eitaa logo
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
909 دنبال‌کننده
25هزار عکس
11.4هزار ویدیو
328 فایل
کانال معرفتی و تربیتی دوستان بهنامی نو+جوان+بهشتی ارتباط با ادمین 👇👇 @abasaleh14
مشاهده در ایتا
دانلود
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
از تماشای «تـو»،♥️ چون خلق نیارند ایمان ؛ کافرست آن که تو را بیند و بی دین نشود. 📎 چشم بست تا بب
💞یک روز با محل و بچه‌های مسجد 🕌رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای ☕️درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوته‌ها ودرخت‌ها🌳 به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را انداختم وهمان جا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم!😰 همان جا پشت بوته‌ها شدم. 💞من می‌توانستم به راحتی یک بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن 🏊‍♀بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :« کمکم کن الآن شیطان👹 من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به تو از این از این گناه می‌گذرم.»😔 💞بعد خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب💧 آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک😭 همین طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:«هرکس برای خدا کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت❣.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی 😥که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز بودم. 💞 همین طور که داشتم اشک می‌ریختم😭 و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله...» به محض این که این را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه🙄 از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: ‼️«سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند.🚫 💞 من در آن با بدنی که از وحشت می‌لرزید 😓به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم! احمد بعد از آن کمی کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی🚪 از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد😇 و گفت این را برای تعریف از نگفتم.گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. 💯بعد گفت: «تا زنده‌ام برای کسی این را تعریف نکن.» 🌷 ولادت : ۱۳۴۵/۴/۲۹ روستای آئینه ورزان دماوند شهادت : ۱۳۶۴/۱۲/۲۷ عملیات والفجر ۸ @fanos25