eitaa logo
نجم الدین
10هزار دنبال‌کننده
693 عکس
27 ویدیو
7 فایل
🌟نجم الدین نشر بیانات استاد #صمدی_آملی 🚩کانال رسمی #نمیباشد ✔️استفاده از مطالب فقط با ذکر منبع کانال❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸چون ما از دامان ب برخاسته ایم، این است ک ب عالم خو کرده ایم و هر کجا ک و با موجودات، خو کردن پیش آید، باعث می شود انسان از و ک باید از عالم ببرد بی بهره گردد. 🔸 اگر فرض کنیم ک ما نه ب صورت بلکه باشد، در کلمات وجودی عالم یکپارچه مات و مبهوت می شویم؛ چون با و با عبارات و مفاهیم آشنا نیستیم و ب تدریج هم با عالم خو نکرده ایم. یکپارچه مات و مبهوت، در متن خود حقیقت نظام هستی قرار می گیریم ک این ب لفظ و مفهوم در نمی آید و آن مقام شریف و است ک عظمت و بزرگی و هیبت عالم انسان را می گیرد ک مقام پیش می آید. 🔸 در هر امری، کردن موجب زوال لذت است. حتی در امور حسی و و و و همچنین در . 🔸 در هر کجا بیاید رخت بر می بندد. 🔸 عالم، غذای جان انسانی است. نظام هستی غذای جان ما هستند. اگر انسان با عالم ک غذای انسانی است عادت کند، و لذت اصلی غذا را از دست بدهد، دیگر از آن ب بعد نسبت ب عالم خوش بین نیست؛ نسبت ب خودش ک آدم است خوش بین نیست؛ نسبت ب موجودات و حقیقت عالم، خوش بینی ندارد؛ راه رهایی از اینهمه این است ک دوباره متولد شود. 🔸 انسان اگر می خواهد انسان باشد باید دوبار متولد شود و الا با یک بار تولد، انسان ب مقام انسانی نمی رسد. 📔شرح دروس معرفت نفس 🌹پست5⃣3⃣ 🌿استاد صمدی آملی ◀️نجم الدین🔰🔰🔰 @samad10001 http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
🔸 سرور من، به هر صورت هست باید از دربیائیم و اگر در نیامدیم ما را از عادت در می آورند 🔸 که اصلا عذابِ و و مراتبِ وجودی ای که انسان بعد از از این نشئه برای رسیدن به عوالِمِ وجودیِ دیگر دارد اینها همه در حقیقت از معانی و حقایقِ هست که می خواهند ما را از عادت بدر بیاورند تا ما با عالَم خو نکنیم، با کلماتِ وجودیِ عالَم خو نکنیم، بعد اتفاقا می بینیم همین جا هستیم و عالَم چیز دیگری بود و ما چون خو کرده بودیم نیافتیم که عالم چیست! 🔸 اینطور نیست که ما را از اینجا در ببرند! 🔸 همین جاست؛ اینجا متنِ قیامت هست؛ الان اینجا متنِ جهنم و بهشت هست؛ اینجا متنِ هست؛ تمامِ کلماتِ وجودی برای ما یکپارچه است: سراسر صنع دلدارم بهشت است               بهشت است زانکه او نیکو سرشت است 🔸 الان همه یکپارچه اند، منتها ما چون خو کردیم، عادت کردیم، برایِ خودمان درست می کنیم، بعد که می خواهند ما را از این عادت در بیاورند، اگر خودمان به اختیار خودمان در نرفته ایم، آنوقت برای ما جهنم می شود که:  تو بهشت و جهنم خویشی  🔸این ولادتِ دوّم به این معنا هست که شما از عادت کردن و خو کردن با این نشئۀ طبیعت به در بیایید و متولد بشوید و چه بهتر که انسان خودش متولد شود! 🔹«مُوتُوا قَبلَ اَن تَمُوتُوا» 🔸 (قبل از اینکه ما شما را بمیرانیم و خُلق و خوی را در شما بکشیم، خودتان بمیرید، خودتان خُلق و خوی حیوانی خودتان را بکشید). 📔شرح دروس معرفت نفس 🌹پست9⃣3⃣ 🌿استاد صمدی آملی ◀️نجم الدین🔰🔰 @samad10001 http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
🔸 وقتی این چهار شاخص ؛ ؛ و را با تمام گوناگون این چهار غیر انسانی به نام ، و با تمام مراتبش از خود دور بفرمایید، این می شود شما، می شود ، می شود ! 🔸 این، از عادت به در آمدن است، این، از عادت بیرون آمدن است. با این خروج از عادت حالا به بپردازید، ببینید چه زیباست، و انسان فکر نمی کند که عالَم فقط برای همین شهوت_هست ... یا تمام عالم دست به دست هم داده اند که برای من ظاهری بیافرینند که من فقط از زیبایی های ظاهری ام برای امور ام بهره بگیرم! اینطوری نخیر! 🔸 وقتی از صفاتِ حیوانی درآمدیم و به حیاتِ انسانی رسیدیم می بینیم عجب! عالَم چیز دیگری بود؛ مثل اینکه عالَم غذا و سفره ی چیده شده برای ما بود... 🔸 می خواهید به حیاتِ طیبۀ انسانی راه یابید؟ راهش این است که باشید، صفاتِ حیوانی را در خود خُرد کنید، له کنید، یعنی میرانده شود، از میته بودنِ حیوانی بدر آئید. 🔸 تا می رسد به اینجا که اگر جنابِ عارف بخواهد به حقیقت، سرّ را مسّ کند (نه اینطور که شبانه روز به دست بگوید و عدد اسم محیی را یاد بگیرد و یا محیی یا محیی بگوید، که البته این نیز خوب است)، باید حقیقتا خود را به حیاتِ انسانی زنده کند. 🔸 اگر حقیقتا به شهوت های حیوانی تن در ندهد (غیر از حد مجاز)، معلوم است که در حالِ مسّ اسمِ شریفِ است. 🔸 اگر کسی لجن خوری، زیبائی طلبی، لاشخوری و شهوت پرستی را از خود دور کند و زیبای ایمانی را و اسرارِ وجودیِ عالَم را به خود تلبُّس کند که آن حقایق را پیدا کند، در حال یافتن و چشیدن و مسّ اسم شریف محیی است. 🔸 در مقابل لجن خوری کند نه . حرام خوری را به انحای گوناگونش از خود دور کند، فقط مالِ حرام مطرح نیست؛ 🔸 چشمی که به زنِ نامحرم نگاه می کند حرام خور است، گوشی که صدایِ ناهنجار می شنود حرام خور است، لامسه ای که بدن لمس می کند حرام خور است، چون قوۀ او غذا می خواهد و غذای او مسّ حلال است نه مسّ حرام! و ... ، 🔸 این حس هها غذا میخواهند کسی انکارِ نیازشان نمی کند بلکه از راه درست. اگر شخص از امور دوری کرده و روی بسوی الهی آورد این شخص در حالِ مسّ اسمِ شریفِ محیی است 📔شرح دروس معرفت نفس 🌹پست4⃣4⃣ 🌿استاد صمدی آملی ◀️نجم الدین🔰🔰🔰 @samad10001 http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
🔸 حالا از اینجا را شروع می فرمایند که مبادا دنبال این باشی که واقعا چهارتا را بگیری و بکشی ؛ خیر؛ آن چهارتا مرغ در درون حضرتعالی هستند. ترا هر چهارمرغ اندر نهاد است که روحت از عروجش اوفتادست 🔸 این چهار در درونِ خودت هست، این کشتن هنر است نه اینکه تفنگ بدست بگیری و یک را بیندازی؛ خیر. 🔸به شکارِ حیوانِ بیشه رفتن هنر نیست. یک سنگ برداری و در روز در و ، به آن ستونِ سنگی یا خاکی یا سیمانی بزنی هنر نیست؛ درونِ خودت را بزن. تا از صفات حیوانی به در آئی. آن آجر را سنگ زدن که مشکلی ندارد، هر کسی چند روزی برود این کار را می کند، الان هم که ماشاءالله اینقدر برویم و برویم فراوان شده است، خوب حالا برویم و برگردیم، نتیجه چیست؟ فَتَحَصَّلَ مِمّا عَمِلتَ؟ از آنچه که کردیم چه شده است؟ ترا هر چهار مرغ اندر نهاد است که روحت از عروجش اوفتادست 🔸 این چهار تا نمی گذارند تو بالا بروی، اگر این چهار تا گذاشتند و از دستشان در رفتی به بالای می رسی. 🔸 چرا به جناب ابراهیم خلیل گفتند این چهار مرغ را بکش و ببر بالای ده تا قُلّۀ کوه بگذار؟ آخر قلۀ کوه یعنی چه؟ یعنی و _وجودیِ_مافوق، آنها قلل و کوه های وجودیِ عالم اند. 🔸 اگر می خواهی از این در بروی و بیابی و از عادت درآئی و به آن قله های عوالم وجودیِ مافوق برسی که ات باشد و اِنّا اِلَیهِ راجِعون و تو باشد، راهش کشتن این چهار مرغ درون است. 🔸 وقتی کشتی حالا بالا می روی! این چهار مرغ را ببر بالای ده تا قله بگذار، وقتی به می رسی می بینی چه عجب، تمامِ آنها را که کشتی حالا زنده شان کن،حالا می فهمی زندگی یعنی چه؟ حالا به حیوانات طور دیگری نگاه می کنی. حالا وقتی می گوید من کیستم، طور دیگری خودش را می بیند. 🔸 الان وقتی به من و شما بگوید من کیستم، می گوئیم خوب همین هستم که می بینی؛ می خورم، راه می روم، حرف می زنم و ... ، من من هستم دیگر، من کیستم ندارد! 🔸 بعد وقتی از این در رفت و بالا رفت و حقایقِ وجودی اش مکشوف شد می گوید عجب! پس تا حالا می گفتی من من هستم، همان مقدار نبود، من من ها بودم. که بالای ده تا قله بگذار؛ 🔸 این ده تا قله چیست؛ که جناب بیاید این پنج و آن پنج ، همگی را عقلانی کند، بعد می بینی عجب، این پنج حس ظاهریِ تور شکار و آن پنج حس باطنی تور شکار که در نشئۀ ظاهری و عالَم خواب، تو را با عالَم، خویت داده بود و با عالَم عادت کردی که صبح تا غروب ببینی و بشنوی و بچشی و ببویی و لمسش کنی، شب هم در خواب همینطور، که اَشکال و صُور و حیوانات و مار و عقرب و ... را ببینی! نخیر، 🔸 انسان باید از اینها در بیاید تا به قله های عروجی انسان برسد، بعد می بیند خروج از عادت عجیب لذتی داشت؛ منتها تا از این عادت در آئیم سخت است. 🔸 از مادر که متولد شدیم چقدر بر مادر عزیز و نازنین سخت گذشت تا متولد شویم، چقدر جان به لب آورده است؟! خیلی زجر کشیده است! حالا من و شما هم بخواهیم از که با آن خو کرده ایم زاییده شویم حالا می بینیم زائیدن مادر چقدر درد داشت. حتی اگر بگوئیم این هزار برابر آن اولی درد دارد و زجر دارد کم گفته ایم! هزار برابر چرا؟ 🔥 الهی جان به لب آمد تا جام به لب آمد 📔شرح دروس معرفت نفس 🌹پست7⃣4⃣ 🌿استاد صمدی آملی ◀️نجم الدین🔰🔰 @samad10001 http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
🔸 این را در (فص حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیة) حضرت آقا دو گونه معنی فرمودند و هر دو هم درست است؛ ی کی رحم مادرِ نازنین است که همه ما از آن رحم زائیده شدیم که خداوند به خاطرِ تقدّس و شرافت این رحم عزیز مادر فرمود ما به او وحی می کنیم که درِ خود را باز کن که این فرزند متولد شود. 🔸 روایات در این باب فراوان است، که روایات این باب در اثبات مُثُل افلاطون خیلی به کار می رود، همان بحث سنگینی که در بین و مطرح است. 🔸یکی از راه هایی که در اثباتِ مُثُل باید طی بفرمائید، روایات همین بابِ رحم است که خداوند به رَحِم اینطوری وحی می کند و در رحم، مَلَک می گذارد که از آنها تعبیر می شود به ملائکه مُوکَّل یا اصطلاحات دیگر شبیه حرف جناب افلاطون بنام مُثُل و روایاتی که در بابِ خروس و صداکردن خروس هاست که این روایات را حضرت آقا در رساله مُثُل جمع فرمودند . 🔸 در آنجا آورده اند که وقتی ها و یا در وقت های خاصی از روز که به صدا در می آیند به خاطر این است که خروس هایی در عرشِ خدا هستند که آنها صدا می زنند و اینها با آنها ارتباط وجودی دارند و براساسِ ربطِ وجودی و تکوینی بین آنها و اینها، اینها به صدا در می آیند، این خروس ها هم ناله می زنند، بانگ بر می آورند که اینها احادیثی است که در اثبات مُثُل ، ملائکة الله، ارباب انواع و اسماء الله بسیار کاربرد دارد. 🔸حرف احادیث باید حل شود، همینطور حدیثی را بشنود و با حرف های خو کرده و اصطلاحات عادت کردۀ اینجا بخواهد با حدیث برخورد کند، نمی شود به سرّ حدیث رسید. 🔸 حالا خداوند به این طبیعت هم، که این طبیعت هم رحم است، وحی می فرماید در خود را باز کن، تو یک دری داری که این درت به سوی ملکوت عالَم باز می شود، این در را باز کن که این انسان ها زائیده شوند، از این سوئی آن سوئی شوند، از اینجا درآیند و به آن طرفِ عالَم مسافرت کنند، منتها در قوسِ صعود، عوالمِ وجودی، خودتان هستید که حرف پیش می آید و به عرض می رسانیم. 🔸 وقتی پیش بیاید، آدم از این خوکردنها که این زمین است و آن درخت است و ... خارج می شود. 📔شرح دروس معرفت نفس 🌹پست2⃣5⃣ 🌿استاد صمدی آملی ◀️نجم الدین🔰🔰 @samad10001 http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
🔰👈 اینجا هیچ قاعدۀ خاصّی ندارد و هر کسی بایستی خودش را مواظب باشد (بپاید) که از عادت دررفتن برای او چگونه پیش می آید؛ 🔰👈 یک وقت به دیدنِ سبزه زاری؛ به دیدنِ چشمه ساری؛ به دیدنِ یک کوهی؛ به دیدنِ یک درّه ای؛ به دیدنِ یک حیوانی؛ به دیدنِ یک صحنه ای؛ به دیدنِ یک امامزاده ای برایش متمثّل می شود. 🔰👈 نوعا مردم می روند در امامزاده ای و برایشان خوابی هم پیش می آید، این یکی از همان مواردِ خروج از عادت است! آن امامزاده باعث می شود که ایشان از عادت دربیاید و یک مقداری به گوشه ای از حقایق برسد. شاید در جائی که در واقع امامزاده نمی باشد، امّا مردم به او اعتماد دارند، بعد می بینید از آنجا شفا هم می گیرند و ... ، عیبی ندارد اینطور هست و پیش می آید؛ و این مربوط به نفسِ خودشان است نه مربوط به آن نقطه. 🔰👈 اینها همه از مواردِ خروج از عادت است. این است که چیزهائی عاید ما خواهد شد (اگر خروج از عادت پیش بیاید) و چیزهائی به فکرِ ما خواهد رسید که در اثر سالیان مطالعه به آن نمی رسیدیم. 🔰👈 یک دفعه مشاهده می شود که به دیدنِ مثلا یک مورچه حالی وصف ناپذیر به انسان دست می دهد که می گوئی ای خدا اینهمه درس رفتیم، بحث رفتیم، چطور این مطلب به ذهنمان نرسید و با دیدنِ یک مورچه این مطلب حل شده است؟ یا با دیدنِ یک پرنده مطلب حل می شود؛ چرا؟ 🔰👈 چون نظامِ هستی همه برای ما معلّم اند. 📔شرح دروس معرفت نفس 🌹پست6⃣6⃣ 🌿استاد صمدی آملی 🌿نجم الدین🔰🔰🔰 @samad10001 http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
💠👈 حدیث داریم که جنابِ حضرتِ با حضرتِ که با او به مسافرت دریایی می رفتند که جنابِ استادِ عظیم الشأن موسای کلیم، حضرتِ خضر، وقتی می خواهد این شاگردش را به مسافرت ببرد و برای ایشان مطابق با صور مثالیه ای که در دنیا و در زندگی روزمرّگیش با آنها حشر داشت و با آنها مأنوس بود ایجاد نماید؛ ایشان را به سفر و به سفر و به سفر یک و مردم برد که ایشان دریا ببیند، خشکی ببیند، کشتی ببیند و دشمنی ها ببیند و ... ، 💠👈 اینها را در حدیثی جنابِ رسول الله فرمودند که حضرتِ جناب خضر هزار تا صحنه از صحنه های زندگیِ خود جنابِ موسای کلیم را برای ایشان خواست تصویر کند که ایشان فقط سه تای آن را تاب آورد و بیش از این تاب نیاورد، 💠👈 الان اصطلاح ظاهری که داریم این است که بیش از این نکرد و در قرآن هم داریم که حضرت خضر به ایشان فرمود دیگر بیش از این تو صبر نداری و «هذا فِراقٌ بَینی وَ بَینَک»، برو دنبالِ کار خود باش تا ان شاء الله قوی تر بشوی و برایت مکشوف شود، نه اینکه جنابِ موسی را رد کرده باشد بلکه یعنی باید قوی تر بشود. این به من و شما درس می دهد که اگر بخواهیم موسوی مشرب شویم باید دم به دم قویتر گردیم. 💠👈 حال ببینید برای یک پیغمبر خدا، اگر یک بخواهد او را به مسافرت ببرد، ای را به او می نمایاند که برایشان متمثّل شود که با استادش در حال رفتن است و بعد می بیند در دل و ، استاد در حال سوراخ کردن کشتی است که غرق شود و ایشان (جناب موسی) دادش در می آید و بعد که از آن حال درمی آید می بیند عجب چرا تاب نیاورد! 💠👈 این، در حقیقت خروج از عادتِ جناب موسی بود (در سورۀ مبارکۀ )؛ برای ایشان پیش آمد که اینطور شد. برای حضرت جنابِ آدم (علیه السلام) در داستان آدم و حوّا و شیطان، در آنجا هم خروج از عادت پیش آمد که برایش بهشت تجلّی کرد و از آن حالت که درآمد و دوباره برگشت به عادت، دیگر دادش بلند شد. 💠👈 از این داستان می فهمیم که خروج از عادت به دوام نیست. 📔شرح دروس معرفت نفس 🌹پست7⃣6⃣ 🌿استاد صمدی آملی ⏮نجم الدین🔰🔰 @samad10001 http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0