فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ راز بندگی( ۴) #میزان_حضور
💠 در یکی از جنگها که پیامبر همراه لشکر بودند، نگهبانی لشکر اسلام بر عهدهی عباد بن بشر و عمار یاسر بود. قرار شد نیمی از شب را عباد و نیم دیگر را عمار نگهبانی دهد.
💠 عمار خوابید و بشر مشغول نماز 🤲 شد. در آن موقع، یکی از کفار به گمان اینکه نگهبان نیست، قصد حمله کرد. از دور عباد را دید، اما تشخیص نداد که انسان، حیوان و یا درخت است. برای اینکه مطمئن شود، تیری به طرفش پرتاب کرد.
💠 تیر🏹 به عباد خورد، اما اصلا اعتنایی نکرد، تیر🏹 دیگری به او زد و او را سخت مجروح و خونین کرد، باز عباد حرکت نکرد. تیر سوم🏹 را پرتاب کرد، عباد نمازش 🤲 را کوتاه نمود و تمام کرد و عمار را بیدار کرد.
💠 عمار که دید عباد غرق در خون شده، به او گفت:《چرا بعد از تیر اول🏹 مرا بیدار نکردی؟》 عباد گفت: 《 در نماز سوره کهف میخواندم، دوست نداشتم آن را ناتمام بگذارم و اگر از حمله دشمن و صدمه به پیامبر و کوتاهی در نگهبانی نمیترسیدم، حتی اگر جانم را از دست میدادم، هرگز نمازم را کوتاه نمیکردم.》
📚 حاج شیخ عباس قمی، سفینه البحار، ج۲،ص ۱۴۵.
🤔 وقتی سخن از خارج کردن تیر از پای امام علی علیه السلام میشود، با خود میگویم :《 ایشان امام بودهاند که اینقدر حضور قلب داشتهاند. 》با خواندن این داستان، چه توجیهی برای حضور قلب دارم؟
#تفکر_در_خود
#رفتار_سنجی_اسلامی
#راز_بندگی
#حکایت