🍃🌸🇮🇷🌸🍃
#گزیده_بیانات
رابطه خودتان را با امام زمان(عج) مستحکمتر کنید...
🔶🔸بیانات سال ۱۳۹۳ رهبر انقلاب درباره ابعاد گوناگون موضوع «مهدویت»
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/9248
✳️ قسمت دوم؛
◀️ علت دشمنی و مقابلهی طواغیت با فکرِ مهدویّت
🔹علّت توجّه مردم به علمای دین، عبارت است از اینکه علمای دین را مرتبطین با امام زمان و نوّاب عامّ امام زمان میدانند؛
لذا مسئلهی امام زمان برای آنها بهعنوان یک نقطهی تلخ، منفی و پرخطر به حساب میآمده است و میخواستند این را یکجوری جمع کنند.
🔹این همیشه بوده؛ و امروز بیشتر از همیشه است.
امروز بهخاطر مسئلهی ولایت فقیه و این تز مهمّ حکومتیای که امام مطرح کردند که؛
ولایت فقیه را ادامهی ولایت ائمّهی هدی و استمرار آن ولایت، و نیابت از مقام ولیّعصر (ارواحنا فداه) دانستند - که همین هم هست -
این برای کسانی که در صدد تسلّط و دستاندازی به این کشورند، بسیار سنگین است،
بسیار تلخ است،
هرجور بتوانند با آن مبارزه میکنند.
🔹البتّه عرض کردم، امروز پیچیدهتر و شدیدتر است؛ نه اینکه نبوده است،
قبلاً هم بوده است
از اوّل، قدرتمندان این انگیزه را داشتهاند که مقابله کنند؛
امروز هم این انگیزه وجود دارد.
◀️ سعی کنید رابطهی خودتان را با امام زمان (عج) مستحکمتر کنید...
🔹 چه کسانی که اهل تحقیق و تفحّص و پژوهشند - که یک رشته کار بهعهدهی اینها است -
چه آنهایی که با صفای قلب خودشان و نورانیّت دل خودشان، مرتبط و متّصل به مقام سامیِ امامت و ولایت آن بزرگوارند و با آن حضرت حرف میزنند - نه روبهرو، [ بلکه] در خلال زیارت، در خلال زیارت آلیاسین، در خلال دعا، در خلال سلام؛
وقتی برای آن بزرگوار دعا میکنید، در حقیقت دارید رابطه میگیرید؛
وقتی «اَلّلهُمَّ کُن لِوَلِیّک» را میخوانید، در واقع دارید ارتباط میگیرید با امام زمانتان، که فرمودهاند:
"ما را دعا کنید، ما هم شما را دعا میکنیم؛"
🔹وقتی دعا برای فرج آن بزرگوار میکنید، در واقع دارید زمینه را برای دعای آن بزرگوار به خودتان و برای خودتان فراهم میکنید؛
اینجوری است.
این مجموعهی عظیم مؤمنین و مخلصین و دلهای نورانی، باید سعی کنند رابطهی خودشان را با حضرت مستحکمتر کنند.
لازمهی استحکام رابطه، این نیست که کسی خدمت حضرت برسد؛
نه، لزومی ندارد؛
با حضرت حرف بزنید،
سلام کنید،
زیارت کنید،
با همین زیارات مأثوری که هست یا حتّی با همین زبان معمولی خودتان با حضرت حرف بزنید.
خدای متعال پیام شما را،
و سخن دل و زبان شما را به آن بزرگوار میرسانَد،
و آن بزرگوار مطّلع میشود.
امروز این وظیفهی ما است که هرچه بیشتر [رابطه برقرار کنیم] و خودمان را آماده کنیم.
◀️ تشکیل نظام اسلامی، مقدّمهی تحقّقِ وعدهی بزرگ الهی
🔹 تشکیل نظام جمهوری اسلامی یک مقدّمه و تحقّق یک وعدهی کوچک و نزدیک است برای اطمینان به تحقّق آن وعدهی بزرگ، که از دسترس ما دور است و نمیدانیم زمانش کِی است.
از خدای متعال بخواهید آن وعده را محقّق کند؛
ارتباط قلبی را هرچه بیشتر کنید،
از حضرت بخواهید،
درخواست توجّه بکنید،
درخواست دعا بکنید از آن بزرگوار،
و بدانید که آن بزرگوار به این درخواستها توجّه خواهد کرد.
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📚@salonemotalee
#رمانهای_دفاع_مقدس_و_شهدا
🌷🇮🇷 #خداحافظ_سالار 🇮🇷🌷
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی
سرلشکر شهید حاج حسین همدانی
◀️ قسمت ۱۲۰م؛
حسین مهدی را آرام کرد و گفت:
«تو به سپاه علاقه داری برو به بخشهای زمینی. البته اونجا هم من سفارشت رو نمیکنم مثل یه داوطلب معمولی وقتی اعلام جذب شد؛ برو آزمون بده. آقای متقی نیا!»
هم من و هم مهدی فهمیدیم که با چه قصد و منظوری به جای "همدانی" از "متقینیا" استفاده کرد
مهدی در کنکور سراسری هم قبول شده بود
اما دوست داشت مثل باباش عضو سپاه باشد.
عاشق اخلاص و تواضع بچههای سپاه بود.
اتفاقاً سپاه آزمون گرفت و مهدی قبول شد و برای
انجام دوره آموزشی به کاشان رفت
چند ماه گذشت
حتی یک بار نتوانست به ما سر بزند.
دلم برای بچهام حسابی تنگ شد.
گفتم:
"حسین! بیا بریم دیدن مهدی"
گفت:
«اون وقت دوستای مهدی بهش میگن بچه ننه!"
گفتم"
"من مادرم دلم براش یه ذره شده، میریم جلوی پادگان. میبینیمش"
گفت:
"اونوقت کسانی که مامان و باباشون رو ندیدن دلشون میشکنه. مهدی هم راضی نیست به این کار"
گفتم:
"باشه! یه قراری توی شهر میذاریم که کسی ما رو با بچهمون نبینه."
همین کار را کردیم.
مهدی مثل مجرمها دور و بر رو نگاه میکرد و غر میزد:
"اصلاً چرا اومدید؟! مگه من بچه م!؟"
وقتی از کاشان برگشتیم، حسین گفت:
"برا مهدی برو خواستگاری!"
دیگه مثل ماجرای وهب از سن و سال و کار پسرم حرفی نزدم.
گشتم و چند گزینه خوب و مناسب پیدا کردم.
مهدی از کاشان آمد
از میان آنها اسم خانواده آقای دریایی را که آوردیم سرش را پایین انداخت و گفت:
«هرچی شما صلاح میدونید.»
ماجرا را با حسین درمیان گذاشتم
گفت:
«آقای دریایی رو سالهاست میشناسم. خانواده خیلی خوبیان."
دوره آموزشی مهدی که تمام شد قرار و مدارها بسته شد
پیشنهاد کردند که خطبه عقد را حضرت آقا بخواند حسین پیگیری کرد
گفته بودند که قراره آقا سفری به همدان داشته باشن
اونجا میشه خطبه عقد رو بخونن
سفر حضرت آقا انجام شد.
حسین برای استقبال قاطی مردم با لباس شخصی رفت و از سر شب لباس سپاه پوشید و مثل یک سرباز تا آخرین روز کنار آقا بود.
دفتر گفته بودند که عروس خانم و آقا داماد بیایند اما همان زمانی را که مشخص کرده بودند، عروس خانم آزمون سراسری داشت و نتوانست به همدان بیاید
دوباره من و مهدی به حسین اصرار کردیم که برای تهران هماهنگ کن
گفت:
"این اصرار ما نوعی خودخواهیه! مگه ما کی هستیم که با بقیه مردم فرق داشته باشیم؟! یه ملّته و یه رهبر با یه دنیا درددل! وقت آقا باید به امور مهمتر صرف بشه."
همه پذیرفتیم
خطبه عقد را یکی از سادات در تهران خواند
هنوز از کش و قوسهای ازدواج مهدی بیرون نیامده؛ برای دخترم زهرا خواستگار آمد.
اسم خواستگار امین آقا بود
یک خانواده آرام و مؤمن و بی سروصدا که با هم در یک آپارتمان توی شهرک فجر زندگی میکردیم
مادر امینآقا زهرا را به پسرش پیشنهاد داده بود.
یکی دو جلسه با هم صحبت کردیم و موافقت اولیه شد. ولی گفتم:
«اگه میشه آقا پسرتون با حاجآقای ما یه دیدار و گفتوگو داشته باشن
امین آقا که بعداً داماد ما شد، تعریف میکرد:
"وقتی مادرم گفت باید با آقای همدانی جداگانه صحبت کنی اولش ترسیدم بعد نماز خوندم و آروم شدم. باخواندن حدیث کساء آرومتر شدم. رفتم مقابل حاج آقا نشستم.
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
اگر دلتـ را دادهاے بھ شھــدا
پَسَش مگیر ...
بگذار در این تلاطمِ روزگـار؛ دل بماند ...
دلداده را دلے ناب باید..!
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بگذار اغيار هرگز در نيابند که اين قلبهای ما از چه اشتیاق و شور و نشاطی مالامال است
و سَرِ ما در هوای کدامین یار، خود را از پا نمیشناسد.
#سید_مرتضی_آوینی
#حاج_عباس_حافظی
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee