواری می‌گیرند و تحقیرت می‌کنند؛ اما اگر وقار خود را حفظ کنی، آن‌ها هم مجبور می‌شوند به تو احترام بگذارند." پرسیدم: "وقتی من نمی‌خواهم با قنواء ازدواج کنم‌، چگونه ممکن است ارتباط با دارالحکومه برایم مفید باشد؟!" به نقطه‌ای خیره شد وگفت: "تو شیعه نیستی، اما خوب می‌دانی که بعضی از بهترین و درستکارترین شیعیان حلّه، تنها به جرم شیعه بودن، در سیاهچال‌های مرجان صغیر زندانی اند. خبری آورده‌اند که حال بعضی از آن‌ها وخیم است." 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/15008 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔸🌺🔸-------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📖 @salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃 کار ویژه «شبکه نفوذ» برای ایجاد تصویری «» از ایران‌ و ایرانی ◀️ مقاله اول؛ اهمیت کلیدواژه دروغ در جنگ‌نرم https://eitaa.com/salonemotalee/14395 ◀️ مقاله دوم؛ فریبکاری در ظاهرسازی از «صداقت» انسان غربی؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14605 ◀️ مقاله سوم؛ ژانر وسترن در خدمت دروغگویی نظام لیبرالیسم https://eitaa.com/salonemotalee/14742 ◀️ مقاله چهارم؛ «تولد یک ملت» و «جان فورد»؛ کشف ظرفیت سینما در دروغگویی https://eitaa.com/salonemotalee/14905 🔗ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃 کار ویژه «شبکه نفوذ» برای ایجاد تصویری «» از ایران‌وایرانی قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14931 ◀️ مقاله چهارم؛ «تولد یک ملت» و «جان فورد»؛ کشف ظرفیت سینما در دروغگویی ۳. 🔹«جان مارتین فینی» در اوایل دهه‌ی ۱۹۲۰ و پس از کارگردانی فیلم سینمایی «کامئو کربی» (Cameo Kirby) بار دیگر اسم هنری خود را تغییر داد و این بار خود را با عنوان «جان فورد» (John Ford) خواند. 🔹نامی که در سال ۱۹۲۴م و با تولید فیلم سینمایی «اسب آهنین» (The Iron Horse) به‌عنوان یک اثر عظیم و «بیگ پروداکشن» (Big Productions) در حافظه تاریخی سینمای صامت ماندگار شد و ارتباط مادام‌العمر «جان فورد» را با «ژانر وسترن» در حافظه‌ی تاریخ سینمای جهان رقم زد. 🔹«جان فورد» با هوشمندی و شناخت صحیح از حرکت رو به پیشرفت «صنعت سینما» و برآورد دقیق نسبت به افول «سینمای صامت» و نیاز مبرم مخاطبان سینما برای دریافت عنصر «صدا» و کارکرد ویژه‌ی این عنصر در «دروغ‌گویی رسانه‌ای» و باورپذیر شدن هرچه بیشتر «دروغ» بود که در سال ۱۹۲۹م و با تولید فیلم سینمایی «ساعت مشکی» (The Black Watch) نخستین حضور ناطق خود را در سینما به ثبت رساند. 🔹حضوری که پس از یک دهه فعالیت مستمر و تولید فیلم‌های گویا و صدادار، در اواخر دهه ۱۹۳۰، توسط «جان فورد» متحوّل شد و این‌بار او به سراغ استفاده از عنصر جدیدالورود «رنگ» (Color) در صنعت سینما رفت و با استفاده از شیوه‌ی «تکنی‌کالر» (Technicolor) نخستین فیلم رنگی خود را با عنوان «طبل‌ها با چرخش پا» (Drums Along the Mohawk) در سال ۱۹۳۹م تولید کرد. 🔹سال‌ها فعالیت‌ در صنعت سینمای آمریکا، «جان فورد» را به درک صحیحی از «کارکرد رسانه‌ای سینما» رساند و او را به استفاده‌ی حداکثری و همزمان از قابلیت سه‌وجهی این پدیده در قاعده «هنری» و «صنعتی» و «رسانه‌ای» باورمند ساخته و به شخصیتی اسطوره‌ای مبدل نمود. 🔹او نه‌تنها با ساخت ۱۱۲ فیلم بلند هم‌چنان عنوان‌دار «پُرکارترین کارگردان سینمای جهان» است؛ بلکه توانست نقش مؤثر در احیای دوباره‌ی «ژانر وسترن» در دهه‌ی ۱۹۳۰ ایفا نموده و الهام‌بخش طیف گسترده‌ای از سینماگران شود و شخصیت‌های برجسته‌ای همچون «اورسن ولز» (Orson Welles) و «اینگمار برگمان» (Ingmar Bergman) و نسل پس از ایشان و افرادی همچون «مارتین اسکورسیزی» (Martin Scorsese) و «استیون اسپیلبرگ» (Steven Spielberg) و… را وامدار فهم خود از «هنر-صنعت-رسانه سینما» سازد. 🔹بر این اساس، «جان فورد» را می‌توان به‌عنوان نمونه‌ای واضح و قابل مطالعه از یک «افسر جنگ نرم» معرفی نمود. شخصیتی که بیش از هر کارگردان دیگری در تاریخ سینمای «فیلم وسترن» ساخت و نقش بی‌بدیلی در تثبیت و تکامل این ژانر سینمایی ایفا نمود. ژانری که زاییده‌ی «تفکر لیبرالیسم» است و از ‌قابلیت گسترده‌ای برای «جعل حقایق» و «واقعیت‌سازی» از هر نادرستی برخوردار می‌باشد و به‌خوبی می‌تواند در پیش‌برد «اهداف رسانه‌ای نظام لیبرالیسم» و حقنه هر «دروغی» به عمق جان مخاطبان سینما موفق عمل نماید. 🔹از این جهت است که «آکادمی علوم و هنرهای سینما» (AMPAS) با اعطای چهار جایزه‌ی «اسکار بهترین کارگردانی» او را به الگو و سرمشق مبدّل ساخت. 🔹«جان فورد» برای چهار فیلم سینمایی بلند خود یعنی؛ «خبرچین» (The Informer – 1935)، «خوشه‌های خشم» (The Grapes of Wrath – 1940)، «چه سرسبز بود درّه من» (How Green Was My Valley – 1941) «مرد آرام» (The Quiet Man – 1952) توانست «جایزه اسکار بهترین کارگردانی» را کسب کند و توانست نام خود را هم‌چنان تا به امروز در صدر فهرست موفق‌ترین کارگردانان جهان ثبت نماید و از جایگاهی تکرار نشدنی برخوردار گردد. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/15041 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔸🌺🔸-------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📖 @salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃 ای غایب از نظر به خدا دوست دارمت السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا اَلْإِمَامُ اَلْوَحیدُ و القَائِمُ الرَّشیدُ … سلام بر تو ای یگانه روزگار و ای تنهاترینِ عالم؛ سلام بر تو و بر روزی که برای هدایت و محبّت قیام خواهی کرد! «از امروز؛ شیعیان شهر مکلفند به خواندن زیارت عاشورا تا ده روز تکلیف همین است ثوابش را نثار کنید به روح حضرت نرجس علیها سلام باشد که خدا این بلا را از سرمان بردارد حاضرین به غایبین برسانند». خبر همه جای شهر پخش شد. شیعه‌ها اطاعت کردند. دستور، دستور میرزا محمدتقی شیرازی بود کسی که از پیش خودش دستوری نمی‌داد. از فردا، کسی از شیعه وبا و طاعون نگرفت. سنی‌ها ولی هنوز تلف می‌شدند. معلوم‌شان شد تفاوتی هست قصه را که شنیدند ... ... آن‌ها هم شروع کردند به خواندن زیارت عاشورا از شهر سامرا بلای طاعون و وبا رخت بست ... به نقل از مرحوم آیت‌اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى‏ آیا بلای غیبت کشنده‌تر از بیماری وبا نیست؟؟ 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
3759683_AUD.m4a
5.31M
🤲 ۱۲. از حضرت امام صادق علیه‌السلام: هركس چهل صباح این عهد را بخواند از یاوران قائم ما باشد؛ و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد او را از گور بیرون آورند و در خدمت آن حضرت باشد؛ و حق تعالی به هركلمه از حسنه او را كرامت فرماید و هزار گناه از او محو كند. 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃 ┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ امروز؛ دوشنبه‌ ☀️ ۲۷ شهریور ۱‌۴۰۲ ☪ ۲ ربیع‌الاول ۱۴۴۵ ✝ ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۳ منسوب به دو سرور جوانان بهشتی و صلوات‌الله‌علیهما ذکر امروز؛ یکصد مرتبه یَا قَاضِیَ الحَاجَاتِ 📆 روزشمار: 🇮🇷 ۴ روز تا سالگرد حمله ارتش بعث صدام به ایران اسلامی (۱۳۵۹ ش) - آغاز هفته دفاع مقدس 🏴 ۶ روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه‌السلام 💐 ۷ روز تا "غدیر ثانی"؛ سالگرد اولین روز امامت حضرت ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه 💐 ۱۰ روز تا میلاد پیامبر رحمت محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وآله بروایت اهل تسنن و آغاز هفته وحدت 💐 ۱۵ روز تا میلاد پیامبر عزیز اسلام حضرت محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وآله و امام ششم مومنین جهان حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام 💐 ۲۱ روز تا سالروز ورود حضرت فاطمه معصومه علیها‌السلام به قم ۲۰۱ق 💐 ۳۶ روز تا میلاد امام حسن عسکری علیه‌السلام. ۲۳۲ق •┈┈••✾•🌸مناسبت‌های امروز🌸•✾••┈┈• 📆 مناسبت‌های شمسی 📆 مناسبت‌های قمری 🔹احتجاج سلمان بر مردم در دفاع از امیرالمومنین، ۱۱ق 🔹تخریب و سوزاندن کعبه به امر یزیدبن‌معاویه لعنة‌الله‌علیه، ۶۴ق 📆 مناسبت‌های میلادی 🔹تأسیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (Central Intelligence Agency) مشهور به (CIA) یا «سی‌آی‌اِی» ١٩۴٧م/۱۳۲۶ش 🖊 بیشتر بدانیم؛ 🔸🌺🔸-------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee