eitaa logo
سالن مطالعه
195 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
945 فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
(۱۲) ۴ 🔴🔴 آمریکاییهای ساکن در ایالت های جنوبی، از بردگان سیاه پوست برای کشاورزی در زمینهای وسیع به جا مانده از سرخ پوستان منقرض شده استفاده می کردند. بدین طریق هزاران هکتار مزرعه ذرت و نیشکر ایجاد شد. 🔴🔴 برده های سیاه از شخم زدن زمین تا برداشت محصول را خودشان انجام می دادند و در این بین روزانه حدود ۲۰۰ ضربه شلاق می خوردند. در روز یک یا دو وعده غذایشان نیز ممکن بود یا فراموش شود و یا به خاطر کم کاری(!!) حذف شود. در این بین اجساد بردگانی هم که به خاطر کار زیاد می مردند در همان زمینها دفن می شد تا موجبات حاصل خیزی زمینها فراهم شود. 🔴🔴 اربابان سفید از روشهای تربیتی(!!) دیگری مثل داغ کردن برده ها با آهن داغ، سوزاندن مستقیم آنها با آتش،انداختن آنها درون دیگ های آب جوش و ... نیز استفاده می کردند. و این است نمونه هایی از تمدن() غاصبان قاره‌ی جدید ... -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺کارتون زیبای ۱۱ 🎞این قسمت : مسابقه رایانه -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
202030_1763834350.pdf
932.9K
پی‌دی‌اف کتاب آداب الصلاه امام خمینی رحمه‌الله
صفحه ۱۱۸ قرآن کریم
📰 دکه روزنامه‌ - سه‌شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۱
📖 تاریخ فرهنگی "قبیله لعنت" قسمت نوزدهم ◀️ ۶ 🔹خداوند به‌صراحت در «قرآن» می‌فرماید از بنی‌اسرائیل پیمان گرفته شده بود: «لَقَدْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ رُسُلاً كُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَىٰ أَنْفُسُهُمْ فَرِيقًا كَذَّبُوا وَ فَرِيقًا يَقْتُلُونَ (۴) ما از بنی‌اسرائیل پیمان گرفتیم و پیامبرانی را بر ایشان فرستادیم. هرگاه که پیامبری چیزی می‌گفت که با خواهش دلشان موافق نبود، گروهی را تکذیب و گروهی را می‌کشتند.» 🔹ابلیس، جان‌مایه‌ی تفکّر متعصّبانه‌ی غیرالهی خودش را به کالبد اشرار یهود تزریق کرد: «خودبرتربینی»! همان که در صبح‌گاه آفرینش، در وقت مشاهده‌ی خلقت حضرت آدم (ع) از روی کین و حسد، از وی روی تافت و اعلام داشت: «قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ (۵) خداوند خطاب به ابلیس فرمود: چه چیز مانع تو شد که وقتی به تو فرمان دادم، سجده نکردی؟ گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریدی و او را از گِلی (خلق کردی).» 🔹در واقع، اشرار بنی‌اسرائیل از سوی ابلیس، نشان شده بودند، برای شرکت در یک طرح مفصّل، ضد خدا، ضد دین، ضد انبیای الهی و سرانجام ضد انسان، تجسّمی از همه‌ی بغض و کین و حسد ابلیس که اینک به‌عنوان مادّة الفساد تفکر استکباری، در این قومِ مدّعی، ظهور می‌یافت. 🔹از همین‌جا، تشکیل نظام استکباری بر روی زمین و به نیّت بلعیدن دنیا، در دستور کار سران بنی‌اسرائیل وارد شد. ◀️ انبیای بنی‌اسرائیل در رویارویی با اشرار بنی‌اسرائیل 🔹درباره شمار پیامبران بنی‌اسرائیل، اقوال گوناگونی بیان شده است. رسول مکرم اسلام (ص) در پاسخ به سؤال ابوذر می‌فرمایند: «ای ابوذر! آسمان‌های هفت‌گانه نسبت به کرسی، چیزی جز حلقه‌ای نیست که در بیابانی افتاده باشد و برتری عرش بر کرسی، مانند برتری بیابان به حلقه است.» ابوذر می‌گوید: گفتم: یا رسول‌الله، پیامبران چه تعدادند؟ فرمودند: «۱۲۴ هزار نفر» گفتم: از میان آنها پیامبران مرسل چند نفرند؟ فرمودند: «آنها ۳۱۳ نفرند.» گفتم: نخستین پیامبران کیست؟ فرمودند: «آدم» گفتم: آیا او از اول مرسل بود؟ فرمودند: «آری، خداوند او را با قدرت خود آفرید و روح خود را در آن دمید.» سپس فرمودند: «ای ابوذر! ۴ تن از پیامبران سریانی بودند: آدم و شیث و اخنوع که همان ادریس است -و او نخستین کسی است که با قلم نوشت- و نوح و ۴ تن از پیامبران، عرب بودند. هود و صالح و شیب و پیامبر تو محمّد و نخستین پیامبران بنی‌اسرائیل موسی و آخرین آنها عیسی بود و ۶۰۰ پیامبر از بنی‌اسرائیل بودند.» گفتم: یارسول‌الله! خداوند چند کتاب فرستاده است؟ فرمودند: «۱۰۴ کتاب. خداوند ۵۰ صحیفه بر شیث و ۳۰ صحیفه بر ادریس و ۲۰ صحیفه بر ابراهیم فرستاد و نیز «تورات» و «انجیل» و «زبور» و «قرآن» را فرستاد.» گفتم: یا رسول‌الله، صحف ابراهیم چه بود؟ فرمودند: «همه‌ی آنها پندهایی بود و…» (۶) 🔹علمای یهود معتقدند که پس از حضرت موسی (ع)، ۴۷ پیامبر برای قوم بنی‌اسرائیل آمده و شریعت حضرت موسی (ع) را ترویج کرده‌اند که ۱۷ نفر آنان دارای کتاب بوده‌اند. در قرآن به چند نفر از انبیای بنی‌اسرائیل که پس از موسی آمده‌اند، اشاره شده است. حضرت داوود (ع) که صاحب کتاب آسمانی «زبور» بود، یکی از آنهاست و نیز حضرت سلیمان (ع) که در «قرآن» شرح رسالت و سلطنت او آمده است. 🔹انبیای اوّلیه در عهد داوران (قضات) بنی‌اسرائیل، در حدود دو هزار سال قبل از میلاد ظاهر شدند که آنان را در زبان عبری «نبییم» لقب داده بودند. این افراد مانند عرفای مشرق‌زمین، افرادی با جذبه و مؤمن بودند. پیامبران بنی‌اسرائیل در یک زمان، چند نفرشان با هم رسالت هدایت این قوم را بر عهده داشتند و در شهرها و قراء و قصبات مشغول دعوت بودند؛ ولی در «تورات»، نام آنهایی که دارای رساله و کتابی بوده یا بعداً پیروانشان تدوین کرده‌اند، [به این ترتیب] آمده است: یوشع بن نون، عاموس، هوشع، سموئیل، اشعیاء، ارمیاء، ایلیا و دانیال. در برخی کتب، تعداد انبیای بنی‌اسرائیل را ۴۸ نفر نوشته‌اند که ۱۸ نفر از آنها، صاحب کتاب می‌باشند. دو نفر دیگر به نام‌های ایشع و الیاس کتابی ندارند. ادامه دارد ... -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
🌺❤️ ❤️🌺 🇮🇷🇮🇷 قسمت نوزدهم 🇮🇷🇮🇷 🖊کیش و مات چرخیدم سمتش … صورتش بهم ریخته بود … – چرا اینطوری شدی؟ … سریع به خودش اومد … خندید و با همون شیطنت، پارچ و لیوان رو از دستم گرفت … – ای بابا … از کی تا حالا بزرگ تر واسه کوچیک تر شربت میاره … شما بشین بانوی من، که من برات شربت بیارم خستگیت در بره … از صبح تا حالا زحمت کشیدی… رفت سمت گاز … – راستی اگه کاری مونده بگو انجام بدم … برنامه نهار چیه؟… بقیه اش با من … دیگه صد در صد مطمئن شدم یه خبری هست ... هنوز نمی تونست مثل پدرش با زیرکی، موضوع حرف رو عوض کنه … شایدم من خیلی پیر و دنیا دیده شده بودم … - خیلی جای بدیه؟ … – کجا؟ … – سومین کشوری که بهت پیشنهاد بورسیه داده … – نه … شایدم … نمی دونم … دستش رو گرفتم و چرخوندمش سمت خودم … – توی چشم های من نگاه کن و درست جوابم رو بده … این جواب های بریده بریده جواب من نیست ... چشم هاش دو دو زد … انگار منتظر یه تکان کوچیک بود که اشکش سرازیر بشه … اصلا نمی‌فهمیدم چه خبره … – زینب؟ … چرا اینطوری شدی؟ … من که … پرید وسط حرفم … دونه های درشت اشک از چشمش سرازیر شد… – به اون آقای محترمی که اومده سراغت بگو … همون حرفی که بار اول گفتم … تا برنگردی من هیچ جا نمیرم… نه سومیش، نه چهارمیش … نه اولیش … تا برنگردی من هیچ جا نمیرم … اینو گفت و دستش رو از توی دستم کشید بیرون … اون رفت توی اتاق … من، کیش و مات… وسط آشپزخونه … تازه می فهمیدم چرا علی گفت … من تنها کسی هستم که می تونه زینب رو به رفتن راضی کنه … اشک توی چشم هام حلقه زد … پارچ رو برداشتم و گذاشتم توی یخچال … دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم … – بی انصاف … خودت از پس دخترت برنیومدی … من رو انداختی جلو؟ … چطور راضیش کنم وقتی خودم دلم نمی خواد بره؟ … برای اذان از اتاق اومد بیرون که وضو بگیره … دنبالش راه افتادم سمت دستشویی … پشت در ایستادم تا اومد بیرون… زل زدم توی چشم هاش … با حالت ملتمسانه ای بهم نگاه کرد … التماس می کرد حرفت رو نگو … چشم هام رو بستم و یه نفس عمیق کشیدم … – یادته ۹ سالت بود تب کردی … سرش رو انداخت پایین … منتظر جوابش نشدم … – پدرت چه شرطی گذاشت؟ … هر چی من میگم، میگی چشم … التماس چشم هاش بیشتر شد … گریه اش گرفته بود … – خوب پس نگو … هیچی نگو … حرفی نگو که عمل کردنش سخت باشه … پرده اشک جلوی دیدم رو گرفته بود … – برو زینب جان … حرف پدرت رو گوش کن … علی گفت باید بری … و صورتم رو چرخوندم … قطرات اشک از چشمم فرو ریخت … نمی‌خواستم زینب اشکم رو ببینه … تمام مقدمات سفر رو مامور دانشگاه از طریق سفارت انجام داد … براش یه خونه مبله گرفتن … حتی گفتن اگر راضی نبودید بگید براتون عوضش می کنیم … هزینه زندگی و رفت و آمدش رو هم دانشگاه تقبل کرده بود … پای پرواز … به زحمت جلوی خودم رو گرفتم … نمی خواستم دلش بلرزه … با بلند شدن پرواز، اشک های من بی وقفه سرازیر شد … تمام چادر و مقنعه ام خیس شده بود … بچه ها، حریف آرام کردن من نمی شدند . ( شخصیت اصلی این داستان ... سرکار خانم ... دکتر سیده زینب حسینی هستند ... شخصی که از این به بعد، داستان رو از زبان ایشون مطالعه خواهید کرد ...) ◀️ ادامه دارد... -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺کارتون زیبای ۱۲ 🎞این قسمت : تولد پریا و پوریا -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: به مردم بگویید امام زمان پشتوانه‌ی این انقلاب است. بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقه‌ی کردستان عراق بودیم که به‌طرز غیرعادی جنازه‌ی شهیدی را پیدا کردیم. از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم داخل کیف، وصیت‌نامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود. 🍃در وصیت‌نامه نوشته بود : من سیدحسن بچه‌ی تهران و از لشکر حضرت رسول(ص) هستم... پدر و مادر عزیزم ! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند.اهل بیت، شهدا را دعوت می‌کنند... پدر و مادر عزیزم ! من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت می‌رسم. جنازه‌ام هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز در منطقه می‌ماند. بعد از این مدت، جنازه‌ی من پیدا می‌شود و زمانی که جنازه‌ی من پیدا می‌شود، امام خمینی در بین شما نیست. این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما می‌گویم. به مردم دلداری بدهید، به آن‌ها روحیه بدهید و بگویید که امام زمان (عج) پشتوانه‌ی این انقلاب است. بگویید که ما فردا شما را شفاعت می‌کنیم. بگویید که ما را فراموش نکنند. 🍃بعد از خواندن وصیت‌نامه درباره‌ی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم، دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز از آن گذشته است. راوی: سردارحسین کاجی 📚 برگرفته از کتاب خاطرات ماندگار صفحه ١٩٢ تا ١٩۵ -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee