.
#بخشیدن_همسر
💠 از دستش خیلی ناراحت بودم. مـــنتظر
نشسته بودم تا برگردد.کلی حرف آماده کرده
بودم، اما وقتی دیدمش زبانم بند آمد. #مجید
آمد و کنارم نشست و گفت: «میدونم ناراحتی
#مسجد بودم، زیارت عاشورا خوندم و تـــــو
سجدهی آخرش، از خدا خواستم بخاطراینکه
با خانمم بــــد حرف زدم منو #ببخشه!»
#شهید_مجید_کاشفی
📙فرهنگنامهشهدایسمنان،ج۸،ص۱۰۶
🕊|@samen131|ثامن
.
صبح بطور اتفاقی از جلو این #مسجد رد شدم
با دیدن اسمش یه حال خوبی بهم دست داد
یهو تو دلم گفتم؛ کاش الان وقت نماز بود
میرفتم داخل نماز میخوندم...
رفتم به کارم رسیدم و برگشتم بازم بطور
اتفاقی مسیرم خورد به نزدیک این مسجد
ولی با این تفاوت که داشت اذان میگفت
خلاصه نماز ظهر و عصرمُ تو مسجد
صاحب الزمان (عج) خوندم...
#نماز_سکوی_پرواز
#نماز #نماز_جماعت