eitaa logo
سالن مطالعه
194 دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
903 فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
۲   یک ساعت از یک بامداد می‌گذشت، کمتر از دو ساعت تا تحویل سال ۱۳۹۰ مانده بود و در این نیمه‌شب رؤیایی، خانه کوچک‌مان از همیشه دیدنی‌تر بود. روی میز شیشه‌ای اتاق پذیرایی؛ "هفت‌سین" ساده‌ای چیده بودم برای چندمین بار سَعد را صدا زدم که اگر چه ایرانی نبود ولی دلم می‌خواست حداقل به این همه خوش‌سلیقگی‌ام توجه کند. باز هم گوشی به دست از اتاق بیرون آمد، سرش به قدری پایین و مشغول موبایلش بود که فقط موهای ژل زده مشکی‌اش را می‌دیدم و تنها عطر تند و تلخ پیراهن سپیدش حس می‌شد. می‌دانستم به خاطر من به خودش رسیده باز از این همه سرگرمی‌اش کلافه شدم تا کنارم نشست، گوشی را از دستش کشیدم. با چشمان روشن و برّاقش نگاهم کرد همین روشنی زیر سایه مژگان مشکی‌اش همیشه خلع سلاحم می‌کرد خط اخمم شکست و با خنده توبیخش کردم : «هر چی خبر خوندی، بسه!» به مبل تکیه زد، هر دو دستش را پشت سرش قفل کرد و با لبخندی که لبانش را ربوده بود، جواب داد : «شماها که آخر حریف نظام ایران نشدید، شاید ما حریف نظام سوریه شدیم!» لحن محکم عربی‌اش وقتی در لطافت کلمات فارسی می‌نشست، شنیدنی‌تر می‌شد برای چند لحظه نیم‌رخ صورت زیبایش را تماشا کردم به سمتم چرخید و به رویم چشمک زد. به صفحه گوشی نگاه کردم، سایت العربیه باز بود و ردیف اخبار سوریه دوباره گوشی را سمتش گرفتم و پرسیدم : «با این می‌خوای انقلاب کنی؟» نقشه‌ای دیگر به سرش افتاده بود که با لبخندی مرموز پاسخ داد: «می‌خوام با دلستر انقلاب کنم!» نفهمیدم چه می‌گوید سرِ پُرشور او دوباره سودایی شده بود خندید و بی‌مقدمه پرسید: «دلستر می‌خوری؟» می‌دانستم زبان پُر رمز و رازی دارد بعد از یک سال زندگی مشترک، هنوز رمزگشایی از جملاتش برایم دشوار بود به جای جواب، شیطنت کردم: «اون دلستری که تو بخوای باهاش انقلاب کنی، نمی‌خوام!» دستش را از پشت سرش پایین آورد، از جا بلند شد همانطور که به سمت آشپزخانه می‌رفت، صدا رساند: «مجبوری بخوری!» اسم انقلاب، هیاهوی سال ۸۸ را دوباره به یادم آورده بود گوشی را روی میز انداختم و با دلخوری از این‌همه مبارزه بی‌نتیجه، نجوا کردم: «هر چی ما سال ۸۸ به جایی رسیدیم، شما هم می‌رسید!» با دو شیشه دلستر لیمو برگشت، دوباره کنارم نشست نجوایم را به خوبی شنیده بود شیشه‌ها را روی میز نشاند و با حالتی منطقی نصیحتم کرد: «نازنین جان! انقلاب با بچه‌بازی فرق داره!» خیره نگاهش کردم به خوبی می‌دانست چه می‌گوید با لحنی مهربان دلیل آورد: «ما سال ۸۸ بچه‌بازی می‌کردیم! فکر می‌کنی تجمع تو دانشگاه و شعار دادن چقدر اثر داشت؟» من بابت همان چند ماه، مدال دانشجوی مبارز را به خودم داده بودم صدایم سینه سپر کرد: «ما با همون کارها خیلی به نظام ضربه زدیم!» در پاسخم به تمسخر سری تکان داد و همه مبارزاتم را در چند جمله به بازی گرفت: «آره خب! کلی شیشه شکستیم! کلی کلاس‌ها رو تعطیل کردیم! کلی با حراست و بسیجی‌ها درافتادیم!» سپس با کف دست روی پیشانی‌اش کوبید و با حالتی هیجان‌زده ادامه داد: «از همه مهمتر! این پسر سوریه‌ای عاشق یه دختر شرّ ایرانی شد!» ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7302 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
•┈┈• 🍃 ۲۸۴🍃••┈┈• اخيراً در فضاى مجازى مطالب زيادى به اشتراك گذاشته مي‌شود كه نويسنده آنها؛ کوروش کبیر، مولانا، شريعتى، گاندى، سهراب سپهرى، حافظ، انشتين، حسین پناهی، و .... عنوان مي‌شود .... 😜 👌خوب است از بازپخش آنها جهت مراعات امانت پرهيز كنيم با تشکر دکتر حسابی 😜😂😂😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ --------🔸😜🔸-------- به نام خداوند قوی سلام 🌸 کریم در قرآن قویم فرموده: وَمِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدينارٍ لا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلّا ما دُمْتَ عَلَيْهِ قائِماً (📚سوره آل‌عمران آیه۷۵) و در میان اهل کتاب، کسانی هستند که اگر ثروت زیادی به رسم امانت به آنها بسپاری، به تو باز می‌گردانند و کسانی هستند که اگر یک دینار هم به آنان بسپاری، به تو باز نمی‌گردانند مگر مدام بالای سر آنها بایستی. ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅ ✍🏻 امانت‌داری یک ویژگی اخلاقی عالی‌ست و امانت‌دار مورد لطف خدا. دایره امانت‌داری بسیار گسترده است. یادمان باشد شغل و خانواده و همه دارایی ما به نوعی امانات الهی است. و همچنین هرگونه میراث مادی و معنوی دیگران ... 🤲🏻 خدایا ما را در انجام وظیفه و رعایت حقوق همه‌ی اماناتِ خود؛ موفق بدار. 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
KayhanNews759797104121504853170512.pdf
10.6M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ امروز؛ یک‌شنبه‌ ۲۵ دی ۱‌۴۰۱ ۲۲ جمادی‌الثانی ۱۴۴۴ ۱۵ ژانویه ۲۰۲۳ تمام صفحات 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✡🔥 🔥✡ ۷۲ 🖋 مقاله‌ی شانزدهم: عصر عثمان؛ حکومت بنی‌امیه و آل‌یهود قسمت چهارم؛ ◀️ سیاست معاویه در برابر بحران مدینه 🔹سیاست سقیفه انتقال قدرت به شام و معاویه بود؛ بنابراین در بحران پیش‌آمده می‌بایست از رسیدن شعله‌های آن به شام جلوگیری کرد. از سویی آن‌چه می‌توانست خط سقیفه را شکست دهد، بحران کنترل‌شده و مستمر بود. عثمان باید در رأس حکومت بماند و افشاگری بر ضد آنان ادامه یابد تا پایه‌های شام نیز بلرزد و عثمان ناچار شود معاویه را عزل کند. 🔹علی (ع) با سازمان جدید این هدف را پی‌گیری می‌کرد و اگر سیاست‌های معاویه نبود، کار به این‌جا ختم می‌شد و خلیفه متوجه حقایق امور نبود. 🔹معاویه در برابر بحران مدینه، سه گزینه پیش رو دارد: ۱. سکوت، ۲. حمایت نظامی از عثمان، ۳. تشدید بحران. در راستای به‌دست گرفتن قدرت، وی از میان این سه گزینه، تشدید بحران را برمی‌گزیند. 🔹اگر معاویه ساکت باشد و بحران کنترل شود، عثمان به‌تدریج خسته می‌شود و مورد فشار قرار می‌گیرد و در نهایت همان‌گونه که با ولید بن عقبه کرد، معاویه را نیز عزل می‌کند. تنها چاره در تشدید بحران بود. عثمان هرچه زودتر باید کُشته شود و این بحران کنترل‌شده باید افسار گسیخته شود. 🔹بقای عثمان به ضرر دستگاه است؛ چون عثمان در نهایت یا باید خود را خلع می‌کرد، یا به خواست شورشیان تن می‌داد و بنی‌امیه را خلع می‌کرد. بنابراین کارگزاران معاویه در مدینه، مانند مروان بن حکم که داماد عثمان و در خانه‌ی عثمان بود و دیگرانی که از معاویه دستور می‌گرفتند، بحران را تشدید می‌کنند تا هرچه زودتر به کار عثمان پایان داده شود. 🔹عثمان، معاویه را به یاری خوانده بود. اگر نیروی معاویه به مدینه برسد، باید با مخالفان درگیر شود که بیشتر آنان از صحابه‌ی رسول خدا هستند و در این‌صورت معاویه قاتل اصحاب شمرده می‌شد و از سوی دیگر، یکی از مخالفان و شورشیان، عایشه است که پیوسته مردم را بر این کار تحریک می‌کرد. درگیری با عایشه به صلاح معاویه نیست و از آن گذشته، عایشه نیروی این سازمان است؛ بنابراین هرگز نباید لشکر معاویه به مدینه برسد. 🔹معاویه با چند نفر، خود راهی مدینه شد و نیمه‌شب مخفیانه وارد خانه‌ی عثمان شد و از عثمان خواست شبانه همراه وی به شام رهسپار شود، عثمان نپذیرفت. به او امر کرد که رفته و با لشگرش بیاید. (۲۵) معاویه مجبور بود نیروی کمکی اعزام کند؛ چون در غیر این‌صورت احتمال داشت عثمان معاویه را عزل کند. او لشکری دوازده‌هزار نفری از شام به حمایت از عثمان به راه انداخت و به امیر لشکر گفت: "چون به ذی‌خشب رسیدی، در آنجا توقف کن و از آنجا جلوتر نرو، مبادا با خود گویی: شاهد می‌بیند آنچه را که غایب نمی‌بیند (به سوی مدینه بروی) که همانا من قضایا را روشن‌تر از تو می‌بینم." 🔹لشکر معاویه در آن منطقه توقف کرد تا عثمان کُشته شد و معاویه دستور بازگشت داد. این کار معاویه، از آن سبب بود که پس از کشته‌شدن عثمان، خلافت را به چنگ گیرد. (۲۶) او از این کار، چند نتیجه‌ی مطلوب گرفت: نخست این که در ذهن شامیان، حامی و طرفدار عثمان شناخته شد، چرا که مردم از ماجرای پشت‌پرده خبر نداشتند؛ دیگر این‌که خود را نزد عثمان محبوب جلوه داد؛ و در نهایت، با این کار در مدینه هیاهو می‌شود که لشکر شام در راه است. این خود موجب می‌شد که مردم و شورشیان هرچه زودتر کار عثمان را تمام کنند. ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee