eitaa logo
سالن مطالعه
196 دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
1هزار فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺❤️ ❤️🌺 🇮🇷قسمت بیست و هفتم🇮🇷 ✒۴۶ تماس بی پاسخ نزدیک نیمه شب بود که به حال اومدم ... سرگیجه ام قطع شده بود ... تبم هم خیلی پایین اومده بود ... اما هنوز به شدت بی حس و جون بودم ... از جا بلند شدم تا برم طبقه پایین و برای خودم یه سوپ ساده درست کنم ... بلند که شدم ... دیدم تلفنم روی زمین افتاده ... باورم نمی شد ... ۴۶ تماس بی پاسخ از دکتر دایسون ... با همون بی حس و حالی ... رفتم سمت پریز و چراغ رو روشن کردم ... تا چراغ رو روشن کردم صدای زنگ در بلند شد ... پتوی سبکی رو که روی شونه هام بود ... مثل چادر کشیدم روی سرم و از پله ها رفتم پایین ... از حال گذشتم و تا به در ورودی رسیدم ... انگار نصف جونم پریده بود ... در رو باز کردم ... باورم نمی شد ... دایسون پشت در بود... در حالی که ناراحتی توی صورتش موج می زد ... با حالت خاصی بهم نگاه کرد ... اومد جلو و یه پلاستیک بزرگ رو گذاشت جلوی پام ... - با پدرت حرف زدم ... گفت از صبح چیزی نخوردی ... مطمئن شو تا آخرش رو می خوری ... این رو گفت و بی معطلی رفت ... خم شدم از روی زمین برش داشتم و برگشتم داخل ... توش رو که نگاه کردم ... چند تا ظرف غذا بود ... با یه کاغذ ... روش نوشته بود ... - از یه رستوران اسلامی گرفتم ... کلی گشتم تا پیداش کردم ... دیگه هیچ بهانه ای برای نخوردنش نداری ... نشستم روی مبل ... ناخودآگاه خنده ام گرفت ... برگشتم بیمارستان ... باهام سرسنگین بود ... غیر از صحبت در مورد عمل و بیمار ... حرف دیگه ای نمی زد ... هر کدوم از بچه ها که بهم می رسید ... اولین چیزی که می پرسید این بود ... - با هم دعواتون شده؟ ... با هم قهر کردید؟ تا اینکه اون روز توی آسانسور با هم مواجه شدیم ... چند بار زیرچشمی بهم نگاه کرد ... و بالاخره سکوت دو ماهه اش رو شکست. - واقعا از پزشکی با سطح توانایی شما بعیده اینقدر خرافاتی باشه! - از شخصی مثل شما هم بعیده ... در یه جامعه مسیحی حتی به خدا ایمان نداشته باشه ... - من چیزی رو که نمی بینم قبول نمی کنم! - پس چطور انتظار دارید ... من احساس شما رو قبول کنم؟... منم احساس شما رو نمی بینم ... آسانسور ایستاد ... این رو گفتم و رفتم بیرون. تمام روز از شدت عصبانیت، صورتش سرخ بود ... چنان بهم ریخته و عصبانی ... که احدی جرات نمی کرد بهش نزدیک بشه ... سه روز هم اصلا بیمارستان نیومد ... تمام عمل هاش رو هم کنسل کرد ... گوشیم زنگ زد ... دکتر دایسون بود ... - دکتر حسینی ... همین الان می خوام باهاتون صحبت کنم... بیاید توی حیاط بیمارستان ... رفتم توی حیاط ... خیلی جدی توی صورتم نگاه کرد ... بعد از سه روز ... بدون هیچ مقدمه ای ... - چطور تونستید بگید محبت و احساسم رو نسبت به خودتون ندیدید؟ ... من دیگه چطور می تونستم خودم رو به شما نشون بدم؟ ... حتی اون شب ... ساعت ها پشت در ایستادم تا بیدار شدید و چراغ اتاق تون روشن شد ... که فقط بهتون غذا بدم ... حالا چطور می تونید چشم تون رو روی احساس من ... و تمام کارهایی که براتون انجام دادم ببندید؟ پشت سر هم و با ناراحتی، این سوال ها رو ازم پرسید ... ساکت که شد ... چند لحظه صبر کردم ... - احساس قابل دیدن نیست ... درک کردنی و حس کردنیه... حتی اگر بخواهید منطقی بهش نگاه کنید ... احساس فقط نتیجه یه سری فعل و انفعالات هورمونیه ... غیر از اینه؟ ... شما که فقط به منطق اعتقاد دارید ... چطور دم از احساس می زنید؟ - اینها بهانه است دکتر حسینی ... بهانه ای که باهاش ... فقط از خرافات تون دفاع می کنید. کمی صدام رو بلند کردم ... - نه دکتر دایسون ... اگر خرافات بود ... عیسی مسیح، مرده ها رو زنده نمی کرد ... نزدیک به ۲۰۰۰ سال از میلاد مسیح می گذره ... شما می تونید کسی رو زنده کنید؟ ... یا از مرگ انسانی جلوگیری کنید؟ ... تا حالا چند نفر از بیمارها، زیر دست شما مردن؟ ... اگر خرافاته، چرا بیمارهایی رو که مردن ... زنده نمی کنید؟ اونها رو به زندگی برگردونید دکتر دایسون ... زنده شون کنید ... سکوت مطلقی بین ما حاکم شد. نگاهش جور خاصی بود... حتی نمی تونستم حدس بزنم توی فکرش چی می گذره... آرامشم رو حفظ کردم و ادامه دادم ... - شما از من می خواید احساسی رو که شما حس می کنید ... من ببینم ... محبت و احساس رو با رفتار و نشانه هاش میشه درک کرد و دید ... از من انتظار دارید ... احساس شما رو از روی نشانه ها ببینم ... اما چشمم رو روی رفتار و نشانه های خدا ببندم ... شما اگر بودید؛ یه چیز بزرگ رو به خاطر یه چیز کوچک رها می کردید؟ با ناراحتی و عصبانیت توی صورتم نگاه کرد ... - زنده شدن مرده ها توسط مسیح ... یه داستان خیالی و بافته و پردازش شده توسط کلیسا ... بیشتر نیست ... ◀️ ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
15.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 به این میگن بانوی نمونه که افتخار سرزمین ایران است! نه بعضی سلبریتی‌ها که مایه‌ی ننگ مردم ایران هستند! ⭕️ خانم دکتر بی‌بی فاطمه حقیرالسادات دارای: 🔸 دکترای تخصصی نانومدیسین از آمستردام هلند 🔸 ۱۲ اختراع 🔸 ۲ محصول دانش بنیان 🔸 کارآفرین نمونه سال ۱۳۹۷ 🔸 مدیر ۶ شرکت 🔸 همسر آزاده سرافراز 🔸 مادر ۴ فرزند 🔸 مقید و معتقد به حجاب فاطمی حتی در اروپا 🔸 عضو شورای شهر یزد و.... ⭕️ جالب است بدانید که وی به برکت تحریم‌ها به تولید داروهای گیاهی درمان سرطان و... روی آورده است. 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
(مهسا امینی، براندازی) ♨️ ی ۳ 🔰 چرا رهبری به هیچ ارگانی پاسخگو نیست؟ 🔴 طبق قانون نظارت بر رهبری به عهده مجلس خبرگان است. در خبرگان یک کمیسیون است به نام "کمیسیون تحقیق" که کارش تحقیق و تفحص از رهبری است. ♦️ آیت الله مجتهد شبستری که عضو این کمیسیون بودند می فرمودند: بارها و بارها شد که برای ما سوال پیش آمده بود و رفتیم پیش رهبری و پرسیدیم و جواب گرفتیم. ♦️ آیت الله اراکی می‌فرمایند: هر شکایتی که از رهبری می‌شود این‌ها را ما جمع می‌کنیم و می‌رویم تحقیق و تفحص می‌کنیم و نهادهای زیر نظر رهبری را بررسی می‌کنیم و اگر پاسخ داده نشود از خود بیت سوال می‌کنیم و اگر پاسخ داده نشود می‌رویم پیش خود رهبری و از خود ایشان سوال می‌کنیم. ♦️ایت الله یزدی می‌فرمودند: که این کمیسیون تحقیق هر سال یا هر چند سال در اجلاس گزارش سوال‌هایی که از رهبری داشتند را می‌گوید و گزارش عملکرد رهبری را می‌گوید اما ما توقع نداشته باشیم که بیایند جلوی دوربین بگویند ما این سوال‌ها را از رهبری پرسیده ایم. پس خبرگان کار خودشان را دارند انجام می‌دهند. 🔸 برشی از سخنرانی 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 قبل از انقلاب تورم نداشتیم؟! ♨️ غذای لاکچری مردم جامعه در زمان شاه! 🔸 محتوای این کلیپ طنز برگرفته از کتاب است 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 (۲۰) ۱۰ 🔴🔴 پافشاری بسیاری از آمریکایی های سفید باعث شد تا مسئله ی جا بیفتد! یک دانشجوی سیاه در زمان جنگ جهانی دوم چنین گفته است: " در ارتش ما را سیاه لعنتی صدا می کنند و در نیروی دریایی فقط برای کار در آشپزخانه از سیاهان استفاده می شود. کارفرمایان و حتی اتحادیه های کارگری ترجیح می دهند سراغ سیاهان نیایند. شکنجه و لینچ کردن ما ادامه دارد. ما از حقوق شهروندی محرومیم و در خیابان و مدرسه کاکاسیاه خطاب می شویم." 🔴🔴 ارتش آمریکا در جنگ جهانی دوم، هنگام انتقال نیرو از آمریکا به مقصد اروپا، سربازان سیاه را همچون اجدادشان در طبقات پایینی کشتی ها در کابین های بدون پنجره و تهویه و کنار موتورخانه و سربازان سفید را در کابین های طبقات بالا با دسترسی به نور و هوای آزاد اسکان می داد. 🔴🔴 یکی از فرماندهان نیروی هوایی آمریکا نیز تأکید داشت سیاهان در نیروی هوایی فقط به عنوان دربان یا نظافتچی و آشپز استخدام شوند و حتی اگر برای هواپیماسازی آموزش دیده و ماهر هم باشند، در مشاغل تخصصی به کار گرفته نشوند. 🔴🔴 امروزه نیز میزان زندانیان سیاه پوست در آمریکا سه برابر زندانیان سفید پوست است و در هر شبانه روز ۲۸ سیاه پوست آمریکایی به ضرب گلوله کشته می شوند. 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
سلام و عرض ادب امروز ۱۸ ربیع‌الاول سالروز شهادت امیر کبیر؛ "شهید مبارزه با تشیع انگلیسی" است. به این مناسبت مقاله‌ای با همین عنوان تقدیم می‌شود. یاعلی 🇮🇷🌷امیرکبیر🌷🇮🇷 🇮🇷🌷شهید مبارزه با تشیع انگلیسی🌷🇮🇷 🔹امیرکبیر را می‌توان اولین دولت‌مردِ شهید مبارزه با تشیع انگلیسی و قهرمان پیکار با انحراف دینی دانست، اما پراگماتیست‌های اسلامیِ مصلحت‌گرا کوشیده‌اند امیرکبیر را تا حد یک رجل تکنوکرات تقلیل دهند که اولین کارگزار از سنخ «کارگزاران سازندگی ایران» و مدافع سرمایه‌داری ملی بود! با این حال، هر تئوری تاریخی و تبیین سیاسی که امیرکبیر را به دام لیبرالیسم و پراگماتیسم می‌اندازد، لاجرم از حیث نظری با بابیت و بهائیت و اقسام کهنه و جدید «تجدیدنظرطلبی دینی» نیز درمی‌آمیزد و می‌سازد. در حالی که امیرکبیر به هیچ سازشی تن نداد و در عصر نوسازی شیعه برای دفاع از حقیقت شریعت، ۳ تن از پیشروان این جریان (باب، بهاءالله و قرةالعین) را پس از شورش و فتنه‌گری، اعدام یا تبعید کرد. ◀️ عصر نوسازی مرجعیت شیعه 🔹در آستانه قرن نوزدهم میلادی، وقتی عصر طلایی مدرنیته و دوران اقتدار سیاسی فلسفه لیبرال آغاز گشت و تکاپوهای فلاسفه مدرن عصر روشنگری اروپا مانند کانت، ولتر، روسو، مونتسکیو و… به جدایی «عقل تجربی» از «معرفت دینی» در فلسفه مدرن انجامید، جامعه‌ی ایران مسیری سراپا متفاوت با غرب را می‌پیمود. هر قدر زمینه‌های اجتماعی و بسترهای نظریِ تفکیک فلسفه و علم از مذهب و جدایی دین از سیاست در غرب مساعد به نظر می‌رسید، به همان میزان در شرق و بالأخص ایران پایگاه اجتماعی شیعه امامیه و هژمونی تئوریک تشیع ناب هر روز گسترش بیشتری می‌یافت. 🔹در دوره‌ای که جامعه ایران به افلاس عظیم اخلاقی و اجتماعی افتاده بود، دوره طلایی مؤسسان زبده فقه سیاسی ما آغاز شد و نخستین کوشش‌های فقیهان عارف برای پیدایش یک بیداری دینی در جامعه‌ی خرافی آن روز پدیدار گشت. نظریه بنیادین «مجتهد به‌مثابه نایب عامِ امامِ غایب» هرچند از دوره شیخ مفید زمزمه می‌گشت، اما شاگردان علامه وحید بهبهانی بحث ولایت عامّه فقها را در تئوری و عمل به صحنه آوردند و این‌چنین، سرچشمه‌های معرفتیِ اقتدار شیعی شکل گرفت. 🔹ملا احمد نراقی اثبات کرد که «حکومت حق امام عصر و در زمان غیبت، حق فقیه است» و روی اصل «ولایت فقیه» پای فشرد. با اتکاء به همین اصل، میرزای قمی زیربار تأیید مشروعیت سیاسی فتحعلی‌شاه نرفت و ادعای «اولی‌الامر بودن شاه» را رد کرد. پس از او، شیخ انصاری، در دوران ناصرالدین شاه مشروعیت حکومت قاجار را به‌رسمیت نشمرد. درست در زمانی که با فتوحات ناپلئون در اروپا کلیساها به سبب فساد روحانیت مسیحی در جنگ با عرفی‌گرایی پروتستان شکست خورده بودند، نهاد دین در ایران قدرت بیشتری می‌یافت و محمدشاه از آن وحشت داشت. مردم به روحانیتِ متعهد اعتماد داشتند و به تدریج سررشته اکثر امور، از احوال شخصیه تا جهاد را به‌دست آن می‌سپردند. ◀️ باب، روشنفکران صوفی و فتنه مذهبی 🔹در حالی‌که پس از منازعات معرفتیِ پردامنه، سرانجام مجتهدان شیعی موفق شدند اخباریون را به عقب براندند و معرفت‌شناسی دینی راه جدیدی را می‌آزمود، یک جریان متحجّر شبه‌شیعی در حال ساخت‌یابی بود: صوفیه! فرقه‌ای که می‌خواست با «اشراق ناشی از حشیش» به عرفان ناب برسد و در اندیشه اخلاقی نیز میراث فلسفی یونانیان را به ارث برد و بدین‌ترتیب، شرک‌آلود شد. 🔹شیخ احمد احسایی، کمی پیش از آغاز سلسله قاجار و همزمان با تجدید حیات تشیع ناب، «فرقه شیخیه» را تأسیس کرد و از این نقطه، ردپای «بریتانیا» در عرصه مذهبی ایران بیشتر آشکار شد. تشیع انگلیسی دوشادوش تشیع ناب پیش می‌آمد و یک مهندسی معکوس مذهبی جریان داشت. 🔹این صوفیان، زمانی‌که مفهوم فقاهت و مرجعیت جان گرفت و جامعه ایران نشانه‌های استعداد و آمادگی برای خرافه‌زدایی را نشان می‌داد، خود را «باب» و واسطه امام عصر معرفی کردند. بدعتِ باب گرچه هوادارانی یافت، اما پتانسیل اجتماعی فراگیری نداشت و فاقد عقبه تئوریک بود؛ با این حال، فتنه‌ای مذهبی به راه انداخت. برخلاف باورهای رایج و تصورات عامه از تصوف و صوفی‌گری، این فرقه تنها در ظاهر دعوی «جدایی دین از سیاست» و عزلت‌گزینی می‌کرد و در عمل پای‌بند به این شعارها نبود؛ چنان‌که امروز نیز روشنفکران دینی و لیبرال‌های مسلمانی که این شعار را می‌دهند، در صحنه‌ی عمل به‌گونه‌ای دیگر ظاهر می‌شوند! 🔹ناگهان در مسیر تاریخ، یک تلاقی بزرگ رخ داد: حدود ۱۷۰ سال قبل، «نهاد دولت» به صدراعظمی میرزا تقی خان امیرکبیر و «نهاد دین» که تحت ید فقیه جامع‌الشرایط قرار داشت، به هم آمیختند ... 👈 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/3979 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" @salonemotalee
🇮🇷 🇮🇷 📖 قسمت پنجم یه نفر دیگه از کنارمون گفت: نمیذارن یه لقمه نون راحت از گلومون پایین بره!!! به مردم میگن قناعت کنید اونوقت با همین حرفها جیبهاشون رو پر می‌کنن و بعد اینجاها خرجش می‌کنن!!! صداش رو هم بلند تر کرد و ادامه داد: واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند... دیگه سرم داشت سوت می‌کشید!!! و تقریبا خوشحالی موافقت بابا رو یادم رفت... حرف از غرور جوانی گذشته بود و دیگه رگ غیرتم زده بود بیرون!!!! صدام رو کلفت کردم و عصبی گفتم: حرف دهنت رو بفهم !!!!! و این حرف من، شروع یه دعوای مفصل شد!!! حالا دو نفر نبودند، چندین نفر شده بوده اند! داد می‌زدند: هر چی می‌کشیم از دست شماست! نون مردم رو می‌خورید، اشک مردم رو در میارید! یه وضعیتی شده بود !!! کار به کتک کاری رسید... تا یک و دو کردم چند نفری ریختن سرم ... مهدی که با عبا و قبا هم بود اومد جدامون کنه و همون وسط با جثه‌ی لاغرش دست و پا می‌زد که دو تا مشت محکم وسط صورتش خورد و خون از بینیش راه افتاد... خلاصه بعد از نیم ساعت فحش خوردن و کتک کاری با اومدن پلیس و مدیر رستوران ماجرا تموم شد! اما چه تموم شدنی... بی‌جون و بی‌رمق، بدون خوردن غذا و با کلی کتک از رستوران اومدیم بیرون... نشستیم توی ماشین... عصبی و داغون بودم... اما از کارم ناراحت نبودم! ولی خداییش تنها چیزی که توی اون موقعیت فکر نمی‌کردم این بود که تا نشستم روی صندلی تازه شروع یه دعوای مجدد با مهدی باشه! به شدت از کارم دلخور بود... گفت: مرتضی دیدی چه بساطی درست کردی! گفتم: حاجی بساط رو من درست کردم یا اون آدم‌های.... بعد هم نکنه توقع داشتی هر چی دلشون خواست به ما بگن و توهین کنن، ما هم ساکت چیزی نگیم! تازه به نظرم اگر اون عبا و عمامه رو اینجا نپوشیده بودید اصلا چنین پروژه‌ای درست نمی‌شد! همینجور که با دستمال کاغذی جلوی خون ریزی بینیش رو می‌گرفت، گفت: برادرم اول اینکه صبر هم چیز خوبیه! اون هم وقتی قراره طلبه بشی! پوشیدن عمامه و عبا هم قاعده داره! اینجا آوردمت که بدونی پوشیدن این لباس راحته اما رفتار درست انجام دادن باهاش خیلی سخته! همونطور که خیلی جاها عزت و احترام و اعتماد برات میاره، از اون طرف هم حرف شنیدن داره! فحش خوردن داره! اگه صبر نداری بی خیال حوزه شو... عصبی گفتم: مگه ما چکارشون کردیم؟! ما رفتیم یه غذا بخوریم، کاری با کسی نداشتیم! با خونسردی گفت: ما که هیچی... ولی این یه چیز طبیعیه که یه عده طلبکار باشن حق هم دارن، تقصیر بعضی امثال ماهاست که اینها این همه شاکین! با حرص گفتم: بیا یه چیزیم بدهکار شدیم!!! نگاه خاصی بهم کرد و خیلی جدی گفت: بله آقا مرتضی بدهکاریم! خیلی زیاد هم بدهکاریم!!!! با این حرف مهدی یه لحظه شک کردم نکنه همه‌ی اینا یه فیلم بازی باشه و نقشه‌ی دقیق کشیده شده تا خودم منصرف بشم و دیگه به اسم بابام تموم نشه! ادامه دارد... 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
12.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 زیبای قسمت هفدهم 🎞این قسمت : آقای مستطاب و خانواده 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
🔹 (۶)🔹 : ♦️وَ مُتَابَعَةِ مَنْ أَرْشَدَنِي 💠مهارت انتقادپذیری: ⁉️چگونه انتقاد پذیر باشیم؟ 🔅در ادامه ۹ مرحله را توضیح خواهیم داد که بهتر است برای مواجه با انتقادی که از شما می‌شود، طی کنید. 🔅البته شما مختارید به هر روشی که مناسب می‌بینید جواب انتقاد را بدهید، اما استفاده از مراحل زیر کمک می‌کند ،  و  را از این موقعیت در راستای رشد و توسعه فردی به دست آورید. ‼️ از کوره در نروید و به اعتبارتان نزد دیگران بیفزاید. 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
202030_1763834350.pdf
932.9K
پی‌دی‌اف کتاب آداب الصلاه امام خمینی رحمه‌الله
صفحه ۱۲۷ قرآن کریم