eitaa logo
سالن مطالعه
195 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
965 فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
(۱۸۶) به نام خدای خالق خوابها سلام خداوند منان در قرآن فرقان فرموده: وَ قالَ الْمَلِکُ إِنِّی أَری سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وَ سَبْعَ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ یابِساتٍ یا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِی فِی رُءْیایَ إِنْ کُنْتُمْ لِلرُّءْیا تَعْبُرُونَ و روزی پادشاه گفت: من هفت گاو فربه که هفت گاو لاغر آنها را می خورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشکیده ی دیگر در خواب دیدم، ای بزرگان قوم! اگر قدرت تعبیر خواب دارید درباره ی خوابم به من نظر دهید. سوره یوسف آیه ۴۴ تاکنون در این سوره، چهار خواب مطرح شده است؛ خواب خود یوسف، خواب دو رفیق زندانی و خواب پادشاه مصر. خوابِ اوّل سبب دردسر برای او ولی تعبیر خواب دیگران، سبب عزّت او شد. در تورات آمده است: پادشاه یک نوبت در خواب دید، گاوهای لاغر گاوهای فربه را می خورند و نوبت دیگر، خوشه ی سبز در کنار خوشه های خشکیده را دید. درباره ی اینکه عزیز مصر، همان پادشاه مصر است یا آنان دو نفر هستند، گفتگو و اختلاف نظر است که ما از آن می گذریم، زیرا نقشی در بحث ندارد. در کتاب روضه ی کافی آمده است که خواب دیدن سه نوع است: گاهی بشارت الهی، گاهی ایجاد وحشت از شیطان و گاهی خواب های بی سروته و پریشان. با توجه به این آیه میتون به نکات زیر دست یافت ۱. خداوند با خواب دیدن یک شاه ظالم، (به شرطی که تعبیر کننده اش یوسف باشد) ملّتی را از قحطی نجات می دهد. ۲. اشیا و حیوانات، در عالم رؤیا نماد و سمبل مشخصّی دارند.(مثلاً گاو لاغر، سمبل سال قحطی و گاو چاق، سمبل سال فراوانی است) ۳. رؤسا و قدرتمندان با اندک خاطره ی ناگواری، احساس خطر می کنند که مبادا قدرت از آنها گرفته شود. ۴. حاکمان نیاز به مشورت افراد خبره در امور مختلف دارند. ۵. برای تعبیر خواب، باید به اهل آن مراجعه کرد و نباید به تعبیر هر کس توجّه نمود. ۶. یوسف تاویل خواب میکرد نه تعبیر خواب یعنی آنچه یوسف میگفت قطعا محقق میشد. ۷. از خوابها به سادگی عبور نکنید گاهی الطاف الهی به واسطه خواب بر شما عرضه میشود. -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
mltagr8091662429190954.pdf
7.1M
بسم الله الرحمن الرحیم امروز یکشنبه‌ ۱۵ شهریور ۱‌۴۰۱. ۹ صفر ۱۴۴۴ ۶ سپتامبر ۲۰۲۲ ذکر روز سه‌شنبه: یَا اَرحَمَ الراحِمینَ تمام صفحات -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
۲۲ ✅ بازی با وسایل 🔻 آن روز ها که برق زیاد می رفت، ما با چراغ های گرد سوز یا فانوس و یا زنبوری فضای خانه را روشن می کردیم. این زمان هم فرصتی برای بازی بود. دستمان را میان دیوار و این وسایل گرفته و با سایه دستانمان شکل هایی روی دیوار درست می کردیم. گاهی دو سه نفری به کمک هم می آمدیم و شکل های متنوع و بزرگ تری را درست می کردیم. 🔸 امروز هم می توان این بازی را در شب انجام داد. اگر چه امروز برق مثل گذشته نمیرود و معمولاً پای ثابت خانه هاست؛ اما می توان گاهی لامپ را خاموش کرده و با روشن کردن یک شمع فرصت این بازی مفرح را برای کودک فراهم کرد. ◀️ این بازی آموزش بخشی از قوانین نور است. بزرگ و کوچک شدن دست ها به نور، روی هم قرار گرفتن سایه ها و محو شدن سایه کوچک تر در دل سایه بزرگ تر از زمره این قوانین است. فهم خسوف و کسوف برای کسی که این بازی را انجام داده خیلی ساده است. 📚 برگرفته شده از کتاب بازی، بازوی تربیت -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
📖 تاریخ فرهنگی "قبیله لعنت" مقاله. دوم؛ ◀️ (ع) قسمت اول؛ کمی بعد موسی مجبور شد از این کشور، به‌سوی چراگاه‌های «مدین» (۱۱) که در آنجا، به چوپانی پرداخت، بگریزد. (۱۲) 🔹 حضرت موسی (ع) پس از اقامت هشت یا ده ساله در «مدین» و ازدواج با یکی از دختران شعیب نبی (۱۳) راهی مصر شد. در مسیر بازگشت راه را گم کرد؛ در حالی‌که همسرش را درد سخت زایمان در خود گرفتار کرده بود. (۱۴) از دور نوری دید. گفت: "همین‌جا بمانید. می‌روم تا کمکی بیاورم یا شعله‌ای آتش برای گرم‌کردن‌تان بیاورم." (۱۵) درختی دید سرسبز که در فصل سرما زیر باران، آتش از آن شعله‌ور بود. چون نزد آتش آمد، ندا داده شد: "ای موسی! من پروردگار تو هستم، پای‌افزارت را بیرون کن که اینک در وادی مقدس طوی هستی و من تو را برگزیده‌ام. پس به آنچه می‌شنوی گوش فرا دار. خدای یکتا من هستم. هیچ خدایی جز من نیست. پس مرا بپرست و تا مرا یادکنی نماز بگزار." (۱۶) 🔹 خداوند مأموریت بزرگی بر دوش موسی (ع) گذارده بود و به او فرمان داده بود که: "به‌سوی فرعون برو که او سرکشی کرده است." (۱۷) یک روز هنگامی‌که گوسفندان خود را برای چرانیدن به «صحرای سینا» می‌برد، به پشته‌ی «حوریب» (۱۸) رسید و در آنجا، از میان منظره شگفت‌انگیر بوته‌ی فروزانی که در عین اشتعال نمی‌سوخت، ندای خداوند را شنید که به او امر کرد برای نجات برادرانش از اسارت به «مصر» بازگردد و آنان را به سرزمین موعود هدایت کند. در این نخستین دعوت الهی از موسی، خدا از خود، به‌عنوان «خدای پدران، خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب» نام برد؛ اما موسی راضی نگشت. او آرزو می‌کرد که خدا نامی را به او بگوید تا بتواند آن را به قوم اسیر و ستم‌دیده خود با این اطمینان که او همچنین خدای ایشان است، ابلاغ کند. پاسخ آمد که: «هستم آن که هستم.» (۱۹)‌ این صورتی از نام الهی «یهوه» (او همان است که هست) بود. هنگامی‌که خدا آن را در مورد خود می‌برد که شامل تصوّر حضرت خداست؛ زیرا او همیشه در کنار امّت خود، همچون پدر در کنار فرزندانش از خلال تمامی رویدادهای گذشته و حال و آینده حاضر است. (۲۰) 🔹 حضرت موسی (ع) با آیات و نشانه‌های فراوان، به‌سوی فرعون و «بنی‌اسرائیل» حرکت کرد، هارون (ع) برادر خویش را نیز به اذن پروردگار با خود همراه ساخت و با بیّنه‌های روشن و معجزات فراوان، فرعون را به‌سوی خدای واحد فراخواند. یکی از بزرگ‌ترین موانع فراروی حضرت موسی (ع) ابتلای دربار فرعون، کاهنان و آنان که پایه‌های قدرت فرعون را محکم می‌داشتند، به سحر و جادوگری بود. در بدو امر، فرعون، حضرت موسی را متهم به جادوگری ساخت. به مهتران قومش که در کنارش بودند، گفت: "این مرد جادوگر دانایی است که می‌خواهد به جادوی خود، شما را از سرزمین‌تان بیرون کند." (۲۱) به همین دلیل، خطاب به موسی (ع) گفت: "گمان نکن که ما قادر نیستیم همانند این سحرهای تو را بیاوریم، به یقین به‌همین زودی، سحری همانند آنچه تو آوردی، نشانت خواهیم داد." (۲۲) حضرت موسی (ع) بی هیچ واهمه، برای مقابله اعلام آمادگی کرد. قرار دیدار گذارده شد و فرعون با یاران حیله‌گر و ساحران زیردست خود حاضر شد. فرعون بازگشت و در روز موعود، ساحرانش را به گرد خویش آورد. (۲۳) 🔹 نبیّ خداوند، حسب مأموریّت الهی‌اش، ابتدا اتمام حجّت کرد و حضّار را به‌سوی حضرت حق فراخواند و جماعتی را متأثر ساخت؛ اما ساحران خطاب به حضرت گفتند: "ای موسی! آیا تو می‌افکنی یا ما بیفکنیم؟" "گفتند: شما بیفکنید." ناگهان جادویی که کردند، چنان در نظرش آمد که آن رسن‌ها و عصاها به هر سو می‌دوند. (۲۴) آن‌قدر صحنه‌ی سِحر طبیعی بود که حتّی حضرت موسی نیز ترسید؛ اما خطاب آسمانی رسید که: "مترس که تو برتر هستی. آنچه که در دست داری بیفکن تا هرچه را که ساحران ساخته‌اند، ببلعد. آنان حیله‌ی جادو ساخته‌اند و جادوگر هیچ پیروز نمی‌شود." (۲۵) ساحران به سجده افتادند. آنها دریافتند که آنچه حضرت انجام می‌دهد، در اساس، با سِحر ساحران متفاوت است. فرعون رسوا شد و از سر زبونی، ساحران خود را متّهم به هم‌دستی و شاگردی موسی (ع) معرفی کرد و واقعه را برنامه‌ای از پیش طراحی شده خواند. (۲۶) 🔹 از این پس، حضرت موسی (ع) بنا بر دعوت «بنی‌اسرائیل» و سازماندهی آنان گذاشت تا در فرصتی مناسب، مجال مهاجرت بزرگا بنی‌اسرائیل از مصر به «سرزمین مقدس» فراهم شود. ادامه دارد ... -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee