KayhanNews75979710412150505037111.pdf
11.6M
بسم الله الرحمن الرحیم
تمام صفحات #روزنامه_کیهان
امروز پنجشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#دشمن_شناسی
#نفوذ_مهرههای_فرهنگی_یهود ۴
#ابو_هریره
🖋قسمت چهارم
ابوهریره، بهخوبی راه نزدیک شدن به امویان را یاد گرفته بود.
بهگفتهی سعید بن مسیب، هرگاه مروان را دشنام میداد، مروان با دادن پول او را ساکت میکرد.
این برخورد میان او و معاویه نیز گزارش شده است، با این اضافه که:
هرگاه معاویه به او پولی نمیداد، زبان او باز میشد.
همین مسأله باعث شده بود که ابوهریره به ویژهترین نمایندهی فرهنگی حزب اموی تبدیل شود؛ بهگونهای که برخی از مأموریتهای ویژهی فرهنگی- سیاسی نیز به او سپرده میشد.
او در کنار ابومسلم خولانی، دو پیک معاویه به سوی امیرالمؤمنین (ع) برای تحویل دادن قاتلان عثمان بودند! (۲۰)
پس از حمله بسر بن ارطاة به مدینه و اشغال شهر، ابوهریره را مأمور نماز جماعت شهرکرد! (۲۱)
معاویه او را مأمور خواستگاری هند بنت سهیل برای پسرش یزید کرد. (۲۲)
ابوهریره هم در دفاع از امویان، از هیچ نکتهی ریز و درشتی دریغ نکرد.
تا آنجا که درحالی که تمامی مورّخان اجماع بر حضور ابوسفیان در هنگام شهادت رسولالله (ص) در مدینه (و شرّ انگیزی او در این بُرههی حساس) دارند، ابوهریره ادعا داشت ابوسفیان در این دوران، در مدینه نبود. (۲۳)
د. دروغگویی
در موارد متعددی به دروغگویی ابوهریره اشاره شده است.
بهعنوان نمونه، سعد بن ابیوقاص در پارهای موارد چنان بر سر روایت با ابوهریره درگیر میشد که دیگران را مجبور به میانجیگری و جلوگیری از درگیری میکرد.
در نمونهای دیگر، وقتی در مجلس هارونالرشید گزارشی از او نقل شد، عموم حاضران صدا به دروغگویی ابوهریره بلند کردند.
جالب آنکه در ادامهی گزارش و برای دفاع از ابوهریره، شاهدِ این استدلال هستیم که اگر قرار باشد اصحاب رسولالله (ص) دروغگو باشند، چیزی از دین باقی نخواهد ماند!
در نمونهای دیگر از ابراهیم نخعی نقل شده است: «(بزرگان) تنها در مواردی که مربوط به بهشت یا جهنم میشد (یعنی در امور غیرفقهی) به روایات ابوهریره استدلال میکردند.»
شعبه نیز ابوهریره را مدلّس [فریبکار، حقهباز و خدعهکننده] میدانست.
براساس قرائن موجود، این اعتراضها بسیار گسترده و فراگیر بود تا آنجا که صدای راویان دیگری همچون عبدالله بن عمر را هم درآورده بود.
عایشه از فراوانی روایات ابوهریره تعجب کرده بود. (۲۴)
ولی ابوهریره و مدافعان وی، برای تمامی این اعتراضها پاسخ داشتند.
او با گستاخی هرچه تمامتر ادعا داشت:
«من حتی زمانی که رسولالله (ص) به خانههای همسرانش میرفت، با او بودم و کارهایش را انجام میدادم!
همین بود که عمر و عثمان و علی [ع] و زبیر و طلحه، احادیث رسولالله (ص) را از من جویا میشدند.»!
در پاسخ اعتراض عایشه نیز میگفت:
«من مثل تو نبودم که سرمهدان و آینه و روغن، دغدغهام باشد!»
در مواردی هم تلاش شده است اعتراض عایشه بر ابوهریره، به نقل نادرستی که دیگران برای او کرده بودند بازگردد!
ادامه دارد ...
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
سلام و احترام
مجموعه مقالات دشمنشناسی
گامی در جهت فرمان "جهاد تبیین" از سوی فرماندهی معظم کل قوا،
به نظر میرسد یکی از ابعاد مهم "جهاد تبیین" شناخت دشمن است.
برای شناخت ریشهای دشمنان اصلی اسلام و ایران و انقلاب، مدتی است مجموعهی مقالات مهم و جالبی در "دشمنشناسی" به مرور در "سالن مطالعه محله زینبیه" در "ایتا" بارگزاری میشود.
عموم دغدغهمندان و مشتاقان آگاهی از دشمنان و روشهای آنان را به مطالعه این مقالات دعوت میکنیم.
انتقادات و پیشنهادات به روی چشم. @mehdi2506
#دشمن_شناسی
#نفوذ_مهرههای_فرهنگی_یهود
۱. #کعب_الاحبار : https://eitaa.com/salonemotalee/1439
۲. #زید_بن_ثابت : https://eitaa.com/salonemotalee/1479
۳. #عبدالله_بن_سلام : https://eitaa.com/salonemotalee/1526
۴. #ابو_هریره : https://eitaa.com/salonemotalee/1553
این مقالات از سایت: "اندیشکده مطالعات یهود" که بشدت مورد غضب و کینهی دشمنان است دریافت و بارگزاری میشود.
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
📖 فرنگیس
#خاطرات_فرنگیس_حیدریپور
🖋قسمت ۵۰م
این بار هم ماشینهای نظامی ما را سوار کردند. پشت ماشین سوار شدیم. چند تا ارتشی هم کنار ما توی ماشین بودند. با تعجب میگفتند: «مردم دارند به جاهای دورتر فرار میکنند، شما میخواهید بروید توی دل آتش؟!»
یکی از ارتشیها گفت: «چرا این کار را می کنید؟ به جای اینکه به جای امنتر بروید، به قلب دشمن میروید؟ بروید همدان، اصفهان یا تهران. چرا فرار نمیکنید؟»
با ناراحتی گفتم: «برادر، شما نمیدانید توی قلب ما چه خبر است. از وقتی چشم باز کردیم، اینجا را دیدهایم. وجب به وجب خاکش را میشناسیم. کجا برویم؟ نزدیک خانهمان، توی کوهها زندگی کنیم، بهتر است از اینکه از اینجا دور شویم.»
به دولابی که رسیدیم، دیدیم توی دره، یک عالمه چادر زدهاند. با دیدن آن منظره ومردمی که آنجا بودند، دلم شاد شد. دولابی نزدیک گیلانغرب بود. جای زیبا و امنی بود. اطرافش همه کوه و تپه بود و توی دره، رودخانۀ بزرگی جریان داشت. از آبادیها و طایفههای مختلف آنجا جمع شده بودند.
با مردم، شروع کردیم به خوش و بش کردن. هر کدام از یک ده و از یک طایفه بودند. این همه چادر را هیچ وقت یک جا با هم ندیده بودم. همۀ مردم، از طایفههای مختلف کنار هم بودیم. زیر هر درخت بلوط، چادری بود. توی کوه، پر از آدم بود. از نوک کوه تا ته دره. همه جا چادر بود.
به محض اینکه رسیدیم، به ما هم چادر دادند؛ یک چادر، چراغ خوراکپزی، چند تا پتو و مقداری وسایل ریز دیگر. با خوشحالی چادر زدیم و پتوها را توی چادر گذاشتیم. از دبۀ آبی که داده بودند، توی کتری ریختم و روی چراغ گذاشتم. احساس خوبی داشتم. به خانهام نزدیکتر بودم. شاید روزی هم میتوانستم توی دل تاریکی تا خانهام بروم و برگردم.
آنجا ساکن شدیم. کار و تفریحمان شده بود به ماشین هایی که میآمدند و می رفتند، نگاه کنیم. علیمردان حرص میخورد. میگفت کاش میشد برویم جایی که بشود کارگری کرد و بتوانیم خرجیمان را دربیاوریم. چارهای نبود. باید مانند بقیۀ مردم روزگار میگذراندیم. هوا کمکم سرد شده بود.
در آن روزها، چراغ علاءالدین برایمان خیلی مهم بود. بیشتر کارهامان را با آن انجام میدادیم. کمکم احتیاج به نفت بیشتر شد. نیروهای امدادی، تانکرهای نفت را میآوردند. گاهی نفت را مجانی میدادند، اما گاهی مجبور بودیم خودمان
بخریم. آنهایی که توان داشتند، تانکرهای کوچک خریدند و نفت را توی تانکر نگهداری میکردند. بعضیها بشکه داشتند و عدهای هم چند تا دبۀ پلاستیکی خریده بودند. اما من و علیمردان که فقیرتر بودیم، توان خرید نداشتیم. یک روز علیمردان را فرستادم و سه تا دبه از روستای نزدیک خرید و آورد. گفت باید با همین سه تا دبه بسازیم. دبهها را پر کردیم. سعی میکردم قناعت و صرفهجویی کنم.
یک روز نگاه کردم و دیدم قطرهای نفت نداریم . سوز سردی میآمد. توی کوه، سرما تن را میسوزاند. با خودم فکر کردم چه کار کنم. نمیخواستم از کسی هم نفت قرض بگیرم. نفت برای همه مهم بود و در آن سرما حکم کیمیا را داشت. رفتم سمت کوه. پارچهای دور دستم پیچیدم و بنا کردم به کندن چیلی. صبح بود و هوا سرد. علیمردان را فرستادم تا منقلی از روستای نزدیک بخرد. تا برگشت، چیلیها را دسته کردم. چوبها را آتش زدم و زغال که شدند، آنها را ریختم توی منقل و بردم توی چادر گذاشتم. چادر گرم گرم شد.
کمی که چادر دم گرفت، علیمردان گفت: «حالا چه کار کنیم؟ گازِ زغال، ما را میگیرد.»
خندیدم و گفتم: «برای آن هم فکری دارم!»
کمی نمک روی آتش ریختم تا گاز ما را نگیرد. علیمردان که این وضع محقرانه آزارش میداد، با ناراحتی و خجالت گفت: «فرنگیس، ببخش!»
بلند شدم و گفتم: «این چه حرفی است که میزنی؟ اینجا که خانۀ خودمان نیست. باید خودمان چاره کنیم. ما آوارهایم.
ادامه دارد ...
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#پرتغال_آغازگر_استعمار_و_زرسالاری
مهاجمان اروپایی و جنگهای صلیبی نوین
🖋قسمت ششم
طی سه سده پیش از ورود اروپاییان، موجی نوین، نیرومند و رو به رشد از گسترش اسلامی در خاوردور و آفریقا پدید شد که عاملان آن نه پادشاهان و سرداران کشورگشا که بازرگانان صلحجوی مسلمان بودند.
مورخین، «سده هفتم هجری/سده سیزدهم میلادی» را دوران گسترش اسلام در مالزی میدانند.
این موج فرهنگی چنان گستره و عمق داشت که در آستانه سده پانزدهم میلادی سواحل مالاکا (۳۳) را، که از اوایل «سده دوم هجری/سده هشتم میلادی» کانون تکاپوی تجار ایرانی و عرب بود (۳۴)، به مرکز اصلی اسلام در خاور دور بدل ساخت.
ایرانیان در این میانه سهمی بسزا داشتند و نقشی سترگ و ماندگار در اشاعه فرهنگ اسلامی – ایرانی در آسیا و آفریقا ایفا نمودند.
ابن بطوطه به جزیره جاوه میرسد:
نایب صاحب البحر (جانشین فرمانده نیروی دریایی) جاوه فردی است به نام بهروز؛ و سایر رجال عالیرتبهای که به استقبال ابن بطوطه میآیند قاضی امیر سید شیرازی و تاجالدین اصفهانی و «جمعی دیگر از فقها»یند.
ابن بطوطه به سوماترا میرود؛ «شهری بزرگ و نیکو».
حکمران جاوه مسلمانی است شافعی مذهب و «دوستدار فقها» که «آنان برای قرائت قرآن و مباحثه پیش او میروند…مردی فروتن است که برای نمازجمعه پیاده میآید.» (۳۵)
نفوذ فرهنگ اسلامی – ایرانی در جزایر اندونزی و مالزی را از سنگ قبرهایی میتوان دریافت که در آن نامهای ایرانی و اشعاری از سعدی حک شده است.
مورخین مینویسند حکایات محمد حنفیه در مالزی رواج بسیار داشت و برای رفع خطر و افزایش محصول خوانده میشد.
«در تواریخ مالایا آمده است که چون در سال ۹۱۷ق/۱۵۱۱م. پرتغالیها مالاکا را محاصره کردند، در دربار مالاکا برای دفع شرّ پرتغالیان متجاوز حکایات محمد حنفیه میخواندند.» (۳۶)
مقصد بعدی ابن بطوطه چین است. او به بندر مُعظم زیتون (تسه ئوتون، فوکیدون کنونی) میرسد که این نیز از کانونهای مهم تکاپوی تجار ایرانی است.
قاضی مسلمانان شهر، تاجالدین اردبیلی، «مردی فاضل و کریم است» و شیخالاسلام کمالالدین عبدالله اصفهانی «از صلحای روزگار». شرفالدین تبریزی، از بزرگان تجار شهر، «تاجری خوش معامله» است که «قرآن را از حفظ داشت و زیاد به قرائت آن میپرداخت.» از مشایخ بزرگ این بندر، برهانالدین کازرونی است که در بیرون شهر در زاویهای مقیم است. (۳۷)
در شمال و شرق آفریقا نیز وضع بدینگونه بود:
پیشینه ورود اسلام به شرق آفریقا دیرتر است؛ کانون اصلی آن زنگبار است و حاملان اصلی آن بازرگانان ایرانی.
زنگبار از گذشتههای دور یک منطقه شکوفای تجاری بود و سهم اصلی را در تجارت آن تجار شیرازی به دست داشتند.
پیشینه مهاجرت شیرازیها به زنگبار به سدههای نخستین اسلامی میرسد.
آنان اولین حکومت بزرگ را در این منطقه بنیاد نهادند و به تأثیر از آنان در سدههای «سوم و چهارم هجری/نهم و دهم میلادی» موج گروش سیاهپوستان شرق آفریقا به اسلام آغاز شد.
سیاهان برهنهگرد، لباس اسلامی میپوشیدند و در روابط خود با یکدیگر طبق موازین اسلامی دادوستد و رفتوآمد میکردند و رئیس و مرئوس با هم به مسجد میرفتند و به درگاه حق تعالی سجده میبردند…
ورود آنان به قدرت اسلام و افزایش نظم و قانون و رواج کار تجارت و رغبت سیاهان به اسلام کمک شایان توجهی نمود.
چنین بود که شرق آفریقا هم به صورت مراکز مهم بازرگانی در هند و خاوردور [و] هم به صورت یک واسطه بازرگانی بین مراکز تجارتی اقیانوس هند و آسیای جنوب شرقی درآمد (۳۸).
تأثیر ایرانیان بر شرق آفریقا تا بدان حد است که برخی مورخین از «تمدن شیرازی در شرق آفریقا» نام میبرند. (۳۹)
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/1599
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
هدایت شده از رسانه اجتماعی مسجد و محله
پویش جدید در فارس من برای برخورد با خانمهای بدحجاب و کلاه پوش
https://farsnews.ir/my/c/134979
باید با بیحجابی افسار گسیخته زنان برخورد شود. بدون روسری و حجاب با انواع و اقسام کلاهها رفت و آمد میکنند و کاملا موها را به نمایش میگذارند.
باید حد و حدود معینی برای حفظ حجاب در نظر گرفته شود تا هرکس با ظاهر زننده ای در مکان عمومی ظاهر نشود!
لطفا سریع حمایت کنید.
لازمه به ۵۰ هزار حمایت برسه.
#لطیفه_نکته ۹۷
اولین حقوقمو گرفتم تصمیم داشتم همتونو به رستوران و کافی شاپ دعوت کنم😎
بعد با خودم گفتم 🤔
به یه چیزی دعوتتون کنم که سودی هم براتون داشته باشه😊
رستوران و کافی شاپ که چاقتون میکنه😏
پس تصمیم گرفتم شما رو به ایمان، تقوا و عمل صالح و همچنین ورزش دعوت کنم😋
اوصیکُم بِتَقْوَی اللّه وَ نَظمِ اَمْرِکُم ✋
باشد که رستگار شوید😝😂😂😂
.
.
.
به نام خدای متقین
سلام
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
ای اهل ایمان، از خدا بترسید و به سوی او وسیله جویید و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید.
(آیه۳۵_سوره مائده)
حضرت على عليه السلام مىفرمايد: «بهترين وسيلهاى كه مىتوان با آن به خدا نزديك شد، ايمان به خداوند و پيامبرش و جهاد در راه او و كلمهى اخلاص و اقامهى نماز و پرداخت زكات و روزه گرفتن ماه رمضان و حج و عمره و صلهى رحم و انفاقهاى پنهانى و آشكار و كارهاى نيك است».
اهل بيت عليهم السلام همان ريسمان محكم و بهترین وسيلهى تقرّب به خداوند هستند.
بنابراین براى رسيدن به رستگاری، هم بايد گناهان را ترك كرد، هم بايد طاعات را انجام داد و كارهاى خير، همه زمينه و وسيلهى سعادتند. (البتّه اگر با گناه آن زمينهها را از بين نبريم.)
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
KayhanNews75979710412150505237112.pdf
10.37M
بسم الله الرحمن الرحیم
تمام صفحات #روزنامه_کیهان
امروز شتبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee