eitaa logo
سَمتِ بِهِشت
2.6هزار دنبال‌کننده
22.4هزار عکس
6.7هزار ویدیو
217 فایل
‌ فعالیتها سایت www.samtebehesht.ir ویسگون http://www.wisgoon.com/samte_behesht پیام ناشناس http://harfeto.timefriend.net/16074218476816 ارتباط @Amirmehrab56
مشاهده در ایتا
دانلود
شبکه ی ضریح تو... تلویزیون و آنتن نمی خواهد ! یک دل میخواهد و... یک سلام ! حتی از راه دور... سلام آقای دلتنگی های من !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوری روز شمار عید غدیر🌸 يا محمّد من تحب من خلقي؟ خداوند در شب معراج فرمود: علی را دوست داشته باش!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ديگه نياز نيست تاريخ بخونی! 🔹اين يک دقيقه خلاصه كاملی از همه فصل‌های مهم تاريخه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مداحی زیبای حسن عطایی در مدح امام رضا علیه‌السلام😭 ꧁꧂🌿꧁꧂🌿꧁꧂
سَمتِ بِهِشت
#قسمت_سوم روشنا صدای گوشی جهت فکرم را تغییر داد دستم را سمت کیف بردم نگاهی به صفحه ی آن کردم ماما
لیلی خودش را به مامان رساند سلام چی شده لیلی عزی ببین چه بلایی سرمان آمد به طرف مامان برگشتم با لحنی جدی مامان این قدر شلوغش نکن هر چی هست زود خوب می شود سکوتی بینمان برقرار شد تا این که لیلی سکوت را شکست خانم شریف لطفا بلند شوید بریم خانه باید استراحت کنید روشنک کنار پدرش می ماند اگر خبری ازشون شد به ما می گویند نه من پیش حسام باید می مونم 😫 مامان برو من هستم مامان در حالی که مرا به طرف عقب هل می داد به سمت پرستار رفت خانم پرستار👩 می تونم شوهرم ببینم آخه .... فقط چند دقیقه💁مامان به طرف اتاق رفت در حالی که با صدای بلندی وای حسام چه بلایی سرت آمده که خانم پرستار با صدای بلند تری از مامان خوب هست گفتم آرام باشید ... مامان بی توجه به صحبت پرستار تودش را کنار تخت بابا رساند بعد در گوشش زمزمه کردی و از اتاق خارج شد من مشغول تماشای صحبت عاشقانه زوج شدم ،که موبایلم شروع به لرزش کرد تماس را پاسخ دادم سلام چطوری ؟! چی شده؟! روشنک کوفت حالش چطوره ؟ سینا در حالی که داد می زد که انگار من این بلا را سرش آوردم؛پرسید کدام بیمارستان ؟ شهید رجایی من الان میام لازم نیست چرا ؟! به نطر میاد حالش خوبه مامان هم داره بر می گرده خانه گوشی را قطع کردم روی نیمکت طوسی رنگ فلزی بیمارستان نشستم و به فکر فرو رفتم مامان در گوش بابا چه زمزمه کرد!؟ که صدا لیلی مرا به خود آورد کجایی هیچی بابا انگار تو جای بابات روی تخت افتادی چقدر رنگت پریده خوب حالا چی میگی 👀 من مامانت می رسونم خونه خودتم زود بیا باش ؟ پس بابا را چه کنم خوب به سینا بگو بیاد امشب پیشش بماند آره فکر بدی نیست تا آمدن سینا منتطر شدم بعد از چند کلمه صحبت از بیمارستان خارج شدم و به سمت خانه تاکسی گرفتم .... نویسنده :تمنا 🌱🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای انجیر خوردن امیر عبداللهیان با حاج قاسم ⭕️ راوی این روایت، است! ꧁꧂🌿꧁꧂🌿꧁꧂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویری از حضور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در روضه منوره رضوی آیت‌الله راشد یزدی خطاب به حاج قاسم سلیمانی: دورتادور شما را خدا گرفته است. ـــــــــــــــ
1_4877282974.mp3
28.44M
| 🎶 | 🎧 •چه خوبه کربلا، مخصوصا غروب کربلا🏹 اگه دلت گرفت حرفاتو بگو به کربلا•
♦️یکبار سال ۶۱۶ مغول‌ها حمله و دورانی تاریک بر ایران حاکم کردند! 🔹یکبار سال ۱۳۹۲ اصلاح طلبان و اعتدالیون  حمله و دورانی تاریک بر ایران حاکم کردند! 🔹لطفا مواظب سال ۱۴۰۳ باشید... ✍« علیرضا گرائی »
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فانوس بدست دنبال همچون شماییم.. این همه کاندیدا ،چنگی به دل نمی‌زنند و نمی توانند جای خالی تو را پر کنند....
 « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ » اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم 📆 یکشنبـــہ ......۱۴۰۳/۰۳/۱۳ ☘ ☘ ☘ https://eitaa.com/joinchat/183173121Ceb7539d574
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قربون کبوترای حرمت امام‌ رضا قربون این همه لطف و کرمت امام رضا 🤚 اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
إنّي اُحبُّ هرچه که دارد هوای تو شرمنده ام قدم نزدم جای پای تو إنّي بَرِئتُ هر که بخواهد به جز تو را إنّي عَجِبتُ هر که ندیده عطای تو هر روز وشب، منتظرت نُدبه می کند مولای من! کجاست محلِ لقای تو؟ اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج
﷽ تلاوت روزانه قرآن کریم به نیت سلامتی وتعجیل در فرج مولایمان صفحه ۲۱۸ #اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بال و پرم به شوق حرم باز می شود یعنی دوباره لحظه ی اعجاز می شود رو به ضریح حضرت آقای «کربلا» با یک سلام صبح من آغاز می شود
🔴 هرکسی که برای قدرت دست و پا می زند قابل اطمینان نیست! 🔻 زمانی که علی علیه السلام مشغول کفن و دفن و سوگواری برای پیامبر (ص) بودند ابوبکر را برای خلافت آماده می‌کردند!!! 🔰 تمثیل ناروا نمی کنیم اما عبرت تاریخ به ما یاد داده هرکسی برای قدرت دست و پا می زند قابل اطمینان نیست. ✅ پاسداشت و رعایت حرمت شهید جمهور، منوط به انتخاب صحیح ماست... ꧁꧂🌿꧁꧂🌿꧁꧂
تمسخر می‌کنند😡 هشتک می‌زنند و می‌گویند که می‌خواهیم _بگیریم نادان‌ها نمی‌دانند در تاریخ جهان هیچ بالگردی تا به امروز نتوانسته است به بلندای آن بالگردی که شما و یارانت سرنشینش بودید، ارتفاع بگیرد🌱 ارتفاعی تا بی‌نهایت آسمان‌ها💔 بیچاره‌های جاهل! همه عمرتان هم تمرین پرواز کنید به گرد پروازش نخواهید رسید🍂 ꧁꧂🌿꧁꧂🌿꧁꧂
سَمتِ بِهِشت
#قسمت_چهارم #روشنا لیلی خودش را به مامان رساند سلام چی شده لیلی عزی ببین چه بلایی سرمان آمد به طر
ساعت دو بعد ظهر خسته تر از آن چه فکرش را بکنم به خانه رسیدم کیفم کیف را روی مبل انداختم به سمت آشپزخانه رفتم ، فضای آن جا بهم ریخته بود ،میز صبحانه جمع نشده بود ظرف های کثیف میز را اشغال کرده بود دستم را به سمت ظرف شویی بردم از مایع طرف کنار سینک کمی برداشتم و دستم را شستم عطر توت فرهنگی دستم را خوشبو کرد ظرف ها را داخل ماشین ظرف شویی قرار دادم و دادن برنامه به طبقه ی بالا رفتم . در اتاق نیمه باز بود مامان در حالی که روی تخت دراز کشیده بود با صدایی خفه روشنک چ خبر وارد اتاق شدم سینا پیش او می ماند امشب باید تحت نظر باشد اما خوب مشکلش جدی نیست مامان سکوت کرد بعد زیر لب زمزمه کرد زود تر بیا حسام منتطریم چیزی می خوری برات بیارم نه اشتها ندارم به طرف اتاق رفتم لباس هایم را عوض کردم از صبح درگیر همین ها بودم به سمت تخت رفتم تا کمی دراز بکشم که چشمم به عکس افتاد چقدر دلم برایش تنگ شده بود اشک گوشه ی چشمم حلقه بست چند ماهی می شود که .... با صدای مامان به خودم آمدم دلم شوره می زند می خواهم برم بیمارستان مامان جان بابا در حال استراحت هست و سینا پیش او هست هر خبری بشود می گوید می خواهی دو تا قهوه با هم بخوریم ☕️ سری تکان داد بدنیست دوباره پله ها را پائین رفتم قهوه جوش را از داخل کابینت برداشتم و از پیدا کردن قوطی قهوه مقداری آن را پر کردم و درنهایت آن روی شعله اجاق گذاشتم مامان در حالی که خودش را کش و قوس می داد گفت رو عجیبی هست این از صبح این هم از الان .... نویسنده :تمنا🎨