🔸حضرت استاد علامه حسن زاده ی آملی روحی فداه رساله ای دارند موسوم به رساله ی اعتقادات که در آن مجموعه اعتقادات خویش را یک جا جمع نموده اند ، یکی از آن جمله اعتقادات که به رشته تحریر آمده این است که فرمودند:
🔸« اعتقاد من این است که حق عین خلق است منتهی حد را بردار حق را بگذار» اگر بخواهیم بین حق و خلق جدایی قائل شویم باید ترکیب میان این دو را ترکیب انضمامی بدانیم و اگر ترکیب حق و خلق ترکیب انضمامی شد دیگر نمی توان از اشکالات و ایرادات عقلی فلسفی رهایی یافت.
🔸حضرت استاد علامه در بخشی از الهی نامه خویش فرموده اند:
🔸الهی شکرت که دیده ی جهان بین ندارم (هُوَ الأوَّلُ وَالآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالبَاطِنُ)
🔸سرّ این گفتار آن است که همه ی عالم را یک حقیقت وجود صمدی پر کرده است و جز حق چیز دیگری مشهود نیست حتی هویت حقیقی فقیر را نیز همان غنی تشکیل می دهد و فقیر، محض ربط به غنی است و غنی را استقلال ذاتی و صمدیت وجودی است.
📔رساله رابطه علم و دین
🌿استاد صمدی آملی
@samad1001
هدایت شده از حاج رضوان
MARE36.mp3
6.08M
🎵 شرح کتاب معرفت نفس
اثرماندگار علامه حسن زاده املی
👤شارح استاد صمدی آملی
🎤جلسه سی و ششم🌹
@samad10001
🔸در تعريف دين آمده كه: "دين عبارت از برنامه حقيقى و دستور واقعى و نگهدار حدّ انسان و تحصيل سعادت ابدى آن است"
🔸پس دين عبارت از يك برنامه حقيقى و دستورالعمل واقعى است نه يك برنامه اعتبارى ودستورالعمل مجازى
🔸لذا فرموده اند:
🔸تشريعيات از متن تكوينيات بر مى خيزد.
🔸يعنى مطابق با چينش وجودى ممكناتِ در عالم، اين برنامه تنظيم مى شود
🔸و غايت جعل اين دستورالعمل براى آن است كه عالَم عقلى يعنى انسان را ، در قوس صعود مانند عالَم عينى بسازد.
🔸و نيز فرمود:
دين نگهدار حدّ انسان است.
🔸از اين جهت شباهت بسيارى بين معناى دين با معناى ادب برقرار مى باشد چرا كه ادب را نيز نگهدار حدّ هر چيزى معرفى نموده اند و اين هر دو در قوس صعود مطرح اند نه در قوس نزول. به طور كلى هر موجودى اگر بخواهد در مسير خاص تكاملى اش قرار بگيرد بايد قطعاً در آن مسيرش حدود را كه همان ضوابط تكامل وجودى اوست مراعات كند تا از اين طريق به آنچه غايت آفرينش شان است نايل شوند.
📔رساله رابطه علم و دين
🌿استاد صمدی آملی
@samad10001
هدایت شده از حاج رضوان
MARE37.mp3
7.44M
🎵 شرح کتاب معرفت نفس
اثرماندگار علامه حسن زاده املی
👤شارح استاد صمدی آملی
🎤جلسه سی و هفتم🌹
@samad10001
🔸ریشه تمام رذایل اخلاقی یک قسمت مهمش به #جهل برمیگردد.
🔸یعنی چون شخص دچار جهل است حسود بار می آید
🔸چون دچار جهل است بخیل بار می آید،
🔸ریا کار بار می آید چون دچار جهل است
🔸متصّف به صفت عجب می شود کبر می شود ،
🔸 غرور او را می گیرد چون متصف به صفت جهل است
🔸 غیبت می کند، دروغ می زند ،حالا یا اوصافی در شخص براساس جهل او ریشه می دواند
🔸و یا براساس آن صفات و افعال و آثاری از شخص بروز می کند که این افعال و آثار و اعمال در مقابل آن چه را که کرامت انسانی است به عنوان یک اوصاف پست و اوصاف رذیله محسوب می شود .
🔸درازایش آنهایی که به فضایل اخلاقی متصف می شوند سرّش این است که در درونشان از جهل بیرون می آیند
🔸و همان مقداری که به صفات حسنه و نیکو اتصاف پیدا می کنند به همان مقدار می بینی که در درونشان به حقیقت علم می رسند .
🔸تعبیر خیلی بلندی دارد مرحوم حکیم مَتاله سبزواری است و اگر این جمله را به بنده و جنابعالی می دادند یا به دست ادیبی و محقق می دادند و می گفتند این جمله مال کیست؟ شاید خیلی ها بگویند آقا ظاهراً باید یک حدیثی از احادیث اهل بیت باشد.
🌿استاد صمدی املی
@samad10001
هدایت شده از حاج رضوان
MARE38.mp3
6.83M
🎵 شرح کتاب معرفت نفس
اثرماندگار علامه حسن زاده املی
👤شارح استاد صمدی آملی
🎤جلسه سی و هشتم🌹
@samad10001
🔸از دوستان دنیایی دوری کنید. دوری کردن به این معنا نیست که خدای ناکرده آدم با آنها دشمن باشد، بلکه بدین معناست که از آنها رنگ نگیرد. باید به تدریج شما در دل ها تأثیر کنید. اگر همه بدی می کنند شما کار بد نکنید.
🔸مثلا بگویم حالا چون تمام آخوندهای هم لباسی من (البته که همه اینطور نیستند)، به دنبال مسائل دنیایی رفته اند من هم بروم!!! این درست نیست. بلکه شما نکن و خودت را پاک نگه داشته باش. یا مثلا شما کارمند فلان اداره هستید و تمام همکاران اداری شما یا اکثر آنها کم کارند، اگر همه می کنند تو یکی نکن. برادر من! خواهر من! تو نکن! یا اگر اکثر مردم اجتماع پرده های صد هزار تومان یا یک میلیون تومانی برای خانه شان استفاده می کنند شما انجام ندهید
🔸بگذارید همیشه اجتماع یک سری افراد را به عنوان حجت هایی در متن خودش داشته باشد و زمین از حجت خدا خالی نشود که حجت الله مراتب دارد. یک زمانی حجت الله کل نظام هستی است و یک وقتی حجت یک کشور یا یک شهر است. تو که حجت یک شهر هستی باید تمام جوانب کارت حساب شده باشد. اینطوری نباشد که مردم بگویند تو که خودت دنیا را می پرستی دیگر ما چه کنیم. اگر تو کردی شهر گمراه می شود. بیایید پایین تر، حجت یک ده هستی، وقتی رفتی در فلان روستا، در آنجا خودتان را طوری نگه دارید که فردای قیامت اگر مردم بخواهند در مقابل خداوند بهانه بیاورند که ما حالیمان نمی شد و نمی دانستیم، به آنها می گویند فلانی اهل این ده را بیاورید، یوسف اینجا را بیاورید و سپس به این متخلف ها می گویند آقایان جوان های این ده! مگر ایشان مثل شما نبود؟؟ ایشان هم مثل شما جوان بود، شهوت داشت، پس چرا ایشان خراب نشدند؟
🔸پس تو هم به اندازه خودت حجت الله می شوی. تو حجت خدایی، فردای قیامت خداوند نمی رود از مثلا اصفهان یک نفر را به آمل بیاورد و بگوید که شما چرا مثل این نبودید؟ می گوید ما در آمل کسی را نداشتیم که ما را اینطوری رهبری کند. بلکه در آمل یک نفر را می گیرند و می گویند ایشان هم بود، ایشان مثل شما کارمند بود، کاسب بود و بازاری بود، ایشان چرا ربا نخورد؟ ایشان چرا دزدی نکرد؟ چرا قمار نکرد؟ توی ده، توی منزل آقا، منزل ما، اهل ما، پدر ما، مادر ما، خواهر ما، همه گرفتارند، خوب تو گرفتار نشو.
🔸هر کسی در هر جایی که هست به اندازۀ ایمان و تقوای خودش حجت خداست. خداوند فردای قیامت او را می آورد و آنهایی که در اطراف ایشان هستند می فرماید ایشان هم مثل شما بود چرا خلاف نکرد؟ اگر این روش را پیش بگیرید به تدریج اجتماع را می سازید..
📔شرح دروس معرفت نفس
🌿استاد صمدی آملی
@samad10001
هدایت شده از حاج رضوان
MARE39.mp3
5.35M
🎵 شرح کتاب معرفت نفس
اثرماندگار علامه حسن زاده املی
👤شارح استاد صمدی آملی
🎤جلسه سی و نهم🌹
@samad10001