✡ حق وتو یا قانون جنگل؟!
⚔ چند نکته دربارهٔ حق وتو
◀️ #حق_وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد، حقّی است که به ۵ عضو دائم #شورای_امنیت سازمان ملل متحد، یعنی: آمریکا، فرانسه، بریتانیا، روسیه (پیش از ۱۹۹۱ : شوروی) و چین (پیش از ۱۹۷۱ : تایوان) داده شده تا از تصویب هر پیشنویسی در این شورا جلوگیری کنند.
◀️ البته در منشور ملل متحد واژهی #وتو قید نشده، بلکه لزوم جلب ۹ رأی موافق، از مجموع ۱۵ رأی اعضای شورای امنیت، که حتماً باید شامل ۵ رأی موافق اعضای دائم شورا باشد، مطرح است.
به این ترتیب مخالفت یکی از اعضای دائم بهمعنای عدم تصویب قطعنامه و بهاصطلاح «وتو»ی آن است.
◀️ تا پیش از سال ۱۹۹۱ نزدیک نیمی از موارد استفاده از وتو توسط #شوروی بود.
اما پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، #آمریکا بیشترین استفاده را از حق وتو کردهاست.
◀️ بهعنوان نمونه، از زمان سقوط دیوار برلین در ۱۹۸۹ تا پایان سال ۲۰۰۴ در مجموع ۱۹ بار از وتو استفاده شده که در این میان ۱۱ مورد آن مربوط به استفادهٔ آمریکا در مسائل مرتبط با #اسرائیل بوده است!
آمریکا تا کنون، همهٔ قطعنامههای ضد اسرائیلی را (بهجز یک مورد) وتو کرده و تنها به یکی از آنها رای ممتنع داده است!
▪️🏴▪️--------------
@salonemotalee
✡ 🕎 #تحقیقی_در_مورد_هولوکاست (۲)
✡ #دادگاه_نورنبرگ ✡
نویسنده: دیوید دیوک
مترجم: محمدحسین خدّامی
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/8474
🔸قسمت هفتم؛
✡ با وارد شدن شوک روانی ناشی از مشاهده صحنههای فجیع مرگ در اردوگاه، جای سرزنش نیست که چرا آنها توضیح رسمیای را که بازار آن توسط رسانهها داغ شده بود، باور کردند.
پس از گذشت سالهای بسیار حتی زمانی که برای مدت مدیدی روشن شده بود که هیچ سرباز امریکایی حتی یک اتاق گاز را مشاهده نکرده است، هنوز رسانهها به این افسانه دامن میزدند.
✡ روزنامهها و مجلات هر از چند گاهی گفتههای سرباز آمریکایی را نقل میکردند.
آنها باور داشتند واقعاً آلمانیها یهودیان را با گاز خفه کردهاند زیرا خود آنجا حضور داشته و آن را با چشمان خود دیدهاند.
هنوز هیچ ویراستاری، این خطا را تصحیح نکرده است.
✡ در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد من متوجه آغاز یک بازنگری چشمگیر در داستان هولوکاست شدم.
اردوگاههای مرگ که ظاهراً صدها هزار نفر در آن توسط گاز خفه شده بودند ناگهان به اردوگاههای اسیران جنگی تبدیل شد که در آن هیچ تلاشِ سازماندهیشده برای از بین بردن زندانیان صورت نگرفته بود.
اردوگاههایی نظیر داخائو که سابقاً ادّعا میشد یهودیان در آن با گاز خفه شدهاند، به یکباره از این عنوان عاری شد و آمار تلفات آن در بازنگری رو به کاهش نهاد.
تابلوهای نصب شده بر دروازههای اردوگاه که ارقام کذب قدیمی از قربانیان روی آن نوشته شده بود، بی سر و صدا تعویض شد.
حتی متخصصان تاریخ هولوکاست دیگر داخائو را بهجای «اردوگاه مرگ» بهعنوان «اردوگاه اسیران جنگی» عنوانگذاری میکردند.
✡ با بررسیهای دقیقتر، روشن شد ادعاهای گذشته در مورد خفهکردن انسانها توسط گاز در اردوگاههای آلمان تنها یک شایعهی دوران جنگ بوده است.
هنوز بسیاری از مطبوعات مشهور، این خطا را ترویج میکنند،
هرچند وقایعنگارانِ رسمیِ هولوکاست اتهام اتاقهای گاز را بهطور کامل متوجه اردوگاههایِ آزاد شده توسط کمونیستها واقع در شرق نمودهاند.
این بهاصطلاح کارشناسان که امروز معتقدند اردوگاههای مرگ در مناطق شرقی واقع بوده است، تنها چند سال پیش عین همین ادعا را در مورد مناطق غربی مینمودند!!
ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/8539
▪️🏴▪️--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✡ زانو زدنِ جو بایدن در حالی که #کیپا یهودی بر سر دارد، در برابر دو بازماندهٔ ادعاییِ هولوکاست در موزهٔ یادبود یَدوَشِم
💥 یَد وَشِم (به انگلیسی: Yad Vashem به عبری: יד ושם) نام بنیادی در سرزمین اشغالی فلسطین است که هدف از تأسیس آن، نگهداری یاد قربانیان و حفظ اسناد و آثار ادعاییِ افسانهٔ هولوکاست است.
▪️🏴▪️--------------
@salonemotalee
✡ بوسهٔ #پاپ_فرانسیس بر دستان یک یهودی که ادعا میشود بازماندهٔ #هولوکاست بوده!!! (این عکس در بسیاری از کانالها با عنوان «بوسیدن دست یکی از اعضای خاندان روچیلد [یا راکفلر] توسط پاپ» منتشر شده، که صحّت ندارد)
▪️🏴▪️--------------
@salonemotalee
#داستان ۲
#دمشق_شهرِ_عشق
قسمت سیویکم؛
در سکوتی سنگین به شیشه مقابلش خیره مانده و نفسی هم نمیکشید تا پاسخم را بشنود
دلواپس شیعیان حرم بودم
به جای جواب، معصومانه پرسیدم:
«تو حرم کسی کشته شد؟»…
سری به نشانه منفی تکان داد
از وحشت چشمانم به شوهرم شک کرده بود
دوباره پِیِ سعد را گرفت:
«الان همسرتون کجاست؟ میخواید باهاش تماس بگیرید؟»
شش ماه پیش سعد موبایلم را گرفته بود
خجالت میکشیدم اقرار کنم؛ اکنون عازم ترکیه و در راه پیوستن به ارتش آزاد است
باز حرف را به هوای حرم کشیدم:
«اونا میخواستن همه رو بکشن…»
فهمیده بود پای من هم در میان بوده
نمیخواست خودم را پیش رفیقش رسوا کنم
بلافاصله کلامم را شکست:
«هیچ غلطی نتونستن بکنن!»
جوان از آینه به صورتم نگاهی گذرا کرد،
به این همه آشفتگیام شک کرده بود
مصطفی میخواست آبرویم را بخرد
با متانت ادامه داد:
«از چند وقت پیش که وهابیها به بهانه تظاهرات قاطی مردم شدن، ما خودمون یه گروه تشکیل دادیم تا از حرم سیده سکینه (علیهاالسلام) دفاع کنیم. امشب آماده بودیم و تا دست به اسلحه شدن، غلافشون کردیم!»
هنوز خاری در چشمش مانده بود
دستی به موهایش کشید و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، خبر داد:
«فقط اون نامرد و زنش فرار کردن!»
یادم مانده بود از اهل سنت است،
باورم نمیشد برای دفاع از مقدسات شیعیان وارد میدان شده باشد
از تصور تعرض به حرم، حال رفیقش به هم ریخته بود
با کلماتش قد علم کرد:
«درسته ما شیعههای داریا چارتا خونواده بیشتر نیستیم، اما مگه مرده باشیم که دستشون به حرم برسه!»
گمان کرده بود من هم از اهل سنت هستم
با شیرینزبانی ادامه داد:
«خیال کردن میتونن با این کارا بین ما و شما سُنیها اختلاف بندازن! از وقتی میبینن برادرای اهل سنت هم اومدن کمک ما شیعهها، وحشیتر شدن!»
اینهمه درد و وحشت جانم را گرفته بود
مصطفی تلخی حالم را با نگاهش میچشید
حرف رفیقش را نیمه گذاشت:
«یه لحظه نگهدار سیدحسن!»
طوری کلاف کلام از دستش پرید که نگاهش میخ صورت مصطفی ماند و بلافاصله ماشین را متوقف کرد،
از نگاه سنگین مصطفی فهمید باید تنهایمان بگذارد
در ماشین را باز کرد و با مهربانی بهانه چید:
«من میرم یه چیزی بگیرم بخوریم!»
دیگر منتظر پاسخ ما نماند
به سرعت از ماشین پیاده شد.
حالا در این خلوت با بلایی که سعد سرش آورده بود بیشتر از حضورش شرم میکردم
ساکت در خودم فرو رفتم.
از درد سر و پهلو چشمانم را در هم کشیده بودم و دندانهایم را به هم فشار میدادم تا نالهام بلند نشود که لطافت لحنش پلکم را گشود:
«خواهرم! ...»
چشمم را باز کردم و دیدم کمی به سمت عقب چرخیده است،
چشمانش همچنان سر به زیر و نگاهش به نرمی میلرزید.
شالم نامرتب به سرم پیچیده بود،
چادر روی شانهام افتاده و لباسم همه غرق گِل بود
از اینهمه درماندگیام خجالت کشیدم.
ادامه دارد ...
▪️🏴▪️--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
خطبه ۵۴.mp3
4.1M
#شرح_نهجالبلاغه
شرح و تفسیر خطبه ۵۴ نهجالبلاغه
درخدمت حجةالاسلام
#استاد_احمد_غلامعلی
یکشنبهها
مسجد حضرت زینب علیهاالسلام/شهرک شهید زینالدین
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
36.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰چرا نمی تونم نمازشب بخونم؟
پاسخ آیت الله ناصــری ره
بـه شخصـی کـه مـی گفت:
دوست دارم نمازشب بخونم، ولی نمیتونم.
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
💠 داماد علامه امینی صاحب کتاب الغدیر میگويد:
در اوایل طلبگی در حجرهی مدرسه، مشغول ریاضتهایی بودم
بهخاطر همین، نیمهشبها از خواب بیدار میشدم و به شبزندهداری میپرداختم.
مدرسهی ما خادمی داشت که در خدمتگذاری به طلاب از هیچ کمکی مضایقه نمیکرد،
علاوه بر تمیز کردن مدرسه که وظیفهاش بود حجرههای طلبهها را هم تمیز می کرد،
برایشان نان میگرفت، آب میآورد و اگر اجازه میدادند لباسهایشان را هم میشست،
بسیار کم حرف و پر کار بود
شب چهارشنبه وقتی نیمهشب برای عبادت بیدار شدم؛ نوری در اتاق خادم توجهام را جلب کرد
میخواستم به سمت آن نور بروم که دیدم قدرت رفتن ندارم!
فهمیدم مصلحتی در این امر است.
ایستادم
صدای صحبت کردن خادم را با کسی میشنیدم، ولی صدای کسی که خادم با او صحبت میکرد به گوشم نمیرسید
بعداز مدتی نور رفت،
در زدم
بعد از بازکردن و سلام و احوالپرسی، پرسیدم این نور چیست؟
رنگ از رخسارش پرید!
میخواست جواب ندهد ولی من ولکنش نبودم تا آخر مرا قسم داد که میگویم ولی تا روز جمعه به کسی از این جریان چیزی نگو.
قبول کردم
او هم جریان را برایم گفت که وجود مقدس امام زمان(عج) تشریف آورده بودند در اتاق من، و از خصوصيت یارانشان برایم صحبت کردند و فرموند که آماده شوم جمعه میآیند سراغم تا من هم به کار گزاران و خادمانشان ملحق شوم.
با حسرت به چهره خادم نگاهی انداختم و از این که تا حالا برایم کارهایی انجام داده بود احساس شرمندگی نمودم.
روز جمعه شد چشم از خادم برنداشتم تا لحظهی بردنش را ببینم.
نزدیک ظهر، خادم کنار لبه حوض نشسته بود، یک لحظه حواس من به چیزی پرت شد تا برگشتم دیدم اثری از خادم نیست او رفت و دیگر هیچ یک از طلبه ها او را ندیدند.
● نقل از آیت الله فاطمی نیا(ره)
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
هر جمعه با یک؛
#تحلیل_فیلم
این هفته؛
انیمیشن دنبالهدار
#حمله_به_تایتان
🔹"اسطورههای یهودی در حمله به تایتان"
نام فیلم: حمله به تایتان(انگلیسی: Attack On Titan)
کارگردان: تتسورو آراکی
کشور: ژاپن
انتشار: ۲۰۱۳ تاکنون
ژانر: خیالپردازی تیره و تار
◀️ قسمت اول؛
🔶🔸 مقدمه
🔹یکی از معروفترین و پُر بینندهترین انیمههای ژاپنی، «حمله به تایتان» (Attack on Titan) یا بهعبارت صحیح: «تایتان مهاجم» است. (۱)
سریالی که از سال ۲۰۱۳ تا کنون در حال پخش است
با نمایش چهار فصل، توانسته است نمرهی ۹ از ۱۰ را در سایت imdb و همچنین رتبهی چهارمین سریال جهان از حیث شهرت در بین بیننده را، علیرغم اینکه انیمیشن و به زبان ژاپنی است، کسب کند. (۲)
🔹در شهرت این انیمه همین بس که آهنگ تیتراژ یکی از فصلهای این سریال، در یوتیوب، بیش از پنجاه میلیون بازدید داشته است!
«حمله به تایتان» (Attack on Titan) تا امروز در چهار فصل و ۸۷ قسمت و با پخش گستردهی جهانی، توانسته است تأثیر بهسزایی بر فکر و ذهن مخاطبان خود بگذارد.
اما آیا این انیمه صرفاً یک پویانمایی ژاپنی ساده است، یا در وراء داستان جذاب، تکنیک مناسب و شخصیتهای دوستداشتنی، بهدنبال القاء پیامی خاص در این «پیچ تاریخی» امروز جهان است؟!
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
هر جمعه با یک؛
#تحلیل_فیلم
این هفته؛
انیمیشن دنبالهدار
#حمله_به_تایتان
🔹"اسطورههای یهودی در حمله به تایتان"
◀️ قسمت دوم؛
🔶🔸 خلاصه داستان
🔹۱۰۰ سال پیش از شروع داستان با ظهور تایتانها (Titans) بشریت مجبور شد برای ادامه حیات به زندگی قرونوسطایی در درون دیوارهایی بلند روی بیاورد.
کمترین ارتفاع این دیوارها ۵۰ متر و بلندترین تایتان قدی حدود ۱۵ متر دارد.
در نتیجه میتوان گفت بشریت از شرّ حملات تایتانها در امان است تا اینکه در سال ۸۴۵ دو تایتان با نامهای «تایتان عظیمالجثه» (Colossus Titan) و «تایتان زرهپوش» (Armored Titan) ظاهر میشوند.
🔹تایتان عظیمالجثه ارتفاعی نزدیک به ۶۰ متر داشته و همچنین تایتان زرهپوش باعث شکستهشدن دیوار «ماریا» (Maria) میشود
و همانطور که «آرمین آرلرت» (Armin Arlert) تصوّر میکرد بشریّت متوجه میشود که دیوارها نمیتوانند بهصورت همیشگی مانع حمله تایتانها شوند.
پس از آنکه تایتانها دیوار ماریا را تخریب و به شهر «شیگانشینا» (Shiganshina) نفوذ کردند، تایتانی مادرِ «ارن یگر» (Eren Jaeger) را میکُشد،
ارن قسم میخورد که انتقام انسانها را از تایتانها بگیرد.
🔹ارن بههمراه دوستانش آرمین آرلرت و «میکاسا آکرمن» (Mikasa Ackerman) به بخش ارتش ملحق میشوند تا پس از گذراندن دوره آموزشی به «هنگ اکتشاف» (Survey Corps) ملحق شوند و برای دفاع از دیوار بعدی خود را آماده کنند. (۳)
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
هر جمعه با یک؛
#تحلیل_فیلم
این هفته؛
انیمیشن دنبالهدار
#حمله_به_تایتان
🔹"اسطورههای یهودی در حمله به تایتان"
◀️ قسمت سوم؛
🔶🔸 هدف اصلی سریال چیست؟
🔹برخلاف نظام سینمایی کشور ما که نظارت و فکر خاصی در جهت تمدن اسلامی در این نهاد مهم تمدنساز، وجود ندارد، (گرچه بر حرکتهای ضد ارزشی در ایرانِ اسلامی، شاید جریان ناظری باشد!) هالیوود و اعوان و انصارش کاملاً از سلاح رسانه، علیالخصوص سینما، استفادهی تمدنی خود را میبرند.
🔹بهعنوان مثال در سالهای جنگ سرد، امثال جیمز باند و راکی در مقابل بلوک شرق عَلَم میشوند.
و یا در ابتدای هزارهی جدید میلادی، با فیلمهای آخرالزمانی و انجیلی، مخاطبان خود را بمباران میکنند.
همچنانکه چند سالی است که تِم اصلی فیلمهای هالیوودی و پیروان فکری آن، جنگطلبی است.
🔹به بیان دیگر، هالیوود با تصویرسازی ذهنی برای مخاطبان جهانی خود، اهداف خاصی را پیش میبرد.
بهعنوان نمونه، فیلم جنگیر ۱ در ابتدای دههی هفتاد میلادی، محل خیزش شیطان را «عراق» معرفی کرده و شعار میدهد که اگر شیطان را در خانهاش نابود نکنیم، باید در وطن خودمان با او بجنگیم.
شعاری که مضمون سخنرانی «جرج بوش» در حدود سه دههی بعد برای حمله به عراق میشود.
🔹در سالهای اخیر نیز هالیوود در حال تصویرسازی است.
فیلمهای شاخص سینما، در شیپور جنگ میدمند و زمزمههایی از نبردی اجتنابناپذیر و بسیار سخت با دشمنان آنگلوزایونها، فکر و ذهن مخاطبان جهانی هالیوود را پر کرده است.
🔹بهنظر میرسد سریال پُر بیننده «Attack on Titan» نیز در همین مسیر گام برمیدارد.
علاوه بر سیر داستان و شروع فیلم با جنگ و مبارزهی چند تینیجر جهانوطن، در فیلم بارها تکرار میشود که پادشاهان صلحطلب تایتانها، بهدلیل پشیمانی از کردههای نسلهای پیشین خود و دوری از خونریزی، در جزیرهای دورافتاده سکنی گزیدهاند،
اما به تمام جهان هشدار دادهاند که اگر به ما حمله کنید، نابود خواهید شد.
در ادامه نیز کشور مارلی با حملهی خود و «ارن» با دزدیدن تایتان بنیانگذار، جنگ جهانی جدیدی را شروع میکنند.
🔹البته باید دقت شود سناریو بسیار دقیق چیده شده است.
ملت «بنی یمیر» (۴) امروزی، به هیچوجه دنبال جنگ نیستند،
حتی در صحنهای آرمین، یکی از قهرمانان فیلم که صاحب تایتان غولپیکر است، به دوستش میگوید:
"مگر ما چه کردهایم؟ آیا جور جنایتهای گذشتگانمان را ما باید بکشیم؟!"
🔹با این خط داستان و دیالوگهایی که در حساسترین صحنهها گفته میشود، کاملاً منطقی بهنظر میرسد که؛
گرچه نسلهای قبلی ما افرادی خونریز و وحشی و جنگطلب بودند،
اما الان که ما ساکن سرزمین بهشت (Paradis) شدهایم، دیگر بهدنبال جنگ نیستیم.
این ادعا میتواند کاملاً حضور نسل جدید غاصبان قدس را در سرزمینهای اشغالی، توجیه کرده و هرکس که در مسیر عادیسازی با این رژیم جعلی قرار نگیرد، به جنگطلبی متهم شود!
🔹همچنین، جوانان باید در مسیر سربازی برای دفاع از کشور قرار گیرند تا بتوانند با استعداد ذاتی و خاندانی خود، جلوی دشمن را بگیرند.
البته سریال با تکیه بر عنصر دفاع و نه تهاجم ابتدایی، سعی دارد اهداف میلیتاریستی فیلم را در لفّافه بیان کند.
🔹اینکه فیلم بهدنبال القاء این مطلب است، با یک دور تماشای سریال مشخص میشود،
اما سؤال اینجاست که چگونه میتوان گفت که مردم اِلدیا، همان مردم «بنیاسرائیل» هستند؟
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
پینوشتها:
(۱) این اسم همواره طی یک دههی اخیر به اشتباه ترجمه شده و معمولاً «Attack On Titan» را «حمله به تایتان» ترجمه میکنند. اما در واقع «Attack On» یک صفت به معنای «مهاجم» یا «پیشرو» است که برای واژهی تایتان به کار گرفته شده و در مجموع عبارت «تایتان پیشرو» یا «تایتان مهاجم» را بهوجود میآورد.
(۲) https://socialsfrag.com/attack-on-titan-becomes-4th-most-popular-tv-series-in-world-imdb/
(۳) داستان مفصل این انیمه را در آدرسهای زیر بخوانید:
https://flopsy.ir/wiki/attack-on-titan/شرح-داستان-انیمه-حمله-به-تایتان/
https://www.saate7.com/articles/داستان-انیمه-attack-on-titan/
https://www.sargarme.com/attack-on-titan-story-and-world-explained/
(۴) «مطیعان یمیر» (Subjects of Ymir) که با عنوان «اعقاب یمیر» (بنییمیر) نیز شناخته میشوند، یک گروه قومیتی از فرزندان «یمیر فریتز» هستند و تنها نژاد توانا در تبدیل شدن به تایتانها هستند. آنها نژادی متعلق به یک کشور بهنام «الدیا» هستند که با نام الدیاییها (Eldians) شناخته میشوند. بسیاری از مطیعان یمیر روی جزیرهی «پارادایس» و در داخل «سه دیوار» زندگی میکنند؛ با این حال مطیعان یمیر در خارج از دیوارها درون مناطقی توقیفی مثل لیبریو نیز زندگی میکنند. آنها باور دارند که «فرزندان برگزیده خدا» هستند، با این حال سایر دنیا آنها را به چشم «نژادی پلید» میدانند که از «بذر شیطان» به وجود آمدهاند.
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
هدایت شده از کتاب رسان 📚
تا رمق
در تن ما هست
بیا ...🤲
حال ما
بی تو تباهست،
بیا...🤲
#امام_زمان❤️
#جمعههای_انتظار
✡ 🕎 #تحقیقی_در_مورد_هولوکاست(۳)
✡ #داستان_صابون_یهودی ✡
نویسنده: دیوید دیوک
مترجم: محمدحسین خدّامی
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/8518
🔸قسمت یکم؛
✡ داستان عجیب صابون ساختن نازیها از بدن یهودیان شاید یکی از شگفتآورترین نمونههای روح فریبکاری اسناد هولوکاست و شیوهی اداره محاکمات نورمبرگ و دروغپردازیهای این داستانسرایان باشد.
✡ طی محاکمات نورنبرگ ال. ان. اسمیرنوف (Lev Nikolaevich Smirnov) مشاور ارشد حقوقی از طرف اتحادیه جماهیر شوروی اعلام کرد:
«همان تفکرات فنی پست و به ظاهر توجیه شده متعلق به اس. اس. که اتاقهای گاز و واگنهای مرگ را اختراع کرد، روشهایی نیز برای تولید صابون از بدن انسان و دباغی پوست انسان برای اهداف صنعتی ابتکار نموده.» (۴۱) (سند USSR-197).
✡ دادرسان جبهه متفقین، اظهارنامهای تنظیم کردند که در آن ادعا شده بود دکتر رودلف اسپنر (Rudolf Spanner) رئیس مؤسسه دانزینگ (Danzig Anatomical Institute)، درخواست کرد از بدن ساکنین اردوگاه، صابون تولید شود!
فرمول صابون انسانی منسوب به دکتر اسپنر در دادگاه ارائه شده (سند USSR-196) و صابونی که گفته میشد از بدن انسان ساخته شده است به دادگاه بینالمللی نظامی تحویل گردید. (سند USSR-393)
✡ سِر هارتلی شوکراس (Hartley Shawcross) دادرس عالی انگلیسی در جمعبندی خود در دادگاه گفت:
«در مواقع لزوم حتی اجساد قربانیان ایشان (یعنی آلمانیها) مشکل کمبود صابون در دوران جنگ را برطرف میکرده است.»
قضات دادگاه نورنبرگ در بخشی از حکم چنین اعلام کردند:
«جهت بهرهبرداری از روغن اجساد قربانیان در تولید تجاری صابون تلاشهایی صوت گرفته است.» (۴۲)
✡ این اتهام جنجالبرانگیز در تمام نقاط جهان به تیتر اول خبرها تبدیل شد و حتی امروزه نیز پیدرپی بازگو میشود.
پس از اتمام محاکمات نورنبرگ، داستان صابون یهودی در هر مرتبه بازگویی، بازپردازی شد و شکل تازهتری به خود گرفت.
بازماندگان از شستوشوی بدن خود با صابون یهودی سخن راندند.
✡ شکارچی نازیها سیمون ویزنتال (Simon Wiesenthal) طیّ محاکمات نورنبرگ دربارهی صابون انسانی مطالبی نوشت.
او در سال ۱۹۴۶ در روزنامه جامعه یهودیان اتریش (Der Neue Weg) چنین نوشت:
«طی هفتههای آخر ماه مارس مطبوعات رومانی خبر عجیب و غیرعادیای را مخابره کردند:
در شهری کوچک در رومانی بهنام فولتسنی بیست جعبه صابون در قبرستان یهودیان همراه با مراسم خاکسپاری و آداب و رسوم تدفین، به خاک سپرده شد.
این صابونها بهتازگی در دپوی سابق آلمانیها پیدا شده بود.
برروی جعبهها حرف مخفف «RIF» که برگرفته از عبارت «Pure Jewish Fat» بهمعنای «روغن خالص یهودی» است، نوشته شده بود.
جعبهها آمادهی ارسال به «وافن اس. اس» بودند.
ورقهی پوشش صابونها کاملاً مشخص میکند که صابونها از بدن یهودیان ساخته شده است.
✡ جای تعجب است که آلمانیها با وجدان کاری بالا فراموش کرده بودند توضیح دهند که صابونها از بدن کودکان، دختران، مردان و یا کهنسالان ساخته شده است.» (۴۳)
ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/8563
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#داستان ۲
#دمشق_شهرِ_عشق
قسمت سیودوم؛
چشمان مصطفی همچنان سر به زیر و نگاهش به نرمی میلرزید.
شالم نامرتب به سرم پیچیده بود،
چادر روی شانهام افتاده و لباسم همه غرق گِل بود
از اینهمه درماندگیام خجالت کشیدم.
خون پیشانیام بند آمده و همین خط خشک خون روی گونهام برای آتش زدن دلش کافی بود
حرارت نفسش را حس کردم:
«خواهرم به من بگید چی شده! والله کمکتون میکنم!»
در برابر محبت بیریا و پاکش، دست و پایم را گم کرده
بیکسیام را حس میکرد
بیپرده پرسید:
«امشب جایی رو دارید برید؟»
من امشب از جهنم مرگ و کنیزی آن پیرمرد وهابی فرار کرده بودم
دیگر از در و دیوار این شهر میترسیدم
مقابل چشمانش به گریه افتادم.
چانهام از شدت گریه به لرزه افتاد
از دیدن این حالم طاقتش تمام شده بود
در ماشین را به ضرب باز کرد و پیاده شد.
دور خودش میچرخید و آتش غیرتش در خنکای این شب پاییزی خاموش نمیشد
کتش را درآورد و دوباره به سمت ماشین برگشت.
روی صندلی نشست
اینبار کامل به سمتم چرخید،
صورت سفیدش از ناراحتی گل انداخته بود،
رگ پیشانیاش از خون پُرشده و میخواست حرف دلش را بزند
به جای چشمانم به دستان لرزانم خیره ماند و با صدایی گرفته گواهی داد:
«وقتی داشتن منو میرسوندن بیمارستان، تو همون حالی که حس میکردم دارم میمیرم، فقط به شما فکر میکردم! شب پیشش خنجر رو از رو گلوتون برداشته بودم و میترسیدم همسرتون…»
نشد حرفش را تمام کند،
یک لحظه نگاهش به سمت چشمانم آمد و دوباره نجیبانه قدم پس کشید،
به اندازه یک نفس ساکت ماند و زیر لب زمزمه کرد:
«خدا رو شکر میکنم هر بلایی سرتون اورده، هنوز زندهاید!»
هجوم گریه گلویم را پُر کرد
بهجای هر جوابی مظلومانه نگاهش کردم
جگرش بیشتر آتش گرفت و صورتش خیس عرق شد.
رفیقش به سمت ماشین برگشته بود
دلش میخواست پای دردهای مانده بر دلم بنشیند
با دست اشاره کرد منتظر بماند
رو به صورتم اصرار کرد:
«امشب تو حرم چکار داشتید خواهرم؟
همسرتون خواست بیاید اونجا؟»…
اشکم تمام نمیشد و با نفسهایی که از گریه بند آمده بود، ناله زدم:
«سعد شش ماه تو خونه زندانیم کرده بود! امشب گفت میخواد بره ترکیه، هرچی التماسش کردم بذاره برگردم ایران، قبول نکرد! منو گذاشت پیش ابوجعده و خودش رفت ترکیه!»
حرفم به آخر نرسیده، انگار دوباره خنجر سعد در قلبش نشست
بیاختیار فریاد کشید:
«شما رو داد دست این حرومزاده؟»
سد صبرش شکسته بود
پاسخ اشکهایم را با داد و بیداد میداد:
«این تکفیری با چندتا قاچاقچی اسلحه از مرز عراق وارد سوریه شده! الان چند ماهه هر غلطی دلش میخواد میکنه و داریا رو کرده انبار باروت!»
نجاست نگاه نحس ابوجعده مقابل چشمانم بود
خجالت میکشیدم به این مرد نامحرم بگویم برایم چه خوابی دیده بود
از چشمانم به جای اشک، خون میبارید
مصطفی ندیده از اشکهایم فهمیده بود امشب در خانه آن نانجیب چه دیدهام
گلویش را با تیغ غیرت بریدند و صدایش زخمی شد:
«اون مجبورتون کرد امشب بیاید حرم؟!»
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
⭐️ بزرگترین رحمت برای بشر
🔺 رهبر انقلاب:
فرستادن پیامبران،
ارسال پیغمبران برای هدایت انسان،
برای رساندن انسان به نقطهی اوج،
بزرگترین رحمت پروردگار در حقّ بشر است
و اوج این حرکت در بعثت پیغمبر اکرم بود. ۱۳۹۷/۰۱/۲۵
🌷 #بعثت_رحمت
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee