eitaa logo
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
908 دنبال‌کننده
25هزار عکس
11.4هزار ویدیو
328 فایل
کانال معرفتی و تربیتی دوستان بهنامی نو+جوان+بهشتی ارتباط با ادمین 👇👇 @abasaleh14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 | خوراکی‌های ممنوعه در پیاده‌روی اربعین 🔸برای این که سفر سلامتی داشته باشید و از مسمومیت و ناراحتی‌های گوارشی در امان باشید لازمه دور برخی خوراکی‌ها رو در این سفر خط بکشید که در این اینفوگرافی به اون‌ها اشاره کردیم. 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110
🚩🏴 چند تن از شهدای کربلا را میتونید نام ببرید و میشناسید؟ 🤔 بچه شیعه باید همه شهدای و مرام شونو بشناسه. 🚩 شهدای امشب: شهدای خاندان عقیل برادر بزرگتر امام علی علیه السلام.. سلام خدا بر ادب و وفای فرزندان عقیل.. آنها که پس از شهادت برادرشان مسلم، امام حسین را تنها نگذاشتند و خود و فرزندانشان را فدای او کردند.. سلام خدا بر مسلم بن عقیل جوانمردی که حاضر نشد از قفا عبیدالله را بکشد.. سلام خدا بر فرزندان معصوم او.. طفلان مسلم که بی هیچ گناهی کشته شدند.. سلام خدا بر آل عقیل🚩 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
#رمان_شب #بدون_تو_هرگز23 " آمدی جانم به قربانت " 🌻شلوغی ها به شدت به دانشگاه ها کشیده شده بود ..
🔹روزهای التهاب ⭕️ روزهای التهاب بود ... ارتش از هم پاشیده بود و قرار بود امام برگرده ... هنوز دولت جایگزین شاه، سر کار بود ... 🔹خواهرم با اجبار و زور شوهرش از ایران رفتن ... اون یه افسر شاه دوست بود ... و مملکت بدون شاه برای اون معنایی نداشت! حتی نتونستم برای آخرین بار خواهرم رو ببینم 😢 🔸علی با اون حالش ... بیشتر اوقات توی خیابون بود ... تازه اون موقع بود که فهمیدم کار با سلاح رو عالی بلده! 🙃 توی مسجد به جوان ها، کار با سلاح و گشت زنی رو یاد می داد... پیش یه چریک لبنانی ... توی کوه های اطراف تهران آموزش دیده بود👌🏼 🔹اسلحه می گرفت دستش و ساعت ها با اون وضعش توی خیابون ها گشت می زد. 💢 هر چند وقت یه بار ... خبر درگیری عوامل شاه و گارد با مردم پخش می شد. ✅ اون روزها امنیت شهر، دست مردم عادی مثل علی بود ... 🌷و امام آمد ...😊 ما هم مثل بقیه ریختیم توی خیابون 🌺 مسیر آمدن امام و شهر رو تمییز می کردیم ...😍 اون روزها اصلا علی رو ندیدم ... رفته بود برای حفظ امنیت مسیر حرکت امام ... آخه علی همه چیزش امام بود ...🌷😌 نفسش بود و امام بود ... 🌹 نفس همه ی ما امام بود... 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
#رمان_شب #بدون_تو_هرگز24 🔹روزهای التهاب ⭕️ روزهای التهاب بود ... ارتش از هم پاشیده بود و قرار بود
🔹با اون پای مشکل دارش، پا به پای همه کار می کرد ... برمی گشت خونه اما چه برگشتنی ... 💢 گاهی از شدت خستگی، نشسته خوابش می برد ... 🌺 می رفتم براش چای بیارم، وقتی برمی گشتم خواب خواب بود ... 🌷نیم ساعت، یه ساعت همون طوری می خوابید و دوباره می رفت بیرون ... 😌 🔸هر چند زمان اندکی توی خونه بود ... ولی توی همون زمان کم هم دل بچه ها رو میبرد ... 💞 عاشقش شده بودن ... مخصوصا زینب ... ❤️ هر چند خاطره ای ازش نداشت اما حسش نسبت به علی، قوی تر از محبتش نسبت به من بود ... 🔴 توی التهاب حکومت نوپایی که هنوز دولتش موقت بود ... آتش درگیری و جنگ شروع شد ... ⭕️ کشوری که بنیان و اساسش نابود شده بود ... ثروتش به تاراج رفته بود ... ارتشش از هم پاشیده شده بود ... حالا داشت طعم جنگ و بی خانمان شدن مردم رو هم می چشید ... ✅ و علی مردی نبود که فقط نگاه کنه ... و منم کسی نبودم که از علی جدا بشم ... 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای کسب رضایت دیگران آنچه را خدا حلال کرده را بر خود حرام نکن 📖 سوره تحریم آیه ۱ 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110
  پشت پرچین خیالم یاد تو آوازه دارد دفتر دلتنگی من ماجرایی تازه دارد کی می آیی یابن الزهرا تا که بنویسم غم من دیگر ای یاران سر آمد 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹هفده شهریور، از ایام الله است... ♦️یادتان نرود که ما یک ۱۷ شهریور داشتیم. ۱۷شهریور از «ایّام الله» است. و باید یادمان نرود این را. آن قدر شهید دادیم و آن قدر خون دادیم ما آن روز و در مقابل اجانب و در مقابل وابستگان به اجانب. قیام کردند ملت ما و خونشان ریخته شد، لکن پیروز شدیم... ( امام خمینی(ره) | ۱۷ شهریور ۵۸ ) ◼️به مناسبت جنایت رژیم پهلوی در به خاک و خون کشیدن مردم در روز ۱۷ شهریور ۵۷ 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹«امیر علاقه بسیاری به اهل‌بیت‌(ع) و به‌خصوص امام حسین‌(ع) داشت؛ به نحوی‌که در ایام محرم پس از پایان ساعت اداری مستقیم به مسجد رفته و در آشپزخانه کمک می‌کرد. با شروع مراسم عزاداری نیز به عنوان میان‌دار سینه‌زنان در مسجد حضور پیدا می‌کرد و برای مظلومیت آقا اشک می‌ریخت.» 🌹وی در بخش دیگری از این مصاحبه بیان کرده: «به خاطر دارم، چند روز پیش از اعزام به سوریه مجدد گفت، دوست دارم روزی من را «شهید امیر» صدا کنند. نخستین مرتبه بود که سکوت را شکستم و گفتم، از زندگی با من خسته شده‌اید که چنین آرزویی دارید؟ پاسخ داد: خدا می‌داند که با تمام وجود از زندگی خود راضی هستم. شما و طه تمام سرمایه زندگی من هستید. من بهترین لحظات عمر خود را در کنار شما داشته و دارم؛ اما اگر من به شهادت برسم، شما تاجی بر سرتان می‌رود و همسر شهید می‌شوید و ادامه زندگی عاشقانه ما در بهشت خواهد بود.» ✍راوی همسر شهید "شهیدامیر کاظم‌زاده" 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله حائری شیرازی بهترین کار در سفر اربعین چیست؟ ...در اربعین فقط تماشا کنید و حرف نزنید حرف زدن انسان را غافل میکند 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩🏴 چند تن از شهدای کربلا را میتونید نام ببرید و میشناسید؟ 🤔 بچه شیعه باید همه شهدای و مرام شونو بشناسه. 🚩 شهدای امشب: آنها که قطعه قطعه شدند.. آنها که سرشان را به سوی امام حسین انداختند.. سلام خدا بر پسر اول امام حسین، علی اکبر که صورتش همچون ماه میدرخشید و چهره اش شبیه ترین چهره به رسول خدا بود.. سلام بر قمر بنی هاشم.. سلام خدا بر آن ماه پاره های پیامبر که بیرحمانه به شهادت رسیدند.. 🚩 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
#رمان_شب #بدون_تو_هرگز25 🔹با اون پای مشکل دارش، پا به پای همه کار می کرد ... برمی گشت خونه اما چ
🎆 رگ یاب! 🔷 اون شب علی مثل همیشه دیر وقت و خسته اومد خونه ... رفتم جلوی در استقبالش ... 😊 ✅ بعد هم سریع رفتم براش شام بیارم ... دنبالم اومد توی آشپزخونه ... - چرا اینقدر گرفته ای؟ 💢 حسابی جا خوردم ... من که با لبخند و خوشحالی رفته بودم استقبال!! ... با تعجب، چشم هام رو ریز کردم و زل زدم بهش...😒 خنده اش گرفت ... - این بار دیگه چرا اینطوری نگام می کنی؟ 😊 - علی ... جون من رو قسم بخور ... تو ذهن آدم ها رو می خونی؟ ...🙄 صدای خنده اش بلندتر شد ... نیشگونش گرفتم ... - ساکت باش بچه ها خوابن 😒 🔸صداش رو آورد پایین تر ... هنوز می خندید! - قسم خوردن که خوب نیست ... ولی بخوای قسمم می خورم ... نیازی به ذهن خونی نیست ... روی پیشونیت نوشته 🙂 🔸 رفت توی حال و همون جا ولو شد ... - دیگه جون ندارم روی پا بایستم ... با چایی رفتم کنارش نشستم ... 🔷 راستش امروز هر کار کردم نتونستم رگ پیدا کنم ... آخر سر، گریه همه در اومد ... دیگه هیچکی نذاشت ازش رگ بگیرم ... تا بهشون نگاه می کردم مثل صاعقه در می رفتن... - اینکه ناراحتی نداره ... بیا روی رگ های من تمرین کن😌 - جدی؟ لای چشمش رو باز کرد ... - رگ مفته ... جایی هم که برای در رفتن ندارم ... 😊 و دوباره خندید ... منم با خنده سرم رو بردم دم گوشش ... - پیشنهاد خودت بود ها ... وسط کار جا زدی، نزدی؟! و با خنده مرموزانه ای رفتم توی اتاق و وسایلم رو آوردم... ادامه دارد ... 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110
🎆 "حمله زینبی" 🔸 بیچاره نمی دونست ... بنده چند عدد سوزن و آمپول در سایزهای مختلف توی خونه داشتم ... با دیدن من و وسایلم، خنده مظلومانه ای کرد و بلند شد، نشست ... از حالتش خنده ام گرفت ... - بزار اول بهت شام بدم ... وسط کار غش نکنی مجبور بشم بهت سرم هم بزنم ... کارم رو شروع کردم ... یا رگ پیدا نمی کردم ... یا تا سوزن رو می کردم توی دستش، رگ گم می شد ... ✅ هی سوزن رو می کردم و در می آوردم ... می انداختم دور و بعدی رو برمی داشتم ... نزدیک ساعت 3 صبح بود که بالاخره تونستم رگش رو پیدا کنم ... ناخودآگاه و بی هوا، از خوشحالی داد زدم ... - آخ جون ... بالاخره خونت در اومد ... یهو دیدم زینب توی در اتاق ایستاده ... زل زده بود به ما ... با چشم های متعجب و وحشت زده بهمون نگاه می کرد ... خندیدم و گفتم ... - مامان برو بخواب ... چیزی نیست ... انگار با جمله من تازه به خودش اومده بود ... - چیزی نیست؟ ... بابام رو تیکه تیکه کردی ... 😒 🔸اون وقت میگی چیزی نیست؟ ... تو جلادی یا مامان مایی؟ ... و حمله کرد سمت من ... علی پرید و بین زمین و آسمون گرفتش ... محکم بغلش کرد... - چیزی نشده زینب گلم ... بابایی مرده ... مردها راحت دردشون نمیاد ...☺️ 🔷سعی می کرد آرومش کنه اما فایده ای نداشت ... محکم علی رو بغل کرده و برای باباش گریه می کرد ... 💢 حتی نگذاشت بهش دست بزنم ... اون لحظه تازه به خودم اومدم ... اونقدر محو کار شده بودم که اصلا نفهمیدم ... هر دو دست علی ... سوراخ سوراخ ... کبود و قلوه کن شده بود . 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110 ‍‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر همسرت رو طلاق دادی تا پایان زمان عده، در منزل خود نگه دار و بیرون نکن شاید آشتی کردید.... 📖 سوره طلاق آیه ۱ 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110
❣ ‌『🌼』 بار هجرانِ تُو ، بَر دوش گران است هنوز ؛ چشم نَرگس ،بھ شقایق نگران است هَنوز...!! - ‌‌‹ نَبضِ‌قَلبـٖےأَللّٰهُمَ‌عَجِّل‌اِن‌ْشٰاءَالله‌‌ › ❏••السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ••❏ الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 ‌‌‌‌‌‌‌༻‌♥️༺‌‌‌🌸༻‌♥️༺‌‌‌ عرض سلااام و ادب و احترام بر شما سروران والاقدر ☺️🌺 صبح زیباتـــون فرخنده ومالامال یاد خدا✨ 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110