۱۰ تیر ۱۴۰۲
۱۰ تیر ۱۴۰۲
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
#متن_پیام
#خطاب_به_حجاج_بیتالله
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی الرّسول الاعظم محمّد المصطفی و آله الطّیّبین و صحبه المنتجبین.
🔶🔸صلای ابراهیمیِ حج و فراخوان جهانیِ آن، بار دیگر از دل تاریخ، همهی گیتی را مخاطب ساخت و دلهای مستعد و ذاکر را به شور و شوق افکند.
🔹ندای دعوتکننده، خطاب به همهی آحاد بشر است:
و اَذِّن فِی النّاسِ بِالحَجّ،(۱)
و کعبه، میزبانِ مبارک و رهنمای همهی انسانها است:
اِنَّ اَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلعالَمین.(۲)
🔹کعبه به عنوان نقطهی مرکزی و محور اصلی توجّهات آحاد مسلمانان،
و آئین حج همچون نمونهی کوچک از گسترهی متنوّع دنیای اسلام؛
میتواند در خدمت تعالیِ جامعهی بشری و سلامت و امنیّت همهی انسانها باشد.
🔹حج میتواند به کلّ بشریت، اعتلای معنوی و ارتقاء روحی و اخلاقی برساند؛
و این، نیاز حیاتی بشرِ امروز است.
حج میتواند همهی برنامههای استکبار و صهیونیسم برای سقوط اخلاقی بشر امروز و فردا را باطل و بیاثر کند.
🔹شرط لازم برای این اثرگذاری جهانی، آن است که مسلمانان؛
در گام نخست، خطاب زندگیبخشِ حج را خود بدرستی بشنوند
و همهی همّت خود را برای عملی کردن آن به کار گیرند.
🔶🔸دو پایهی اصلی این خطاب؛
«وحدت» و «معنویّت» است.
وحدت و معنویّت، ضامن ارتقاء مادّی و معنوی جهان اسلام و نورافشانیِ آن به همهی گیتی است.
🔶 وحدت به معنیِ ارتباط فکری و عملی است؛
به معنی نزدیک شدن دلها و اندیشهها و جهتگیریها است؛
به معنی همافزایی علمی و تجربی است؛
به معنی پیوند اقتصادی کشورهای اسلامی است؛
به معنی اعتماد و همکاری دولتهای مسلمان است؛
به معنی همیاری در برابر دشمنان مسلّم و مشترک است.
🔹وحدت بدین معنی است که نقشهی طرّاحیشدهی دشمن نتواند فرقههای اسلامی، یا ملّتها و نژادها و زبانها و فرهنگهای متنوّع جهان اسلام را در برابر یکدیگر قرار دهد.
🔹وحدت بدین معنی است که ملّتهای مسلمان یکدیگر را، نه از راه معرّفیِ فتنهانگیز دشمن، بلکه از راه ارتباط و گفتگو و رفت و آمد بشناسند؛
از امکانات و ظرفیّتهای یکدیگر آگاه شوند
و برای بهرهبرداری از آن برنامهریزی کنند.
🔹وحدت بدین معنی است که دانشمندان و دانشگاههای جهان اسلام دستدردست یکدیگر نهند؛
علمای مذاهب اسلامی با حُسن ظن و مدارا و انصاف به یکدیگر بنگرند و سخنان یکدیگر را بشنوند؛
نخبگان در هر کشور و هر مذهب، آحاد مردم را با مشترکات یکدیگر آشنا و آنان را به همزیستی و برادری تشویق کنند.
🔹وحدت همچنین بدین معنی است که پیشروان سیاسی و فرهنگی در کشورهای اسلامی، به گونهای هماهنگ، خود را آمادهی شرایط نظم جهانیِ پیش رو کنند؛
جایگاه شایستهی امّت اسلامی را در تجربهی جدید جهان که سرشار از فرصتها و تهدیدها است، به دست خود و به ارادهی خود تعیین کنند؛
نگذارند تجربهی تلخِ «مهندسی سیاسی و سرزمینیِ غرب آسیا به دست دولتهای غربی پس از جنگ جهانی اوّل» تکرار شود.
🔶 معنویّت به معنی ارتقاء اخلاق دینی است.
افسونِ اخلاق منهای دین که مدّتها از سوی منابع فکری غربی ترویج میشد، سرانجامش همین سقوط بیمهار اخلاقی در غرب است که همه در دنیا شاهد آنند.
🔹معنویّت و اخلاق را؛
👈 از مناسک حج،
👈 از سادهزیستی در احرام،
👈 از نفی امتیازات موهوم،
👈 از «وَ اَطعِمُوا البائِسَ الفَقیر»،(۳)
👈 از «لا رَفَث وَ لا فُسوقَ وَ لا جِدال»،(۴)
👈 از گردش همهی امّت بر گِرد محور توحید،
👈 از رمی شیطان و برائت از مشرکان
باید آموخت.
🔶🔸برادران و خواهران حجگزار!
از فرصت حج برای تدبّر و تعمّق در راز و رمزهای این فریضهی بینظیر بهره گیرید و توشهی همهی عمر خود سازید.
«وحدت» و «معنویّت» در این مقطع زمان بیش از گذشته در معرض دشمنی و کارشکنی استکبار و صهیونیسم است.
🔹آمریکا و دیگر قطبهای سلطهی استکباری، با وحدت مسلمانان، با تفاهم ملّتها و کشورها و دولتهای مسلمان، و با تدیّن و تشرّع نسل جوان این ملّتها بشدّت مخالفند و با هر وسیله بتوانند با آن مقابله میکنند.
وظیفهی همهی ما و همهی ملّتها و دولتهای ما ایستادگی در برابر این نقشهی خباثتآلود آمریکایی و صهیونیستی است.
🔹از خداوند علیم و قدیر کمک بخواهید؛ روحیهی برائت از مشرکین را در خود تقویت کنید؛ و خود را به نشر و عمقبخشیِ آن در محیط زندگی خود موظّف بدانید.
🔹توفیق همگان و حجّ مقبول و مشکور را برای شما حجّاج ایرانی و غیر ایرانی از خداوند متعال مسئلت میکنم و دعای مستجاب حضرت بقیّةاللهالاعظم (ارواحنا فداه) را برای همگان آرزو مینمایم.
والسّلام علیکم و رحمة الله
ششم ذیالحجّة ۱۴۴۴
۴ تیرماه ۱۴۰۲
🔸🌺🔸 --------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee
۱۰ تیر ۱۴۰۲
۱۰ تیر ۱۴۰۲
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
یونان، زادگاه ورزش غرب
#داستان_ورزش_غرب
🔶🔸جشنهای المپی
در میان جشنهای چهارگانهی یونانیان (جشنهای نمه، تنگه، پیته و المپی) از همه مجللتر و معروفتر جشنهای المپی بود که هر چهار سال یک بار تجدید میشد و فاصلهی هر دو جشن، یک المپیاد نام داشت.
🔹مردم یونان المپیاد سال ۷۷۶ق. م را مبدأ قرار داده، سنوات خود را از آن رو میشمردند. (۱)
🔹«ویل دورانت» دربارهی علاقهی وافر یونانیان به این جشن مینویسد:
"در یونان اگر دین از ایجاد وحدت ناتوان ماند، ورزش در این راه به موفقیت رسید.
یونانیان به تماشای مسابقات قهرمانان علاقهی وافر داشتند.
از اینرو، در اجتماعات بزرگی که با شرکت قبایل و اقوام متفاوت برپا میشد، با اصرار حضور مییافتند.
علت اصلی گردآمدن یونانیان در شهرهای مقدسی مانند المپی، دلفی، کورنت و نمئا عبادت نبود؛
بلکه تماشای مسابقاتی بود که در این شهرهای مقدس برپا میشد.
بدین سبب، اسکندر مقدونی که همهی دنیای قدیم را زیر پا گذاشت، المپی را پایتخت جهان میشمرد." (۲)
🔶🔸چگونگی پیدایش این مسابقات
🔹دربارهی چگونگی پیدایش این مسابقات در کتب تاریخی روایات و حکایتهای بسیاری آمده است.
از جملهی آن حکایتها این حکایت است:
"در پلوپونز قدیم در میان دشت مقدس، معبدی به نام زئوس خدای خدایان برپا بود.
روزی به مناسبت یک قربانی، گروهی از مؤمنین آزاده، در فاصلهی دویست متری محراب موضع گرفتند و برای روشن کردن آتش مقدس مسابقه گذاشتند.
بدین معنی که هرکس زودتر مسافت ۲۰۰ متر را طی میکرد؛ افتخار روشن کردن آتش نصیب او میشد.
این صحنه متعلق به ۸۴۴ قم و در عهد ایفیتوس بود و این دشت که نه شهر و نه ناحیهی مسکونی بود، المپ نام داشت.
در این موقع صدای معبد دلف اعلام داشت:
برای اینکه یونان در جنگهای داخلی خود متارکهای به وجود آورد، باید بازیهای المپ را برپا کند.
بدینترتیب هر چهار سال یک بار در طول ۱۲۰۰ سال این بازیها بینفع و بدون استفاده (به قهرمانان فقط یک شاخهی زیتون داده میشد) با نظم و ترتیب برگزار شد. (۳)
🔶🔸دین حقیقی یونانیان
🔹یونانیان معتقد به خدایی واحد نبودند و در کنار پرستش انواع و اقسام ربها و خدایان بیش از هر چیز به تمنیات انسانی و جمال طبیعی اندام او میاندیشیدند و آن را مظهر زیبایی میپنداشتند.
🔹این خدایان پرداخته شده، شریک تمنیات و گاه حریف میدان او به شمار میآمدند.
در ادیسه اثر هومر آمده است:
"در سراسر زندگی، آدمی را مقامی والاتر از آنچه به کوشش پاها و دست خود فراهم میآورد وجود ندارد." (۴)
🔹از همین رو همهی تلاش آنها مصروف کسب بهرهمندی مادی از حیات و زیبایی جسمی میشد و برای نیل به این منظور از هیچ کوششی فروگذار نمیکردند.
ویل دورانت مینویسد:
"در این شهرها، دین حقیقی یونانیان یعنی پرستش تندرستی و نیرومندی و زیبایی تجلّی میکرد." (۵)
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/12696
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
۱۰ تیر ۱۴۰۲
۱۰ تیر ۱۴۰۲
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
🇮🇷 #وقتی_مهتاب_گم_شد 🇮🇷
◀️ قسمت ۱۵۲م
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/12599
📒 فصل دوازدهم
🔶🔸پارههای تنم در شلمچه ۱.
عملیات کربلای پنج آغاز شد
بهرام در پادگان ماند و من شبانه برای پیوستن به گردان، خودم را به منطقه رساندم
نرسیده به نقطه عزیمت نیروها یک گلوله توپ شیمیایی مقابلم منفجر شد و مثل قارچ از زمین بالا آمد
چپوراست آبگرفتگی بود و تنها راه همین جاده خاکی بود که مرا به پشت کانال پرورش ماهی میرساند
ماسک ضد گاز شیمیایی همراهم نبود
چارهای نداشتم
با تویوتا از وسط دود شیمیایی رد شدم
کمی آن طرفتر به تهوع افتادم و به سختی خودم را تا پای اسکله رساندم
جایی که قبل از عملیات نقطه رهایی بود و حالا با جلو رفتن بچهها حکم محل تخلیه مجروحان و شهدا را داشت
باران آتش دشمن میریخت
چشم من میان آن همه مجروح و شهید دنبال کسی بود که از موقعیت جلو سوال کنم
از بچههای گروهان؛ رضا نعیمیان را دیدم
پیک بهرام مبارکی بود
روی برانکارد خوابیده بود و چون تیر زیر گلویش را پاره کرده بود نمیتوانست حرف بزند
یک قایق نزدیک شد
باز هم پر از مجروح و شهید
داخل آن عباس علافچی بود
تیر به کتف عباس خورده و از پشتش بیرون آمده بود؛ اما سرپا و سرحال نشان میداد
به زور به عقب فرستاده بودندش
مرا که دید گفت: "علی! برو جلو! برو"
مجروحان و شهدا را پیاده کردیم
سوار قایق شدیم
در مسیر قایق دیگری نگاهم را جلب کرد
کنار آن ایستادم
بیشتر شهدا از گروهان ما بودند
فرمانده گروهان بهرام مبارکی هم با مجروحیت سختی کنارشان افتاده بود
چشمش را یک آن باز کرد و گفت:
"خوشلفظ! گروهان ماند برای تو."
مجال درنگ و هیچ سوال دیگری نبود
زیر آتش خودم را به نقطهای که سکاندار دو سه بار رفته بود رساندم
به خاکریزی که همان شب پشت کانال پرورش ماهی فتح شده بود
نیروهای باقیمانده رمقی برای جنگیدن نداشتند
تمرکز آتش روی خاکریز؛ هر جنبندهای را زمینگیر میکرد
جنازههای عراقی با پیکر شهدا کنار هم افتاده بودند
توپوخمپاره زوزه کشان میانشان میافتاد
فرمانده گردان محمدرضا زرگری مجروح بود
با بیسیم به معاون او سالار آبنوش گفتند نیروهای باقیمانده را به عقب برگردان
از گروهان ما تقریبا ۴۵ نفر یعنی نصف نیروها سالم یا مجروح بودند و میتوانستند به عقب برگردند و از مجموع سه گروهان فقط دو گروهان باقی مانده بود
نیروها را سوار قایق کردیم و لشکر دیگری جایگزین ما شد
وقتی به ابوشانک رسیدیم
بیشتر بچهها کنار نخلها و زیر آفتاب نشستند تا لباسهای خیس و سراسر گلآلودشان خشک شود
کسی چیزی نمیخورد
دیروز همین جا پر بود از بچههایی که حالا نبودند
باید هم به خودم روحیه میدادم و هم به بقیه
یکی از بسیجیها آمد
اهل منطقه حاشیهای و محروم همدان بود
شغلش کارگری بود؛ اما آنجا شده بود یک تیربارچی قابل و نترس
خیلی رویش حساب میکردم
دور و برم میپلکید
میخواست چیزی بگوید اما برایش سخت بود
پرسیدم: "برادر سهرابی! خبری شده؟!"
سرش را پایین انداخت و سرخ شد و گفت:
"معذرت میخواهم! من متاهلم!"
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/12698
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
۱۰ تیر ۱۴۰۲
۱۰ تیر ۱۴۰۲