eitaa logo
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
908 دنبال‌کننده
25.2هزار عکس
11.6هزار ویدیو
328 فایل
کانال معرفتی و تربیتی دوستان بهنامی نو+جوان+بهشتی ارتباط با ادمین 👇👇 @abasaleh14
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 چرا میگیم #مرگ_بر_آمریکا؟! ✅ بخاطر اینکه #جنایت کارترین حکومت زمین این حکومت #شیطانی است👆 #یمن #عربستان #ایران #حقوق_بشر #قتل_عام #انسان #انسانیت #کودک #انصارالله #دموکراسی #دیکتاتور #saudi #USA #terrorist #حج!
تو چخبره؟ رفتار با اعتراضات به خصوصا .. آقا نزن! یه عده اینجا توی فکر میکنن فرانسه مهد و و ه! و هر کی کنه نازش میکنن!! تو اینجا توی .. چنان در شما موبورا از اونور بام افتادن که پلیس رو میفرستن وسط داعشیای سبیل کلفت! شما اینجور با باطوم میفتی به جون ملتت.. اینا خب ناراحت میشن
گروهی از معترضان با این استدلال که نمایندگان شان واقعی نیستند در ورودی مجلس ملی را گل گرفتند .(با مسدود کردند .)😳😄 روغنفکران عزیز کجایید... اینجا مهد و بعضی نماهای وطنیه؟!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🔥 از #اعتراض تا #توحش.. این بار در #هنگ_کنگ پیرمرد ۵۷ ساله هنگ کنگی وقتی با تظاهرات کنندگان همراه نمیشه ابتدا کتکش میزنند و بعد روش بنزین میریزن و آتیشش میزنن...🔥😳😞😞 . این تظاهرات کنندگان که از طرف غرب و #آمریکا حمایت میشن شعارشون مبارزه با #دیکتاتوری #چین و دفاع از #دموکراسی و #آزادی و #حقوق_بشر است !!! یا رب مباد احمق و جنایتکار، #معترض شود.. گر معترض شود اینچنین خونریز شود👆 یادمون نرفته که در #فتنه88 هم اینچنین یک #بسیجی را به آتش کشیدند😞 #عراق #ایران #سوریه #اسرائیل #انسانیت #وحشی #سبعیت #اعتراضات_سراسری #سلبریتی #فوتبال #هیثم_علي_اسماعیل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴همه #دروغ‌ هایی رو که تا به حال درباره #تشریفاتی بودن جایگاه #ملکه #انگلستان شنیدید بذارید کنار و این فیلم رو ببینید! 🎥تمام اختیارات #ملکه_انگلستان: 🔻از قائل بودن مقام #عصمت 😳 و عاری از خطا دانستن ملکه! تا انتخاب نخست وزیر و سایر وزرا با تایید ملکه ، معتبر بودن #قوانین این کشور به شرط امضای ملکه، اختیار دستور #جنگ یا #صلح و تعطیلی #پارلمان و ... 🔻حتی #سرود_ملی #انگلیس هم دعای سلامتی ملکه است!!!😳😐 🔻در کشوری که ادعای #دموکراسی داره، عملا یک #دیکتاتور حکومت می‌کنه! #منوتو #بی_بی_سی #سینما #بازیگران #ایران #رهبر #مجلس #سانسور
🔰اینجا است. کشور ویران و تکه پاره شده ای که اول هسته ای اش را داد، بعد موشک هایش را. و بعد برایش آورد! 🔰از سال 2011 به اسم «اعتراضات مردمی» آمریکا و ناتو وارد لیبی شدند. حال بعد از 9 سال، لیبیِ ثروتمند و خیز در کنار دریای مدیترانه، آوردگاه جنگ نیابتی دو محور و با و و و و و و و شده و رژیم هم مانند کفتاری به انتظار نتیجه نزاع نشسته. 🔰این فقط ملت لیبی است که در هرج و مرج، خونش بر زمین ریخته میشود. 🔰عبرتی برای آنانکه برای ساختن کشورشان، به دلخوش میکنند! ✅راستی هیچکس هم در این کشورها عربده نمی کشد، لیبی به ما چه؟! سودان به ما چه؟! آفریقا به ما چه... به هیچ روشنفکر طوطی مسلکی هم یاد نداده اند بگوید: «نه لیبی، نه سودان... جانم فدای ترکیه و امارات و عربستان...» همه مشغول غارتند و این شعارهای "به ما چه"؟ و "چرا جنگ افروزی؟" و "چرا دخالت در امور بقیه کشورها" و "خودمون فقیر داریم" و.. را فقط برای ما ها می سازند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینها هایی هستن که با دروغ و پوچ زندگی بهتر، وطن شون را ترک کرده اند و بعد از اینکه مرزهایش را باز کرد به خیال خود به سمت و و حرکت کردند و با چنین وضعیتی مواجه هستند. درست است که اقدام آنها غیرقانونی بوده اما رفتار دولت یونان با آنها است بفرستید برای همه آنها که ایران را کشور سیاه و بدبختی نشون میدن و های بی دردی که جوانهای خام و ساده را به تشویق میکنن👆
🔺 مرده حالا راست یا دروغ این خبر به کنار,بن سلمان برای رسیدن به تخت پادشاهی عموشو بازداشت کرد,کلیه موبایل شاهزاده ها رو گرفتن وحتی بعضیام تو یه شهر دور تبعید شدن بی موبایل واینترنت.تو دربار سعودی سگ صاحابشو نمیشناسه اونوقت رفتن برای این و تو قِر دادن😐🙃
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق #قسمت_بیست_و_دوم 💠 نگاهش می‌درخشید و دیگر نمی‌خواست احساسش را پنهان کند که #مردا
✍️ 💠 صورت و گلوی پاره سعد یک لحظه از برابر چشمانم کنار نمی‌رفت، در تمام این مدت از حضورش متنفر بودم و باز دیدن جنازه‌اش دلم را زیر و رو کرده بود که روی تخت بیمارستان از درد و وحشت آن عکس، غریبانه گریه می‌کردم. از همان مقابل در اتاق، طاقتش را تمام کرده بود که کنار تختم آمد و از تمام حرف دلش تنها یک جمله گفت :«مسکّن اثر کنه، می‌برم‌تون خونه!» 💠 می‌دانستم از حضور من در بیمارستان جان به لب شده و می‌ترسید کسی سراغم بیاید که کنار تختم ایستاده و باز یک چشمش به در اتاق بود تا کسی داخل نشود. از تنهایی این اتاق و خلوت با این زن خجالت می‌کشید که به سمت در برگشت، دوباره به طرفم چرخید و با صدایی آهسته عذرخواست :«مادرم زانو درد داره، وگرنه حتماً میومد پیش‌تون!» و دل من پیش جسد سعد جا مانده بود که با گریه پرسیدم :«باهاش چیکار کردن؟» 💠 لحظاتی نگاهم کرد و باورش نمی‌شد با اینهمه سعد، دلم برایش بتپد که با لحنی گرفته پاسخ داد :«باید خانواده‌اش رو پیدا کنن و به اونا تحویلش بدن.» سعد تنها یکبار به من گفته بود خانواده‌اش اهل هستند و خواستم بگویم که دلواپس من پیش‌دستی کرد :«خواهرم! دیگه نباید کسی بدونه شما باهاش ارتباط داشتید. اونا خودشون جسد رو به خانواده‌اش تحویل میدن، نه خانواده‌اش باید شما رو بشناسن نه کس دیگه‌ای بفهمه شما همسرش بودید!» 💠 و زخم ابوجعده هنوز روی رگ مانده بود که با لحنی محکم اتمام حجت کرد :«اونی که به خاطر شما یکی از آدمای خودش رو کشته، دست از سرتون برنمی‌داره!» و دوباره صدایش پیشم شکست :«التماس‌تون می‌کنم نذارید کسی شما رو بشناسه یا بفهمه همسر کی بودید، یا بدونه شما اونشب تو بودید!» قدمی را که به طرف در رفته بود دوباره به سمتم برگشت و قلبش برایم تپید :«والله اینا وحشی‌تر از اونی هستن که فکر می‌کنید!» 💠 صندلی کنار تختم را عقب‌تر کشید تا نزدیکم ننشیند و با تلخی خاطره خبر داد :«می‌دونید چند ماه پیش با مرکز پلیس شهر تو استان درعا چیکار کردن؟ تمام نیروها رو کشتن، ساختمون رو آتیش زدن و بعد همه کشته‌ها رو تیکه تیکه کردن!» دوباره به پشت سرش چشم انداخت تا کسی نباشد و صدایش را آهسته‌تر کرد :«بیشتر دشمنی‌شون با شما ! به بهانه آزادی و و اعتراض به حکومت شروع کردن، ولی الان چند وقته تو دارن شیعه‌ها رو قتل عام می‌کنن! که چندسال پیش به بهانه توریستی بودن حمص اونجا خونه خریدن، حالا هر روز شیعه‌ها رو سر می‌برن و زن و دخترهای شیعه رو می‌دزدن!» 💠 شش ماه در آن خانه زندانی سعد بودم و تنها اخباری که از او می‌شنیدم در گسترده مردم و سرکوب وحشیانه رژیم خلاصه می شد و حالا آن روی سکه را از زبان مصطفی می‌شنیدم که از وحشت اشکم بند آمده و خیره نگاهش می‌کردم. روی صندلی کمی به سمتم خم شد تا فقط من صدایش را بشنوم و این حرف‌ها روی سینه‌اش سنگینی می‌کرد که جراحت جانش را نشان چشمان خیسم داد :«بعضی شیعه‌های حمص رو فقط به‌خاطر اینکه تو خونه‌شون تربت پیدا کردن، کشتن! مساجد و حسینیه‌های شیعه رو با هرچی و کتاب دعا بوده، آتیش زدن! خونه شیعه‌ها رو آتیش می‌زنن تا از حمص آواره‌شون کنن! تا حالا سی تا دختر شیعه رو...» 💠 غبار گلویش را گرفت و خجالت کشید از جنایت در حق شیعیان حرفی بزند و قلب کلماتش برای این دختر شیعه لرزید :«اگه دستشون بهتون برسه...» باز هم نشد حرفش را تمام کند که دوباره به صندلی تکیه زد، نفس بلندی کشید که از حرارتش آتش گرفتم و حرف را به هوایی دیگر کشید :«دکتر گفت فعلاً تا دو سه ماه نباید تکون بخورید که شکستگی دنده‌تون جوش بخوره، خواهش می‌کنم این مدت به این برادر اعتماد کنید تا بتونم ازتون مراقبت کنم!» 💠 و خودم نمی‌دانستم در دلم چه‌خبر شده که بی‌اختیار پرسیدم :«بعدش چی؟» هنوز در هوای نگرانی‌ام نفس می‌کشید و داغ بی‌کسی‌ام را حس نکرد که پلکی زد و با مهربانی پاسخ داد :«هر وقت حالتون بهتر شد براتون بلیط می‌گیرم برگردید پیش خونواده‌تون!» نمی‌دید حالم چطور به هم ریخته که نگاهش در فضا چرخید و با سردی جملاتش حسرت روزهای آرام را کشید :«ایران که باشید دیگه خیالم راحته! سوریه هم تا یک سال پیش هیچ خبری نبود، داشتیم زندگی‌مون رو می‌کردیم که همه چی به هم ریخت، اونم به بهانه ! حالا به بهانه همون آزادی دارن جون و مال و ناموس مردم رو می‌کنن!»... ✍️نویسنده: