⛔️ متن شایعه ⛔️
" شاید باور نکنید ولی در یک اتفاق عجیب ، روزنامه تایمز چاپ لندن مقاله ای نوشته که شجره نامه ملکه انگلیس از طریق امام حسن (ع) به پیامبر میرسه!"
✅ پاسخ #شایعه: ✅
1⃣ ادعای انتساب ملکه #الیزابت به پیامبر اسلام(ص) که در سایت نشریه تایمز انگلستان منتشر شده فاقد اسناد معتبر است و خود این نشریه نیز آن را با تردید منتشر کرده است!
2⃣ این ادعای عجیب در سال ۱۹۸۶ توسط شجره شناسی به نام "پیراژه" مطرح شد که الیزابت را به پادشاه مسلمان اسپانیا در قرن هفتم و از طریق او به خاندان پیامبر(ص) ربط داده بود، اما بدلیل فقدان مدارک کسی آن را جدی نگرفت!
3⃣ پژوهشکده انساب که از مراجع تخصصی نسب شناسی #سادات است نیز ادعاهای مطرح شده در این مورد را تکذیب و اعلام کرد قبلا نیز ادعاهای مشابهی برای دیکتاتورهایی چون #صدام و #قذافی مطرح شده بود!
4⃣ این شجره نامه بسیار ناشیانه جعل شده، زیرا از حیث نسب باید حداقل در حدود ۴۲ نفر باشد که این شجره نامه ساختگی اینگونه نیست!
کسانی که خیال میکنند قدرت آنها ابدی است، به #صدام حسین و محمدرضا #پهلوی و #شوروی سابق نگاه کنند؛ ببینند چگونه #قدرتهای_پوشالی یک پندار محض است و چطور خدای متعال با دست قدرت خود، این قدرتهای پوشالی را نابود میکند و از بین میبرد؛ مثل اینکه در دنیا نبودهاند!
امام خامنه ای
#سالمرگ_صدام
@fanos25
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_دوم
💠 در تاریکی و تنهایی اتاق، خشکم زده و خیره به نام عدنان، هرآنچه از او در خاطرم مانده بود، روی سرم خراب شد.
حدود یک ماه پیش، در همین باغ، در همین خانه برای نخستین بار بود که او را میدیدم.
💠 وقتی از همین اتاق قدم به ایوان گذاشتم تا برای میهمان عمو چای ببرم که نگاه خیره و ناپاکش چشمانم را پُر کرد، طوری که نگاهم از #خجالت پشت پلکهایم پنهان شد. کنار عمو ایستاده و پول پیش خرید بار انگور را حساب میکرد.
عمو همیشه از روستاهای اطراف #آمِرلی مشتری داشت و مرتب در باغ رفت و آمد میکردند اما این جوان را تا آن روز ندیده بودم.
💠 مردی لاغر و قدبلند، با صورتی بهشدت سبزه که زیر خط باریکی از ریش و سبیل، تیرهتر به نظر میرسید. چشمان گودرفتهاش مثل دو تیلّه کوچک سیاه برق میزد و احساس میکردم با همین نگاه شرّش برایم چشمک میزند.
از #شرمی که همه وجودم را پوشانده بود، چند قدمی عقبتر ایستادم و سینی را جلو بردم تا عمو از دستم بگیرد. سرم همچنان پایین بود، اما سنگینی حضورش آزارم میداد که هنوز عمو سینی را از دستم نگرفته، از تله نگاه تیزش گریختم.
💠 از چهارسالگی که پدر و مادرم به جرم #تشیّع و به اتهام شرکت در تظاهراتی علیه #صدام اعدام شدند، من و برادرم عباس در این خانه بزرگ شده و عمو و زنعمو برایمان عین پدر و مادر بودند. روی همین حساب بود که تا به اتاق برگشتم، زنعمو مادرانه نگاهم کرد و حرف دلم را خواند :«چیه نور چشمم؟ چرا رنگت پریده؟»
رنگ صورتم را نمیدیدم اما از پنجه چشمانی که لحظاتی پیش پرده صورتم را پاره کرده بود، خوب میفهمیدم حالم به هم ریخته است. زن عمو همچنان منتظر پاسخی نگاهم میکرد که چند قدمی جلوتر رفتم. کنارش نشستم و با صدایی گرفته اعتراض کردم :«این کیه امروز اومده؟»
💠 زنعمو همانطورکه به پشتی تکیه زده بود، گردن کشید تا از پنجرههای قدی اتاق، داخل حیاط را ببیند و همزمان پاسخ داد :«پسر ابوسیفِ، مث اینکه باباش مریض شده این میاد واسه حساب کتاب.» و فهمید علت حال خرابم در همین پاسخ پنهان شده که با هوشمندی پیشنهاد داد :«نهار رو خودم براشون میبرم عزیزم!»
خجالت میکشیدم اعتراف کنم که در سکوتم فرو رفتم اما خوب میدانستم زیبایی این دختر #ترکمن شیعه، افسار چشمانش را آن هم مقابل عمویم، اینچنین پاره کرده است.
💠 تلخی نگاه تندش تا شب با من بود تا چند روز بعد که دوباره به سراغم آمد. صبح زود برای جمع کردن لباسها به حیاط پشتی رفتم، در وزش شدید باد و گرد و خاکی که تقریباً چشمم را بسته بود، لباسها را در بغلم گرفتم و بهسرعت به سمت ساختمان برگشتم که مقابم ظاهر شد.
لب پله ایوان به ظاهر به انتظار عمو نشسته بود و تا مرا دید با نگاهی که نمیتوانست کنترلش کند، بلند شد. شال کوچکم سر و صورتم را به درستی نمیپوشاند که من اصلاً انتظار دیدن #نامحرمی را در این صبح زود در حیاطمان نداشتم.
💠 دستانی که پر از لباس بود، بادی که شالم را بیشتر به هم میزد و چشمان هیزی که فرصت تماشایم را لحظه ای از دست نمیداد.
با لبخندی زشت سلام کرد و من فقط به دنبال حفظ #حیا و #حجابم بودم که با یک دست تلاش میکردم خودم را پشت لباسهای در آغوشم پنهان کنم و با دست دیگر شالم را از هر طرف میکشیدم تا سر و صورتم را بیشتر بپوشاند.
💠 آشکارا مقابل پله ایوان ایستاده بود تا راهم را سد کرده و معطلم کند و بیپروا براندازم میکرد. در خانه خودمان اسیر هرزگی این مرد #اجنبی شده بودم، نه میتوانستم کنارش بزنم نه رویش را داشتم که صدایم را بلند کنم.
دیگر چارهای نداشتم، به سرعت چرخیدم و با قدمهایی که از هم پیشی میگرفتند تا حیاط پشتی تقریباً دویدم و باورم نمیشد دنبالم بیاید!
💠 دسته لباسها را روی طناب ریختم و همانطور که پشتم به صورت نحسش بود، خودم را با بند رخت و لباسها مشغول کردم بلکه دست از سرم بردارد، اما دستبردار نبود که صدای چندشآورش را شنیدم :«من عدنان هستم، پسر ابوسیف. تو دختر ابوعلی هستی؟»
دلم میخواست با همین دستانم که از عصبانیت گُر گرفته بود، آتشش بزنم و نمیتوانستم که همه خشمم را با مچاله کردن لباسهای روی طناب خالی میکردم و او همچنان زبان میریخت :«امروز که داشتم میومدم اینجا، همش تو فکرت بودم! آخه دیشب خوابت رو می دیدم!»
💠 شدت طپش قلبم را دیگر نه در قفسه سینه که در همه بدنم احساس میکردم و این کابوس تمامی نداشت که با نجاستی که از چاه دهانش بیرون میریخت، حالم را به هم زد :«دیشب تو خوابم خیلی قشنگ بودی، اما امروز که دوباره دیدمت، از تو خوابم قشنگتری!»
نزدیک شدنش را از پشت سر بهوضوح حس میکردم که نفسم در سینه بند آمد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
❌گفت: رفتی #کربلا مهمان کوفیانی که در جنگ به خاک و ناموس و مال و فرهنگشان تجاوز کردند چطور یادت رفت ۳۰ سال پیش چطور جوانان وطنت به دست همین کوفیان تازی پرپر شدند ؟؟؟!!! در حالی که ۱۴۰۰ سال است که کربلا را به یاد داری و شمر را نمی بخشی
✅ گفتم : بسیار عراقی هایی که با صدام جنگیدند، مگر انتفاضه شعبانیه را نشنیده ای؟ 18 استان #عراق علیه صدام جنگیدند و قتل عام شدند.. و صدام حتی حرم امام حسین را به توپ بست.. بسیار شیعه های عراقی که دست یا پای خود را بریدند که به جنگ نیایند، بسیار عراقی هایی که فرار کردند و از آن زمان ساکن ایران هستند...
👈شمر زمانه ما پشتیبانان اصلی صدام بودند، آمریکا و غربی که به اعتراف خودشان از #صدام حمایت کردند و مترسک صدام را به جنگ ما وادار کردند ، نه مردم بدبختی که با ترس و اسلحه بالای سرشان مجبور به سربازی و جنگ میشدند.. https://b2n.ir/d54135 و https://b2n.ir/z65800
_________________
❌گفت : مهمان کوفیانی شدی که اشبا الرجال خوانده شدند،
✅گفتم : حالا چه کسی گفته این کوفیان همان کوفیان اند؟! کوفه یک شهر نیست، کوفه یک مرام است، اگر من و تو هم حسین را یاری نکنیم، کوفی هستیم!
ثانیا وقتی برای کمک به سیل زدگان 119 خودروی سنگین از غذا و پوشاک و مایحتاج های اولیه همراه با دینارهای عراقی اومد ایران https://b2n.ir/x75615 اونوقتی که 200 تا 200 تا وانت می اومد https://b2n.ir/m57886 و نیروهای حشد الشعبی با جون و دل سیل زده ها را کمک می کردن یا وقتی که تو زلزله بم به مردم کمک می کردن https://b2n.ir/m00532 این عراقی ها کوفی نبودن ؟ اشباه الرجال نبودن؟ فقط موقع کربلا رفتن جنایتکار می شن ؟
_________________
❌ گفت : عملیات کربلای ۴ و کشتار عزیزمان را به دست همین برادران عراقی را فراموش کردی؟
✅گفتم : از سپاه بدر چی؟ چیزی می دونی؟ #عراقی های که در سپاه ما علیه صدام دوش به دوش ایرانی ها جنگیدند و 2000 شهید و 5000 مجروح داشتن؟ . https://b2n.ir/b93995 اونایی که تو عملیات قدس ۴ و کربلای ۲ شرکت داشتن ؟ https://b2n.ir/b60058 می دونی بیشتر از 50 عراقی توی تیپ حمزه ۹ سازمان بدر در عملیات کربلای ۵ شهید شدند؟ https://b2n.ir/g48978
همون عراقی ها الان حشدالشعبی عراق هستند..
_________________
❌ گفت : رفتن به مزار کورش جرم است ولی کربلا سهل و آسان
✅گفتم : اولا این کجا و آن کجا! حسین، سرور آزادگان جهان و اسوه انسانیت را با یک شاه! مقایسه کردن، نشانه نابخردی است.. ثانیا خیر نه رفتن به مزار کورش جرم است و نه کربلا رفتن سهل و آسان .گرما ، خستگی ، تشنگی ، تاول پا و... آسان نیست اما چون عاشقانه است لذتبخش است آنچه که آسان است رفتن به انتالیا ، کنسرت ، دبی و .... عشق و حالی است که شما دارید . ثالثا پاسارگاد قبر کورش نیست. قبر مادر سلیمان است که انگلیسی ها به کورش نسبتش دادند تا سمبلی هم برایش بتراشند. (بخاطر خدماتش به یهود، نه ایران!)
_________________
❌گفت : چرا فقط 4 سال است که پیاده روی بزرگ برقرار است؟
✅ گفتم : چه شده تو که دغدغه کوفی و حسین داشتی، الان از #عظمت_شیعه میترسی؟! اگر عظمت پیاده روی امروز خار چشم تو و دشمنان شده به جهت تاریخ آن است. زیارت اربعین چنان اهمیت دارد که اهلبیت آنرا یکی از 5 نشانه مومن میدادند و دشمنان تشیع مثل متوکل عباسی زیارت را مشروط به قطع دست راست کردند اما نتوانستند جلو زیارت را بگیرند.. صدام هزاران نفر از زائران پیاده روی اربعین را در بهمن 1355 اعدام کرد و کشت اما نتوانست جلویش را بگیرد. سالها با قطع پا و شکنجه تا اعدام و خرابکردن خانه با پیاده روی اربعین مبارزه کردند اما نتوانستند نور خدا را خاموش کنند.. امثال بی بی سی و منوتو و نوچه های مجازی شان هم با شبهه و فتنه و تفرقه نخواهند توانست.. نور خدا خاموش شدنی نیست، و هر روز انسانهای بیشتری را روشن خواهد کرد...
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110