eitaa logo
سماح مرکز مشاوره اسلامی حوزه قم
8.1هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
540 ویدیو
101 فایل
مرکزمشاوره اسلامی سماح (قم) شعبه قم0253783881 سایت: samah.ir مشاوره مجازی @samahonline 🧑‍کارگاه‌‌ها: https://eitaa.com/joinchat/657129492C00d4777601 📚کتابخانه و پژوهش: @pajooheshsamah 📚فروشگاه کتاب: @mahsoolat_samah1 🙋ادمین @Markazmoshaverehqom
مشاهده در ایتا
دانلود
عَنِ الصّادق علیه السلام: اَلنَّوْمُ راحَةٌ لِلْجَسَدِ وَالنُّطْقُ راحَةٌ لِلرُّوحِ وَالسُّکُوتُ راحةٌ لِلْعَقْلِ. امام صادق علیه السلام فرمود: خواب، آرام بخش جسم است، سخن گفتن آسایش روح است و سکوت، سبب راحتى عقل است. 📚(من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 402) 🌹🌷🌹🌷🌹🌷 ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ 🌺@mmhozehh🌸
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون ، در چهارمین روز از ماه خدا، روح ملکوتی سرکار حاجیه خانم نیره احتشام رضوی همسر شهید حجت الاسلام و المسلمین حاج سید مجتبی نواب صفوی مجاهد بزرگ انقلاب اسلامی به ملکوت اعلی پیوست. و بعداز افطار مختصر؛ به آقا گفتم دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم. حتی نان خشک. ️فقط لبخندی زد. این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم. وقت سحر هم آقا برخاست آبی نوشید و گفتم دیدید سحری چیزی نبود؛ افطار هم چیزی نداریم. باز آقا لبخندی زد. بعد نماز صبح گفتم. بعد از نماز ظهر هم گفتم. تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچی نداریمااااا. اذان مغرب را گفتند. آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمودند: امشب سفره افطار نداریم؟ گفتم پس از دیشب تا حالا چه عرض می‌کنم؛ نداریم . نیست. آقا لبخند تلخی زد و فرمود یعنی آب هم در لوله‌های آشپزخانه نیست؟ خندیدم و گفتم : صد البته که هست. رفتم و با عصبانیت سفره‌ای انداختم و بشقاب و قاشق آوردم. پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا. هنوز لیوان پر نکرده بود. صدای در آمد. طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در . آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند. آقا فرمود تعارف کن بیایند بالا. همه آمدند. سلام و تحیت و نشستند. آقا فرمود : خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند. من هم گفتم بله آب در لوله‌ها به اندازه کافی هست. رفتم و آوردم. آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند. در همین هنگام باز صدای در آمد. به آقا یوسف همان پسر عموی آقا گفتم: برو در را باز کن این دفعه حتما از مشهدند. الحمدلله آب در لوله ها هست. فراوان. مرحوم نواب چیزی نگفت. یوسف رفت در را باز کند. وقتی برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمد. گفتم اینا چیه؟ گفت: همسایه بغلی بود؛ ظاهرا امشب افطاری داشته و به علتی مهمانی آنان بهم خورده. گفت بگویم هر چی فکر کردند این همه غذای پخته را چه کنند؛ خانمش گفته چه کسی بهتر از اولاد زهرای مرضیه سلام الله علیها. گفته بدهند خدمت آقا سید که ظاهرا مهمان هم زیاد دارد. آقا یک نگاه به من کرد. خندید و رفت. من شرمنده و شرمسار؛ غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم. کارشان که تمام شد، رفتند. آقا به من فرمود، دو نکته: اول این که یک شب سحر و افطار بنا به حکمتی تاخیر شد چقدر سر و صدا کردی؟ دوم وقتی هم نعمت رسید چقدر سکوت کردی؛ از آن سر و صدا خبری نیست؟ بعد فرمود : مشکل خیلی‌ها همینه. نه سکوتشون از سر انصافه، نه سر و صداشون. وقتِ نداشتن، جیغ می زنند. وقتِ داشتن، بخل و غفلت : خاطره ای بود از همسر محترم روحانی مجاهد و انقلابی، شهید حجت الاسلام و المسلمین مجتبی نواب صفوی نوّرالله مرقدهما
🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟 💟 قالَ عَلی عَلَیه السَلام: ❤️ مرُوا الاَحداثَ بِالمِراءِ وَ الجِدالِ وَ الكُهولَ بِالفِكَرِ وَ الشُّيوخَ بِالصَّمتِ ؛ 💟 امام على عليه السلام : ❤️ را به و مناظره، را به ، و را به ، فرمان دهيد. 📚شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج 20، ص 285 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌐 (مرکز مشاوره اسلامی حوزه علمیه) سایت | ایتا | کارگاه‌ها | آپارات