eitaa logo
سالن مطالعه
194 دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
844 فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
صفحه ۷۳ قرآن کریم
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬛️ ۱۵۵ (۳) ▪️ به نام خدای هدایتگر بشر سلام خداوند رحمن در قرآن فرقان خطاب به پیامبر اکرم (ص) فرمود: وَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ لِي عَمَلِي وَلَكُمْ عَمَلُكُمْ ۖ أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ و اگر تو را تکذیب کردند، بگو: «عمل من برای من، و عمل شما برای شماست! شما از آنچه من انجام می‌دهم بیزارید و من از آنچه شما انجام می‌دهید بیزارم. (هر کسی پاداش و کیفر عمل خویش را خواهد دید) سوره یونس آیه ۴۱ در آستانه عید قربان که امام حسین‌علیه السلام از مکه به سوی کربلا حرکت کردند، نماینده یزید در مکه راه را بر حضرت بست، درگیری با تازیانه رخ داد، به امام حسین گفت: می‌ترسم شما میان مردم شکاف بیفکنی حضرت در پاسخش آیه شریفه فوق را تلاوت فرمودند. با توجه به این آیه شریفه می توان به نکات زیر دست یافت ۱. مردم را نمى‌توان به ايمان آوردن مجبور كرد. وظيفه‌ى پيامبران ارشاد و هدايت است، نه اجبار. ۲. رهبر بايد خود را براى تكذيب گروهى از مردم آماده كند. ۳. در مقابل تكذيب كنندگان احساس شكست نكنيم، چون پاداش هدايت و ارشاد را مى‌بريم و مخالفان نيز به كيفر تكذيب و لجاجت خود مى‌رسند ولى برنده‌ى اين معامله ما هستيم. ۴. پيامبر در برابر تكذيب‌كنندگان موضع‌گيرى قاطعى داشت. ۵. سود وزيان هركس تنها به خود او بر مى‌گردد. ۶. اسلام دين استدلال و اخلاق است، نه سازش با كفّار. اگر حقّ را پذيرا نشدند، بيزارى خود را از رفتار و قايد آنان اعلام كنيم. ۷. رضاى به كار ديگران، انسان را شريك در پاداش يا كيفر مى‌كند. (دليل آنكه مزد هر كس مخصوص خود اوست، اين است كه من و شما هيچ يك به كار ديگرى راضى نيستيم) -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
ywnowd1361659314389360.pdf
8.48M
بسم الله الرحمن الرحیم تمام صفحات امروز دوشنبه ۱۰ مرداد ۱‌۴۰۱ -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقلید صدای آهنگران توسط افسر عراقی 😭تجدید خاطره برای بچه رزمنده‌های دفاع مقدس
🔥 تنها میان داعش🔥 ◀️ قسمت پنجم 💠 در خلوتی که پیش آمده بود، سرم را بالا آوردم و دیدم حیدر خجالتی‌تر از همیشه همچنان سرش پایین است... انگار با بر ملاشدن احساسش بیشتر از نگاهم خجالت می‌کشید و دستان مردانه‌اش به نرمی می‌لرزید. موهای مشکی و کوتاهش هنوز از خیسی شربت می‌درخشید و پیراهن خیس و سپیدش به شانه‌اش چسبیده بود که بی‌اختیار خنده‌ام گرفت. 💠 خنده‌ام را هرچند زیرلب بود، اما شنید که سرش را بلند کرد و با مهربانی به رویم لبخند زد. دیگر از راز دلش خبر داشتم که تا نگاهم کرد از خجالت سر به زیر انداختم. تا لحظاتی پیش او برایم همان برادر بزرگتر بود و حالا می‌دیدم در برابر خواهر کوچکترش دست و پایش را گم کرده و عاشق شده است. اصلاً نمی‌دانستم این تحول عاشقانه را چگونه تعبیر کنم که با لحن گرم و گیرایش صدایم زد :«دخترعمو!» 💠 سرم را بالا آوردم و در برابر چشمان گرم و نگاه گیراترش، زبانم بند آمد و او بی هیچ مقدمه‌ای آغاز کرد :«چند روز بود بابا سراغ اون نامرد رو می‌گرفت و من نمی‌خواستم چیزی بگم. می‌دونستم اگه حرفی بزنم تو خجالت می‌کشی.» از اینکه احساسم را می‌فهمید، لبخندی بر لبم نشست و او به آرامی ادامه داد :«قبلاً از یکی از دوستام شنیده بودم عدنان خیلی به تکریت رفت و آمد داره. این چند روز بیشتر حساس شدم و آمارش رو گرفتم تا امروز فهمیدم چند ماهه با یه گروه بعثی تو تکریت ارتباط داره. بهانه خوبی شد تا پیش بابا عذرش رو بخوام.» 💠 مستقیم نگاهش می‌کردم که بعثی بودن عدنان برایم باورکردنی نبود و او صادقانه گواهی داد :«من دروغ نمیگم دخترعمو! حتی اگه اون‌روز اون بی‌غیرتی رو ازش ندیده بودم، بازم همین بعثی بودنش برام حجت بود که دیگه باهاش کار نکنیم!» پس آن پست‌فطرتی که چند روز پیش راهم را بست و بی‌شرمانه به حیایم تعرض کرد، از قماش قاتلان پدر و مادرم بود! غبار غم بر قلبم نشست و نگاهم غمگین به زیر افتاد که صدای آرامش‌بخش حیدر دوباره در گوشم نشست : «دخترعمو! من اون‌روز حرفت رو باور کردم، من به تو شک نکردم. فقط غیرتم قبول نمی‌کرد حتی یه لحظه جلو چشم اون نامرد باشی، واسه همین سرت داد زدم.» 💠 کلمات آخرش به‌قدری خوش‌آهنگ بود که دلم نیامد نگاهش را از دست بدهم؛ سرم را بالا آوردم و دیدم با عمق نگاهش از چشمانم عذر تقصیر می‌خواهد. سپس نگاه مردانه‌اش پیش چشمانم شکست و با لحنی نرم و مهربان نجوا کرد :«منو ببخش دخترعمو❗از اینکه دیر رسیده بودم و تو اونقدر ترسیده بودی، انقدر عصبانی شدم که نفهمیدم دارم چیکار می‌کنم! وقتی گریه‌ات گرفت، تازه فهمیدم چه غلطی کردم! دیگه از اون‌روز روم نمی‌شد تو چشمات نگاه کنم، خیلی سخته دل کسی رو بشکنی که از همه دنیا برات عزیزتره!» 💠 احساس کردم جمله آخر از دهان دلش پرید که بلافاصله ساکت شد و شاید از فوران ناگهانی احساسش خجالت کشید! میان دریایی از احساس شفاف و شیرینش شناور شده و همچنان نگاهم به ساحل محبت برادرانه‌اش بود؛ به این سادگی نمی‌شد نگاه خواهرانه‌ام را در همه این سال‌ها تغییر دهم که خودش فهمید و دست دلم را گرفت :«ببین دخترعمو! ما از بچگی با هم بزرگ شدیم، همیشه مثل خواهر و برادر بودیم. من همیشه دلم می‌خواست از تو و عباس حمایت کنم، 💪🏻حتی بیشتر از خواهرای خودم، چون شما امانت عمو بودید!👌🏻 اما تازگی‌ها هر وقت می‌دیدمت دلم می‌خواست با همه وجودم ازت حمایت کنم، می‌خواستم تا آخر عمرم مراقبت باشم!🌹 نمی‌فهمیدم چِم شده تا اونروز که دیدم اون نانجیب اونجوری گیرت انداخته، تازه فهمیدم چقدر برام عزیزی و نمی‌تونم تحمل کنم کس دیگه‌ای...» 🥀 💠 و حرارت احساسش به‌قدری بالا رفته بود که دیگر نتوانست ادامه دهد و حرف را به جایی جز هوای عاشقی برد :«همون شب حرف دلم رو به بابا زدم، اونقدر استقبال کرد که می‌خواست بهت بگه. اما من می‌دونستم چی‌کار کردم و تو چقدر ازم ناراحتی که گفتم فعلاً حرفی نزنن تا یجوری از دلت در بیارم!» سپس از یادآوری لحظه ریختن شربت روی سرش خنده‌اش گرفت و زیر لب ادامه داد :«اما امشب که شربت ریخت، بابا شروع کرد!» وچشمانش طوری درخشید که خودش فهمید و سرش را پایین انداخت. 💠 دوباره دستی به موهایش کشید، سرانگشتش را که شربتی شده بود چشید و زیر لب زمزمه کرد :«چقدر این شربت امشب خوشمزه شده!» سپس زیر چشمی نگاهم کرد و با خنده‌ای که لب‌هایش را ربوده بود، پرسید :«دخترعمو! تو درست کردی که انقدر خوشمزه‌اس؟» 💠 من هم خنده‌ام گرفته بود و او منتظر جوابم نشد که خودش با شیطنت پاسخ داد :«فکر کنم چون از دست تو ریخته، این مزه‌ای شده!» ادامه دارد ... -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
💠زندگی به سبک امام حسین علیه‌السلام: ◀️ آزادی و انتخاب در تربیت فرزندان: ♦️امام حسین علیه‌السلام بااینکه در کربلا به‌شدت نیازمند داشتن یاور بودند، باکمال صداقت و راستی، فرزندان و دیگر یاوران خود را در ادامه مسیر آزاد می‌گذارند. 🔅بااینکه بر فرزندان خود، حق بزرگ دارد؛ اماهیچگاه راه مبارزه و همراهی خود را بر آنان تحمیل نمی‌کند. 🔅آن حضرت هنگامی‌که «عبدالله» فرزند «مسلم» نزد ایشان آمد و اجازه میدان طلبید فرمود: شما در بیعت با من آزاد هستی، شهادت پدرت کافی است. تو دست مادرت را بگیر و از این معرکه خارج شو. عبدالله عرض کرد: به خدا سوگند من از کسانی نیستم که دنیا را بر آخرت مقدم دارم. -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
(۵۱) مقاله بیستم درآمدی بر NSSM200 قسمت سوم 🔹 این سند همچنین می‌افزاید: امروزه در بسیاری از کشورها تصمیم‌گیران نگرانِ به‌وجود آوردن برنامه‌های جمعیتی هستند؛ البته نه به این خاطر که توجهی به رشد سریع جمعیت ندارند، بلکه چون از موفقیت این برنامه‌ها اطمینان ندارند؛ ولی باید فعالانه کار کنیم و به چنین رهبرانی نشان دهیم که برنامه‌های ملی تنظیم جمعیت و خانواده در بسیاری از کشورهای فقیر پیشرفت داشته‌اند. ایالات متحده می‌تواند رهبران بسیاری از کشورها را قانع کند که سرمایه‌گذاری در برنامه‌های ملّی تنظیم خانواده منافع قابل توجهی دارد. [۹] 🔹 برخی از این موارد در نگاه اول عجیب، و بی‌ربط به مسأله جمعیت به‌نظر می‌رسد، اما هر یک از موارد فوق به‌صورت دقیق، در سرفصل جداگانه‌ای بررسی و تبیین شده است، برای مثال ممکن است نقش توصیه‌ی «اقدامات بهداشتی برای کاهش مرگ‌ومیر نوزادان و کودکان» با هدف کنترل جمعیت عجیب به‌نظر برسد. کیسینجر در این زمینه می‌نویسد: "نرخ بالای مرگ‌ومیر نوزادان و کودکان – که در بسیاری از کشورهای درحال‌توسعه دیده می‌شود – باعث می‌شود والدین درباره‌ی میزان زنده‌ماندن فرزندانشان نگران باشند؛ به این ترتیب والدین احتمال از دست دادن فرزندان را با داشتن فرزندان بیشتر جبران می‌کنند. [۱۰] 🔹 یا درباره‌ی نقش «توانمندسازی روستاییان» در راهبرد کاهش جمعیت تصریح می‌کند: درواقع یک راهبرد توسعه‌ای که بر روستاییان فقیر تأکید کند، افزایش درآمد را برای خانواده‌هایی که بالاترین سطح باروری را دارند، به‌ارمغان می‌آورد. هیچ کشور کمتر توسعه‌یافته‌ای نمی‌تواند به ثبات جمعیتی دست یابد، مگر این‌که فقرای روستایی‌اش در افزایش درآمد و کاهش باروری مشارکت داشته باشند. [۱۱] 🔹 حتی برای کشورهایی که به‌دلایل مختلف با ایالات متحده روابط سیاسی ضعیفی دارند، برنامه‌های روشن و مدونی تهیه شد: در سایر کشورهای دارای اولویت، کمک‌های ایالات متحده ممکن است با توجه به روابط سیاسی یا دیپلماتیک با این کشورها یا به‌خاطر کمبود علاقه‌ی شدید دولت به برنامه‌های کاهش جمعیت محدود باشد، در این موارد اگر کشورها مایل به دریافت کمک باشند، باید از کانال سایر یاریگران و سازمان‌های خصوصی و بین‌المللی این کمک‌ها تأمین شود. با وجود این، دولت ایالات متحده باید به مشکلات جمعیتی این کشورها، و برنامه‌های احتمالی‌شان برای کاهش نرخ رشد جمعیت علاقه نشان دهد، علاوه بر این، به‌ویژه در مورد کشورهای اولویت‌دار باید منتظر فرصت‌هایی برای گسترش کمک‌ها و نشان‌دادن پیامدهای رشد سریع جمعیت و فواید کاهش باروری به رهبران‌شان باشیم. [۱۲] 🔹 رویکرد کلی این سند در واقع این است که به‌صورت دقیق و جامع‌نگر تبیین کند چه ظرفیت‌هایی را می‌توان به‌کار گرفت و چه اقدامات مؤثری می‌توان انجام داد تا به «تغییر رویکرد درونی ملت‌ها» برای «کاهش باروری» منجر شود. 🔹 کیسینجر به‌خوبی می‌دانست برای تحقق یک استحاله‌ی فرهنگی جامع، زمان‌بندی دست‌کم ۳۰ساله لازم است: بسیار لازم است مردم قانع شوند که منافع فردی و ملی آن‌ها در داشتن میانگین ۳ فرزند تأمین می‌شود. با توجه به پیش‌‌زمینه‌ی فرهنگیِ بزرگسالان کشورهای کمتر توسعه‌یافته و حتی پیش‌زمینه‌ی فرهنگی جوانان آنان، احتمال کمی وجود دارد که این نتیجه محقّق شود، بنابراین بدون کاهش اقدامات روی بزرگسالان، باید بر تغییر نگرش نسل بعد بیشتر تمرکز کنیم، کسانی که الآن در مدارس ابتدایی تحصیل می‌کنند، یا حتی کوچکترند، اگر این کار را انجام دهیم، رسیدن به سطحِ باروری جایگزین، طی ۲۰ سال ممکن خواهد بود؛ و در واقع در عرض ۳۰ سال به آن خواهیم رسید. [۱۳] ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/2396 -------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 مستند صوتی شنود، قسمت ۱۳ (تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران) هرشب در "سالن مطالعه محله زینبیه" 🔺 تجربه‌گر در پی حذف برخی قسمت‌ها توسط ارشاد، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته‌ است و استاد امینی‌خواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان می‌دارد. مروری بر نکات جلسه سیزدهم: 🔻 وضعیت جنگ اسرائیل درغزه 🔻 گردابی از نور که من را به دشت بسیار نورانی برد 🔻 ابر سیاهی که نصف آسمان را گرفت 🔻 فرشته هایی که مسلح بودند 🔻 با یک اشاره اش، اسرائیل نابود می شد 🔻 نقش نیت و اراده شیعیان در پیشبرد اهداف 🔻 افرادی که از جنگ، رضایت خدا را در نظر نداشتند 🔻 سران جنگی که با اسرائیل بسته بودند 🔻 با یک چرخش زمین، یمن را می دیدم 🔻 جنگ عراق، جنگ قدرت بود 🔻 افرادی که خود را به آمریکا نزدیک می کردند 🔻 به ایران هم سر زدم 🔻 افرادی که با دستور آنها، کارها پیش می رود 🔻 آرامشی که بعد از دیدن تمثال امام، به من دست داد 🔻 همه عالم هستی در اختیار ماست و ما غافلیم 🔻 مقام حضرت آقا -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
صفحه ۷۴
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬛️ ۱۵۶ (۴) ▪️به نام خدایی که از رگ گردن به انسان نزدیکتر است سلام خداوند بزرگ در قرآن مجید فرمود: أَيْنَما تَکُونُوا يُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ في‏ بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِکَ قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا يَکادُونَ يَفْقَهُونَ حَديثاً گمان نکنید که اگر در جهاد حضور نیافتید از مرگ در امان می مانید هر کجا باشید شما را مرگ در می رسد، هر چند در دژهایی استوار و مرتفع به سر برید و اگر خیری به آنان رسد می گویند : این از جانب خداست، و اگر شرّی به ایشان رسد می گویند: این از جانب توست. به آنان بگو: همه از نزد خداست. پس این مردم را چه شده که نزدیک است هیچ سخنی را در نیابند آیه ۷۸ سوره نساء همین که امام حسین‌علیه السلام به سوی مدینه رهسپار شد، گروه‌هایی از یاران خدا برای یاری آن حضرت حاضر شدند و می خواستند از شهادت امام جلو گیری کنند امّا امام بخش نخست آیه فوق را تلاوت فرمودند. از این آیه شریفه نکات زیر قابل برداشت است ۱. با توجّه به قطعى و حتمى بودن مرگ، فرار از جنگ چرا؟ ۲. بد نام کردن رهبر، از شیوه‏هاى منافقان است. ۳. نباید با سلب مسئولیّت از خود، لغزشها را توجیه کرد و گناهان خود را به گردن دیگرى انداخت. ۴. پیروزى و شکست، مرگ و حیات، تلخیها وشیرینیها همه در مدار مقدرات حکیمانه خداست. ۵. منشأ همه‏ ى حوادث تلخ وشیرین خداست، نه آنچه ثنویّت مى‏گوید و اهریمن و یزدان را مطرح می ‏کند. ۶. منافقان عناد دارند و سخن حقّ را در نمی ‏یابند. ۷. خداوند را محور همه چیز دانستن (توحید افعالى) نیازمند تفکّر دقیق و عمیق است. ۸. کسى که توحید و محوریّت خدا را درک نکند، هیچ یک از معارف را درک نمیکند. -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee