❓پرسش 4:
مقصود از «صیغ الآحاد العربیة» چیست؟
✍🏻پاسخ:
🔰مقدمه:
این اصطلاح، در کتاب «التصریح علی التوضیح» و «شرح اشمونی» و برخی کتب دیگر ذکر شده است اما توضیحی برای آن در این منابع موجود نیست. برای توضیح این مطلب، توجه به این نکات به عنوان مقدمه ضروری است:
یکی از اصطلاحات علم صرف، اصطلاح «صيغ الجمع الأقصى» یا «منتهی الجموع» است که وجه تسمیه آن، این است که از نظر جمع بسته شدن، به اقصی و نهایت رسیده و دیگر قابل جمع بسته شدن نیست.
از اوزان صیغ منتهی الجموع، «مفاعل» و «مفاعیل» است. در مورد علت منتهی الجموع بودن آن در کتاب «التصریح علی التوضیح» آمده است که دلیل منتهی الجموع بودن این دو وزن، خروجش از «صیغ آحاد» است.
به عبارت دیگر، هر جمعی باید مفردش طبق یکی از اوزان صیغ آحاد باشد و از آن جا که وزن مفاعل و مفاعیل در صیغ آحاد وجود ندارد، نمیتواند جمع بسته شود و لذا منتهی الجموع است.
🔸نشانی⬅ التصریح علی التوضیح، صفحۀ57: «فإن الجمع متى كان بهذه الصفة كان فيه فرعية في اللفظ، بخروجه عن صيغ الآحاد العربية، وفرعية المعنى بالدلالة على الجمعية، فاستحق المنع من الصرف.»
🔰ذی المقدمه:
در مقدمه روشن شد که این اصطلاح در چه منابعی و در چه مبحثی استعمال شده لکن توضیحی برای آن ذکر نشده است.
«صیغ الآحاد العربیة» اوزانی هستند که کلمات مفرد در زبان عربی، بر یکی از این اوزان می آید.
🔅نکتۀ1: اوزان معروف جمع مکسر نیز عین یا مثل اوزان صیغ آحاد است.
برای مثال کلمۀ (كُتُبٌ) جمع مکسر بر وزن (فُعُل) است که کلمات مفردی مانند ( كُفُؤٌ) نیز بر این وزن استعمال شده اند یا مثلاً (أحرُف) جمع مکسر بر وزن (افعُل) است که کلمات مفردی مانند (أحمَر) وزنش مشابه آن است.
🔅نکتۀ2: برخی اوزان جمع مکسر مانند «مفاعل» و «مفاعيل»، مخصوص جمع( یا منقول از جمع) می باشد و مفرد بر وزن آن وجود ندارد.
#منتهی_الجموع
#الفیه_ابن_مالک #اشمونی #التصریح_علی_التوضیح
#صرف #ادبیات_عرب
https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 23:
انواع مسوغات ابتدا به نکره را بیان کنید؟
✍پاسخ:
🌀ضابط و قاعده کلی: هر گاه اخبار از نكره مفيد فايده باشد، ابتدا به نكره جايز است و در غير اين صورت، جايز نمىباشد.
🌀 مصادیق این قاعده: از آن جا که ارائه ملاك فوق به راحتی قابل تطبیق نیست، متأخرین علمای نحو، مصاديق آن را ذکر می کنند. البته موارد آن مختلف است. برای مثال، #ابن_مالك 6 امر، #سيوطى 25 امر، #ابن_عقيل 24 و #اشمونى 15 امر را نام برده است.
اصح و اهم این موارد، عبارتند از:
🌱1- مبتدا توصیف شده باشد یا در ذاتش توصیفی باشد⬅️أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ «الأنعام/ 2»
🔅نکته: هرصفتى باعث جواز ابتداء به نكره نیست بلكه بايد آن وصف موجب يك نحوه تخصيص و روشن شدن آن نكره باشد.
🌱2- اسم نكره عامل باشد⬅️
أمر بمعروف صدقة.
🌱3- اسم نكره معطوف است به شرط آن که اگر مبتدا و معطوف باشد، معطوف عليه شرايط مبتدا شدن را دارا باشد⬅️
قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُها أَذىً «البقرة/ 263»
🌱4- خبر ظرف و يا جار و مجرور باشد⬅️ لَدَيْنا مَزِيدٌ «ق/ 35»
🔅نکته: این مورد به شرطی مسوغ است که نحوه ای اختصاص ایجاد کند. بنابر این مثال «في دار رجل» غلط است زيرا اين خبر مفيد فايده نيست.( البته برخی غیر از اختصاص خبر، تقدیم خبر را نیز شرط این مسوغ دانسته اند.)
🌱5- اسم نكره از حیث ذاتی(مانند اسماء شرط و استفهام) یا عارضی(مانند وقوع نكره در سياق نفى و انكار) ، عام باشد.
⬅️ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ «النمل/ 60»
🌱6- از نكره، ماهيت و حقيقت آن اراده شده باشد و فردى نامعين مراد نباشد⬅️«رجل خير من امرأة»
🌱7- اسم نكره به معناى فعل باشد⬅️سَلامٌ عَلى إِلْياسِينَ «الصافات/ 130» («سلام» به معناى فعل «اسلّم» است )
🌱8- حمل و ثبوت خبر براى مبتدا از امور خارقالعاده بوده و طبيعى و عادى نباشد
⬅«شجرة سجدت»
🌱9- اسم نکره، بعد از «إذا» فجائيه باشد.⬅️«خرجت فإذا أسد بالباب»
🌱10- نكره در ابتداى جمله اسميه حاليه باشد ⬅️«قطعت صحراء و دليل يهدينى»
🔰نکته: برخی از نحویین مسوغات دیگری ذکر کرده اند که برای یادگیری آن ها به کتاب مغنی الادیب و شروح آن مراجعه شود.
#مسوغات_ابتدا_به_نکره
#الهدایة_فی_النحو #البدایة_فی_النحو #سیوطی #مغنی_الادیب
#نحو #ادبیات_عرب
📚مغنی الادیب، باب رابع، مسوغات ابتدا به نکره
https://eitaa.com/saluni